eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 38 ▪️حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده:هرکس بوسیله خواندن ، جدم حسین (علیه السلام) را زیارت کند (چه از راه دور یا نزدیک) به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد. ▪️به نیابت از آقا و مولایمان علیه السلام با هم زمزمه میکنیم : ♦️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ .... ( ادامه زیارت اینجا ) https://eitaa.com/sahife2/67361 🙏التماس دعا 🆔 @sahife2
قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَ هِيمَ الرَّوْعُ وَجَآءَتْهُ الْبُشْرَى‏ يُجَدِلُنَا فِى قَوْمِ لَوطٍ پس چون ترس و وحشت از ابراهیم برطرف شد و بشارت (فرزند نیز) براى او آمد، درباره ى قوم با ما به (گفتگو و) مجادله پرداخت (تا شاید در مورد آنان شفاعت كند). ✍️ شاید مجادله ى حضرت ابراهیم علیه السلام همان باشد كه در سوره ى عنكبوت، آیه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زیر و رو مى كنید درحالى كه حضرت لوطعلیه السلام پیامبر خدا، در میان آنهاست. آنها جواب دادند: ما به احوال آنان شناخت كامل داریم و لوط و یارانش را نجات مى دهیم. 👈 با لینک های زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://myket.ir/app/com.irapps.tafsirenoorgh https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/ 🆔 @sahife2
4 4 ‏ 1 ‏ 2 2- ‏ مقدمه ✳️ و امّا علم طريقت دانستن روش اولياست كه بدانند كه اوليا چگونه رفته‏اند تا به مقصود رسيده‏اند؛ و رفتار ايشان اگر چه در رياضت نفس به يكديگر نمى‏ماند امّا به هر وجه كه رياضت كشيده‏اند از متابعت حضرت مصطفى صلى الله عليه و آله بيرون نرفته‏اند و هر كه از متابعت آن حضرت بيرون رفته است در آن حالت كه بيرون رفته است نه بر طريقت بوده است. و بالجمله، علم رياضيّات اوليا از دانستن سه چيز بيرون نيست كه چون آن دانسته شود فى الواقع توان گفت كه سالك در منزل علم به علم طريقت رسيده است. اوّل: و حال او در موافقت راه حقّ و مخالفت. دوم: . سوم: كه او را در راه حقّ چگونه رام توان كرد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏1، ص: 264 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 « ماه رسیده، جاده داره پر میشه از آدمایی که رهسپار کربلان… من اما امسال از جا موندم. پا‌هام اینجا، ولی دلم هر روز داره بین ستونای جاده نفس می‌کشه… دیشب تا نیمه‌شب صحیفه سجادیه رو ورق زدم. دعای امام سجاد علیه‌السلام رو که خوندم، حس کردم وسط همون موکبا نشستم، زیر پرچم یا حسین، با همون بوی چای عراقی و گرد جاده. یه حرف ناب داره: میگه راه اولیا یعنی خودتو بشناسی، فکرای آشفته‌تو بفهمی، و دلتو تسلیم راه حق کنی. شاید حکمت این جاموندن‌هام همینه… که این سه تا رو یاد بگیرم قبل از اینکه دوباره پام برسه به جاده. الان که از پشت صفحه‌ها نگاه می‌کنم، با هر تصویری که میاد، زیر لب دعا می‌کنم دعاهایی که تو صحیفه خوندم رو می‌فرستم جلوتر، واسه اونایی که الان تو جاده‌ان. شاید امسال پا‌هام جا موند، ولی دعام، نفسم، و دلم، از همون روز اول همراه کاروان راه افتاده…» 🆔 @sahife2
📖 :کوله‌پشتی‌ ای که هنوز تو جاده‌ کربلاست 👈 سلام… من همون کوله‌پشتی مشکی‌ام که پارسال، با صاحبم پا به پای زائرا از نجف تا کربلا رفتم. یادت هست؟ صبح‌ها که هوا هنوز خنک بود، صدای “لبیک یا حسین” تمام خیابون نجف رو پر می‌کرد. خورشید که بالا می‌اومد، سایه ستون‌ها و پرچم‌ها می‌افتاد رو ما، و گرمای ظهر مچاله‌مون می‌کرد. من نفس سنگینی از پشتش حس می‌کردم، ولی هر وقت از دور گنبد طلای حرم پیدا می‌شد، پاهاش جون می‌گرفت. راه، پر بود از لحظه‌هایی که با همه خستگی، لبخند می‌زد. چای عراقی، بوی نان تازه، بچه‌هایی که با پای برهنه شیرینی پخش می‌کردن. من با همه بند و نخ‌هام، اینا رو قورت داده بودم. می‌خواستم هیچ‌وقت یادم نره. ولی امسال… ماه که رسید، من هنوز گوشه کمد، ساکت و خاکی بودم. چند بار رد شد، نگاهی کرد، حتی دست کشید رو بندام. انگار دلش می‌خواست منو برداره… ولی برنداشت. یک شب، آروم گفت: «رفیق… آیت‌الله گفته: نگویید جامانده‌ایم. کسی که قلب و روحش رفته، جامانده نیست. جامانده اونیه که عشق و شور و طلب ، حتی به ذهنش هم نمی‌رسه. اگر شوق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت رو برده؛ باید شاکر بود… پس ما جامانده نیستیم.» چند روز بعد، منو آورد بیرون. دلم پر زد، اما نه نون گذاشت داخل شکمم، نه قمقمه، نه لباس. فقط یه کتاب آروم گذاشت تو دلم: 📚صحیفه سجادیه. با یه مکث عمیق گفت: «این میشه جاده‌مون، این میشه همسفرمون.» از همون روز، هر شب منو باز می‌کنه، صحیفه رو درمیاره. نور زرد چراغ می‌ریزه روی صفحه‌ها و صدای امام سجاد علیه‌السلام از بین لب‌هاش جاری میشه. دعای زائران رو که می‌خونه، حس می‌کنم با هر جمله دارم ستون‌ها رو یکی‌یکی رد می‌کنم. یک شب، بعد از خوندن، آروم رو جلد کتاب دست کشید و گفت: می‌گه اول منزل راه، شناختن خودته… پیدا کردن فکرای آشفته، و سپردن این دل سرکش به خدا. شاید امسال من فقط همین باشه حالا فهمیدم… راه ما جامانده‌ها از صفحه‌های دعا رد میشه، موکب‌هامون اشک‌های آروم وسط شب‌اند، پرچم‌هامون آه‌هاییه که مستقیم میره بالا. از توی خونه، وقتی فیلم و عکس جاده رو می‌بینیم، من هم هیجان می‌گیرم. انگار بوی بغض زائرا و خاک زیر پاشون میاد تو اتاق. می‌دونم دعاهایی که از این خونه رفت، از قدمای خاکیِ جاده جلوتر رسید. امسال شاید جای پا‌هامون تو خاک جا نمونه. شاید کفِ پاها تاول نزنه. ولی دل… دل که اگه راه بیوفته، مستقیم میره تا بین‌الحرمین. و من، کوله‌پشتی یه جامانده‌م… ولی باری که امسال تو شکمم دارم، سنگین‌تر از همه سفرای قبله: یه کتاب کهنه، صدای بغض‌های شبونه، و عشقی که تو هیچ زیپی جا نمیشه. 🆔 @sahife2