eitaa logo
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
525 دنبال‌کننده
378 عکس
85 ویدیو
104 فایل
📚اولین کتابخانه دیجیتال نقد تصوف و عرفان 🌟معرفی آثار تخصصی و دانلود رایگان جستجو بر اساس مولف، موضوع،زبان، قرن 🛡 تلگرام: 🆔 https://telegram.me/safiresheytan 🛡 ایتا: 🆔 https://eitaa.com/safiresheytan وبلاگ: 🌐 http://safiresheytan.blogfa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 🔖بازخوانی اندیشه استاد در نقد تصوف وعرفان(۸) ♨️ 》 شریعت، طریقت، حقیقت (بخش اول) 🔮 🚥🚥🚥🚥🚥🚥 ▫️روش ها تلقین و ریاضت نیست که تفهیم و آموزش است.و شریعت و طریقت و حقیقت نیست که حقیقت است و سپس آن دو باهم. 💥هنگامی که تلقین و ذکر و ریاضت کنار رفت، ناچار طرح شریعت و طریقت و حقیقت هم، در هم می ریزد. ✅ مادام که حقیقت را نیافته باشیم حرکتی نخواهد بود. می‌گویی حرکت کن تا به حقیقت برسی، در حالی که تا به حقیقت نرسیده باشیم، حرکتی نیست. 🏠کسی که ضرورت خانه دار شدن را نیافته و این حقیقت را لمس نکرده چگونه به دنبال نقشه می رود و یا در حد عمل دنبال معمار و عَمَله می دود⁉️ 💠🔅💠🔅💠🔅💠 👥در مشهد برخوردی رخداد با پیری و مرشدی.چشمانی داشت که نگاهت را می سوزاند و دلت را پر می‌کرد و ابروانی که بر آن نگاه، سایه ی هیبت می ریخت. صورتش زیبا بود و زلفش سرشار و زبانش گرم بود و کلامش چون زمزمه باران و یا همچون ریزموج های برکه ای آرام! 👈 از خودش می گفت و جوانی اش و عشق هایش و از یک شب و از یک لحظه که در به در، به دنبال آخرین معشوقش، قلبش را از سینه اش بیرون فرستاده بود و خودش را در به در، به کوی و برزن کشانده بود. 👈 از شبی می گفت که اش در اوج او را به رسانده بودند! 👈 از زمزمه‌ای می‌گفت که در آن شب او را در هم پیچیده بود. از زمزمه ای که به دنبال چه هستی؟ و برای چه هستی؟ این همه شور و طپش برای همین سبزه های زرد و گلهای خار؟ 👈 واز رخوتی می گفت که پس از این فریاد گرم، او را در خود گرفته بود و از انقلابی حرف می‌زد که او را یکسره دگرگون نموده بود. 👈خیلی سنگین و نرم و خیلی عمیق و نافذ، از شروع حرکتش می گفت تا جواب سوالم را که غافلگیرش کرده بودم داده باشد.این شروع را برای و و و برای همه ها شنیده بودم و داستانهای در این زمینه حرف هایی داشت. 👈او ادامه داد. اینگونه از عشق های مجازی گذشتم که این مجازها پل حقیقت و نردبان حقیقت شدند... برای وصال به هر دری زدم... 1⃣ به رو آوردم. نمازها و نافله ها و خضاب ها و عقیق و فیروزه و مراعات ساعت ها و روزها، اینها را لاجرعه سر کشیدم. مستم کرد اما آرامم نکرد. از شریعت گذشتم با توشه‌ای از نظم و مراعات. 2⃣ به رسیدم. به محبت، به عشق خلق، به همنوایی با ذره ذره وجود با تمام هستی. که عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست 3⃣ در طریقت همراه ریاضت ها و خدمت ها و محبت ها، از خویش گذشتم ،که از ما تا دوست جز گامی نیست. قدم بر خود بگذار تا او را بیابی. از خویش رهیدم ،به دوست رسیدم. به ، به حقیقت. نگاهش همراه زبانش خاموش شد. ▫️پرسیدم: چیست؟ آرام گفت: فناء فناء، وحدت. توحید. ▫️گفتم چیست؟ آیا همان شریعت است یا شریعت و طریقت و حقیقت ؟ فرار می‌کرد که جوابم را با خود ببرد، اما فراری را تعقیب می کنند. ناچار گفت: دین همان شریعت است، سپس طریقت است، سپس حقیقت. ▫️گفتم: پیامبران هنگامی که زبان باز کردند و دعوت خویش را بلند نمودند، آیا از عقیق و فیروزه گفتند؟ آیا از شریعت گفتند؟ آیا به نافله ها دعوت می نمودند و یا به توحید، به فنا، به حقیقت؟ 👊با تندی گفتم: آیا از پشت به طویله می‌روند؟از شریعت تا حقیقت یا از حقیقت تا شریعت؟ ✅ گفتم: تو می‌گویی شریعت، طریقت، حقیقت و رسول می‌گفت: قولوا لا اله الا الله تفلحوا. از حقیقت می گفت و از فناء می گفت تا شریعت و اعمال و تا طریقت و احوال، نوری بگیرند و جایی بگیرند. این حال و مقام آن همه اعمال بدون حقیقت، بدون توحید، بدون عشقِ او چه باری می دهد و چه بهره می آورد؟ جز خستگی و رنج و یا غرور و نخوت؟ ادامه در پست بعدی ... -------------- 📚 روش نقد ج۳ص۹۰_۹۷ 🆔 @safiresheytan🕸
🔆 🔖بازخوانی اندیشه استاد در نقد تصوف وعرفان(۸) ♨️ 》 شریعت، طریقت، حقیقت (بخش دوم) 🔮 🚥🚥🚥🚥🚥🚥 ▫️گفتم: تو خودت از حقیقت شروع کردی و به شریعت و طریقت رو آوردی.تو خودت را باختی و او را یافتی و دیدی که نباید با سبزه های زرد پیمان بست. نباید به گلهای پرپر، دل داد. همین درک تو و همین شناخت تو بود که تو را به مقایسه میان محبوبها واداشت و عشقِ حق را در تو ریخت و تو را از عشق هایت جدا کرد. مادام که این عشق در تو نجوشیده بود، تو به جایی نمی‌رسیدی. ☑️کسی که چیزی ندیده،چطور از چیزها می گذرد؟! 👿 با خشم گفت: تو اشتباه می‌کنی. ما بر حق هستیم. ما قدرت ها داریم و از قدرت هایش شمرد و از من اقرار گرفت. ▫️گفتم: من بیشتر از این قدرت ها را هم می توانم باور کنم، ولی برای من قدرت مهم نیست، مهم این است که تو با قدرت و توانایی هایت چه کسی را تثبیت می کنی؟ چه کسی را نشان می دهی؟ ▫️گفتم: برای من قدرت تو و علم و فقه فلان، وضعیت و نیروی اتمی بَهمان و ثروت و دارایی بسیار، هیچ تفاوت نمی کند.همه اینها بت هایی هستند که گرفتار آن‌ها هستید و ❌تو آنقدر ضعیفی که با آن همه عظمت، با یک تندی به خشم نشستی. عظمت تو دستخوش یک کلمه بود.♨️ 🔮 آرام شد و با زرنگی پرسید: می خواهی از آنچه دارم به تو بدهم⁉️ می خواست اسارتم را نشانم بدهد، که برادر تو هم می خواهی اما دستت نمی رسد! خندیدم و گفتم آنها که خواستند رفتند و آنها که رفتند رسیدند. اگر می‌خواستیم رسیده بودیم. ▪️دوباره به عقب بازگشت و گفت: تو می گویی اول حقیقت، سپس طریقت و شریعت و گفت‌: تو شریعت و طریقت را راه حقیقت نمیدانی، پس برای رسیدن به حقیقت، از کجا باید شروع کرد⁉️ ▫️گفتم به خودت باز گرد. به همان داستانی که برای من سرودی. به همان فکر کن. 🧠فکرِ تو و ارزیابیِ تو و عقلِ تو و سنجش تو، تو را به مقایسه واداشت و زیبایی او را و محبت او را و بخشش او را نشانت داد و تو هم به او دل دادی و تو به عشق رسیدی و این عشق تو را به راه انداخت اما در راه ماندی و اسیر قدرت ها و ها ووو شدی، ♨️ که عشق آسان نمود اول،ولی افتاد مشکل ها. ☑️برای رسیدن به حقیقت جز تفکر و شناخت و عشق راهی نیست و این عشق بدون شناخت به دست نمی آید. 💠[تفاوت عشق و محبت]: کسی که شناخت خوبی و زیبایی ندارد عاشق نیست و ما آن جذبه ها و کشش هایی که در بعضی برخوردها تو را به خود می کشند، این عشق نیست که تمام هستی با چنین پیوندی و جاذبه ای به هم گره خورده است و حتی ذرات یک اتم با این نیرو، همدم یکدیگرند. ❤️این جاذبه ها را عشق نمی گویند که عشق، و کشش آگاهانه است و نه یک که در تمام هستی است و عشق انسان انتخاب اوست، نه غریزه او و جاذبه ی طبیعی. جاذبه و غریزه چیزی هستند و عشق انسان چیزی دیگر. 🧠 این عشق از شناخت مایه می‌گیرد، آن هم نه از شناخت بودن و ، که از شناخت چگونه بودن و شناخت خوبی و زیبایی. ⚠️کسانی که میان و و فرق نمی گذارند دچار سطحی‌نگری هستند؛ همان دردی که خیلی‌ها گرفتار آن شده‌اند. انسان و عظمتی دارد و عمقی که با این نگاه های سطحی نمی توان لمسش کرد. ☑️ انسان می‌بیند و سپس به راه می‌افتد. دوست، همراه هر ذره، وجود دارد و این بقا و دیدار برای تمام هست. پس از این مرحله انسان به شناخت و می رسد و قرب و لقا را می‌خواهد. اگر او ندیده بود، نمی خواست. ⚜و برای رسیدن به این ، 🔘 از فکر و ذکر و عهد به عمل و اطاعت می رسند و با این اطاعت به یقین❶ و با یقین به دیدار.❷ 🔘 پس از این مرحله، از اطاعت و عمل، قرب به دست می‌آید، که «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» (نحل،۱۲۸) 🔘 و پس از این معیت و لقاء، انسان شروع می‌شود و حضور مداوم سر می‌رسد. اینها مراحل لقاء هستند. «هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» (حدید،۴) «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْاَ» (نحل،۱۲۸) «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» (قمر،۵۵) -------------- 📚 روش نقد ج۳ص۹۰_۹۷ ❶. وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ(حجر،۹۹) ❷.لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اليقين لَتَرَوُنَّ الجحيم .(تکاثر،۶)؛ مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا (کهف،۱۱۰) 🆔 @safiresheytan🕸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 🗯 ⚠️ دین جعلی نیست، دین مرتضی ⚠️ دین شناسی کن از اول با وفا ☘از فقیهانی که تقوا پیشه اند ☘ در عمل، در علم دین، کوشیده‌اند ❄️ اخذ باید کرد، دین مصطفی ❄️ راه باید رفت، راه مرتضی 📛 نیست، راه مستقیم 📛 رهروانش، دور از اسلامِ عظیم ☠ صد فلان شاه و فلان شاه و فلان❶ ☠ صد کرامت های کذب و بی نشان ☯ نام بسته بر بازار خویش ☯ دست شیطان داده‌اند افسار خویش 🕍 خانقه وا کرده، مسجد بسته‌اند 🕍 بی نزد خود وارَسته اند 🤔 پیرو مولاعلی، این است، این ؟! 🤔 و مرد و ولیّ، این است، این؟! ❌ خود علی، بیزار از و کارزارِ زرگری 🔥 هست بیزار از زرنگی شان، علی 🔥 از دو رنگی و جَفَنگی شان، علی --------------------- 📚مثنوی حیدری،ص۷۱ ❶اشاره به القاب بزرگان صوفیه دارد که با پسوند شاه همراه است همچون مجذوب علیشاه، منوّر علیشاه، معصوم علیشاه و... 🆔 @safiresheytan🕸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 با سلام خدمت همراهان گرامی: جهت ارتقاء فعالیت کانال، هم چنان با ثبت نظرات و ارسال پیشنهادات وانتقادات سازنده خود، یاریگر ما باشید.💯 💬انتقادات وپیشنهادات : 📥 @A_mobarez 🆔 @safiresheytan🕸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
💡 #سوالات_متداول 🎙 #علامه_مجلسی ✍آیا بدعت در انجام مستحبات ومکروهات نیز قابل تصور است⁉️ ✍آیا تعیی
🔥 🔮 ⚠️محمد رضا نکونام در کتاب دانش ذکر ج ۱ص ۳۹ ادعایی عجیب را تحت عنوان "آسیب های خودذکری" مطرح کرده و می نویسد: 👺خود ذکری و اشتغال خود سرانه به اذکار خطرزاست❗️ ❌داشتن برخی ذکر ها حتّی ممکن است باعث مشکلات ناموسی و زمینه تجاوز به همسر یا دیگر وابستگان وگاه مرگ آنها شود 😱 🚥🚥🚥🚥🚥🚥 ✳️ هر چند این سخنانِ تهی و سست مایه، نیازی به پاسخ ندارد اما به اختصار باید گفت: 🔆اشتغال به اذکار ماثور را خدا در قرآن اجازه داده ❶ وصاحبان ذکر یعنی پیامبر اکرم❷ و امامان معصوم علیهم السلام تجویز فرمودند و اصحاب ایشان نیز به گفتن همین اذکار مشغول بودند و از کسی اجازه نمی گرفتند. 🔻حال به آنکه می گوید فلان عارف گفته است،بدون اجازه استاد، نباید ذکر گفت، پاسخ میدهیم؛ ☑️ ما به گفته پیامبر و امامان خود عمل می کنیم تو نیز به سخنِ فلان عارف وصوفی و مرادِ خودت عمل کن!❸ ---------- ❶ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا(احزاب،۴۱) ❷ اذا رایت عبدی یکثر ذکری فانا اذنت له فی ذلک وانا احبه واذا رایت عبدی لا یذکرنی فانا حجبته وابغضته.(بحار الانوار، ج۹۳ص۱۶۰) ❸ مشابه جوابی که امام باقر علیه السلام در مساله متعه دادند.وقتی عبد الله معمر به ایشان اعتراض کرد که شما ازدواج موقت را مجاز می دانید؟ حضرت فرمودند:ازدواج موقت را خدا در قرآن اجازه داده و پیامبر سنت قرار داده و اصحاب او نیز عمل کرده اند. گفت: عمر از آن نهی کرده است. فرمود: تو به دستور دوست خود رفتار کن، من به دستور پیغمبر صلی الله علیه و آله. (بحار الانوار، ج۴۶ص۳۸۲) 🆔 @safiresheytan🕸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا