♻️امام زمان (عج) #رنج میبرد..😔
🍂 امام زمان منتظر ظهور است. او به هیچ وجه از غیبت خود لذت نمی برد. او آسوده نخوابیده است. او #نگران است. او ناراحت است. او خونریزی ها و جنایت ها و خیانت ها و ظلم و ستم ها و ناراحتی هایی که بر مردم و محرومین و مستضعفین عالم می گذرد، او همه را مشاهده می کند و رنج می برد و #شکنجه می بیند😞
🍂 او می خواهد که هر چه زودتر ظهور کند و ریشه #ظلم و فساد را از این عالم براندازد و عدل و داد را به جای آن برقرار کند. اما انسان های ما به آن درجه ی #تکاملی نرسیده اند که وجود او را هضم کنند، بتوانند عدل و داد او را تحمل کنند، بتوانند #نظام_اسلامی او را بپذیرند..
🍂ما #وظیفه داریم که در روزگار خود این تغییر و تحول نفسانی را تسریع کنیم و هرچه زودتر اجتماع ما و #اجتماعات دیگر به آن درجه از رشد و آگاهی و تکامل برسد که امام حجت با تکیه بر این انسان ها #ظهور بفرماید.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#قطعه_ای_ازبهشت....😍
رفـت و غـزلـم #چشـم بـه راهـش #نگـران شـد ..
دلشوره ی مابود #دلارام جهان شد
.
.
#شهید_محمد_غفاری 💚
#شهادت_سیزدهم_شهریورسال90
#اللهم_ارزقناشَهادة_فےسَبیلِڪــــ
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🍃به تابلوی #چشمانش می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم میآمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود.
🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشمهایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های #مادرانهام برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر #دلم میآید و هزاران "اگر" دیگر...
🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از #کودکی اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و #سیدعلی نام #حیدر را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت #آرزوهایم را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای #حقیقی شدنشان.
🍃از #همت و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و #تظاهرات و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش میریخت. #قرآن نذرش میکردم که سالم برگردد.
🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو #دِینت را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت #جبهه! یک کلمه گفت: مرگ با #عزت اگر خونین، بهتر از زندگی #ننگین. و من خاموش گشتم، دلم نیز هم...
🍃دیگر #نذرش نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از #خدمتش تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای #خدا کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر #نگران نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که #پرواز کرد سمت خدا، آنهم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه #مریوان...
◇سالگرد #شهادتت_مبارک حیدرم!◇
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیدحیدر_حمیدی
📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱۳۴۴
📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : اطلاعاتی در دسترس نیست.
🕊محل شهادت : مریوان
╔. ♡♡♡.═══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝