eitaa logo
سبزپوشان
281 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
23.6هزار ویدیو
119 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم بود و حرم بود وامامم بود و تنهایی حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟ دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمری است که خود را «منتظر» و «سرباز آقا» می‌نامیم امروز با خودم فکر می‌کردم تفاوت روزهای منِ مدعی با آنان که ادعای انتظار و سربازی ندارند،چیست؟ «هیچ»!! مثل آدم‌های غیر مدعی داریم کارمان را کرده و زندگی‌مان را می‌کنیم! نه از سلام صبحگاهی هر روز به جناب فرمانده خبری هست و نه از گزارش شبانگاهی سربازی! ببخش آقا ما را تنهایت گذاشتیم غریبه بودی در میان ما مثل کوفیان، زیاد شعار دادیم اما هیچگاه حتی حس سربازی نداشتیم تا چه رسد به سربازی!!! آقای عصر سرباز«فراری» هم قبول می‌کنی!؟ جد مظلوم تو،«حسین» تا آخرین لحظه ها آغوشش برای فراری ها باز بود نمی‌خواهم دیگر در قرارگاه انتظار در تنهایی‌ و غربت فرمانده شریک باشم از امروز در صبحگاهِ هر روز زیر پرچم تو حاضر می‌شوم، سلام داده و زیارت آل یاسین می‌خوانم و در شامگاهان گزارش سربازی می‌دهم از همه کارهایی که به شوق و محبت و نیابت شما برای خدمت به دین و خلق خدا انجام داده‌ام فدایت همین ✋
روزتون معطر به بوی مهربانی الهی دلتون شاد لبتون خندان قلبتون مملو از آرامش سفره تون پر خیر و برکت صبحتون به خير و شادى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بیدل بُدیم پرده برانداختی کار به اتمام رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرمون خیلی با ارزش تر از اونی هست که فکرشو کنیم... عمرمون رو به بطالت نگذرونیم
17.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری استاد شجاعی ✘ من می‌خوام مشکلاتم زود حل بشن. میانبری هست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐فضیلت محبت به خانواده💐 کمک به همسر، بهتر از عبادت ۱۰۰۰ سال هر بوسه بر فرزند، ۵۰۰ سال ثواب و درجه 🎞 استاد مسعود عالی 👌👌 بسیار شنیدنی 🇮🇷 @sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الــهــی بــه امــیــدتــو 🌱 ســلام عــزیــزان💐 صبحتون بینظیر🌹 امروزتون پر از عطر دعا🌺🍃 خــدایا🌺🍃 امروز سبد زندگی دوستانم را پـر کن🌺🍃 از سلامتی، جاودانگی موفقیت و خـوشبختی🌺🍃 صبحتون پر از خبرهای خوش 🇮🇷 @sabzpoushan
🌺 گدایی خدا ، عزت است ✍️همیشه دعا کنید، نگویید خدا قضا و قدرش را مشخص کرده است، اگر بخواهد می دهد و نخواهد نمی دهد، نه این جور نیست … بنده ای که دهان خود را بسته و گدایی نمی کند خدا به او چیزی نمی دهد، باید خدا خدا کنید. خدا را صدا کنید. خدا هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله. ▫️ مسلماً هیچ یا الله بی جواب نمی ماند، پس دعا کنید و خدا هم اجابت می کند. اگر اعتنا نکنید به شما نمی دهد، پس دعا لازم است. ما مخلوق هستیم باید عرض حاجت کنیم. ▫️ گدایی خدا عزت است. اصلاً این گدایی فن خاصی دارد، یک آدابی دارد، دل سوخته، چشم گریان و مضطر می خواهد، و این ها شرط دارد باید غذایت و کارت پاک باشد تا دعایت مستجاب شود. بعدش هم باید امر به معروف و نهی از منکر نمود. باید این دو رکن اساسی نیز در زندگی یتان باشد تا دعاهایتان به اجابت برسد. 📗 آیت الله ضیاء آبادی ، بانک تقوا ، ص ۲۲ 🇮🇷 @sabzpoushan
✨﷽✨ 🌼غافلانِ از گذر عمــر زيــانكارانند ⇩ " اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ سٰاعَةً بَعْدَ سٰاعَةٍ " ✍ مغبون كسى است كه ساعت به ساعت از عمرش مى گذرد و او هيچ استفاده اى نمى كند و زيان مى كند . عمر خود را به دور هم نشستن و گفتن حرف هاى متفرقه مى گذارند . اگر طلبه است ، مباحثه نمى كند ، اگر غير طلبه است ، عمرش را ضايع مى كند . چه قدر در شبانه روز ساعت هاى عمر ما از بين مى رود. يكـ روز ( حاج ميرزا على محدث زاده ) در شبستان راجع به زيان عمر صحبت مى كردند و مى گفتند كه خيلى از عمرهاى ما تلف مى شود ،ايشان فرمودند: يكى از اروپاييان كتابى نوشته كه ترجمه نام آن كتاب به زبان فارسى مى شود : ( يكـ دقيـقه قبل از غذا ) بعد در توضيح اينكه چرا نام اين كتاب را گذاشته "يكـ دقيـقه قبل از غـذا " گفته : من مى خواستم كتابى بنويسم ، ولى با اين حال وقت نداشتم و تمامى شب و روزم مستغرق بودم. روزى به طور ناگهانى به ذهنم رسيد كه من زمانى كه سر سفره مى نشينم تا وقتى كه همسرم غذا را بياورد ، يكـ دقيقه بيكار هستم ، خوب است كه در همين يكـ دقيقه دو سه خط كتاب را بنويسم . بعد از آن روزى دو سه خط از كتابم را نوشتم و تمام شد. ببينيد اين اروپايى حتى از يكـ دقيقه عمرش هم استفاده كرده و كتابى نوشته است .حالا ما چه طور عمرمان را تلف مى كنيم . ما نمى توانيم اين كارها را بكنيم؟ نمى توانيم يكـ حديث پاكنويس كنيم ؟ تا سفره انداخته مى شود يكـ حديث براى خواهر يا برادرمان بگوييم ؟ يكـ مسئله شرعى يادشان بدهيم ؟ حمد و سوره ى خواهرمان را بپرسيم ؟ كارى كنيم كه عمرمان تلف نشود؟ 📚"از بیانات آیت الله 🍃🍃⚡️⚡️⚡️🍃🍃 🇮🇷 @sabzpoushan
14.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزان بشدت توصیه میکنم این کلیپ کوتاه رو ببینید. خدا رو شکر هنوز هم میشه به انسان و انسانیت امیدوار بود! 🇮🇷 @sabzpoushan
نباید گفت در پرونده‌ی آدم گناهی نیست که در دیوان عالم "بی‌گناهی" کم گناهی نیست خداوندا تو شاهد باش تنها اشتباه ما دل از دنیا بریدن بوده که آن هم گناهی نیست اگرچه شادی از دنیا نصیب ما نشد، اما خوشا آن‌ها که در دل‌هایشان جز غم گناهی نیست به‌غیر از این‌که "حتما حکمتی دارد" چه‌باید گفت؟ که در پرونده‌ی خود هرچه می‌گردم گناهی نیست خدا با نام او یک سوره نازل کرده در قرآن که ثابت می‌کند بر عهده‌ی مریم گناهی نیست من از غفران او یک‌لحظه هم غافل نخواهم شد که غیر از "ناامیدی" در همه عالم گناهی نیست. 🇮🇷 @sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 قبل از ظهور ✴️آیا میشود قبل از ظهور دولت یاحکومت اسلامی تشکیل داد؟؟ 🇮🇷 @sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنگ خطر سوئیت‌هوم‌ها برای کودکان ‌ 🔸ترویج خونه‌های خیالی خوش و آبرنگ که حالا چند سالیه تو سبک زندگی سوئیت‌هوم‌ها و بلاگرها بلای جون خیلی از آدم‌بزرگا شده؛ حالا با یه سبک و سیاق دیگه داره تو خوراک‌های مجازی‌ بچه‌ها نمود پیدا می‌کنه. 🇮🇷 @sabzpoushan
☑️ذهن شما یک باغ است. افکار شما دانه ها هستند. محصول این باغ، گل یا علف های هرز هستند و تصمیم با شماست که در باغ ذهنتان چه دانه هایی را بکارید و پرورش دهید. اگر ذهن خود را با فعالیت های بیهوده و اقدامات منفی پر کنید و یا مدام افکار منفی را به ذهن راه داده و به آنها پر و بال دهید، شانس رشد و تکامل را از دست می دهید. چیزی بسیار ساده به عنوان کاشت گیاه مثبت اندیشی در باغ ذهنتان می تواند به شما در کاهش هرگونه  فشار روانی و اضطرابی که در حال حاضر در شما ایجاد شده، کمک کند. آنچه به نظر می رسد از بین بردن پوشش گیاهی که افکار منفی هستند در قطعه زمینی که ذهن نام دارد، اما در واقعیت آغاز یک زندگی جدید است. با تسلط بر اندیشه و عمل، باغ های ذهنتان در نمایش های شگفت انگیز، رشد کرده و شکوفا می‌شوند. 🇮🇷 @sabzpoushan
استادشجاعی.mp3
1.86M
کار فرهنگی درست این شکلیه... 🇮🇷 @sabzpoushan
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
‌ تاکی: در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد. همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد. مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم ! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم… در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! ١_ همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند. ٢_ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد. ٣_ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. ۴_همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.