eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۳✨ شهید مدافع حرم : 💢دست به دامان شهدا شد تا دستش را گرفتند🕊🌹 ✨✨✨✨✨🍃🌹 صحبت‌های سرکارخانم همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با بغض‌ها و همراه بود و من مات و مبهوت نمی‌دانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی کنم. 😔 روایت همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی می‌خواهد.(اللهم الصابرین) به گزارش گروه رسانه های تسنیم، شماره منزل محمدرضا الوانی که به دستم رسید، تماس گرفتم. کمی طول کشید تا پاسخ تماس داده شود. خانمی آن طرف خط با حالتی سراسیمه و نفس نفس زنان جوابم را داد. بعد از سلام و احوالپرسی، خطاب به من گفت: امروز بعد از چند روز که از رضا می‌گذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی را شنیدم، سراسیمه در را باز کردم به اینکه « من پشت خط است» که نبود...😭 صحبت‌های خانم فتحی همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی با و اشک‌هایی همراه بود و من مات و مبهوت نمی‌دانستم چه پاسخی به ایشان بدهم تا کمی آرامشان کنم. زینب‌گونه همسران شهدا از لحظات شهادت همسرانشان دلی پرتوان می‌خواهد. آنها را که در یک خط می‌دهم می‌بینم همه‌شان از قبیله هستند. زنانی که آرزو دارند سادات اذن بدهد تا حتی فرزندانشان هم مدافع حرم شوند تا شاید در جبهه مقاومت اسلامی بر نماند. ادامه دارد⏮ ✍️همسرانی از جنس
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۱۲ 🌺«ما رأیت الا جمیلا»🌹 ❓خانم فتحی اجازه می‌‌دهید پسرتان محمدقاسم هم مدافع حرم شود و اسلحه پدر را به دست بگیرد؟❓ ✨✨✨✨✨🍃🌹 ⏮،،،برای که برنامه‌های زیادی دارم. ابتدا عملی کردن پدرش مد نظر من است. رضا در وصیتنامه‌شان خطاب به محمدقاسم نوشته است: محمدقاسم جان خودت را از تلاوت قرآن و اهل بیت (ع) دور نکن که خطبه (ص) به ثقلین بود. سفارش همسر شهیدم از مستمندان و نیازمندان است. او از محمدقاسم خواسته بود که: با مادرت باش و به مادرت وفا کن. سعی کن در شهدا و شهادت تلمذ کنی. راه را ادامه بده. من هم دوست دارم تا اسلحه جهاد شهیدم را به دستان پسرش و امیدوارم امام زمان (عج) نمایند. چرا که اهل بیت (ع) ناموس‌پرست هستند و اجازه نخواهند داد سادات اینگونه به دست کفتار‌ها بیفتد و حقیقتاً انتقام خون‌های ریخته شده را از کفار گرفت. ان‌شاءالله.🍃 ✨✨✨✨✨✨🍂🌱 💫و کلام آخر در آخر می‌خواهم شیرین برایتان تعریف کنم. یک شب به منزل یکی از همرزمان همسرم دعوت شدیم. خانواده‌ ما و خانواده . آن شب تولد من هم بود. آقا رضا به سجاد و قاسم گفتند من می‌خواهم بروم بیرون و کیک تولد بخرم. هر سه با هم رفتند کمی بعد بازگشتند در دستان هر سه‌شان دسته‌گلی زیبا بود. یک شاخه گل نرگس و دو شاخه گل مریم. آقا سجاد دست گل را به تقدیم کردند. آقا قاسم هم . رضای من هم آن دست گل را به من کرد. 💐 وقتی خبر شهادت سجاد و قاسم را شنیدم یاد آن شب و آن دسته گل‌ها افتادم. که برایمان پیغامی از سوی شهادت داشت. ما در روز قیامت همسران شهیدمان با همان دسته گل‌ها هستیم. ان‌شاءالله. ✍️در برابر بزرگی وعظمت این خانوادها، به ویژه بزرگوار شهدا سخن گفتن بسی دشوار که حتی امکانپذیر نیست، فقط باید سر تعظیم فرود اورد، وعاجزانه التماس دعا داشت. التماس دعا🌹 بدین ترتیب پر از عشق این سرباز دلیر اسلام که تنها بخش بسیارکوچکی ازان بیان گردید،به طور موقت به پایان می رسانیم ✨حاج رضای عزیز دعا کنید روحمان با یاد شما همیشه شاد باشد😭
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 ۶ چطور راضي شديد؟ وقتي مخالفت مي‌كردم، مي‌گفت دستور ولايت است. زمان ياري مي‌طلبد. مي‌گفت من كرمانشاهي هستم، با غيرتم بايد براي دفاع از اسلام براي دفاع از سادات بروم. روز آخري كه از هم جدا شديم برايم با لهجه كرمانشاهي شعر مي‌خواند و مي‌گفت موقع عصر ديدمت.‌اي كاش نمي‌ديدمت! با من شوخي مي‌كرد و مي‌خنديد. اما آرام و قرار نداشت. دلش را كنده بود براي رفتن. قبلاً مأموريت‌هاي داخل كشور كه مي‌رفت قسم مي‌خورد كه سالم برگردد. ولي براي رفتن به سوريه به ابوذرم گفتم كه قسم بخورد سالم برمي‌گردد اما او نخورد و گفت سلامتي من را از خدا بخواه. من هم در جوابش چيزي نگفتم. وقتي رفته بود تهران تا از آنجا به سوريه برود برايم پيامك زد كه: «سلام عزيز دلم دارم ميرم فرودگاه دارم.» اين پيامك آخرش بود. وقتي خواندمش احساس كردم ديگر او را نخواهم ديد. ⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 ۱۱ درد دلي با حضرت زينب(س) داريد؟ مي خواهم بگويم جان، ابوذرم آمد تا شود. هواي من را داشته باش. هواي بي‌قراري‌هايم را و دل بي‌تابم را. خانم جان دست من را هم بگير تا بتوانم مدافعت شوم. تو خود مي‌داني كه من چقدر را دوست داشتم و او را به تو هديه كردم. من از دوست‌داشتني‌ترين زندگي‌ام گذشتم تا به لبخند از تو برسم. من از او گذشتم تا تو بار ديگر بند‌هاي اسارت را نبيني. بي‌بي جان عاقبت من را هم چون ابوذرم شهادت قرار بده و زيارتي كه طعم تلخ فراق را از من دور كند. ⏮ادامه دارد،،،