🔴 #عدالت_در_فرزندداری
✍ روزی #پیامبر خدا با یارانش سخن میگفت، #کودکی وارد شد و رفت در گوشهای از مسجد به پدرش رسید. پدر، دست به سرش کشید و او را بر زانو نشاند. اندکی بعد #دختر او آمد و پدرش به سرش دست کشید؛ امّا وی را روی زمین نشاند. #پیامبر خدا فرمود: «چرا او را بر زانوی دیگرت ننشاندی؟». او، وی را بر زانوی دیگرش نشاند. پیامبر خدا فرمود: «اکنون، #عدالت ورزیدی.»
📙العيال،ج۱،ص ۱۷۳ ح ۳۶
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#کودکی.شهیدغفاری
#مادرانه..
🌷شب بخیر
ای مهربان دردانه ام راحت بخواب
همچو خورشیدی به رخسارم سحرگاهان بتاب
تاتو می تابی
سپهرزندگانی روشن است
بانگاهت ظلمت شبهام می گردد سراب
#شب.بخیر.آرام.دل🌹❤️
------------------------------
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🍃به تابلوی #چشمانش می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم میآمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود.
🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشمهایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های #مادرانهام برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر #دلم میآید و هزاران "اگر" دیگر...
🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از #کودکی اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و #سیدعلی نام #حیدر را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت #آرزوهایم را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای #حقیقی شدنشان.
🍃از #همت و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و #تظاهرات و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش میریخت. #قرآن نذرش میکردم که سالم برگردد.
🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو #دِینت را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت #جبهه! یک کلمه گفت: مرگ با #عزت اگر خونین، بهتر از زندگی #ننگین. و من خاموش گشتم، دلم نیز هم...
🍃دیگر #نذرش نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از #خدمتش تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای #خدا کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر #نگران نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که #پرواز کرد سمت خدا، آنهم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه #مریوان...
◇سالگرد #شهادتت_مبارک حیدرم!◇
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیدحیدر_حمیدی
📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱۳۴۴
📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : اطلاعاتی در دسترس نیست.
🕊محل شهادت : مریوان
╔. ♡♡♡.═══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃«زمانیکه برخی از دوستانم را میبینم که با #قرآن مأنوسند، به حالشان غبطه میخورم. نه آنکه #قرآن بخوانند، بلکه با قرآن مأنوسند و دوست و رفیقشان قرآن است.
🍃اگر #انسان بخواهد باری ببندد، باید در #کودکی و #نوجوانی انجام دهد و الا سپس توأم با مشکلات میشود.
ممکن است دیدار ما به #قیامت بیفتد. هرچه #خدا بخواهد.
"سخنی از شهید"
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_مطیع
📅تاریخ تولد : ۱۳ آذر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۴ اسفند ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اصفهان
🕊محل شهادت :شلمچه
╔. ♡♡♡.═══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝