شنبه تون معطر
به عطر خوش صلوات
بر حضرت محمد (ص)
و خاندان پاک و مطهرش
💎 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💎 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌸ســــــــلام
🍃صبحتون بخیر و نیکی
🌸به حق خالق صبح
🍃وجودتون سرشاراز سلامتی
🌸زندگیتون روبه پیشرفت
🍃دلتون خانه محبت و
🌸سفره تون پر برکت باشه
🌹در پناه لطف حق تعالی و
عنایت اهل بیت علیهم السلام
عاقبت بخیر باشید ان شال
🌹هفته تون پر خیر و برکت
صحیفه وحی
صحیفه سجادیه را جدی تر مطالعه کنیم
▫️ وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) با این دعاهای نورانی، #رابطه_جامعه_با_قرآن را زنده كرد.
شما وقتی این ادعیه نورانی را بررسی می كنید ملاحظه می فرمایید كه غالب این ادعیه #صبغه_تفسیر قرآن را دارد؛
یعنی آیات قرآن را دارد معنا می كند (یك) و این گزاره ها را كه به صورت خبری است به ما تعلیم می دهد در جمله های انشایی كه با دعا از خدای سبحان بخواهیم (دو).
هم با #تفسیر قرآن، قرآن را به ما نزدیك می كند و در دسترس ما قرار می دهد و هم با #دعا ما را به دامن قرآن می كشاند كه به آنچه خدا گفت ما عمل بكنیم.
▫️ در بسیاری از آیات كه اوصافی را خدای سبحان برای مؤمنان ذكر می كند كه اینها به صورت جمله خبریه است، غالب آنها به صورت جمله انشایه در ادعیه حضرت آمده است. این #تبدیل_خبر_به_انشا برای آن است كه دست ما را بگیرد و به راه ببرد. كسی كه اهل دعاست و می خواهد به آن #معارف_قرآن_كریم برسد، راهی «إلی الله» است و در بستر صراط مستقیم.
▫️ حضرت آیات را تفسیر می كند اولاً، گزاره های تفسیری را كه جمله خبریه است به صورت دعا كه جمله انشائیه است در می آورد ثانیاً، به ما می فرماید این مطالب را #انشا_كنید و از خدا بخواهید ثالثاً كه شما بشوید #مصادیق آن آیات الهی رابعاً؛ این می شود #وجود_قرآنی یك جامعه.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام ۱۳۸۴
•┈┈••✾•🌿🏴🌿•✾••┈•
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂 از آثار گذشتگان عبرت بگیرید. 🍂
🔶..... أَفَلَمْ يَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ اتَّقَواْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
(یوسف /١٠٩)
⚡️ترجمه :
آيا در زمين سير نكرده اند تا عاقبت كسانى را كه پيش از آنان بوده اند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه تقوا پيشه كرده اند بهتر است. آيا نمى انديشيد؟
❌سير و سفر بايد هدفدار باشد.
🍁در گردشگری و دیدار آثار باستانی، باید به این بیندیشیم که صاحبان این اماکن و این ثروتها، به چه عاقبتی دچار شده اند!
🌴سیر و سیاحتی که در آن تفکر و عبرت گرفتن نباشد، ارزش چندانی ندارد!
✅ چه خوب است سازمان گردشگری نیز که متولی این امر است، در ضمن توضیحاتی که برای معرفی اماکن تاریخی ارائه می کند، بازدید کنندگان را به این مسئله متوجه نماید.
#سبک_زندگی_قرآنی
🏴🏴🏴
◾شهادت امام علی ابن الحسین، زین العابدین علی علیه السلام به پیشگاه مقدس آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمامی شیعیان و منتظران و محبان حضرتش تسلیت باد.
▪️▪️▫️
🥀امام سجاد علیه السلام فرمودند:
من هرگز شهادت فرزندان فاطمه علیها السلام را به یاد نیاوردم، مگر آنکه بخاطر آن، چشمانم اشکبار گشت.
📗بحار الانوار، ج 46، ص .109
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج بحق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین
🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 استاد #پناهیان: مردم اگر با عقلانیت به تقوا دعوت میشدند ، الان حجاب یک مساله حل شده بود
🚩 کسانی به امام زمانشان خواهند رسید که اهل سرعت باشند! و الا تاریخ کربلا نشان داده که قافلهٔ حسینی معطل کسی نمیماند.
«شهید مرتضی آوینی»
🤲اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ·
—————··𑁍··—————·
انسان شناسی ۲۹۹.mp3
11.98M
#انسان_شناسی ۲۹۹
#رهبری | #استاد_شجاعی
√ علت اینهمه فاصله بین ما و خدا چیست؟
√ چرا قلب ما با یاد خدا آرام نیست؟
√ چرا در سبک زندگی ما، آنقدری که معاش و رتبه های دنیایی در اولویت است، الله در اولویت نیست؟
√ چرا بیشترین زمان زندگی ما، مشغول واجباتی است که از نظر خدا واجب نیست؟
✘ کجای راه را اشتباه رفتیم؟
منبع : انسان شناسی پیشرفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دعای مکارم الاخلاق که ٢٠ فراز است، بعد از هر فرازی امام سجاد علیه السلام، یک #صلوات میفرستند، یعنی همه این مکارم الاخلاق به برکت محمد و آل محمد حاصل می شود.
📚 جواهر معنوی درج ٣ صفحه ١٠٧
🖤✨🖤✨
🖤بر زینت عابدین دمادم صلوات
🍀بر آل نبی حضرت خاتم صلوات
🖤بنگر به صحیفه، که از وی مانده
🍀بر هر ورقش ز اسم اعظم صلوات
🖤✨🖤✨
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🚩#آیت_الله_بهجت رحمةاللهعلیه:
🔻 استادم #سيدعلي_قاضي را در خواب ديدم
به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد.
ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه #زيارت_عاشورا ميخواندم.
🥀وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند.
شخصي نزد #امام_صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟
💠#امام_صادق(ع) فرمودند: #زيارت_عاشورا را زياد بخوان.
🍃آن فرد گفت چگونه با خواندن #زيارت_عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.
امام صادق فرمود:
🌺مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد:
✨ اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟✨
👌يعني خدايا #شفاعت_حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
#زيارت_عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
#فضیلت_زیارت_عاشورا
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
صالحین تنها مسیر
قسمت شانزدهم «مقتدا» درست یڪ هفته بعد که رفتم نمازخانه،دیدم با عباے سفید آنجا ایستاده!یخ کردم انگ
قسمت هفدهم
«مقتدا»
چندماه پایانے سال بیشتر در بسیج فعالیت میکردیم.
مدیرےتکمیته هاے مختلف را برعهده داشتیم و با همکارے بچه ها جلسه برگزار میکردیم.
این میان آقاسید بیشترین کمڪ را به ما کرد.با این وجود،چیزے مرا آزار میداد.
بےنبچه هاے بسیج،توجه آقاسید به من حالت خاصے داشت.انگار سعے میکرد چیزے را در درونش سرکوب کند،سعے میکرد مرا اصلا نگاه نکند و با من روبرو نشود.
تازه۱۵ ساله بودم و میدانستم افرادے درلباس دین و مذهب افراد ساده و کم سن و سالے مثل من را به بازے میگیرند.
ازاین سوءظن متنفر بودم.میترسیدم همه اینها خیال باشد و احساساتم ضرر ببیند.
اماخیال نبود.حتے چندنفر از دوستانم این را فهمیده بودند.تلاش کردم مثل آقاسید کمتر با او روبرو شوم.
اماهرچه باهم سنگین تر برخورد میکردیم،بیشتر باهم روبرو میشدیم…
وقتے کنارم نشست و به گرمے سلام و علیڪ کرد،فکر کردم مادر یکے از بچه هاست.
با اینکه مسن به نظر میرسید بسیار سرزنده و شیرین بود.نماز که تمام شد و تسبیحاتش را گفت،دستش را به طرفم دراز کرد و گفت:قبول باشه دخترم!
–قبول حق!
-شماکلاس چندمے عزیزم؟
–نهم!
–پس امسال باید رشته تو انتخاب کنے!انتخاب رشته کردی؟
-بله!
–چه رشته ای؟
–معارف اسلامی.
-آفرین.موفق باشی… ولے اصلا بهت نمیاد کلاس نهم باشے.بهت میاد ۱۹-۲۰ سالت باشه!
–لطف دارین!
–شما جوونا دلتون پاکه!مخصوصا خانمے مثل شما!دختر خوب مثل شما این روزا خیلے کمه!
خلاصهده دقیقه اے از محاسن من و مشکلات جامعه و این مسائل صحبت کرد و بعد التماس دعایے گفت و رفت.
تافردابه این فکر میکردم که با من چکار داشت و چرا انقدر قربان صدقه ام میرفت؟حدود یکے دو هفته بعد جوابم را گرفتم.
اواخراسفند بود.
چون بعد از عید ساعت اذان ظهر بعد از تعطیلے مدرسه بود بعد از عید بساط نماز جماعت هم برچیده میشد و طبعا آقاسید هم داشت از صحبتهایش درطول سال به یڪ جمع بندے میرسید.
یکے از همان روزها،مکبر پشت میکروفون صدایم زد…
قسمت هجدهم
«مقتدا»
– بله؟
– ببین حاج آقا چکارت داره؟
آقاسید روی جانماز نخ نما و کهنه اش نشسته بود و تسبیح میگفت.
هوا خیلی گرم نبود اما عرق میریخت.
با فاصله پشت سرش نشستم: سلام. کارم داشتید؟
سلام. ببخشید… راستش…
تسبیح فیروزه ای رنگش را در دست میفشرد و انگشتر عقیق را دور دستش می چرخاند.
گفتم: اگه کاری دارید بفرمایید!
– عرضم به خدمتتون که…
با دستمال عرق از پیشانی گرفت. سرخ شده بود: خانم صبوری! الان ۶ماهه که من تو این مدرسه امام جماعتم. امسال سال دومی بود که میرفتم مدارس، ولی امسال با سالای قبل خیلی فرق داشت؛ چون بین دانش آموزای۱۴-۱۵ ساله این مدرسه یه دانش آموزی بود که خیلی بزرگتر بود، بزرگتر فکر میکرد. من وقتی اومدم اینجا میخواستم یه چیزی به بچه ها یاد بدم ولی شما خیلی چیزا به من یاد دادید.
مکث کرد، آب دهانش را به سختی قورت داد و با لکنت گفت: روز قبل از اومدن اینجا رفتم سر مزار شهید تورجی زاده و ازشون حاجت خواستم، فرداش شما رو دیدم…
صدایش را صاف کرد و گفت: اینه که اگه… اجازه بدید… بنده با خانواده…بیایم خدمتتون…
مغزم داغ کرد.از عصبانیت می خندیدم! صدایم را بالا بردم و گفتم: شما درباره من چی فکر کردید؟ مگه من چند سالمه؟ اصلاً به چه حقی این حرفا رو اونم توی مدرسه به من میزنید؟ الان مثلاً انتظار دارید برم به پدرم چی بگم؟
– من…من واقعا قصد بدی ندارم! میخوام طبق سنت ها عمل کنم!
– شما رو نمیدونم ولی تو خانواده من ازدواج تو سن پایین رسم نیست!
– من حاضرم تا هر وقت شما بخواین صبر کنم!
بلند شدم و گفتم: آقای محترم! اولا من خانواده دارم، دوما اگه کاری دارید به پدرم بگید.
راه افتادم که بروم. صدای آقاسید را میشنیدم: خانم صبوری! یه لحظه…لطفا…