eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه ی عامل افزایش نعمت و زوال آن َقَالَ (علیه السلام): إِنَّ لِلَّهِ [تَعَالَى] فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً؛ فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ. امام علی علیه السلام : خدا را در هر نعمتى حقّى است، هر كس آن را بپردازد، فزونى يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهى كند، در خطر نابودى قرار گيرد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ راه بقاى نعمت‌ها: قسمت اول 📜 امام عليه السلام در اين كلام نورانى اشاره به اهميت مسئله شُكر با تعبير جديد مى‌كند، مى‌فرمايد: «خداوند در هر نعمتى حقى دارد. كسى كه حق آن را ادا كند، آن نعمت را بر او افزون مى‌كند و كسى كه در آن كوتاهى نمايد آن نعمت را در خطر زوال قرار مى‌دهد»؛ (إِنَّ لِلّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنَها، وَمَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ). «خاطَرَ» (از ماده مخاطره) به معناى به خطر افكندن است. منظور امام عليه السلام از حق نعمت، همان شكر است؛ نه تنها شكر زبانى و قلبى بلكه اساس شكر، شكر عملى است؛ يعنى از آن نعمت خداداد به نفع مظلومان استفاده كردن، صله رحم به‌جا آوردن، آلام بيماران را تخفيف دادن، تعظيم شعائر نمودن، به فكر يتيمان بودن و امثال اين‌ها. شكر نعمت‌هايى مانند چشم و گوش و عقل و هوش، اين است كه آن‌ها را در مسير اهدافى كه براى آن آفريده شده‌اند به كار بگيريم و مطابق تعبير معروف علماى اخلاق، «الشُّكْرُ هُوَ صَرْفُ الْعَبْدِ جَميعَ ما أنْعَمَهُ اللهُ فيما خُلِقَ لاِجْلِهِ؛ شكر عبارت از اين است كه انسان، تمام آنچه را خدا به او روزى داده براى آن اهدافى كه آفريده شده است صرف كند». البته شكر زبانى جايگاه خود را دارد؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم : «تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ تمام شكر آن است كه انسان (از روى اخلاص و ايمان) بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». در حديث ديگرى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام آمده است كه نوح عليه السلام همه روز صبحگاهان و عصرگاهان اين كلمات را به درگاه خدا عرضه مى‌داشت : «أَللّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُکَ أَنَّ ما أَصْبَحَ أَوْ أَمْسى بِى مِنْ نِعْمَةٍ فِى دِيْنٍ أَوْ دُنْيا فَمِنْکَ، وَحْدَکَ لا شَرِيْکَ لَکَ، لَکَ الْحَمْدُ وَلَکَ الشُّكْرُ بِها عَلَىَّ حَتّى تَرْضى، وَبَعْدَ الرِّضا؛ خداوندا من تو را گواه مى‌گيرم: هر نعمتى صبح و شام به من مى‌رسد، چه دينى و چه دنيوى، چه معنوى و چه مادى، همه از سوى توست، يگانه‌اى و شريكى ندارى، حمد مخصوص توست و شكر هم از آن تو، آن‌قدر شكرت مى‌گويم تا از من خشنود شوى و حتى بعد از خشنودى». در بعضى از روايات آمده است كه خداى متعال بدين سبب او را عبد شكور خوانده است. همچنين شكر قلبى نيز جايگاه خود را دارد كه انسان واقعاً از خداوند به سبب نعمت‌هايى كه به او ارزانى داشته راضى باشد؛ ولى به هر حال شكر در صورتى كامل مى‌شود كه جنبه‌هاى عملى آن آشكار گردد. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ راه بقاى نعمت‌ها: قسمت 2 📜 از بعضى روايات استفاده مى‌شود كه علاوه بر اين‌ها انسان بايد از واسطه نعمت هم تشكر كند تا شكر او كامل گردد. در حديثى از امام زين العابدين على بن الحسين عليه السلام مى‌خوانيم: «إِنَّ اللَّهَ... يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُورٍ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِيدِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَشَكَرْتَ فُلاناً فَيَقُولُ بَلْ شَكَرْتُکَ يَا رَبِّ فَيَقُولُ لَمْ تَشْكُرْنِي إِذْ لَمْ تَشْكُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ؛ خداوند... هر بنده شكرگزارى را دوست دارد. خداوند متعال روز قيامت به بعضى از بندگانش مى‌گويد: آيا از فلان شخص تشكر كردى؟ عرض مى‌كند: خدايا! من شكر تو را گزاردم. خداوند مى‌فرمايد: به سبب آن‌ كه از او تشكر نكردى شكر مرا ادا ننموده‌اى. سپس امام عليه السلام فرمود: شاكرترين شما در برابر خدا شاكرترين شما در برابر بندگان خداست» در احاديث متعددى آمده است كه شكر هر نعمتى پرهيز از گناهان است ازجمله در حديثى از امام اميرمؤمنان عليه السلام مى‌خوانيم: «شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ». دليل آن هم روشن است؛ پرهيز از گناه دليل فرمانبردارى بنده است وفرمانبردارى، بهترين تشكر به پيشگاه بخشنده نعمت‌هاست. در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه ابو بصير از حضرت سؤال كرد: «هَلْ لِلشُّكْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ شَاكِراً؛ آيا شكر حد نهايى دارد كه هرگاه بنده‌اى آن را انجام دهد شاكر محسوب شود؟» امام عليه السلام فرمود: آرى. ابوبصير سؤال كرد: آن كدام است؟ امام عليه السلام فرمود: «يَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى كُلِّ نِعْمَةٍ عَلَيْهِ فِي أَهْلٍ وَمَالٍ وَإِنْ كَانَ فِيمَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ حَقٌّ أَدَّاهُ وَمِنْهُ قَوْلُهُ جَلَّ وَعَزَّ (سُبْحانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ)؛ انسان در برابر هر نعمتى كه خدا به او داده؛ خواه در خانواده‌اش باشد يا در اموالش، او را شكر مى‌گويد و اگر حقى در اموال او در نعمتى كه به وى داده شده، باشد، آن را ادا مى‌كند و از آن جمله است گفتار خداوند متعال كه مى‌فرمايد: «(انسان به هنگام سوار شدن بر مركبى بگويد:) منزه است خداوندى كه آن را مسخّر ما كرد و (اگر لطف خدا نبود) ما نمى‌توانستيم در كنار آن قرار بگيريم». اين بخش از كلام حكيمانه را با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام درباره آخرين مرحله شكرى كه از انسان امكان‌پذير است پايان مى‌دهيم. آن حضرت مى‌فرمايد: «أوْحَى اللهُ تَعالى إلى مُوسى عليه السلام: يا مُوسى! أُشْكُرْني حَقَّ شُكْري. فَقالَ : يا رَبِّ كَيْفَ أشْكُرُکَ حَقَّ شُكْرِکَ وَلَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أشْكُرُکَ بِهِ إلّا وَأنْتَ أنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ؟ فَقالَ: يا مُوسى! شَكَرْتَني حَقَّ شُكْري حينَ عَلِمْتَ أنّ ذَلِکَ مِنّي؛ خداوند به موسى وحى فرستاد كه اى موسى! حق شكر من را ادا كن. موسى عرض كرد : چگونه حق شكر تو را ادا كنم در حالى كه همين نعمت توفيق شكرگزارى، نعمت ديگرى از سوى تو بر من است؟ (بنابراين با شكرگزارى نعمت جديدى به من عطا مى‌شود كه بايد شكر آن را هم بگزارم) خداوند فرمود: اى موسى! حق شكر من را به‌جا آوردى چون مى‌دانى اين توفيق هم ازسوى من است». اما كفران نعمت بى‌شك مايه زوال نعمت‌هاست و در قرآن سرگذشت امت‌هايى كه كفران نعمت كردند و گرفتار شدند به‌كرار نقل شده كه نمونه روشنى از آن داستان قوم سبأ است كه خداوند آن همه نعمت به آن‌ها داد و كفران كردند وتمام آن‌ها از آنان گرفته شد. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: «أَحْسِنُوا جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ وَاحْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْكُمْ إِلَى غَيْرِكُمْ أَمَا إِنَّهَا لَمْ تَنْتَقِلْ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ فَكَادَتْ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ قَالَ وَكَانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَقُولُ قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ؛ با نعمت‌هاى پروردگار به خوبى رفتار كنيد و بترسيد كه (براثر كفران) آن نعمت‌ها از شما گرفته شود و به ديگران داده شود بدانيد هيچ نعمتى از كسى منتقل نشد كه به اين آسانى به او بازگردد. على عليه السلام مى‌فرمود: كمتر مى‌شود كه نعمتى به انسان پشت كند و سپس بار ديگر بازگردد».همين مضمون در به‌زودى خواهد آمد. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَهيمَ مُصَلّىً وَعَهِدْنَا إلَى‏ إِبْرَهِيمَ وَإِسْمَعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِىَ لِلطَّآئِفِينَ وَالْعَكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ‏ و (به یادآور) هنگامى كه خانه(ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار دادیم (وگفتیم:) از مقام ابراهیم، جایگاهى براى نماز انتخاب كنید و به ابراهیم واسماعیل تكلیف كردیم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكیزه كنید. 🔴 بعد از اشاره به مقام والاى علیه السلام در آیه‌ى گذشته، به یادگار او یعنى كعبه اشاره نموده 1- شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتى جهانى است. در آیه قبل، ابراهیم را امام براى همه‌ى مردم قرار داد و در این آیه كعبه را میعادگاه همه مردم قرار داده است. «جعلنا البیت مثابة للنّاس» 2- جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیه‌ى قبل فرمود: «انّى جاعلك للناس اماماً» و در این آیه مى‌فرماید: «واذ جعلنا البیت مثابةً للناس وأمناً» 3- كسى كه در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاك برسد. «مصلّى» 4- چون خانه از خداست؛ «بیتى» خادم آن نیز باید از اولیاى او باشد. «طهّرابیتى» ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بی‌قرار من باشی چراغ دیده شب زنده دار من گردی انیس خاطر امیدوار من باشی چو خسروان ملاحت به بندگان نازند تو در میانه خداوندگار من باشی از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند گرت ز دست برآید نگار من باشی شبی به کلبه احزان عاشقان آیی دمی انیس دل سوکوار من باشی شود غزاله خورشید صید لاغر من گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من اگر ادا نکنی قرض دار من باشی من این مراد ببینم به خود که نیم شبی به جای اشک روان در کنار من باشی من ار چه شهرم جوی نمی‌ارزم مگر تو از کرم خویش یار من باشی 🔅 برنامه ی روزانه 🔊 این غزل زیبا را باصدای حاج حسن بشنوید 👇 https://b2n.ir/u57650 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
تبیین لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/40226 1- ‏ 16 🔴 # پيدايش_اتم_كربن در كره زمين ‏ 1 وقتى كه يك اتم را بشكافند و خرد كنند، به ذرّه‏هاى ريزى مبدّل مى‏شود كه هر يك از آن ذرّات از الكترون‏ها سنگين‏تر و از پروتون‏ها و نوترون‏ها سبك‏ترند. اين ذرّه‏هاى عجيب را علماى فيزيك «مِزون» مى‏گويند و عمر آنها كمتر از يك ميليونيم ثانيه است. دانشمندان تصور مى‏كنند سبب تحريك نيروى داخلى هسته اتم به واسطه همين مزون‏ها مى‏باشد. اتم كربن پيش از آن كه در كره زمين پديدار آيد در يكى از كرات آسمانى به وجود آمده و داستان تكوين آن بس عجيب و حيرت‏آميز است. اين اتم از موقعى كه سفر دور و دراز خود را در فضاى نامحدود آسمان شروع كند تا زمانى كه به زمين برسد و وارد نطفه آدمى گردد سه مرحله را طى خواهد نمود: از ستاره جوانى شروع مى‏شود كه در آن توده‏هاى اتم ئيدروژن وجود داشته و داراى پروتون بوده‏اند. هسته‏هاى اتم‏هاى ئيدروژنى به علت حرارت فوق العاده آن ستاره با سرعت سرسام آورى به حركت مى‏افتند. گاه به گاه دو عدد از آن پروتون‏ها باهم پيكار نموده يكى بر ديگرى غالب مى‏شود. پروتون مغلوب مقدار الكتريسيته‏ خود را به هدر داده به نوترون تبديل مى‏گردد. اين نوترون تازه به دوران رسيده با پروتونى كه غالب شده باهم جمع و متّحد مى‏شوند و هسته‏اى به نام دوتريوم (ئيدروژن سنگين) متشكّل مى‏گردد و هنگام فرصت اين هسته دوتريوم يك هسته پروتون و يك هسته نوترون را تحت اختيار خود در مى‏آورد و مبدّل به هسته اتم «هليوم» مى‏شود و به اين نهج جريان احتراق، ذوب، اجتماع و اتحاد ذرات آن ستاره انجام و در نتيجه اتم‏هاى ئيدروژن ستاره مزبور به ماده ديگرى تبديل مى‏شود كه اسّ و اساس آن مادّه هليوم خواهد بود. ضمناً ناگفته نماند كه اتم ئيدروژن نخستين اتمى است كه در عالم لايتناهى به وجود آمده است. در اين جا مرحله پيدايش اتم‏هاى سنگين خاتمه مى‏پذيرد. پس از صدها ميليون سال كه از عمر آن ستاره بگذرد، تقريباً تمام حجم ستاره مملوّ از ماده هليوم مى‏گردد و اتم‏هاى آن با يك روال منظّم و موزونى باهم مصاف نموده، دو تا سه اتم در يك لحظه باهم شعله‏ور مى‏شوند، و اين جريان دومين مرحله پيدايش اتم كربن به حساب مى‏آيد. اتم كربن ميلياردها سال است كه بر اثر مصاف و تلاقى مذكور تكوين يافته و حال بايد دانست اين اتم چگونه به كره زمين رسيده است؟: هر قدر عمر ستاره‏اى بيشتر شود، اتم‏هاى هليوم، كربن و اتم‏هاى سنگين در آن ستاره فزون‏تر خواهد شد و تراكم اتم‏ها به تدريج به حدّى مى‏رسد كه ستاره از موادّ اتمى اشباع مى‏گردد و سپس منفجر خواهد شد. در نتيجه اتم‏هاى كربن و ساير اتم‏هاى موجوده آن، در كيهان و فضا پخش و با اتم‏هاى ئيدروژن كه در فضا پراكنده‏اند مخلوط و ممزوج مى‏گردند. بعدها زمانى كه ستاره جديدى كه با جذب اتم‏هاى ئيدروژن تكوين و به وجود آمد اتم‏هاى موجود در فضا اتم كربن را نيز جذب مى‏نمايند. خورشيد هم در چند ميليارد سال پيش به امر و اراده حضرت ربّ العزّه به همين‏ صورت پديد آمده، و ظاهراً بر اثر يك حادثه كيهانى، موادّ مشتعله عظيمى از خورشيد فوران و بيرون ريخته و همراه آن مواد، اتم كربن بوده و پس از سرد شدن، قشر و پوسته كره زمين از آن مواد تشكيل يافته است، و اين جريان سومين مرحله پيدايش اتم كربن در كره زمين است كه به تدريج در پيكره انسان، حيوان، جمادات نفوذ يافته و به حال ثابت و تغييرناپذيرى باقى مانده است. اتم كربن پس از جريان فوق با دو اتم ئيدروژن تركيب و متّحد مى‏گردد به «بى‏اكسيد دوكربن» مبدل و به واسطه وزش باد به روى برگ نباتات و گياهان مى‏نشيند. چنانچه گاو يا گوسپندى آن گياه را خورده و بعد گوشت يا شير آنها را انسان‏هاى دوران گذشته خورده باشند، در اين صورت آن افراد انسانى يا حيوانات، حامل اتم كربن گشته‏اند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 171 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1- ‏ 17 🔴 # پيدايش_اتم_كربن در كره زمين‏ 2 اتم كربن كه در بدن انسان قرار يافت، ممكن است در نطفه او وارد و بعد در زهدان مادر داخل شود. در اين حال موجودى پيدا مى‏گردد كه وارث صفات و اخلاق پدر و مادر خواهد شد و در تسلسل زنجيره بقاى نسل بشرى آن اتم از پدر به فرزند و به اعقاب او منتقل خواهد گشت! زمانى كه آدمى فوت شود اتم كربن به خاك برمى‏گردد، ممكن است گياهى آن را جذب كند، آن وقت اين اتم در جمع نباتات سپس در بدن حيوانات قرار گيرد، و نيز ممكن است كه جزو ذرّات متبلور ذغال سنگ يا دانه الماس گردد، و باز هم ممكن است اتم مذكور از ناحيه نبات يا حيوان مجدداً در بدن انسان وارد شود، در استخوان يا ناخن و يا تارى از موى او جاى گيرد. به علاوه ممكن است «بى اكسيد دو كربن» موجود در فضا را افرادى كه در هزاران سال پيش تنفّس نموده و از ريه‏هاى خود خارج كرده باشند، در زمان حاضر هوايى را كه تنفّس مى‏كنيم آلوده و آميخته به آن اتم باشد. موقعى كه دم مى‏زنيم و نفس مى‏كشيم، در هر لحظه كه فرو مى‏دهيم و خارج‏ مى‏كنيم به طور تقريب شماره اتم‏هاى آن در حدود ده سنگترليون مى‏باشد، يعنى عددى كه سمت راست آن 22 صفر قرار گرفته! مى‏توان گفت: اتم‏هاى كربن موجود در هوا، در ازمنه خيلى دور در ريه‏هاى افراد بشر و پيامبران و دانشمندان دوران‏هاى قديم از راه تنفّس آنها وارد و خارج شده، و اين زمان هم ما آن هوا را مى‏بلعيم، و ممكن است افرادى كه بعد از ما خواهند آمد يا نابغه‏هايى كه به ظهور خواهند رسيد از آن نيز تنفّس كنند. در گذشت زمان هر قدر دوران جهان باقى باشد و به جلو رود ممكن است اتم كربن در خون حيوانات و جانوران و موجوداتى كه امروزه انواع آنها بر ما نامعلوم است رسوخ يافته و بعدها مجدداً به خاك بازگشت نمايد و سپس در تركيبات معادن قرار گيرد و مليون‏ها سال در جمادات باقيمانده تا دو مرتبه در موجودات زنده ظهور يابد. به هر تقدير با گذشت بيش از چهار ميليارد سال كه از عمر زمين مى‏گذرد، هنوز در وضع اتم كربن تغييرى حاصل نشده و دليلى هم در دست نيست كه روزى اتم مذكور معدوم گشته و از ميان برود. اگر بنا شود روزى خورشيد، كره زمين را مشتعل ساخته و بسوزاند ممكن است اتم كربن دو مرتبه به فضا و كيهان برگشته و نواختران و ستاره‏هاى جوان آن را جذب كنند. قريب به يقين معدوم گشتن اتم كربن تحقّق نتواند يافت مگر زمانى كه بين كرات آسمانى تصادم‏هاى شديد و سهمگين روى دهد كه يكى يا هر دوى آنها متلاشى و ذرّاتشان در فضا پخش و پراكنده شوند و اتم‏هاى موجود در فضا بتوانند اتم‏هاى كربن را جذب نموده تحت اختيار و سلطه خود در آورند. آن زمان است كه دوره بقا و دوام اين اتم سر خواهد آمد، لكن مانند آدميان كه پس از سپرى شدن عمر، از خود نسل‏هاى جديدترى به جاى مى‏گذارند، اتم‏هاى‏ كربن نيز در پيكره موجودات زنده‏اى كه از اتم‏هاى تازه و جديدترى تركيب يافته‏اند قرار گيرند. راستى داستان عجيبى است! از وضع يك ذرّه كه با چشم ديده نمى‏شود، سراپاى انسان غرق در حيرت مى‏گردد. اين وضع يك ذرّه است، در سراسر عالم چه خبر است؟ آيا كسى غير از حضرت عظيم از خلقت عظيم اطلاع و آگاهى دارد؟ من سخت در شگفتم، نمى‏دانم چه بنويسم و از كجا بنويسم و از كه و از چه دم بزنم؟ 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 171 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1- ‏ 18 ‏ 🔴 «زمين در هر 24 ساعت يكبار به دور محور خود مى‏گردد، و از اين قرار سرعت حركت آن ساعتى هزار ميل است. حال فرض كنيد در عوض اين مقدار سرعت، هر ساعتى صد ميل مى‏چرخيد، و در آن صورت شب‏ها و روزهاى ما ده برابر مدت فعلى مى‏بود. آفتاب سوزان تابستان كلّيه نباتات و رستنى‏ها را در آن روزهاى بلند مى‏سوزانيد و معدوم مى‏ساخت، و سرماى شب‏هاى دراز جوانه‏ها را منجمد مى‏كرد و از بين مى‏برد. سطح خورشيد كه منبع حيات در روى كره ارض است داراى دوازده هزار درجه فارنهايت حرارت است و دورى زمين ما از آن به همان اندازه‏اى است كه بتواند از اين منبع فيض و حرارت به قدر كافى گرمى براى ادامه حيات ما اقتباس نمايد. مقدار حرارتى كه به ما مى‏رسد پيوسته ثابت و غير متغير است و در طول مليون‏ها سال به همين وضع باقى بوده و در نتيجه ادامه حيات در زمين ميسّر شده است. اگر حرارت زمين تغيير مى‏كرد و مثلًا در عرض يكسال فقط در حدود پنجاه‏ درجه كم و زياد شده بود همه نباتات معدوم مى‏شدند و بشر هم يا از فرط گرما كباب شده بود و يا از شدّت سرما منجمد مى‏گرديد و از ميان مى‏رفت. زمين به سرعت 18 ميل در هر ثانيه به دور آفتاب مى‏چرخد و هرگاه سرعت سير آن در عوض اين مقدار 6 ميل يا چهل ميل در هر ثانيه مى‏شد آن وقت دورى و نزديكى ما به آفتاب به درجه‏اى مى‏شد كه زندگانى كنونى ما غير مقدور مى‏گرديد. حجم ستارگان آسمان به طورى كه مى‏دانيم، متفاوت است. بعضى از آنها به درجه‏اى بزرگند كه اگر فى المثل خورشيد منظومه ما بودند به مدار زمين مليون‏ها كيلومتر در داخل سطح آن ستاره‏ها قرار مى‏گرفت. همچنين نوع تشعشع ستاره‏ها با هم متفاوت است. اشعه بعضى از آنها براى هر گونه آثار حياتى مضرّ است و زندگانى را نابود مى‏سازد. نيرو و مقدار تشعشع اين ستاره‏ها هم گاهى كمتر از خورشيد و گاهى تا ده هزار مرتبه بيشتر از آن است. هر گاه تشعشع خورشيد ما، به نصف مقدار فعلى تقليل مى‏يافت همه جانداران زمين از فرط سرما هلاك مى‏شدند، و اگر مقدار اين تشعشع دو برابر بيشتر مى‏شد، آن وقت نطفه حياتى در همان مرحله اول تكوين معدوم مى‏گرديد. بنابراين در ميان مليونها ستاره كه در فضاى نامحدود پراكنده‏اند تنها خورشيد ماست كه براى به وجود آوردن حيات مناسب مى‏باشد. زمين در زاويه 23 درجه قرار گرفته و همين تمايل محور زمين ايجاد فصول چهارگانه را مى‏نمايد. اگر محور زمين متمايل نبود قطب شمال و جنوب الى الأبد در روشنايى نيم رنگ شفق باقى مى‏ماند. بخار آب اقيانوس‏ها دائم از شمال به جنوب در حركت مى‏بود و قاره‏هايى از يخ ايجاد مى‏كرد و چه بسا كه مسافات بين خط استوا و نواحى قطبى را تبديل به بيابان‏ها و صحارى نامسكون مى‏كرد. با تبخير آب اقيانوس‏ها بستر شوره زار آنها نمودار مى‏شد و رودخانه‏هاى قطبى همه جا اراضى را شسته و از ميان درّه‏هاى عميق مى‏گذشت و مرداب‏هاى موقتى از نمك مذاب در اين بسترها به وجود مى‏آورد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 175 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2