┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳✨
#همسرگرامی شهید مدافع حرم #محمدرضاالوانی:
💢دست به دامان شهدا شد تا دستش را گرفتند🕊🌹
✨✨✨✨✨🍃🌹
صحبتهای سرکارخانم #فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با بغضها و #اشکهایی همراه بود و من مات و مبهوت نمیدانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی #آرامشان کنم. 😔
روایت #زینبگونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی #پرتوان میخواهد.(اللهم الصابرین)
به گزارش گروه رسانه های #خبرگزاری تسنیم،
شماره منزل #شهید محمدرضا الوانی که به دستم رسید، تماس گرفتم. کمی طول کشید تا پاسخ تماس داده شود. خانمی آن طرف خط با حالتی سراسیمه و نفس نفس زنان جوابم را داد. بعد از سلام و احوالپرسی، خطاب به من گفت: امروز بعد از چند روز که از #شهادت رضا میگذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی را شنیدم، سراسیمه در را باز کردم به #گمان اینکه « #رضای من پشت خط است»
که نبود...😭
صحبتهای خانم فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با #بغضها و اشکهایی همراه بود و من مات و مبهوت نمیدانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی آرامشان کنم. #روایت زینبگونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی پرتوان میخواهد. آنها را که در یک خط #قرار میدهم میبینم همهشان از قبیله #زینبیون هستند. زنانی که آرزو دارند #عمه سادات اذن بدهد تا حتی فرزندانشان هم مدافع حرم شوند تا شاید #اسلحهای در جبهه مقاومت اسلامی بر #زمین نماند.
ادامه دارد⏮
✍️همسرانی از جنس #صابرین
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۲
🌺«ما رأیت الا جمیلا»🌹
❓خانم فتحی اجازه میدهید پسرتان محمدقاسم هم مدافع حرم شود و اسلحه پدر را به دست بگیرد؟❓
✨✨✨✨✨🍃🌹
⏮،،،برای #محمدقاسم که برنامههای زیادی دارم. ابتدا عملی کردن #سفارشات پدرش مد نظر من است. رضا در وصیتنامهشان خطاب به محمدقاسم نوشته است: محمدقاسم جان خودت را از #مجالس تلاوت قرآن و اهل بیت (ع) دور نکن که خطبه #پیامبر (ص) به ثقلین بود.
سفارش #دیگر همسر شهیدم #دستگیری از مستمندان و نیازمندان است. او از محمدقاسم خواسته بود که: با مادرت #مهربان باش و به مادرت وفا کن. سعی کن در #مکتب شهدا و شهادت تلمذ کنی. راه #پدر را ادامه بده. من هم دوست دارم تا اسلحه جهاد شهیدم را به دستان پسرش #بسپارم و امیدوارم امام زمان (عج) #ظهور نمایند. چرا که اهل بیت (ع) ناموسپرست هستند و اجازه نخواهند داد #عمه سادات اینگونه به دست کفتارها بیفتد و حقیقتاً انتقام خونهای ریخته شده را از کفار #خواهند گرفت.
انشاءالله.🍃
✨✨✨✨✨✨🍂🌱
💫و کلام آخر
در آخر میخواهم #خاطرهای شیرین برایتان تعریف کنم. یک شب به منزل یکی از همرزمان همسرم #قاسم_قریب دعوت شدیم. خانواده ما و خانواده #سجادطاهریان. آن شب تولد من هم بود. آقا رضا به سجاد و قاسم گفتند من میخواهم بروم بیرون و کیک تولد بخرم. هر سه با هم رفتند کمی بعد بازگشتند در دستان هر سهشان دستهگلی زیبا بود. یک شاخه گل نرگس و دو شاخه گل مریم.
آقا سجاد دست گل را به #همسرشان تقدیم کردند.
آقا قاسم هم #همینطور.
رضای من هم آن دست گل را به من #هدیه کرد. 💐
وقتی خبر شهادت سجاد و قاسم را شنیدم یاد آن شب و آن دسته گلها افتادم. #گلهایی که برایمان پیغامی از سوی شهادت داشت. ما در روز قیامت #منتظر همسران شهیدمان با همان دسته گلها هستیم.
انشاءالله.
✍️در برابر بزرگی وعظمت این خانوادها، به ویژه #همسران بزرگوار
شهدا سخن گفتن بسی دشوار که حتی امکانپذیر نیست،
فقط باید سر تعظیم فرود اورد،
وعاجزانه التماس دعا داشت.
التماس دعا🌹
بدین ترتیب #زندگینامه پر از عشق این سرباز دلیر اسلام که تنها بخش بسیارکوچکی ازان بیان گردید،به طور موقت به پایان می رسانیم
✨حاج رضای عزیز دعا کنید روحمان با یاد شما همیشه شاد باشد😭
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۶
#پس چطور راضي شديد؟
وقتي مخالفت ميكردم، ميگفت دستور ولايت است. #حسين زمان ياري ميطلبد. ميگفت من كرمانشاهي هستم، با غيرتم بايد براي دفاع از اسلام براي دفاع از #عمه سادات بروم. روز آخري كه از هم جدا شديم برايم با لهجه كرمانشاهي شعر ميخواند و ميگفت موقع عصر ديدمت.اي كاش نميديدمت! با من شوخي ميكرد و ميخنديد. اما آرام و قرار نداشت. دلش را كنده بود براي رفتن. قبلاً مأموريتهاي داخل كشور كه ميرفت قسم ميخورد كه سالم برگردد. ولي براي رفتن به سوريه به ابوذرم گفتم كه قسم بخورد سالم برميگردد اما او #قسم نخورد و گفت سلامتي من را از خدا بخواه. من هم در جوابش چيزي نگفتم. وقتي رفته بود تهران تا از آنجا به سوريه برود برايم پيامك زد كه: «سلام عزيز دلم دارم ميرم فرودگاه #دوستت دارم.» اين پيامك آخرش بود. وقتي خواندمش احساس كردم ديگر او را نخواهم ديد.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۱
#چه درد دلي با حضرت زينب(س) داريد؟
مي خواهم بگويم #عمه جان، ابوذرم آمد تا #مدافعت شود. هواي من را داشته باش. هواي بيقراريهايم را و دل بيتابم را. خانم جان دست من را هم بگير تا بتوانم مدافعت شوم. تو خود ميداني كه من چقدر #ابوذرم را دوست داشتم و او را به تو هديه كردم. من از دوستداشتنيترين زندگيام گذشتم تا به لبخند #رضايتي از تو برسم. من از او گذشتم تا تو بار ديگر بندهاي اسارت را نبيني. بيبي جان عاقبت من را هم چون ابوذرم شهادت قرار بده و زيارتي كه #حلاوتش طعم تلخ فراق را از من دور كند.
⏮ادامه دارد،،،