eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ زینت فقر و غنا : 📜 این گفتار حکیمانه در جلد دوازدهم از همین کتاب در عیناً تکرار شده و ما در آنجا توضیحات لازم را دادیم و در اینجا مىافزاییم : امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به دو نکته مهم اشاره کرده نخست مى فرماید : «عفت و خویشتندارى زینت فقر است»؛ (الْعَفَافُ زِینَهُ آلْفَقْرِ). شخص فقیر به حسب ظاهر و به تصوّر توده مردم داراى نقطه ضعفى است، چراکه دست او از مال دنیا تهى است؛ اما هرگاه عفت و خویشتندارى داشته باشد، چشم به مال مردم ندوزد، از طریق حرام به دنبال کسب مال نگردد ودر مقابل اغنیا سر تعظیم فرود نیاورد، این حالت خویشتندارى که در عرف عرب «عفت» نامیده مى شود زینت او مى گردد و نقطه ضعف ظاهرى او را مى پوشاند. باید توجه داشت که «عفاف» و «عفت» تنها به معناى خویشتندارى در برابر آلودگى هاى جنسى نیست آنگونه که در فارسى امروز ما معنا مى شود، بلکه ازنظر واژه عربى، هرگونه خویشتندارى در مقابل گناه و کار خلاف را فرا مى گیرد. خداوند درباره جمعى از فقراى آبرومند و باایمان در سوره «بقره» آیه ۲۷۳ مى فرماید: «(یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ)؛ شخص نادان آنها را براثر عفت، غنى و ثروتمند مى پندارد»، بنابراین «عفت» به معناى خوددارى کردن از حرام و هرگونه کار خلاف است؛ خواه در مسائل جنسى باشد یا غیر آن. آنگاه در دومین جمله مى فرماید: «شکر و سپاسگزارى، زینت توانگرى است»؛ (وَالشُّکْرُ زِینَهُ الْغِنَى). ثروتمندان و اغنیا اگر شکر توانگرى را به جا آورند، نه تنها شکر لفظى بلکه شکر عملى را نیز انجام دهند و از آنچه خدا به آنها داده به نیازمندان ببخشند وکارهاى خیر انجام دهند و باقیات و صالحاتى از خود به یادگار بگذارند، بهترین زینت را دارند؛ اما اگر ثروتمند بخیل و ممسک و خسیس بود لکه ننگى بر دامان او مى نشیند و در نظرها زشت و نازیبا جلوه مى کند. شایان توجه است که مرحوم اربلى در کتاب کشف الغمه این کلام حکیمانه را با اضافات زیادى درمورد امورى که زینت بر امور دیگرى مى شود از امام علیه السلام به این طریق نقل کرده است: «الْعَفَافُ زِینَهُ الْفَقْرِ وَالشُّکْرُ زِینَهُ الْغِنَى وَالصَّبْرُ زِینَهُ الْبَلاءِ وَالتَّوَاضُعُ زِینَهُ الْحَسَبِ وَالْفَصَاحَهُ زِینَهُ الْکَلامِ وَالْعَدْلُ زِینَهُ الاِْیمَانِ وَالسَّکِینَهُ زِینَهُ الْعِبَادَهِ وَالْحِفْظُ زِینَهُ الرِّوَایَهِ وَخَفْضُ الْجَنَاحِ زِینَهُ الْعِلْمِ وَحُسْنُ الاَْدَبِ زِینَهُ الْعَقْلِ وَبَسْطُ الْوَجْهِ زِینَهُ الْحِلْمِ وَالاِْیثَارُ زِینَهُ الزُّهْدِ وَبَذْلُ الْمَجْهُودِ زِینَهُ النَّفْسِ وَکَثْرَهُ الْبُکَاءِ زِینَهُ الْخَوْفِ وَالتَّقَلُّلُ زِینَهُ الْقَنَاعَهِ وَتَرْکُ الْمَنِّ زِینَهُ الْمَعْرُوفِ وَالْخُشُوعُ زِینَهُ الصَّلاهِ وَتَرْکُ مَا لا یَعْنِی زِینَهُ الْوَرَعِ؛ عفت (وخویشتندارى) زینت فقر است و شکر زینت غنا و ثروتمندى، صبر زینت بلا و مصیبت است و تواضع زینت شخصیت، فصاحت زینت کلام است و عدالت زینت ایمان، آرامش زینت عبادت است و حفظ کردن زینت روایت، فروتنى زینت علم است و ادب زینت عقل، گشادگى چهره زینت حلم است و ایثار وفداکارى زینت زهد، بخشش به مقدار آنچه انسان در توان دارد زینت روح است و کثرت گریه زینت خوف از خدا، مصرف کم زینت قناعت است و ترک منت زینت کار خیر و بخشش، خشوع زینت نماز است و ترک آنچه مربوط به انسان نیست زینت ورع و پرهیزکارى». آرى هر یک از صفات برجسته انسانى و نعمتهاى الهى باید آثارى در اعمال و رفتار انسان بگذارد. اگر این آثار نمایان باشد زینت آن محسوب مى شود و اگر نباشد زشت است. آنها که گرفتار مصیبت مىشوند اگر صبر و شکیبایى پیشه کنند آبرومندند و اگر بى تابى و جزع کنند رفتار آنها زشت خواهد بود. افراد باشخصیت و همچنین عالمان و دانشمندان اگر تواضع کنند به شخصیت وعلم خود زینت بخشیده اند و اگر کبر و غرور پیشه کنند شخصیت و علم خود را زشت نشان داده اند و همچنین تمام نعمت هاى الهى و صفات برجسته انسانى وحوادث سخت زندگى را. امام علیه السلام در گفتار حکیمانه اى که مرحوم سیّد رضى نقل کرده است به دو بخش از آن؛ یعنى زینت فقر و زینت غنا اشاره کرده وبه نظر مىرسد سیّد رضى؛ آن را از روایت مفصلى که نقل کردیم برگزیده وبه اصطلاح، تقطیع کرده است. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآءُو فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏ براى كسانى كه (به قصد آزار همسر،) سوگند مى‌خورند كه با زنان خویش نیامیزند، چهار ماه مهلت است. پس اگر (از سوگند خود دست برداشته و به آشتى) برگشتند، (چیزى بر آنها نیست و) خداوند آمرزنده و مهربان است. 1- اسلام، حامى مظلومان است. زنان، در طول تاریخ مورد ظلم وتضییع حقوق قرار گرفته‌اند وقرآن بارها از آنها حمایت نموده است. «للذین‌یؤلون‌من‌نسائهم» 2- مبارزه با بساط سنّت‌هاى خرافى و جاهلى، از اصول وظایف انبیا است. «للذین یؤلون» 3- انسان براى بدترین كارها، گاهى مقدّس‌ترین نام‌ها را دستاویز قرار مى‌دهد. «یؤلون» 4- توجّه به حقوق ونیازهاى روحى و غریزى زن، یك اصل است. «تربّص اربعة اشهر» 5 - براى بازگشت افراد و اتخاذ تصمیم عاقلانه، فرصتى لازم است. «اربعة اشهر» 6- به جاى دعوت به طلاق، باید مردم را به ادامه زندگى تشویق كرد. مرد و زن بدانند بازگشت به زندگى، رمز دریافت مغفرت و رحمت خداوندى است. «فان فاءُو فانّ اللّه عفور رحیم» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 پژمرده شد دل زآلودگیها کاری نکردم ز افسردگیها دل برد از من گه این و گه آن عمرم هبا شد از سادگیها هر چند شستم دامان تقوی زایل نگردید آلودگیها از پا فتادم و از غم نرستم نگرفت دستم افتادگیها زین آشنایان خیری ندیدم خوش باد وقت بیگانگیها سامان نخواهم ایوان نخواهم بیچارگی ها آوارگیها ای فیض بگسل از عقل و تدبیر بر عشق تن جان آشفتگیها ای جمله تقصیر در بندگیها رو آّب شو از شرمندگیها شد حق منادی قل یا عبادی تو جان ندادی کوبندگیها در راه یوسف کفها بریدند ای در رهش گم زان پردگیها آمدقیامت کو استقامت زین بندگی ها شرمندگیها صوری دمیدند موتی شنیدند مرگست خوشتر زین زندگیها کو عشق و زورش کوشر و شورش طرفی نبستم ز آسودگیها از خود بدر شو شوریده سر شو صحرای پهنیست شوریدگیها ای آنکه داری در سر غم عشق ارزانیت باد آشفتگیها یا رب کجا شد عیش جوانی خوش عالمی بود آن کودگیها ای برخیز خاکی بسرریز در ماتم آن آسودگیها ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«14» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِي ذِكْرِ عَظَمَتِكَ وَفَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِي شُكْرِ نِعْمَتِكَ وانْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِي وَصْفِ مِنَّتِكَ‏ خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و سلامت دل‏هاى ما را در ياد بزرگيت، و آسايش بدن‏هايمان را در شكر نعمتت و گشوده شدن زبانمان را در وصف عطايت قرار ده. 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 در ياد خداوند 1 امام سجاد عليه السلام در اين فراز «وَاجْعَلْ سَلامَةَ قُلوبِنا فى‏ ذِكْرِ عَظَمَتِكَ»، سلامتى دل را در يادآورى بزرگى خدا؛ از عنايات رحمانى مى‏داند كه جايگزين آرزوهاى خيالى و وساوس شيطانى و غفلت‏ها قرار دهد. نفس ناطقه انسان يا ذاكر است يا غافل، تنبّه و غفلت به مانند نطق شالوده و حقيقت انسان است. اگر حقيقت آدمى، تنبه، تذكر و بيدارى، نور و روشنايى باشد، منبع همه كمالات الهى و انسانى مى‏شود ولى اگر شاكله وى غفلت و بى‏خبرى از خدا باشد، تا مرتبه حيوانات بلكه پايين‏تر از آن تنزل مى‏كند و سرچشمه همه شرور و آفات مى‏شود. ذاكر بودن يعنى نفس ناطقه يا قلب در ذكر فعليت داشته باشد و اين گونه نباشد كه در وقت حركت، ذاكر نباشد و تنها در نماز ذاكر باشد انسان بايد كارى كند كه ذاكر هميشگى باشد؛ چرا كه ذكر غير حق اگر چه براى يك لحظه، غفلت است. پس اگر كسى به زبان ذاكر باشد، ولى ذكر حقيقت جانش نشود و دلش به دنيا و آنچه در آن است، سرگرم باشد او نيز غافل است. ذكر چه جلّى و چه خفى؛ در هر صورت يا در مقام دفع ضرر است يا در مقام جلب منفعت است. ذكر حق، غافل از غير حق بودن و اراده و توجّه هميشگى به حق داشتن است؛ بر اين پايه ذكر در بيدارى كافى نيست، اگر در خواب نيز ذكر بگويد پس ذكر در جان و قلب ملكه شده است. يكى از سرمايه‏هاى نجات بخش در قيامت، قلب سليم است، در حالى كه مال و فرزند سودى براى انسان ندارد؛ اين قلب پاك است كه ثمره‏اش عمل پاك مى‏شود و در صحنه قيامت، نورانيت توليد مى‏كند. خداوند مى‏فرمايد: يَوْمَ لَايَنفَعُ مَالٌ وَ لَابَنُونَ* إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ روزى كه هيچ مال و اولادى سود نمى‏دهد، مگر كسى كه دلى سالم [از رذايل وخبايث‏] به پيشگاه خدا بياورد. سليم از ماده سلامت است؛ يعنى قلبى كه از هر گونه بيمارى و آفات اخلاقى و اعتقادى دور باشد يا قلبى كه از عشق دنيا سالم باشد و غير از خدا در آن نباشد. امام صادق عليه السلام درباره اين آيه فرمود: دل سالم، دلى است كه پروردگارش را ديدار كند در حالى كه جز او درخود نداشته باشد، هر دلى كه در آن شرك يا شك باشد ساقط است. يا فرمود: قلب سالم، قلبى است كه از دنيا دوستى سالم باشد. كسى كه صداقت نيت‏ داشته باشد قلب سليم دارد؛ زيرا پاك و سالم بودن دل از هواجس نفسانى، نيّت را در همه كارها براى خدا خالص مى‏گرداند امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: إِعْرابُ الْقُلُوبِ عَلى‏ أَرْبَعَةِ أَنْواعٍ: رَفْعٍ وَ فَتْحٍ وَ خَفْضٍ وَ وَقْفٍ، فَرَفْعُ الْقَلْبِ فى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فى‏ الرِّضا عَنِ اللَّهِ، وَ خَفْضُ الْقَلْبِ في‏ الْاشْتِغالِ بِغَيْرِ اللَّهِ، وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِى الغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ. حركات دل‏ها چهار نوع است: رفع و فتح و جرّ و وقف. رفع دل ياد خداست، فتح دل خشنودى از خداست، جرّ دل پرداختن به غير خداست و وقف دل غفلت از خداست. در حديث قدسى آمده است: هر گاه به دل بنده‏ام سر زنم و ببينم كه ياد من بر آن چيره گشته است، اداره و تربيت او را خود به عهده گيرم و همنشين و هم‏سخن و همدم او شوم. اين حديث ترجمان ديگرى از آيه اطمينان قلب است كه خداوند مى‏فرمايد: الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [بازگشتگان به سوى خدا] كسانى [هستند] كه ايمان آوردند و دل‏هايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد، آگاه باشيد! دل‏ها فقط به ياد خدا آرام مى‏گيرد. منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد و اين توجه مبدأ حركت و فعاليت در وجود او به سوى جهاد و تلاش و نيكى‏ها گردد و ميان او و گناه سدّ محكمى ايجاد كند. حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: الذِّكْرُ ذِكْرانِ: ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ ما حَرَّمَ عَلَيْكَ فَيَكُونُ حاجِزاً. ذكر دو گونه است: ياد خدا بودن به هنگام گرفتارى‏ها و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات ياد كند و ميان او و حرام سدى ايجاد كند. به همين دليل است كه در برخى روايات ذكر خداوند به عنوان يك سپر دفاعى در برابر حوادث براى سلامتى دل برشمرده شده است. روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به يارانش فرمود: سپرهايى براى خود فراهم كنيد؛ گفتند: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله آيا در برابر دشمنان اطراف خود سپر بسازيم؟ فرمود: نه، از آتش دوزخ، بگوييد: سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لاالهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اكْبَرُ. «2» در اين راستا امام سجاد عليه السلام هم در دعاى خويش صفاى دل خاصى را از درگاه حق طلب مى‏كند:
خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست؛ و ما را از كسانى قرار ده كه پرده‏هاى عصمت اوليا را بر روى آنها كشيدى و دل‏هايشان را به پاكى و صفا، ويژه گردانيدى و در سر منزل برگزيدگان، آن دل‏ها را به زيور فهم و شرم آراستى. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 416 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 در ياد خداوند 2 آسايش بدنى در پرتو سپاس نعمت‏ها و شكر منعم، ريشه در فطرت و نهاد آدمى دارد. و پايه ديانت نيز بر اين حقيقت روشن و استوار است. كفران و روى گردانى از عبادات و بندگى حق تعالى به ويژه راحت‏طلبى، ريشه در ناسپاسى نعمت و انكار منعم حقيقى دارد. در واقعيّت نوعى پوشش بر حقيقت فطرى و حرمان از حق خداوند است. خداوند در قرآن مجيد پس از شمردن نعمت‏هاى مادى براى مؤمنان به نعمت‏هاى معنوى اشاره مى‏فرمايد: وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ* الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ‏لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَايَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ» و مى‏گويند: همه ستايش‏ها ويژه خداست كه اندوه را از ما برطرف كرد؛ بى‏ترديد پروردگارمان بسيارآمرزنده و عطا كننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك است.* همان كه از فضلش ما را در اين سراى جاودان جاى داد، كه در آن هيچ رنجى و هيچ سستى و افسردگى به ما نمى‏رسد. نعمت‏هاى دنيوى و مواهب مادى آميخته با اضطراب و زوال است و ترس از نابودى مال و فرزند و مقام و شغل هميشه قلب انسان را تسخير مى‏كند مگر اين كه آسايش و لذت را در آخرت ببيند. خداوند مى‏فرمايد: بهشتيان در بهشت مى‏گويند سپاس سزاوار خداوند است كه اندوه را از ما برطرف ساخت. خداوند تعبير به حَزَن كرده است كه در اصل به معناى ناهموارى زمين است ولى از آنجا كه اندوه و نگرانى، روح انسان را ناهموار و خشن مى‏سازد، او را ناراحت‏ مى‏كند. اين حالت مخصوص دنياست كه آسايش مؤمن نسبى است. يعنى به اندازه عبادت و فعاليت و تشكر او نعمت به او مى‏رسد ولى راحتى و آرامش ندارد، زيرا آسايش حقيقى مؤمن در بهشت است پس بهشتيان وقتى از اندوه دنيا يا فشارهاى آخرت راحت مى‏شوند زبان به حمد و شكر الهى باز مى‏كنند كه از حالت ترس و وحشت و آزار و فشارهاى بيرونى و درونى رها شده‏ايم و به آرامگاه ابدى پيوسته‏ايم به هر حال شكر چه به معناى گرامى داشتن زبانى يا قلبى باشد يا به معناى عرفى كه همه نعمت‏هاى الهى را در جاى خودش مصرف كند، ياد هدايا و لطف‏هاى پروردگار است كه بايد بدن‏هاى ما وظيفه حق‏شناسى را ادا كند. ابوبصير به امام صادق عليه السلام عرض كرد: آيا شكر را حدّى هست كه چون بنده آن را به جاى آورد، شاكر محسوب شود؟ حضرت فرمود: آرى، عرض كردم: آن حد چيست؟ فرمود: خدا را بر هر نعمتى كه در زمينه خانواده و مال به او مى‏دهد شكر گويد و چنانچه در نعمتى كه به مال او مى‏دهد براى خدا حقى باشد آن را بپردازد. «1» به اين خاطر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام خشنودى خويش را چنين ابراز داشته‏اند: طُوبى‏ لِمَنْ اسْلَمَ وَ كانَ عَيْشُهُ كَفافاً وَ قَولُهُ سَداداً. خوشا به حال كسى كه اسلام اختيار كند و زندگيش به قدر كفايت باشد و در گفتارش استوار باشد. امام على عليه السلام مى‏فرمايد: وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلى‏ بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ، وَ تَبَوَّا خَفْضَ الدَّعَةِ. «1»
آن كه به مقدار كفافش اكتفا كند به آسودگى پيوسته و در خوشى جاى گرفته است. در جاى ديگر مى‏فرمايد: شگفتا از اين انسان با رسيدن به چيزى كه از دستش نمى‏رفت خوشحال مى‏شود و براى از دست دادن چيزى كه به آن نمى‏رسيد، اندوهگين مى‏شود؛ حال آن كه اگر مى‏انديشيد مى‏يافت كه كارش تدبير شده است و روزى او مقدر گشته و به آنچه ميسر اوست بسنده مى‏كرد و به آنچه برايش دشوار است نمى‏پرداخت. «2» در حديث معراج آمده است كه خداوند مى‏فرمايد: هر كه براى خشنودى من عمل كند، سه خصلت با او همراه كنم: شكرى را به او بشناسانم كه با جهل آميخته نباشد، و ذكرى را كه با فراموشى نياميخته باشد، و محبتى را كه محبّت مخلوقات را بر محبت بر من ترجيح ندهد. «3» امام عارفان و اسوه سالكان راه حقيقت در وصف سالك راه خدا مى‏فرمايد: قَدْ احْيى‏ عَقْلَهُ وَ أَماتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَليلُهُ وَ لَطُفَ غَليظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثيرُ الْبَرْقِ فَابانَ لَهُ الطَّريقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبيلَ وَ تَدافَعَتْهُ الأَبوابَ إلى‏ بابِ السَّلامَةِ، وَ دارِالإِقامَةِ وَ ثَبَتَتْ رِجلاهُ بِطُمَأنِينَةِ بَدَنِهِ فى قَرارِ الأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ، بِما اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضى‏ رَبَّهُ. همانا عقل خو د را زنده كرد، و نفسش را ميراند، به طورى كه جسمش باريك، و دلش نرم شد، و نورى در نهايت فروزندگى برايش درخشيد، كه راه را براى او روشن كرد، و به آن نور راه را پيمود، ابواب سلوك او را به در سلامت و خانه اقامت راندند، و قدمهايش همراه آرامش تن در جايگاه امن و راحت استوار شد، چرا كه قلبش را به كار گرفت و پروردگارش را خشنود ساخت. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 416 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 در ياد خداوند 3 حركت زبان در بيان عطاياى الهى‏ يكى از ابزارهاى مأموريتى حضرت موسى عليه السلام؛ درخواست گره گشايى زبان در دعوت فرعون به پذيرش الوهيت است. خداوند خواسته موسى عليه السلام را چنين بازگو مى‏فرمايد: وَاحْلُلْ عُقْدَةً مّن لّسَانِى* يَفْقَهُواْ قَوْلِى و گِرِهى را [كه مانع روان سخن گفتن من است‏] از زبانم بگشاى،* [تا] سخنم را بفهمند. موسى عليه السلام به خاطر دعوت؛ گشادگى سينه، گره گشايى زبان و پشتيبانى هارون را وسيله‏اى براى درك دعوت خود و رسيدن به هدف‏هاى مقدس قرار مى‏دهد و مى‏فرمايد: كَىْ نُسَبّحَكَ كَثِيرًا* وَ نَذْكُرَكَ كَثِيرًا تا تو را [در ميان مشركان از داشتن شريك‏] بسيار و فراوان تنزيه كنيم،* وبسيار به يادت باشيم. يعنى هنگامى كه موسى عليه السلام مى‏گويد: سخنم را بفهمند مرادش اين است كه: از زبان من به وجود خدا ايمان آورند و به ياد پروردگار باشد و بسيار او را تسبيح و ستايش كنند؛ پس هدف نهايى موسى عليه السلام همان ستايش و بيان عطاياى خداوند است. مرحوم علامه طباطبايى در اين زمينه مى‏فرمايد: «ذكر و تسبيحى كه با وزارت هارون هم ارتباط داشته باشد؛ ذكر و تسبيح علنى و در بين مردم است نه در خلوت و نه در دل؛ زيرا ذكر و تسبيح در خلوت و قلب، هيچ ارتباطى با وزارت هارون ندارد، پس مراد اين است كه آن دو در بين مردم و مجامع عمومى و مجالس آنان، هر وقت كه شركت كنند، ذكر خداى را بگويند، يعنى مردم را به سوى ايمان دعوت نموده و نيز او را تسبيح گويند. در نتيجه اين امر يعنى رسالت و دعوت در پيروزيش سخت محتاج به تنزيه تو از شرك و ذكر ربوبيت و الوهيت تو دارد، تا در اثر كثرت اين دو ياد تو در دل‏هاشان رخنه كرده، رفته رفته به خود آيند و ايمان آورند. و اين ذكر و تسبيح بسيار؛ كارى نيست كه از من به تنهايى برآيد، پس هارون را وزيرم كن تا به اتفاق او بسيار تسبيح و ذكر تو گوييم، بلكه به اين وسيله امر دعوت، موفقيتى به دست آورد و سودى بخشد.» در اين جا انطلاق از طلق لسان به معناى جارى و روان بودن زبان و شيوايى و شيرين سخنى است. و منت به معناى نعمت سنگين و بزرگ است. خلاصه اين كه مراد حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز اين است كه زبان و شيرين‏ سخنى ما در وصف حال نعمت‏هاى بزرگ و زيباى تو جارى باشد. و اين راست‏ترين سخن است كه معصوم به ما آموخته است، از اين رو حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: اصْدَقُ المَقالِ ما نَطَقَ بِهِ لِسانُ الحالِ. راست‏ترين گفته، آن گفته‏اى است كه زبان حال بگويد. و حضرت زين العابدين عليه السلام حق زبان را چنين تشريح مى‏فرمايد: حَقُّ اللِّسانِ إِكْرامُهُ عَنِ الْخَنَا وَ تَعْويدُهُ الْخَيْرَ، وَ تَرْكُ الْفُضُولِ الّتى‏ لافائِدَةَ لَها، وَ الْبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسْنُ الْقَولِ فِيهِمْ. حق زبان، منزّه داشتن آن از زشتگويى است و عادت دادنش به خوبى و فرو گذاشتن زياده گويى‏هاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان است. اين خير و برّ زبانى همان توصيف منت‏هاى الهى است كه بايد بر منوال درستى و راستى هدايت شود تا از لغزش‏ها مصون بماند و جايگاه واقعى‏اش را پيدا كند. اين است كه امير بيان؛ مولاى متقيان از اين بابت از خداوند پوزش مى‏طلبد: اللَّهُمَّ اغْفِرْلى‏ ما تَقَرَّبْتُ بِهِ الَيْكَ بِلِسانى‏ ثُمَّ خالَفَهُ قَلْبى‏ اللَّهُمَّ اغْفِرْلى‏ رَمَزَاتِ الْالْحاظِ وَ سَقَطاتِ الْالْفاظِ، وَ شَهَواتِ الْجَنانِ وَ هَفَواتِ اللِّسانِ. الهى آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش. الهى اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل و لغزش‏هاى زبانم را بر من ببخش. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 416 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز عید و روز " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز عید و روز " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه: 🔹إلَهِى إِنْ رَفَعْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَضَعُنِى، وَ إِنْ وَضَعْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَرْفَعُنِى، وَ إِنْ أَكْرَمْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يُهِينُنِى، وَ إِنْ أَهَنْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يُكْرِمُنِى، وَ إِنْ عَذَّبْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَرْحَمُنِى، وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَعْرِضُ لَكَ فِى عَبْدِكَ، أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِى حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لا فِى نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ - يَا إِلَهِى - عَنْ ذَلِكَ عُلُوّا كَبِيرا🔹 🔸خدايا اگر مرتبه مرا بلند گردانى كه مى تواند (مرا) زير دست كند؟ و اگر مرا زير دست كنى كه مى تواند مرا سربلند گرداند؟ و اگر مرا گرامى دارى كيست مرا خوار كند؟ و اگر مرا خوار كنى كيست كه مرا گرامى دارد، اگر مرا تو عذاب كنى كيست كه بر من ببخشايد و اگر خواهى مرا نابود سازى كه مى تواند تو را از تاءديب بنده خود باز دارد يا علت عمل تو را بپرسد، و من دانسته ام كه در فرمان تو ستم نيست، و در كيفر گناه شتاب نمى فرمايى. كسى شتاب كند كه بترسد قدرت از چنگ او بيرون رود، و كسى ظلم كند كه ناتوان باشد تو از اين صفات نكوهيده بالاترى اى خداى من🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر (بار خداوندا اگر تو (درجه و مقام) مرا بالا برى چه كسى مى‏تواند مرا پست گرداند؟) (الهى ان رفعتنى فمن ذا الذى يضعنى). (اگر تو (مقام) مرا پائين آورى چه كسى مى‏تواند مرا بالا ببرد؟) (و ان وضعتنى فمن ذا الذى يرفعنى). (اگر تو مرا اكرام كنى چه كسى مى‏تواند به من اهانت كند؟) (و ان اكرمتنى فمن الذى يهيننى). (اگر تو به من اهانت كنى چه كسى مى‏تواند مرا اكرام نمايد؟) (و ان اهنتنى فمن ذا الذى يكرمنى). (اگر مرا عذاب نمايى چه كسى مى‏تواند به من رحمت آورد؟) (و ان عذبتنى فمن ذا الذى يرحمنى). (و اگر مرا هلاك فرمائى چه كسى مى‏تواند نسبت به تو در مورد بنده‏ات اعتراض كند يا درباره‏ى او از تو سئوال و پرسش نمايد؟) (و ان اهلكتنى فمن ذا الذى يعرض لك فى عبدك، او يسالك عن امره). (اما من به خوبى دانسته‏ام كه در حكم تو هيچ ستمى نيست) (و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم). (در كيفر و عقوبت تو هيچ عجله‏اى به كار نمى‏رود) (و لا فى نقمتك عجله). (و اين بدان خاطر است كسى شتاب مى‏كند كه از فوت شدن فرصت بيم داشته باشد) (و انما يعجل من يخاف الفوت). (و كسى دست ستم دراز مى‏كند كه ضعيف و ناتوان باشد) (و انما يحتاج الى الظلم الضعيف). (در حاليكه- اى خداى من- تو از اين (نقائص) بسيار پيراسته، والاتر و برترى) (و قد تعاليت يا الهى عن ذلك علوا كبيرا). ⏺ (اسناد الظلم الى الحكم و العجله الى النقمه من باب المجاز العقلى) (اللهم ان رفعتنى فمن ذا الذى يضعنى، و ان وضعتنى فمن ذا الذى يرفعنى و ان اكرمتنى فمن ذا الذى يهيننى، و ان اهنتنى فمن ذا الذى يكرمنى، و ان عذبتنى فمن ذا الذى يرحمنى، و ان اهلكتنى فمن ذا الذى يعرض لك فى عبدك او يسالك عن امره، و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم، و لا فى نقمتك عجله، و انما يعجل من يخاف الفوت، و انما يحتاج الى الظلم الضعيف، و قد تعاليت يا الهى عن ذلك علوا كبيرا). رفعت الشى‏ء: اعليته عن مقره و اصله فى الاجسام ثم استعير فى المنزله و الرتبه فقيل: رفعه: اذا شرف منزلته و اعلى رتبته و منه: و رفعنا لك ذكرك و يقابله الوضع بمعنى الحط و هو انزال الشى من علو. و اكرمته اكراما: عظمته و اهنته اهانه: اذللته و منه: و من يهن الله فما له من مكرم و العذاب: الايجاع الشديد و هو اسم من عذبه تعذيبا. و الرحمه: رقه تقتضى الاحسان الى المرحوم و اذا وصف بها البارى تعالى فليس يراد بها الا مجرد الاحسان دون الرقه. و عرض له فى الامر عرضا من باب قعد: تعرض له فمنعه باعتراضه ان يبلغ مراده لانه يقال: سرت فعرض لى فى الطريق عارض من جبل و نحوه اى مانع يمنع من المضى و اعتراض له: بمعناه. و المراد بالسئوال فى قوله عليه‏السلام: او يسئلك عن امره: السئوال على طريق المناقشه و الاعتراض و منه قوله تعالى: لا يسئل عما يفعل اى ليس لاحد ان يناقشه و يسئله عما يفعل. و من، فى جميع الفقرات للاستفهام الانكارى. قوله عليه‏السلام: و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم و لا فى نقمتك عجله، الواو ابتدائيه و الجمله مستانفه استينافا نحويا و الضمير فى انه للشان. و النقمه ككلمه: الانتقام و اسناد الظلم الى الحكم و العجله الى النقمه من باب المجاز العقلى لمشابهتهما الفاعل فى الملابسه. و انما، لقصر الصفه على الموصوف اى لا يعجل الا من يخاف الفوت و لا يحتاج الى الظلم الا الضعيف. اما الاول فظاهر، و اما الثانى فلان الظلم قبيح عقلا و شرعا فلا يرتكبه الاضعيف العقل جاهل بقبحه، و الله سبحانه لا يخاف فوتا لانه بالمرصاد و لا يحتاج الى الظلم لانه عالم بقبح القبايح مع غناه عنها فيستحيل عليه ان يفعل القبيح و يرتكب الظلم. ✍️ ادامه دارد ... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 اى خداى من، اگر تو مرا بلند گردانى، چه كسى تواند فرود آورد. و اگر تو مرا خوار و پست گردانى، چه كسى تواند بالايم برد. و اگر تو مرا بزرگ بدارى، كيست كه تواند مرا ذليل گرداند و اگر تو مرا كوچك كنى، كيست كه بتواند بزرگم بدارد. و اگر تو مرا عذاب فرمايى، چه كس بر من رحم آورد و اگر هلاكم سازى چه كسى تواند در كار تو نسبت به بنده ‏ات اعتراض و يا درباره‏ى او سوال كند. و من مى‏دانم كه در حكم تو هرگز ستمى روا نمى‏شود و در انتقام تو هرگز شتابى نيست و شتاب فقط در كار كسى است كه مى‏ترسد فرصت از دستش برود و تنها فرد ضعيف است كه نيازمند كار ظالمانه است و اى معبود من، تو بسيار بلندمرتبه‏ تر از آنى كه به اين امور آلوده باشى. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
⏺ من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفه‌ی سجادیه انس بگیرید، 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
یکی از چهار ماه حرام و آخرین ماه در تقویم هجری قمری و از ماه‌های پربرکت سال است و از آنجا که مناسک حج در آن انجام می‌شود، ذی‌الحجه نام گرفته‌ است. در فضیلت این ماه همین بس که حضرت امام جعفربن محمد الصادق علیه السلام در تفسیر این بخش از آیات 203 بقره و 22 حج که خداوند می‌فرماید «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فی‏ أَیَّامٍ مَعْدُودات؛ و خدا را در روزهایی معین یاد کنید»، ‏فرمود «أَیَّامُ التَّشْرِیقِ الثَّلَاثَةُ وَ الْأَیَّامُ الْمَعْلُومَاتُ الْعَشَرَةُ مِنْ ذِی‌الْحِجَّة؛ یعنی منظور از ایام معدودات سه روز یازدهم تا سیزدهم و ایام معلومات (حج22) 10 روز اول ذی‏‎الحجه است». (تفسیر قمی، ج1، ص71) و یا رسول مکرم خدا حضرت محمدبن عبدالله صلّی الله علیه و آله،‌ 10 روز ابتدایی این ماه را از پاکیزه‌ترین ایام سال برشمرده فرمود «مَا مِنْ أَیامٍ أَزکَی عِندَ الله تعالی وَ لاَ أعظَمَ أجراً مِن [فی‏] خَیرٍ مِنْ عَشْرَ اْلأضْحَی قِیلَ وَ لاَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ، قَالَ وَ لاَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ إلاَّ رَجُلٌ خَرَجَ بِمَالِهِ وَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ لَمْ‌یرْجِعْ مِنْ ذَلِکَ بِشَی‏ءٍ؛ پاک‌ترین و پراجرترین روزها نزد خداوند، دهۀ اول ماه ذی‌حجه است. سؤال می‌شود "آیا جهاد در راه خدا به پایۀ آن می‌رسد؟" می‌فرماید: خیر، مگر اینکه شخصی به جان و مالش خارج شود و دیگر برنگردد.» از این جهت است که حضرات معصومین علیهم السلام برای درک بیشتر این ماه،‌ آداب و اعمالی را بیان فرمودند که بخشی از آنها در کتب روایی ما آمده است. یکی از این آداب، روزه گرفتن است. حضرت امام موسی‌بن جعفر الکاظم درباره فضیلت روز اول ماه رمضان فرمود «مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ ذِی‌الْحِجَّةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ ثَمَانِینَ شَهْراً.» یعنی هرکه در روز اول ذی‌الحجه روزه بگیرد، خداوند ثواب هشتاد ماه روزه را برای او درج می‌کند. مرحوم شیخ طوسی نیز بیان کرده است: مستحب است در این روز، نماز حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را بخواند و این نماز چهار رکعت است (هر دو رکعت به یک سلام) و همانند نماز حضرت امیرالمؤمنین است؛ در هر رکعت، یک مرتبه سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند و بعد از سلام تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام را بگوید، آنگاه این دعا را بخواند «سُبْحَانَ ذِی‌الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِی‌الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی‌الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ‏ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمَالَ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ یَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِی الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ یَرَى وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا لَا هَكَذَا غَیْرُه.»‏ یعنی منزه است خدای صاحب عزت بلند و والا، منزه است صاحب شوکت مرتفع و بزرگ، منزه است صاحب فرمانروایی گرانمایه و دیرینه، منزه است آن کس که بیند جای پای مور را به‌روی سنگ خارا، منزه است آن کس که بیند رد عبور پرنده را در هوا، منزه است آن کس که فقط او چنین است و جز او چنین نیست. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 🔊 سالروز حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام مبارک باد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2