#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 13
#عظمت_آفرینش
🔴 اقيانوسها و عناصر آب
«نزديك نيمى از عناصر طبيعى روى زمين را مىتوان در اقيانوسهايى يافت كه هفت دهم روى اين سيّاره را پوشاندهاند. ميلياردها تن از مواد معدنى را رودها همه سال شسته با خود به اقيانوسها مىريزند.
سه متر مكعب آب دريا، كه كافى است اتاق كوچكى را به ارتفاع 4/ 30 سانتى متر پر كند شامل مقادير زير از عناصر مختلف است:
5/ 42 گرم از 40 عنصر گوناگون، از آن جمله طلا، مس، واناديوم و يُد.
5/ 42 گرم استرونسيوم.
207 گرم برم.
312 گرم بيكربنات سديم (سديم، هيدروژن، كربن و اكسيژن).
72/ 2 كيلوگرم سولفات پتاسيم (پتاسيم، گوگرد و اكسيژن).
26/ 4 كيلوگرم سولفات كلسيم.
33/ 16 كيلوگرم نمكهاى منيزيوم كه شامل تقريباً 08/ 4 كيلوگرم منيزيوم است.
37/ 84 كيلوگرم نمك طعام معمولى يعنى كلرور سديم.
با اين همه موادّ معدنى موجود در اقيانوس جاى شگفتى نيست كه 8000 نوع گياه و 000، 200 نوع جانور در اقيانوس زيست مىكنند!
از اقيانوس نه تنها سالى در حدود سى ميليون تن ماهى گرفته مىشود، بلكه از آن عناصرى مانند يُد، برم، منيزيوم و به ويژه نمك به دست مىآيد.»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 165
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 14
#عظمت_آفرینش
🔴 زمين و عناصر آن
«زمين مانند هوا و اقيانوس خواص مشخّصى دارد كه معلول فراوانى و نوع و چگونگى تركيب عناصر تشكيل دهنده آن است. ولى هرگاه زمين، هوا و دريا به نحوى از يكديگر جدا شوند ديگر حيات بر روى سيّاره ما وجود نخواهد داشت.
وجود حيات در سيّاره ما وابسته به مبادله مداوم عناصر اين سه جزء زمين است.
عناصر بسيارى را كه آب از زمين شسته با خود به اقيانوس مىريزد، جوّ همراه باران به زمين باز مىگرداند.
مبادله اكسيژن و انيدريد كربنيك و نيتروژن از آن پيچيدهتر ولى مداومتر است.
كليد اصلى اين مبادله فتوسنتز است كه به وسيله گياهان سبز با استفاده از نور خورشيد انجام مىگيرد. در اين عمل انيدريد كربنيك و آب به اكسيژن خالص و هيدراتهاى كربن مبدل مىشود. هيدراتهاى كربن كه مركّب از كربن، ئيدروژن و اكسيژن است، جزء عمده گياه و منبع اصلى خوراك ما را تشكيل مىدهند. اكسيژن كه به اين طريق آزاد مىشود، ذخيره اكسيژن جوّ را ترميم مىكند.
گياهان براى رشد به عناصر ديگرى نيز احتياج دارند. آنها عناصر مهمّى مانند فسفر، پتاسيم، آهن و يُد را از خاك يا از دريا مىگيرند. نيتروژن به خصوص براى رشد گياه ضرورى است، ولى با وجود اين كه هوا شامل ميلياردها تن نيتروژن است، اين عنصر از نظر شيميايى چندان فعّال نيست و معدودى از موجودات زنده مىتوانند مستقيماً از آن استفاده كنند.
گياهانى مانند شبدر و باقلا استثناءً مىتوانند نيتروژن خود را به يارى باكترىهاى نيتروژن گير كه بر غدههاى روى ريشه آنها زندگى مىكنند جذب كنند و تحليل برند.
اين دسته از گياهان آن قدر نيتروژن مىگيرند، يعنى آن را به تركيبات قابل استفاده تبديل مىكنند، كه هم براى مصرف خود آنها كافى است و هم براى ترميم ذخيره نيتروژن خاك كه گياهان ديگر مصرف كردهاند!
جانوران از گياهان تغذيه مىكنند و تركيبات نيتروژن دفع مىكنند كه زمين را حاصلخيز مىسازد و قسمتى از آن نيز تجزيه شده و به صورت نيتروژن خالص به جوّ باز مىگردد.» «1» «اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود، از قدرتى بىنهايت، وجودى آگاه و منبعى كريم سرچشمه دارد، كه انبياى عظامش در سايه وحى، انسان را به او هدايت نموده و از اسما و صفاتش قلوب را آگاه كرده تا در تمام شؤون حيات دست به دامان رحمتش زنند و آنچه هست از او دانند و هر حركت و حالى را بر وفق خواسته او از خود بروز دهند، كه راهى براى رسيدن به سعادت و كمال و بهشت عنبر سرشت و به دست آوردن رضايت دوست جز اين نيست و به غير اين مسير و ذوق و شوق باطنى نسبت به معشوق حقيقى دست نمىدهد، ذوق و شوقى كه مايه حقيقى و سرمايه واقعى انسان در دنيا و آخرت است.
از وجود مقدس حضرت رسالت پناه، خاتم انبيا، گل سرسبد موجودات، مَجلاى اتم، سرور امم، نقل شده كه:
الإيمانُ كُلُّهُ ذَوْقٌ وَشَوْقٌ.
ذات ايمان همه مزه و خوشى است.
زاهدى را كه ذوق و خوشى و مستى نباشد، او را مرده بايد دانستن اگر چه زنده نمايد؛ زيرا جان حقيقى ندارد. عكس جان است كه بر وى زده است و او را زنده مىدارد، چنانكه آفتاب در خانهاى تابد و خانه را روشن دارد، جاهلان پندارند كه آن روشنى از خانه است، ندانند كه مستعار است
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 166
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 15
#عظمت_آفرینش
🔴 عجايب دنياى اتم
«اتم ذرّه بسيار ريزى است كه با چشم ديده نمىشود. اتمهايى كه تا كنون شناخته شده تعدادشان در حدود يكصد نوع است. بين آنها تنها اتم كربن است كه موجب بقا و ادامه زندگى بشر مىباشد.
اين اتم در تركيب سلولهاى زنده بدن وجود دارد و بنا بر معلومات اخير دانشمندان دوام و بقاى زندگى در جهان هستى بدون آن مقدور نيست.
از اتمهاى كربن كه در عالم لايتناهى موجود است يكى را كه در بدنمان وجود دارد مانند اتم «كروموزم» كه نطفه آدمى است اختيار مىكنيم. اين اتم ريزترين مادّهاى است كه پس از بارورى زن به جنين منتقل و سبب وراثت طفل خواهد شد و در يكى از سلولهاى بدن نوزاد مستقر مىشود.
هيچ كس نمىداند شكل ظاهرى اتم كربن چگونه است و معلوم نيست به چه چيز شباهت دارد؛ زيرا به طورى كه ذكر شد به حدّى ريز است كه با چشم ديده نمىشود، ناچار بايد آن را طور ديگر تحت مطالعه و دقت قرار دهيم.
ذرّات متشكّله اتم هر چه بوده باشند، خود آن كوچكترين جزء متشكّله آن است.
طرز ساختمان كليه اتمها مانند اتم هيدروژن، اكسيژن، كربن، طلا، اورانيوم تقريباً يكسان است و تمامى آنها از ذرّات خيلى ريزى كه ساختمان اصلى آنها را تشكيل داده درست شده است.
هر اتم بر سه جزء بخش مىگردد: پروتون كه داراى قوه الكتريسيته مثبت، نوترون داراى الكتريسيته خنثى، الكترون داراى قوه منفى است.
ساختمان اصلى اتمها با تفاوت كم همسانند. در مركز هر اتم يك هسته وجود دارد كه از «پروتون» و «نوترون» تشكيل گشته و اين دو سخت به هم پيوستهاند. در قسمت برونى اتم الكترونها مىباشند كه متّحد الشكلند و مانند منظومه شمسى كه به دور خورشيد مىگردد در حركت و چرخشند!
وجه اختلاف و تمايز اتمها از تعداد اجزايى كه در ساختمان آنها به كار رفته معلوم و مشخص مىگردد. مثلًا اتم ئيدروژن فقط يك پروتون دارد، و اتم هليوم داراى دو پروتون است. همينطور كه طبقه بندى يكصد نوع اتمها، بالاتر مىرود تعداد پروتون و نوترون هر كدام بيشتر خواهد بود.
اتم كربن كه جزء طبقه ششم است داراى شش پروتون و شش نوترون است و به دور هسته آن شش الكترون در حركتند.
هسته اتم و الكترونهاى آن چون داراى شارژِ (بارِ) قوه مثبت و منفى مىباشند يكديگر را به سوى خود مىكشانند. اتم كروموزم (نطفه انسانى) نيز داراى چنين خاصيتى است. هر اتم به خودى خود نمىتواند بخش و تفكيك گردد.
جريان عمل در هسته اتم به طور متفاوت صورت مىگيرد و در آنجا پروتونها كه داراى شارژ مثبتند به هم فشار مىآورند و از هم دور مىشوند. متخصصين هنوز ندانستهاند چه علت و موجبى باعث فشردگى و دورى جستن پروتونها از همديگر مىشود.
الهيّون در جواب اين مسأله عاجز نيستند، پاسخ اين مسأله و هزاران نمونه آن در مسلك آنان يك كلمه است كه همه چيز و همه حقايق در همين يك كلمه است و آن «اللّه» است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 169
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفهی سجادیه انس بگیرید،
دعای #پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید.
این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست.
#مقام_معظم_رهبری
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_244
عامل افزایش نعمت و زوال آن
َقَالَ (علیه السلام): إِنَّ لِلَّهِ [تَعَالَى] فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً؛ فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ.
امام علی علیه السلام : خدا را در هر نعمتى حقّى است، هر كس آن را بپردازد، فزونى يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهى كند، در خطر نابودى قرار گيرد.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ راه بقاى نعمتها:
قسمت اول
📜 امام عليه السلام در اين كلام نورانى اشاره به اهميت مسئله شُكر با تعبير جديد مىكند، مىفرمايد: «خداوند در هر نعمتى حقى دارد. كسى كه حق آن را ادا كند، آن نعمت را بر او افزون مىكند و كسى كه در آن كوتاهى نمايد آن نعمت را در خطر زوال قرار مىدهد»؛ (إِنَّ لِلّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنَها، وَمَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ).
«خاطَرَ» (از ماده مخاطره) به معناى به خطر افكندن است. منظور امام عليه السلام از حق نعمت، همان شكر است؛ نه تنها شكر زبانى و قلبى بلكه اساس شكر، شكر عملى است؛ يعنى از آن نعمت خداداد به نفع مظلومان استفاده كردن، صله رحم بهجا آوردن، آلام بيماران را تخفيف دادن، تعظيم شعائر نمودن، به فكر يتيمان بودن و امثال اينها. شكر نعمتهايى مانند چشم و گوش و عقل و هوش، اين است كه آنها را در مسير اهدافى كه براى آن آفريده شدهاند به كار بگيريم و مطابق تعبير معروف علماى اخلاق، «الشُّكْرُ هُوَ صَرْفُ الْعَبْدِ جَميعَ ما أنْعَمَهُ اللهُ فيما خُلِقَ لاِجْلِهِ؛ شكر عبارت از اين است كه انسان، تمام آنچه را خدا به او روزى داده براى آن اهدافى كه آفريده شده است صرف كند».
البته شكر زبانى جايگاه خود را دارد؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم : «تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ تمام شكر آن است كه انسان (از روى اخلاص و ايمان) بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».
در حديث ديگرى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام آمده است كه نوح عليه السلام همه روز صبحگاهان و عصرگاهان اين كلمات را به درگاه خدا عرضه مىداشت : «أَللّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُکَ أَنَّ ما أَصْبَحَ أَوْ أَمْسى بِى مِنْ نِعْمَةٍ فِى دِيْنٍ أَوْ دُنْيا فَمِنْکَ، وَحْدَکَ لا شَرِيْکَ لَکَ، لَکَ الْحَمْدُ وَلَکَ الشُّكْرُ بِها عَلَىَّ حَتّى تَرْضى، وَبَعْدَ الرِّضا؛ خداوندا من تو را گواه مىگيرم: هر نعمتى صبح و شام به من مىرسد، چه دينى و چه دنيوى، چه معنوى و چه مادى، همه از سوى توست، يگانهاى و شريكى ندارى، حمد مخصوص توست و شكر هم از آن تو، آنقدر شكرت مىگويم تا از من خشنود شوى و حتى بعد از خشنودى». در بعضى از روايات آمده است كه خداى متعال بدين سبب او را عبد شكور خوانده است.
همچنين شكر قلبى نيز جايگاه خود را دارد كه انسان واقعاً از خداوند به سبب نعمتهايى كه به او ارزانى داشته راضى باشد؛ ولى به هر حال شكر در صورتى كامل مىشود كه جنبههاى عملى آن آشكار گردد.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_244
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ راه بقاى نعمتها:
قسمت 2
📜 از بعضى روايات استفاده مىشود كه علاوه بر اينها انسان بايد از واسطه نعمت هم تشكر كند تا شكر او كامل گردد. در حديثى از امام زين العابدين على بن الحسين عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ اللَّهَ... يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُورٍ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِيدِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَشَكَرْتَ فُلاناً فَيَقُولُ بَلْ شَكَرْتُکَ يَا رَبِّ فَيَقُولُ لَمْ تَشْكُرْنِي إِذْ لَمْ تَشْكُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ؛ خداوند... هر بنده شكرگزارى را دوست دارد. خداوند متعال روز قيامت به بعضى از بندگانش مىگويد: آيا از فلان شخص تشكر كردى؟ عرض مىكند: خدايا! من شكر تو را گزاردم. خداوند مىفرمايد: به سبب آن كه از او تشكر نكردى شكر مرا ادا ننمودهاى. سپس امام عليه السلام فرمود: شاكرترين شما در برابر خدا شاكرترين شما در برابر بندگان خداست»
در احاديث متعددى آمده است كه شكر هر نعمتى پرهيز از گناهان است ازجمله در حديثى از امام اميرمؤمنان عليه السلام مىخوانيم: «شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ». دليل آن هم روشن است؛ پرهيز از گناه دليل فرمانبردارى بنده است وفرمانبردارى، بهترين تشكر به پيشگاه بخشنده نعمتهاست.
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه ابو بصير از حضرت سؤال كرد: «هَلْ لِلشُّكْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ شَاكِراً؛ آيا شكر حد نهايى دارد كه هرگاه بندهاى آن را انجام دهد شاكر محسوب شود؟» امام عليه السلام فرمود: آرى. ابوبصير سؤال كرد: آن كدام است؟ امام عليه السلام فرمود: «يَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى كُلِّ نِعْمَةٍ عَلَيْهِ فِي أَهْلٍ وَمَالٍ وَإِنْ كَانَ فِيمَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ حَقٌّ أَدَّاهُ وَمِنْهُ قَوْلُهُ جَلَّ وَعَزَّ (سُبْحانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ)؛ انسان در برابر هر نعمتى كه خدا به او داده؛ خواه در خانوادهاش باشد يا در اموالش، او را شكر مىگويد و اگر حقى در اموال او در نعمتى كه به وى داده شده، باشد، آن را ادا مىكند و از آن جمله است گفتار خداوند متعال كه مىفرمايد: «(انسان به هنگام سوار شدن بر مركبى بگويد:) منزه است خداوندى كه آن را مسخّر ما كرد و (اگر لطف خدا نبود) ما نمىتوانستيم در كنار آن قرار بگيريم».
اين بخش از كلام حكيمانه را با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام درباره آخرين مرحله شكرى كه از انسان امكانپذير است پايان مىدهيم. آن حضرت مىفرمايد: «أوْحَى اللهُ تَعالى إلى مُوسى عليه السلام: يا مُوسى! أُشْكُرْني حَقَّ شُكْري. فَقالَ : يا رَبِّ كَيْفَ أشْكُرُکَ حَقَّ شُكْرِکَ وَلَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أشْكُرُکَ بِهِ إلّا وَأنْتَ أنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ؟ فَقالَ: يا مُوسى! شَكَرْتَني حَقَّ شُكْري حينَ عَلِمْتَ أنّ ذَلِکَ مِنّي؛ خداوند به موسى وحى فرستاد كه اى موسى! حق شكر من را ادا كن. موسى عرض كرد : چگونه حق شكر تو را ادا كنم در حالى كه همين نعمت توفيق شكرگزارى، نعمت ديگرى از سوى تو بر من است؟ (بنابراين با شكرگزارى نعمت جديدى به من عطا مىشود كه بايد شكر آن را هم بگزارم) خداوند فرمود: اى موسى! حق شكر من را بهجا آوردى چون مىدانى اين توفيق هم ازسوى من است».
اما كفران نعمت بىشك مايه زوال نعمتهاست و در قرآن سرگذشت امتهايى كه كفران نعمت كردند و گرفتار شدند بهكرار نقل شده كه نمونه روشنى از آن داستان قوم سبأ است كه خداوند آن همه نعمت به آنها داد و كفران كردند وتمام آنها از آنان گرفته شد.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «أَحْسِنُوا جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ وَاحْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْكُمْ إِلَى غَيْرِكُمْ أَمَا إِنَّهَا لَمْ تَنْتَقِلْ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ فَكَادَتْ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ قَالَ وَكَانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَقُولُ قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ؛ با نعمتهاى پروردگار به خوبى رفتار كنيد و بترسيد كه (براثر كفران) آن نعمتها از شما گرفته شود و به ديگران داده شود بدانيد هيچ نعمتى از كسى منتقل نشد كه به اين آسانى به او بازگردد. على عليه السلام مىفرمود: كمتر مىشود كه نعمتى به انسان پشت كند و سپس بار ديگر بازگردد».همين مضمون در #نهج_البلاغه_حكمت_246 بهزودى خواهد آمد.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_244
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2