◀️ راه بقاى نعمتها:
قسمت اول
📜 امام عليه السلام در اين كلام نورانى اشاره به اهميت مسئله شُكر با تعبير جديد مىكند، مىفرمايد: «خداوند در هر نعمتى حقى دارد. كسى كه حق آن را ادا كند، آن نعمت را بر او افزون مىكند و كسى كه در آن كوتاهى نمايد آن نعمت را در خطر زوال قرار مىدهد»؛ (إِنَّ لِلّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنَها، وَمَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ).
«خاطَرَ» (از ماده مخاطره) به معناى به خطر افكندن است. منظور امام عليه السلام از حق نعمت، همان شكر است؛ نه تنها شكر زبانى و قلبى بلكه اساس شكر، شكر عملى است؛ يعنى از آن نعمت خداداد به نفع مظلومان استفاده كردن، صله رحم بهجا آوردن، آلام بيماران را تخفيف دادن، تعظيم شعائر نمودن، به فكر يتيمان بودن و امثال اينها. شكر نعمتهايى مانند چشم و گوش و عقل و هوش، اين است كه آنها را در مسير اهدافى كه براى آن آفريده شدهاند به كار بگيريم و مطابق تعبير معروف علماى اخلاق، «الشُّكْرُ هُوَ صَرْفُ الْعَبْدِ جَميعَ ما أنْعَمَهُ اللهُ فيما خُلِقَ لاِجْلِهِ؛ شكر عبارت از اين است كه انسان، تمام آنچه را خدا به او روزى داده براى آن اهدافى كه آفريده شده است صرف كند».
البته شكر زبانى جايگاه خود را دارد؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم : «تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ تمام شكر آن است كه انسان (از روى اخلاص و ايمان) بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».
در حديث ديگرى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام آمده است كه نوح عليه السلام همه روز صبحگاهان و عصرگاهان اين كلمات را به درگاه خدا عرضه مىداشت : «أَللّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُکَ أَنَّ ما أَصْبَحَ أَوْ أَمْسى بِى مِنْ نِعْمَةٍ فِى دِيْنٍ أَوْ دُنْيا فَمِنْکَ، وَحْدَکَ لا شَرِيْکَ لَکَ، لَکَ الْحَمْدُ وَلَکَ الشُّكْرُ بِها عَلَىَّ حَتّى تَرْضى، وَبَعْدَ الرِّضا؛ خداوندا من تو را گواه مىگيرم: هر نعمتى صبح و شام به من مىرسد، چه دينى و چه دنيوى، چه معنوى و چه مادى، همه از سوى توست، يگانهاى و شريكى ندارى، حمد مخصوص توست و شكر هم از آن تو، آنقدر شكرت مىگويم تا از من خشنود شوى و حتى بعد از خشنودى». در بعضى از روايات آمده است كه خداى متعال بدين سبب او را عبد شكور خوانده است.
همچنين شكر قلبى نيز جايگاه خود را دارد كه انسان واقعاً از خداوند به سبب نعمتهايى كه به او ارزانى داشته راضى باشد؛ ولى به هر حال شكر در صورتى كامل مىشود كه جنبههاى عملى آن آشكار گردد.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_244
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ راه بقاى نعمتها:
قسمت 2
📜 از بعضى روايات استفاده مىشود كه علاوه بر اينها انسان بايد از واسطه نعمت هم تشكر كند تا شكر او كامل گردد. در حديثى از امام زين العابدين على بن الحسين عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ اللَّهَ... يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُورٍ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِيدِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَشَكَرْتَ فُلاناً فَيَقُولُ بَلْ شَكَرْتُکَ يَا رَبِّ فَيَقُولُ لَمْ تَشْكُرْنِي إِذْ لَمْ تَشْكُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ؛ خداوند... هر بنده شكرگزارى را دوست دارد. خداوند متعال روز قيامت به بعضى از بندگانش مىگويد: آيا از فلان شخص تشكر كردى؟ عرض مىكند: خدايا! من شكر تو را گزاردم. خداوند مىفرمايد: به سبب آن كه از او تشكر نكردى شكر مرا ادا ننمودهاى. سپس امام عليه السلام فرمود: شاكرترين شما در برابر خدا شاكرترين شما در برابر بندگان خداست»
در احاديث متعددى آمده است كه شكر هر نعمتى پرهيز از گناهان است ازجمله در حديثى از امام اميرمؤمنان عليه السلام مىخوانيم: «شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ». دليل آن هم روشن است؛ پرهيز از گناه دليل فرمانبردارى بنده است وفرمانبردارى، بهترين تشكر به پيشگاه بخشنده نعمتهاست.
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه ابو بصير از حضرت سؤال كرد: «هَلْ لِلشُّكْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ شَاكِراً؛ آيا شكر حد نهايى دارد كه هرگاه بندهاى آن را انجام دهد شاكر محسوب شود؟» امام عليه السلام فرمود: آرى. ابوبصير سؤال كرد: آن كدام است؟ امام عليه السلام فرمود: «يَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى كُلِّ نِعْمَةٍ عَلَيْهِ فِي أَهْلٍ وَمَالٍ وَإِنْ كَانَ فِيمَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ حَقٌّ أَدَّاهُ وَمِنْهُ قَوْلُهُ جَلَّ وَعَزَّ (سُبْحانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ)؛ انسان در برابر هر نعمتى كه خدا به او داده؛ خواه در خانوادهاش باشد يا در اموالش، او را شكر مىگويد و اگر حقى در اموال او در نعمتى كه به وى داده شده، باشد، آن را ادا مىكند و از آن جمله است گفتار خداوند متعال كه مىفرمايد: «(انسان به هنگام سوار شدن بر مركبى بگويد:) منزه است خداوندى كه آن را مسخّر ما كرد و (اگر لطف خدا نبود) ما نمىتوانستيم در كنار آن قرار بگيريم».
اين بخش از كلام حكيمانه را با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام درباره آخرين مرحله شكرى كه از انسان امكانپذير است پايان مىدهيم. آن حضرت مىفرمايد: «أوْحَى اللهُ تَعالى إلى مُوسى عليه السلام: يا مُوسى! أُشْكُرْني حَقَّ شُكْري. فَقالَ : يا رَبِّ كَيْفَ أشْكُرُکَ حَقَّ شُكْرِکَ وَلَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أشْكُرُکَ بِهِ إلّا وَأنْتَ أنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ؟ فَقالَ: يا مُوسى! شَكَرْتَني حَقَّ شُكْري حينَ عَلِمْتَ أنّ ذَلِکَ مِنّي؛ خداوند به موسى وحى فرستاد كه اى موسى! حق شكر من را ادا كن. موسى عرض كرد : چگونه حق شكر تو را ادا كنم در حالى كه همين نعمت توفيق شكرگزارى، نعمت ديگرى از سوى تو بر من است؟ (بنابراين با شكرگزارى نعمت جديدى به من عطا مىشود كه بايد شكر آن را هم بگزارم) خداوند فرمود: اى موسى! حق شكر من را بهجا آوردى چون مىدانى اين توفيق هم ازسوى من است».
اما كفران نعمت بىشك مايه زوال نعمتهاست و در قرآن سرگذشت امتهايى كه كفران نعمت كردند و گرفتار شدند بهكرار نقل شده كه نمونه روشنى از آن داستان قوم سبأ است كه خداوند آن همه نعمت به آنها داد و كفران كردند وتمام آنها از آنان گرفته شد.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «أَحْسِنُوا جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ وَاحْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْكُمْ إِلَى غَيْرِكُمْ أَمَا إِنَّهَا لَمْ تَنْتَقِلْ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ فَكَادَتْ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ قَالَ وَكَانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَقُولُ قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ؛ با نعمتهاى پروردگار به خوبى رفتار كنيد و بترسيد كه (براثر كفران) آن نعمتها از شما گرفته شود و به ديگران داده شود بدانيد هيچ نعمتى از كسى منتقل نشد كه به اين آسانى به او بازگردد. على عليه السلام مىفرمود: كمتر مىشود كه نعمتى به انسان پشت كند و سپس بار ديگر بازگردد».همين مضمون در #نهج_البلاغه_حكمت_246 بهزودى خواهد آمد.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_244
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_125
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَهيمَ مُصَلّىً وَعَهِدْنَا إلَى إِبْرَهِيمَ وَإِسْمَعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِىَ لِلطَّآئِفِينَ وَالْعَكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و (به یادآور) هنگامى كه خانه(ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار دادیم (وگفتیم:) از مقام ابراهیم، جایگاهى براى نماز انتخاب كنید و به ابراهیم واسماعیل تكلیف كردیم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكیزه كنید.
🔴 بعد از اشاره به مقام والاى #ابراهیم علیه السلام در آیهى گذشته، به یادگار او یعنى كعبه اشاره نموده
1- شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتى جهانى است. در آیه قبل، ابراهیم را امام براى همهى مردم قرار داد و در این آیه كعبه را میعادگاه همه مردم قرار داده است. «جعلنا البیت مثابة للنّاس»
2- جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیهى قبل فرمود: «انّى جاعلك للناس اماماً» و در این آیه مىفرماید: «واذ جعلنا البیت مثابةً للناس وأمناً»
3- كسى كه در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاك برسد. «مصلّى»
4- چون خانه از خداست؛ «بیتى» خادم آن نیز باید از اولیاى او باشد. «طهّرابیتى»
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بیقرار من باشی
چراغ دیده شب زنده دار من گردی
انیس خاطر امیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی
از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او
اگر کنم گلهای غمگسار من باشی
در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی
شبی به کلبه احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوکوار من باشی
شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی
من ار چه #حافظ شهرم جوی نمیارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_457
🔊 این غزل زیبا را باصدای حاج حسن #خلج بشنوید 👇
https://b2n.ir/u57650
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
تبیین لینک زیر
https://eitaa.com/sahife2/40226
1- #عجايب_عظمت_حق 16
#عظمت_آفرینش
🔴 # پيدايش_اتم_كربن در كره زمين 1
وقتى كه يك اتم را بشكافند و خرد كنند، به ذرّههاى ريزى مبدّل مىشود كه هر يك از آن ذرّات از الكترونها سنگينتر و از پروتونها و نوترونها سبكترند. اين ذرّههاى عجيب را علماى فيزيك «مِزون» مىگويند و عمر آنها كمتر از يك ميليونيم ثانيه است. دانشمندان تصور مىكنند سبب تحريك نيروى داخلى هسته اتم به واسطه همين مزونها مىباشد.
اتم كربن پيش از آن كه در كره زمين پديدار آيد در يكى از كرات آسمانى به وجود آمده و داستان تكوين آن بس عجيب و حيرتآميز است. اين اتم از موقعى كه سفر دور و دراز خود را در فضاى نامحدود آسمان شروع كند تا زمانى كه به زمين برسد و وارد نطفه آدمى گردد سه مرحله را طى خواهد نمود:
از ستاره جوانى شروع مىشود كه در آن تودههاى اتم ئيدروژن وجود داشته و داراى پروتون بودهاند. هستههاى اتمهاى ئيدروژنى به علت حرارت فوق العاده آن ستاره با سرعت سرسام آورى به حركت مىافتند. گاه به گاه دو عدد از آن پروتونها باهم پيكار نموده يكى بر ديگرى غالب مىشود. پروتون مغلوب مقدار الكتريسيته خود را به هدر داده به نوترون تبديل مىگردد.
اين نوترون تازه به دوران رسيده با پروتونى كه غالب شده باهم جمع و متّحد مىشوند و هستهاى به نام دوتريوم (ئيدروژن سنگين) متشكّل مىگردد و هنگام فرصت اين هسته دوتريوم يك هسته پروتون و يك هسته نوترون را تحت اختيار خود در مىآورد و مبدّل به هسته اتم «هليوم» مىشود و به اين نهج جريان احتراق، ذوب، اجتماع و اتحاد ذرات آن ستاره انجام و در نتيجه اتمهاى ئيدروژن ستاره مزبور به ماده ديگرى تبديل مىشود كه اسّ و اساس آن مادّه هليوم خواهد بود.
ضمناً ناگفته نماند كه اتم ئيدروژن نخستين اتمى است كه در عالم لايتناهى به وجود آمده است. در اين جا مرحله پيدايش اتمهاى سنگين خاتمه مىپذيرد.
پس از صدها ميليون سال كه از عمر آن ستاره بگذرد، تقريباً تمام حجم ستاره مملوّ از ماده هليوم مىگردد و اتمهاى آن با يك روال منظّم و موزونى باهم مصاف نموده، دو تا سه اتم در يك لحظه باهم شعلهور مىشوند، و اين جريان دومين مرحله پيدايش اتم كربن به حساب مىآيد.
اتم كربن ميلياردها سال است كه بر اثر مصاف و تلاقى مذكور تكوين يافته و حال بايد دانست اين اتم چگونه به كره زمين رسيده است؟:
هر قدر عمر ستارهاى بيشتر شود، اتمهاى هليوم، كربن و اتمهاى سنگين در آن ستاره فزونتر خواهد شد و تراكم اتمها به تدريج به حدّى مىرسد كه ستاره از موادّ اتمى اشباع مىگردد و سپس منفجر خواهد شد.
در نتيجه اتمهاى كربن و ساير اتمهاى موجوده آن، در كيهان و فضا پخش و با اتمهاى ئيدروژن كه در فضا پراكندهاند مخلوط و ممزوج مىگردند. بعدها زمانى كه ستاره جديدى كه با جذب اتمهاى ئيدروژن تكوين و به وجود آمد اتمهاى موجود در فضا اتم كربن را نيز جذب مىنمايند.
خورشيد هم در چند ميليارد سال پيش به امر و اراده حضرت ربّ العزّه به همين صورت پديد آمده، و ظاهراً بر اثر يك حادثه كيهانى، موادّ مشتعله عظيمى از خورشيد فوران و بيرون ريخته و همراه آن مواد، اتم كربن بوده و پس از سرد شدن، قشر و پوسته كره زمين از آن مواد تشكيل يافته است، و اين جريان سومين مرحله پيدايش اتم كربن در كره زمين است كه به تدريج در پيكره انسان، حيوان، جمادات نفوذ يافته و به حال ثابت و تغييرناپذيرى باقى مانده است.
اتم كربن پس از جريان فوق با دو اتم ئيدروژن تركيب و متّحد مىگردد به «بىاكسيد دوكربن» مبدل و به واسطه وزش باد به روى برگ نباتات و گياهان مىنشيند. چنانچه گاو يا گوسپندى آن گياه را خورده و بعد گوشت يا شير آنها را انسانهاى دوران گذشته خورده باشند، در اين صورت آن افراد انسانى يا حيوانات، حامل اتم كربن گشتهاند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 171
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 17
#عظمت_آفرینش
🔴 # پيدايش_اتم_كربن در كره زمين 2
اتم كربن كه در بدن انسان قرار يافت، ممكن است در نطفه او وارد و بعد در زهدان مادر داخل شود. در اين حال موجودى پيدا مىگردد كه وارث صفات و اخلاق پدر و مادر خواهد شد و در تسلسل زنجيره بقاى نسل بشرى آن اتم از پدر به فرزند و به اعقاب او منتقل خواهد گشت!
زمانى كه آدمى فوت شود اتم كربن به خاك برمىگردد، ممكن است گياهى آن را جذب كند، آن وقت اين اتم در جمع نباتات سپس در بدن حيوانات قرار گيرد، و نيز ممكن است كه جزو ذرّات متبلور ذغال سنگ يا دانه الماس گردد، و باز هم ممكن است اتم مذكور از ناحيه نبات يا حيوان مجدداً در بدن انسان وارد شود، در استخوان يا ناخن و يا تارى از موى او جاى گيرد.
به علاوه ممكن است «بى اكسيد دو كربن» موجود در فضا را افرادى كه در هزاران سال پيش تنفّس نموده و از ريههاى خود خارج كرده باشند، در زمان حاضر هوايى را كه تنفّس مىكنيم آلوده و آميخته به آن اتم باشد.
موقعى كه دم مىزنيم و نفس مىكشيم، در هر لحظه كه فرو مىدهيم و خارج مىكنيم به طور تقريب شماره اتمهاى آن در حدود ده سنگترليون مىباشد، يعنى عددى كه سمت راست آن 22 صفر قرار گرفته!
مىتوان گفت: اتمهاى كربن موجود در هوا، در ازمنه خيلى دور در ريههاى افراد بشر و پيامبران و دانشمندان دورانهاى قديم از راه تنفّس آنها وارد و خارج شده، و اين زمان هم ما آن هوا را مىبلعيم، و ممكن است افرادى كه بعد از ما خواهند آمد يا نابغههايى كه به ظهور خواهند رسيد از آن نيز تنفّس كنند.
در گذشت زمان هر قدر دوران جهان باقى باشد و به جلو رود ممكن است اتم كربن در خون حيوانات و جانوران و موجوداتى كه امروزه انواع آنها بر ما نامعلوم است رسوخ يافته و بعدها مجدداً به خاك بازگشت نمايد و سپس در تركيبات معادن قرار گيرد و مليونها سال در جمادات باقيمانده تا دو مرتبه در موجودات زنده ظهور يابد.
به هر تقدير با گذشت بيش از چهار ميليارد سال كه از عمر زمين مىگذرد، هنوز در وضع اتم كربن تغييرى حاصل نشده و دليلى هم در دست نيست كه روزى اتم مذكور معدوم گشته و از ميان برود.
اگر بنا شود روزى خورشيد، كره زمين را مشتعل ساخته و بسوزاند ممكن است اتم كربن دو مرتبه به فضا و كيهان برگشته و نواختران و ستارههاى جوان آن را جذب كنند.
قريب به يقين معدوم گشتن اتم كربن تحقّق نتواند يافت مگر زمانى كه بين كرات آسمانى تصادمهاى شديد و سهمگين روى دهد كه يكى يا هر دوى آنها متلاشى و ذرّاتشان در فضا پخش و پراكنده شوند و اتمهاى موجود در فضا بتوانند اتمهاى كربن را جذب نموده تحت اختيار و سلطه خود در آورند.
آن زمان است كه دوره بقا و دوام اين اتم سر خواهد آمد، لكن مانند آدميان كه پس از سپرى شدن عمر، از خود نسلهاى جديدترى به جاى مىگذارند، اتمهاى كربن نيز در پيكره موجودات زندهاى كه از اتمهاى تازه و جديدترى تركيب يافتهاند قرار گيرند. راستى داستان عجيبى است! از وضع يك ذرّه كه با چشم ديده نمىشود، سراپاى انسان غرق در حيرت مىگردد. اين وضع يك ذرّه است، در سراسر عالم چه خبر است؟ آيا كسى غير از حضرت عظيم از خلقت عظيم اطلاع و آگاهى دارد؟
من سخت در شگفتم، نمىدانم چه بنويسم و از كجا بنويسم و از كه و از چه دم بزنم؟
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 171
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 18
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
🔴 «زمين در هر 24 ساعت يكبار به دور محور خود مىگردد، و از اين قرار سرعت حركت آن ساعتى هزار ميل است. حال فرض كنيد در عوض اين مقدار سرعت، هر ساعتى صد ميل مىچرخيد، و در آن صورت شبها و روزهاى ما ده برابر مدت فعلى مىبود. آفتاب سوزان تابستان كلّيه نباتات و رستنىها را در آن روزهاى بلند مىسوزانيد و معدوم مىساخت، و سرماى شبهاى دراز جوانهها را منجمد مىكرد و از بين مىبرد.
سطح خورشيد كه منبع حيات در روى كره ارض است داراى دوازده هزار درجه فارنهايت حرارت است و دورى زمين ما از آن به همان اندازهاى است كه بتواند از اين منبع فيض و حرارت به قدر كافى گرمى براى ادامه حيات ما اقتباس نمايد.
مقدار حرارتى كه به ما مىرسد پيوسته ثابت و غير متغير است و در طول مليونها سال به همين وضع باقى بوده و در نتيجه ادامه حيات در زمين ميسّر شده است.
اگر حرارت زمين تغيير مىكرد و مثلًا در عرض يكسال فقط در حدود پنجاه درجه كم و زياد شده بود همه نباتات معدوم مىشدند و بشر هم يا از فرط گرما كباب شده بود و يا از شدّت سرما منجمد مىگرديد و از ميان مىرفت.
زمين به سرعت 18 ميل در هر ثانيه به دور آفتاب مىچرخد و هرگاه سرعت سير آن در عوض اين مقدار 6 ميل يا چهل ميل در هر ثانيه مىشد آن وقت دورى و نزديكى ما به آفتاب به درجهاى مىشد كه زندگانى كنونى ما غير مقدور مىگرديد.
حجم ستارگان آسمان به طورى كه مىدانيم، متفاوت است. بعضى از آنها به درجهاى بزرگند كه اگر فى المثل خورشيد منظومه ما بودند به مدار زمين مليونها كيلومتر در داخل سطح آن ستارهها قرار مىگرفت. همچنين نوع تشعشع ستارهها با هم متفاوت است. اشعه بعضى از آنها براى هر گونه آثار حياتى مضرّ است و زندگانى را نابود مىسازد. نيرو و مقدار تشعشع اين ستارهها هم گاهى كمتر از خورشيد و گاهى تا ده هزار مرتبه بيشتر از آن است.
هر گاه تشعشع خورشيد ما، به نصف مقدار فعلى تقليل مىيافت همه جانداران زمين از فرط سرما هلاك مىشدند، و اگر مقدار اين تشعشع دو برابر بيشتر مىشد، آن وقت نطفه حياتى در همان مرحله اول تكوين معدوم مىگرديد. بنابراين در ميان مليونها ستاره كه در فضاى نامحدود پراكندهاند تنها خورشيد ماست كه براى به وجود آوردن حيات مناسب مىباشد.
زمين در زاويه 23 درجه قرار گرفته و همين تمايل محور زمين ايجاد فصول چهارگانه را مىنمايد. اگر محور زمين متمايل نبود قطب شمال و جنوب الى الأبد در روشنايى نيم رنگ شفق باقى مىماند. بخار آب اقيانوسها دائم از شمال به جنوب در حركت مىبود و قارههايى از يخ ايجاد مىكرد و چه بسا كه مسافات بين خط استوا و نواحى قطبى را تبديل به بيابانها و صحارى نامسكون مىكرد.
با تبخير آب اقيانوسها بستر شوره زار آنها نمودار مىشد و رودخانههاى قطبى همه جا اراضى را شسته و از ميان درّههاى عميق مىگذشت و مردابهاى موقتى از نمك مذاب در اين بسترها به وجود مىآورد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 175
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 19
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
🔴 فشار كوههاى عظيم و سنگين يخ به قدرى زياد مىشد كه بر سطح هر دو قطب سنگينى كرده و آنها را فرو مىبرد و آن وقت خط استوا بر اثر همين فشار تركيده و منطقه جديدى احداث مىكرد. اقيانوسها خشك مىشد و اراضى وسيعه جديدى به وجود مىآمد و ميزان بارندگى و رطوبت هم در اقطار جهان تقليل مىيافت و نتايج سهمگين آن دنيا را منقلب مىنمود.
ما هرگز توجه نمىكنيم كه حيات در روى كره ارض منحصر به قشرى است كه ميان برفهاى قلل و جبال و گرماى مركزى زمين قرار گرفته است. نسبت اين قشر نازك با قطر زمين معادل نصف قطر يك ورق از كتاب هزار صفحهاى است. تاريخ حيات كليه جانداران زمين فقط بر روى اين ورقه نازك تدوين شده است.
اگر هواى محيط زمين به صورت مايع در مىآمد همه سطح زمين را به عمق 35 پا فرامىگرفت و اين قشر آب گرفته، تازه يك ششصد هزارم فاصله تا مركز زمين را تشكيل مىدهد.
فاصله ماه تا زمين 000، 240 ميل است و هر روز دو مرتبه توليد جزر و مدّ مىكند. جزر و مدّ درياها در پارهاى نقاط تا 60 پا مىرسد و حتّى قشر خاكى زمين هر روز دو مرتبه بر اثر جاذبه ماه به قدر چند اينچ كشيده مىشود.
همه اين اتفاقات به طورى منظم و آرام رخ مىدهد كه ما هرگز متوجه قدرت قاهره و عظيمى كه آب درياها را اين قدر بالا مىبرد و حتى سطح زمين را با همه سختى و صلابت آن خم مىكند نمىشويم.
كره مرّيخ نيز داراى قمرى است كه بسيار كوچك است و فقط شش هزار ميل با آن فاصله دارد.
اگر ماه به جاى مسافت فعلى مثلًا پنجاه هزار ميل با زمين فاصله داشت آن وقت ارتفاع جزر و مد به قدرى زياد مىشد كه همه دشتهاى پنج قاره زمين را روزى دو بار آب فرا مىگرفت و فشار آب در هر نوبت به قدرى شديد مىبود كه كوهها به زودى از روى زمين شسته مىشد و هيچ يك از قارهها فرصتى نمىيافت كه از زير آب بيرون بيايد و وجود خارجى پيدا كند. سطح زمين در زير فشار اين انقلابات خرد مىشد و جريان هوايى كه بر اثر اين جزر و مدهاى عظيم پيدا مىشد هر روز گردبادهاى هولناك در اطراف زمين پديد مىآورد.
اگر قارهها را آب فرا مىگرفت عمق متوسط آبى كه سطح زمين را احاطه مىكرد به يك ميل و نيم مىرسيد و در آن صورت هيچ گونه حياتى در آن مقدور نبود جز به صورت حيواناتى در اعماق آب كه آنها هم به تدريج از وجود يكديگر تغذيه مىكردند تا نسل آنها منقرض مىشد.
آرى، منظومه شمسى ما از مخلوط درهم برهم مواد و مصالحى كه با حرارت دوازده هزار درجه از خورشيد جدا شده و با سرعتى غيرقابل تصور در فضاى بىپايان پراكنده شده به وجود آمده است. اما در همين آشفتگى و انقلاب جوّى، چنان نظم و ترتيب دقيق و منظّمى ايجاد شده است كه امروزه حتّى دقايق و لحظات حوادث آينده آن را مىتوانيم پيش بينى كنيم. نتيجه اين انتظام و ترتيب آن است كه اوضاع فلكى ما هزار مليون سال است به همين حال باقى مانده و تا آخر دنيا هم به همين وضع باقى خواهد ماند.
اينها همه مرهون قوانين و نظامات عمومى است و بر طبق همين قوانين، نظام عالم شمسى ما در جاهاى ديگر افلاك نيز تكرار مىشود.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 177
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
1- #عجايب_عظمت_حق 20
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
🔴 قرآن مجيد در زمينه اين نظم و مقرّرات و قوانين و نظامات، در آيات شريفهاش مىفرمايد:
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ* فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه به صورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.* پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانيد [و محكم و استوار ساخت]، و در هر آسمانى كار آن را وحى كرد، و آسمان دنيا را با چراغهايى آرايش داديم و [از استراق سمع شيطانها] حفظ كرديم، اين است اندازهگيرى تواناى شكستناپذير و دانا.
وَمَا خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ* مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
و ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، به بازى نيافريدهايم؛* ما آن دو را جز به درستى و راستى به وجود نياوردهايم، ولى بيشترشان [به حقايق] معرفت و آگاهى ندارند.
وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِين كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و ما آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست، بيهوده نيافريدهايم، اين پندار كافران است، پس واى بر آنان كه كافرند از آتش دوزخ.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 178
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2