eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
363 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
10.5هزار ویدیو
38 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ آسمان‌فرصت‌پروازبلندیست‌ولی قصه‌این‌است‌چه‌اندازه‌کبوترباشی ۲۱ آبان سالروز شهادت شهدای اربعه حلب گرامی‌باد 🕊روزتون منور به لبخند 🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ 🍃می گویند خدا را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد.اصلا واقعی همان محبت عزلت نشین دل مادرهاست. 🍃مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای پسرش داشت.دوست داشت او را در لباس ببیند و هروقت برق چشمانش خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت زمانش رسید خودم می گویم." 🍃مادر در ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل برای رسیدن به . 🍃مقدمات را فراهم کرد و راهی سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباشد. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت و راه پسرش شد. 🍃 قلب مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و اوهم تکه تکه ترک خورد و شکست.چشم پسر فدا شد و مادر به در خشک شد.دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش.پاهای مسعود قطع شد و زانوان مادر لرزید.. 🍃خدا امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.خبر شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم با دیدن بدن فرزندش به یاد جوان اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد کربلا ناله زد. 🍃آرزوی دامادی اش بر دل ماند .اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای عاقبت بخیری فرزندش آرام شد....... 🍃به مناسبت سالروز شهادت 🔷تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹ 🔷تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴ 🔷محل شهادت: حلب_سوریه 🔷مزار شهید: بهشت زهرا ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ یه روز با مسعود در مورد گناه کردن افراد و مکروه بودن یا یه سری کارا که وجهه اونا تو جامعه خوب نیست صحبت میکردیم. مسعود میگفت: ما نباید به گناه نزدیک بشیم و باید برای خودمون ترمز بذاریم. اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه‌ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا‌ گناه فاصله ای نداریم. پس باید برای خودمون چند تا ترمز و عقب گرد موقع نزدیک شدن به گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم.... :۱۳۶۹/۶/۸ :۱۳۹۴/۸/۲۱ 🌷شهید حاج مسعود عسگری🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ❁اللَّهمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❁ ...🕊🌸 🕊سلام ظهرتون منور به لبخند 🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ خاطره موتور سواری 🏍 🏍 شهید مدافع حرم مسعود عسگری ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ خاطره موتور سواری 🏍 🏍 شهید مدافع حرم مسعود عسگری ╔═.🥀🍃.📿═
موتور سواری🏍 شهید_مسعود_عسگری مسعود یه راننده حرفه ای موتور و ماشین بود برای بخشی از فعالیت هاش دوره های مختلفی در زمینه خودرو و موتور گذرونده بود و مثل همیشه تو دوره ها درخشیده بود.هر موقع موتور سنگین دستش بود تازه انگار بال و پر گرفته بود و حسابی باهاش از خجالت آسفالت کف خیابون در میومد. و برعکسش من،تاحالا موتور سوار نشده بودم. یه روز اوومد و گفت: باید رانندگیت خوب باشه و همینطور موتور سواری. گفتم :سخته،تو خودتو نگاه نکن از بچگی سوار موتوری. گفت: تو بیا من درستش میکنم. بعد از مدتی بالاخره تونستیم شروع کنیم، کلاس خصوصی ما شروع شده بود. روز اول جای کلاچ و ترمز جلو رو هم قاطی میکردم. چند روز درمیان، بعد از ظهرا میرفتیم آموزش و تمرین یه بیست روزی گذشته بود که دیگه خیالش ازم راحت شده بود، روی موتور و پشت من کمتر حرص میخورد. میرفتم و میومدم واسه خودم.البته تو خیابونهای نه چندان شلوغ. اوضاعم روی موتور خوب شده بود،حالا دیگه مثل روزهای اول مردم پشت سرم به خاطر آروم رفتن و گیر کردن وسط خیابون بوق نمیزدن،تازه هر از گاهی من یه راننده ناشی پیدا میکردم و به تلافی روزهای اول پشتش بوق میزدم، خیلی از دستم شاکی میشد.خودش هم کلا با بوق کاری نداشت. اما همچنان تو اصل کار مهارت لازم رو پیدا نکرده بودم. تو خیابونهای باریک و شلوغ و ترافیک خوب نمیتونستم از بین ماشینها راه باز کنم و حرکت کنم و معمولا کند بودم. یه روزی مثل همیشه تو شهر میچرخیدیم و من راننده بودم، رسیدیم به ترافیک و سرعتمو کم کردم تا آروم از کنار ماشینها رد بشم،بین دوتا ماشین فاصله کمی بود .البته به نظر من کم بود و مسعود میگفت زیاد هم هست. گفت: براچی آروم میکنی،موتور رو از شتاب میندازی از اون بین رد شو دیگه. گفتم: نمیتونم یه وقت میزنیم به ماشین مردم، گفت تو برو و جلوتر رو ببین و فرمون رو صاف نگه دار رد میشیم. با همون سرعت زیاد،خیلی خوب از وسط دو تا ماشین رد شدیم. بعدش بهش گفتم :خوب رفتم استاد؟خدایی با چند سانت فاصله خوب رفتما... خندید و گفت: تو نمیری که! من دارم از پشت همش حرکت موتور رو اصلاح میکنم.اگه ول کرده بودم که زده بودی به هر دوتا ماشین. گفتم :نه بابا.خودم رفتم. گفت :فکر میکنی برا چی تو این مدت یه تصادف هم نداشتیم...! تازه متوجه شدام که چی میگه. اون موقع بود که فهمیدم خیلی مونده تا بشم "موتور سوار". - .....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ⚘﷽⚘ 🖇ساعت_مسعود مسعود خیلی دلسوز بود . من ازش زیاد سوال می پرسيدم خیلی ریز به ریز جوابمو می داد یک بار كه از ساعتش خوشم اومده بود و از اون مدل موجود نبود. کلی تحقیق کرد تا یه مدلی نزديك به ساعتشو بهم معرفی کرد. آدرس داد رفتم خریدم و بعد ازخرید ، چند ساعتی نشست باحوصله ، تمام امکاناتشو بهم یاد داد. الان هر وقت ساعتم رو نگاه میکنم یاد مسعود میافتم...😔 راوی:دوست‌شهید شهید‌ 🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ *ورزشکار همه فن حریفی که اِرباً اِربا شد* 🕊️ *شهید مسعود عسگری*🌹 تاریخ تولد: ۸ / ۶ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت : ۲۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه / حلب 🌹خلبان هواپیمای فوق سبک🛫، شنا،🏊🏻‍♀️ غواصی، 🤿چتر بازی،🪁 سقوط آزاد،🪂 کوه نوردی،🗻 صخره نوردی⛰️، پینتبال، تیراندازی🏹، راپل، انواع ورزش‌های رزمی،🥋 راننده حرفه‌ای موتور و ماشین،🏍️ حرکات آکروباتیک با دوچرخه،🚲 هاپکیدو🥋کیک بوکسینگ🥊 *در بیشتر رشته ها در حد استادی بود* و هر ورزشی را انجام می داد با رویکرد نظامی بود💫 *اما او داوطلبانه به سوریه رفت🌷 قبل از رفتن به سوریه موتورش را فروخت🏍️ و بدهکاری هایش را داد🌷عاشق رهبری بود و سخنانش را خیلی دوست داشت💚* مادرش ← آرزوی هر مادری دیدن دامادی جوانش است🎊 *و من هم این آرزو را برای مسعودم داشتم*💐اما هر مرتبه می‌گفت: *مادر صبرکن، هنوز وقتش نرسیده است*🌷او به همراه شهیدان محمد رضا دهقان، سید مصطفی موسوی و احمد عطایی *در تاریکی شب🥀غریبانه به شهادت رسیدند🕊️ پیکرش به وطن آمد و تکه هایی از بدنش جا ماند🥀که آن را در سوریه دفن کردند🌷مسعود یکی از چشمهایش تخلیه شد🥀دو دستش و یکی از پاهایش قطع شد🥀 و همانند حضرت علی اکبر بدنش اربا اربا شد 🥀🖤 و به آرزویش رسید*🕊️🕋 *شهید حاج مسعود عسگری* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ فرازی از وصیت نامه شهید عسگری🕊 🔸 برادران و خواهران عزیز سعی کنید برای آخرت خود توشه ای ذخیره کنید و از تجملات مادی در زندگی خود پرهیز کنید و همیشه ساده باشید . این جنگ جنگ سرنوشت ساز است و برادرانی که در پشت جبهه مسئولیت سنگین ندارند و کمک با ارزش به این انقلاب نمی کنند  سعی کنند خود را تماده رفتن به جبهه کنند . و خواهرانی که در پشت جبهه هستند در فکر کمک به انقلاب و جنگ زدگان باشند . و تو ای خواهرم آنچه که بیش از سرخی خون من استعمار را می ترساند سیاهی چادر توست .  پس در حفظ حجابت زینب گونه باش شادی روح شهدا صلوات 🌹 ....🌿🌺🌸🌺🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🕊🌹🌹 ‍🕊 یکی از خصوصیات شهید مسعود عسگری و بود. ممکن نبود کسی از رفتار و صحبت هایش متوجه مهارت های او بشود؛حتی خیلی از دوستانش بعد از شهادت متوجه توانایی های بی نظیر او شدند و همچنین در کنار این سادگی و بی ریایی؛بسیار با سخاوت بود و هیچ وقت از کوچکترین کمک به دوستانش دریغ نمیکردو وسیله های خود را در اختیار دوستانش قرار میداد. 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ⛱اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد⛱ ‍╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ 🍃حلب، کافیست نامش از زبان جاری شود و به‌ گوش اهل دلش برسد. کهکشان خاطرش ققنوس وار به سوی ای می رود که صورت فلکی زیبایی را در جبهه ترسیم کردند و در آسمان آبی خاطره ها ماندگار شدند🌹 . 🍃 این روزها ستاره های قصه ما به شهدای شهرت یافته اند. که در اوج طراوت و ،  بند بند وجودشان را از و مافیها، شستشو دادند و راهی دفاع از شدند. جوانهایی که هر کدام ستاره ای بخش در میان اهل بیتشان بودند🌟 . 🍃گاهی که غرق خاطرشان میشوم، در گوشه ای از ذهن خویش صندوقچه ی حیاتشان را باز میکنم، به دفتر هر کدامشان که میرسم، ورق میزنم و آنگاه که با چشم روح نامه هایشان میخوانم، به سر منزلگاهی میرسم که در آنجا خوب میفهمم، آری ، این من هستم قافیه را باخته ام، این جوانها چه زیرکانه و هوشیارانه سنگر نفس و را هدف قرار دادند و چه زیبا در خویش غلطیدند😔 . 🍃اما اکنون، مَـــــن، با شما هستم، ای ستاره های شب های آفتابی ، چگونه‌ هایتان را در وصف  جانانتان فریاد کردید که موج صدایش بیدار کرد حتی آن خواب برده از فرط را. . 🍃اصلا بگویید چگونه شد که با وجود کم سن و سالیتان راه پیران را در کوتاه ترین‌ مسیر ممکن از آن خود ساختید؟!🥺 . 🍃ای شهدا، مرا دریابید، شما را به تمام رمز هایتان، میدهم، این راز سر به مهر بسته را برایم بگشایید😔 . 🍃و حال، در این ثانیه های طاقت فرسای زندگی چه دارم که بگویم، جز اینکه خود را به زنجیر بکشانم، که آری، این واژه های سیاه و سفید من فقط بلدند رو به روی شما ناله سر دهند و زار زار بریزند، کاش میدانستند، خاطر‌ و شما زنگ هجرت است به سوی . . 🕊به مناسبت سالروز شهادت شهیدان ☘ . 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🍃دقیقا بیست سال و سه روزت بودکه بر نقش پروازت را نگاشتی اما اینبار،رسم الخط عاشقی تو فرق می‌کرد.در،این روزهاکه شهر پر،است ازحرف و از،کمترکسی انتظار میرود تنهاحرف نباشد،توحرف نبودی؛آری دهه هفتادی بودی اما نه مثل بقیه:تو فرق داشتی اماهرکسی این را نمیفهمید.نمیدانستندمیخواهی به قلب حمله کنی. 🍃 همه ازمعرفت شهادت چیزی نمیدانستند.شهادت به سن و سال نیست که اگربود پیش از،آن و هم بودند. 🍃شهادت مردمیدان و مبارزه می خواهد.شهادت گذشتن از،دامهای دنیامیخواهدبرای رسیدن به بامهایش و اینکار هرکسی نیست.باید،بگذری بگذاری و بروی. 🍃میگفت من برای آمدنم به سوریه برنامه ریزی کرده‌ام همانطور که برای حضورم درکرانه باختری... 🍃معلوم است کسی با این اهداف ازآنِ زمین نیست.‌‌همراه و همسفر سیدمجتبی،سید ابراهیم و بودو تاپایان سفر با هم رفتند تاجای خالیشان مانندسوز سرمای زمستان اعماق وجودمان را بخشکاند. 🍃به مناسبت سالروزشهادت 🔷تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۷۴ 🔷تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ 🔷محل شهادت‌: حلب سوریه 🔷مزار شهید: گلزار شهدا.قطعه ۲۶ ..... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ موقع گرفتن رضایت نامه پدرش بهش گفت چرا اصرار به رفتن داری جنگ حالاحالاها هست گفت شاید تموم نشه اما ممکنه که من عوض بشم هیچ تضمینی نیست بعد از تموم شدن درسم من همین آدم الان باشم. /۸/۱۸ /۸/۲۱ .....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📨 🟣شهید مدافع‌حرم سید مصطفی موسوی حدود یکسالی از ازدواج‌شان(پدرومادرِشهید) گذشت و خدا دختری به نام «سیده‌زینب» در روز تولد حضرت علی علیه‌السلام روزیِ زندگیشان کرد💖🎊 سه‌سال بعد، پس از ۱۰ماه انتظار و دل‌نگرانی از دیر به‌دنیا آمدنِ کودک، روز هجدهم آبان۱۳۷۴ خداوند فرزند دیگری را به جمع کوچک‌شان اضافه کرد! پسری سبزه و ریزنقش با موهای خرمایی و چشمانی گیرا🧒🏻😍 اولین اذان و اقامه را سادات‌خانم، مادرشهید، در گوش پسرش گفت. آقا سید، پدر شهید، تا شنیده بود سادات‌خانم باردار است، اسم پسرش را انتخاب کرد «سید مصطفی»💚😘 وقتی هم پسرش را در آغوش گرفت، گفت: «اسمش رو گذاشتم«سید مصطفی»؛ چون توی کردستان یه مبــــارز کُردی بود که اسمش «مصطفی» بود و می‌خوام اسمش رو بگذارم «سید مصطفی» تا مثل اون یه مبــــارز بشه! از خدا هم می‌خوام که پسرم با شهــــادت از دنیا برِه»🕊❤️ با این حرف آقا سید، دلِ سادات‌خانم گرفت و گفت:«چرا میگی بچه‌ام شهید بشه؟! دوست ندارم از این حرفها بزنی!» اما آقا سید به صورت مصطفای کوچکش که آرام در آغوشش خوابیده بود، نگاهی انداخت👀🦋 آقاسید گفت:«این خواسته‌ی قلبی منه! دوست دارم پسرم مبارز بشه و برای خدا شهیــــد بشه! این بهتریــــن آرزویی هست که از خــــدا براش کردم». بعد اسمش را در گوشش گفت و برایش اذان و اقــــامه خوانــــد🕋🔊 ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات   ☔️اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد☔️ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💌 🔵شهید سید مصطفی موسوی 🌼همرزم شهید نقل می‌کنند: پسر آرامی بود و چهره‌ای بسیار دلنشین داشت، اما آنچه او را از دیگر بچه‌های همسنّ و سالش متمایز می‌کرد، این بود که از زمان خودش بسیار جلو‌تر بود و افکار و ایده‌های بزرگی در سر داشت و من تا امروز پسری با این وسعت تفکر و توانمندی ندیده بودم. 🌼او هم از نظر فنی پسر بسیار ماهری بود و هم از نظر علمی و اعتقادی در مقام بالایی قرار داشت. مصطفی خیلی کتاب می‌خواند؛ یک روز کتاب «جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی» نوشته علی اکبری مزدآبادی را می‌خواند که سردار سلیمانی آمد و سید مصطفی از او خواست که کتاب را امضا کند اما سردار امتناع کرد و گفت: «درست نیست کتابی را که در مورد من نوشته شده امضا کنم و به شما که روح بزرگی دارید، اهدا کنم و پیشانی سیدمصطفی را بوسید.» 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 💙اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ *جوان ترین شهید مدافع حرم*🕊️ *شهید سید مصطفی موسوی*🌹 تاریخ تولد: ۱۸ / ۸ / ۱۳۷۴ تاریخ شهادت : ۲۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه / حلب 🌹مادرش← *دانشجو بود🎓 تابستان ها هم گچکاری میکرد هم روزه میگرفت*💫 با شخصی که میگفت هیچ حق الناسی نکردم صحبت کرده بود🥀 مصطفی در جوابش گفته بود: *حق الناس یعنی بخاطر گناه من و تو🍂 یک نفر دیگر نتواند امام زمانش را ببیند🥀 حق الناس یعنی با هر گناه من و تو🍂 چندین روز ظهور امام زمان (عج) به تعویق می افتد🥀و ما حق کسانی که گناه نمیکنند تا امامشان زودتر ظهور کند را زیر پا میگذاریم* 🥀مصطفی که از نسل دهه 70 بود🥀 بر خلاف خیلی از هم نسل‌هایش🍂 *و با معرفتی که با مطالعه فراوان و گوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود*💚 خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد🌷 *شیفته شهید بابایی بود*✈️ و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش، شعله ور شد🕊️ *او داوطلبانه به سوریه رفت🌷 و تنها 3 روز پس از قدم گذاشتن به سن 20 سالگی🎊 در سوریه جام شهادت را نوشید🕊️ و جوان ترین شهید مدافع حرم نام گرفت🍂 او به همراه شهیدان محمد رضا دهقان، مسعود عسگری و احمد عطایی با گلوله ۲۳ 💥و ترکش بر قسمت های گلو🥀قلب🥀پهلو🥀چانه و پیشانی🥀به ملکوت اعلی پرواز کرد*🕊️🕋 *شهید سید مصطفی موسوی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ساده و بی آلایش و قشنگ. همرزم مصطفی می گفت ، هر بار جابجا می شدیم و سنگر ها و موضع مون ، تغییر می کرد ، چیزی که مصطفی هیچ وقت جا نمی زاشت ، یک بطری آب بود و برس سر ، برای مرتب کردن موهاش . میگفت بلا استثنا همیشه یک بطری آب همراهش بود که موهاش رو مرتب کنه . می گفت ، مرتب ترین و خوش پوش ترین بود همیشه بین مون . می گفت ما هفته ای یک بار لباس هامون رو می شستیم . مصطفی هفته ای بین دو الی سه بار . مصطفی زیبا زندگی کرد ، زیبا از حرم بی بی زینب (س) دفاع کرد و زیبا هم شهید شد ... و نامش هم زیبا ماندگار شد . ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ با شخصی درباره حق الناس صحبت کرده بود، آن شخص به او گفت که تا آن لحظه هیچ حق الناسی نکرده . مصطفی به او گفت: مطمئنی که تا حالا حق الناس نکردی؟ او اطمینان خاطر داشت...دوباره از او پرسید: حق الناس فقط این است که مال مردم را نخوری و مردم رو اذیت نکنی و...آن شخص همچنان اطمینان داشت که هیچ حق الناسی بر گردنش نیست . مصطفی ادامه داد: اما یک حق الناس به گردن توست . نه تنها تو بلکه به گردن من هم هست!! آن شخص تعجب کرد و پرسید که چه حق الناسی است که به او و خودش مرتبط است؟! مصطفی در جوابش گفت: حق الناس یعنی بخاطر گناه من و تو یک نفر دیگر نتواند امام زمانش را ببیند . حق الناس یعنی با هر گناه من و تو چندین روز ظهور امام زمان (عج) به تعویق می افتد و ما حق کسانی که گناه نمیکنند تا امامشان زودتر ظهور کند را زیر پا میگذاریم . 🌷شهید سید مصطفی موسوی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
📋 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
📋 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
📋 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم "   است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ...🕊 بچه ی تهران بود،متولد ۱۳۷۴ حدود ۴۰روز عاشقانه ازحرم اهل‌بیت(ع) دفاع کرد تا سرانجام عصر روز ۲۱ آبان ماه سال ۹۴ در حالی‌که تنها ۲۰ سال داشت به آرزویش که شهادت بود،رسید. مادر شهید : شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است آن موقع نیمه‌شب از خواب بیدار شدم.  حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.  صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.  به بچه‌ها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم،احساس می‌کردم مهمان داریم. . ‌ عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند. صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قوی‌باش خبر شهادت محمدرضا را آورده‌اند.  وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.  من می‌دانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.... " : جمله ی آخر شهید دهقان : " به قول شهید آوینی شهادت بال نمیخواد حال میخواد.این جمله ی آخر منه" ....🕊🕊🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ چہ مراعات و نظيريست ميانِ ڪلمات بوی تو ، آمدنت ، نم نم باران با عــشق ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۱/۲۶ ◻️محل ولادت: تهران ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ ◻️محل شهادت: حلب_سوریه صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می‌ماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام می‌گیرد. .....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند. در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... به مناسبت شهادت 🌸تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران 🌸تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب 🌸مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید: .......🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ⚘﷽⚘ 📌شهیدانه روبروے عکست ايستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام تو هم چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكے لجباز به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت نباشم... گم ميشوم ميان دلبستگےهاے روزانه ام و با چشمهايے اشك آلود ، دوباره به التماس يك نگاه ديگر بر ميگردم سمت تو دوباره نگاهت را به زندگے ام گره ميزنے راه روشن ميكنے برايم و من دوباره لجبازےهاے كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده خودم را به جاده خاكے ميزنم... حس يك كور محروم از روشنايے رهايم نميكند نمےبينم تورا و اين درد دارد اينطور نمےشود هنوز عاشق نشده ام هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق شدن براے همين است كه معنے نگاه هايت را نميفهمم گم شده ام چون تورا گم كرده ام بايد فكرے به حال اين دل کرد كه فقط مدعے عشق است وگرنه اين دل كجا و... رسيدن به قافله‌ے عشق كجا ؟ شرط عشق "جنون" است ما که ماندیم "مجنون" نبودیـم « یاحبیب الباکین»😔 🌷 ....🕊🕊🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•