eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 #شهید_مجید_قربانخانی🌷
کانال کمیل
🌷 #شهید_مجید_قربانخانی🌷
بعد از سه سال برگشت؛ بعضی چیزا رو جا گذاشت؛ سر، دست، پا و حتی گوشت و پوست. اما خیلی چیزا رو با خودش آورد؛ نمونه اش همون خالکوبی که موقع رفتن گفت دعا کن وقتی برگشتم نباشه، و الان نیست... و بیش از هزار سال بعد از معجزه کربلا؛ فرزندان خمینی با یک نام زینب (س) و رقیه (س) چنان غوغایی در شامات و عراق برپا کرده اند که یزیدیان بار دگر انگشت به دهان مانده اند از سرداران و علی اکبرها و قاسم ها و حر های خمینی ره و خامنه ای ... این قافله ی کربلاست به وسعت تاریخ و عاشورا هنوز شب نشده است؛ از حر کربلای حسین گرفته تا شاهرخ ضرغام در انقلاب خمینی و ها در جبهه مقاومت یاران خامنه ای و منتظران حضرت حجت... و عاشورا هنوز شب نشده است؛ که هر یک از ما هر لحظه در معرض امتحانیم تا خط خود را از حسینیان و یزیدیان انتخاب نماییم... و خوشا به حال آنهایی که صدای هل من ناصر ینصرنی حسین را شنیدند و رفتند و می شنوند و خواهند رفت؛ که کشتی حسین برای هر کس که ذره ای در وجودش عشق وجود دارد جا دارد؛ و خودش پاک میکند و خودش خاک... نثار روح پاک تمام شهدا از ازل تا ابد
گذر زمان همه چیز را با خود می برد جز رد نگاه شـهدا🌹
گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش می‌کرد بچه ها هم با او شوخی می‌کردند؛ اخوی دیر اومدی برادر می‌خوای بکشیمون از گشنگی؟ عزیز جان حالا اول میری سنگر فرماندهی برای خود شیرینی؟ گونی بزرگ بود و سر آن بنده خدا پایین کارش که تمام شد، گونی رو زمین گذاشت همه شناختنش محمود کاوه فرمانده لشکر بود 🌷 شهید محمود کاوه 🌷 📚 منبع کتاب یاد یاران
هر کس سراغ خدا را گرفت و دلش تنگ بود آدرس شهدا را به او بدهید ... خدایا بال پرواز می‌خواهم تا آسمان شهدا 🌷شهید
کانال کمیل
هر کس سراغ خدا را گرفت و دلش تنگ بود آدرس شهدا را به او بدهید ... خدایا بال پرواز می‌خواهم تا آسم
جواد محمدی همان شهیدی است که گفته بود : "بنده از اون شهدایی هستم که قطعا یقه‌ی بی حجاب ها و کسایی که ترویج بی حجابی میکنن رو اون دنیا میگیرم!"
🔸 " در محضر شهیـد " ... تزئین ماشین عروسی‌مان ؛ طوری بود که قسمت شیشه‌ی جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند. برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود ؛ و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد برخی می گفتند : عروسی جواد به مجلس ختمِ صلوات شبیه است ولـی برایش مهـم کاری بود که خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت. ✍ راوی : همسر شهید #شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی #الگو_برداری_از_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه شنیدنی با شهید #مدافع_حرم_جواد_محمدی پیش از اعزام به سوریه: من با یک بیت شعر بسیجی شدم. این شعر را در مداحی های #شهید_تورجی_زاده شنیده بودم.
اشک‌هایم بی‌صداست اما اشک‌های آسمان وقتی به شیشه‌ی اتاقم می‌خورد غوغایی به پا می‌کند گویی صدای باران از همین اشک‌های بی‌صدا نشأت گرفته اشک‌هایی که در نبودت شب و روز سرازیر می‌شود
بهش گفتم: خیلی دوست دارم ... گفت: تو هنوز دنیا نیومده بودی که من فدات شدم #شهید_گمنام
#سلام_بر_شهدا آنان چفیه داشتند... من چادر دارم.... من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است...اما چادر از چفیه بهتر است.... آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم... آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود... من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم... آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند... من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم... آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ... من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم... 🌹رحمت خدا بر دختران چادری🌹
4_5872879357894067566.mp3
3.19M
@salambarebrahimm ✅ شیعه در تاریخ 🔹 داستان حضرت ابراهیم 🎤 #حاج_اقا_عالی
قبل‌ از عملیات‌ بدر، وقتی‌ با او مصاحبه‌ کردند گفت: در این‌ عملیات‌ انشاءالله دیدار یار است. امیدوارم‌ گمنام‌ شوم، جنازه‌ام‌ به‌ یاد ‌سالار‌ شهیدان‌ کنار فرات‌ و کنار او بماند! #شهیدحاج‌عبدالحسین‌برونسی
4_299597183194235023.mp3
2.46M
صوت ... برای امشب که خیلی دلتنگم ... به یاد غروب عاشق کُش ... جمعه های شلمچه ... به یاد روزهایی که ... رفتیم ... ماندیم ! اما ، برگشتیم !! برای این روزها ... که نفس زدن هایم تنگ می شود ! ... این جمعه هم گذشت ... اما بدون تو ...
این‌جا شلمچه است، مرز خاکی ایران و عراق؛ جایی که خاطرات جنگی‌اش، با اولین یورش عراق به ایران آغاز می شور و تا مدت‌ها پس از جنگ و با شهدای جامانده در خاکش ادامه می‌یابد. از آن‌جا شلمچه را به نوعی دروازه‌ی ورود به بصره می‌دانند، عراقی ها پس از تصاحب اولیه، آن را با موانعی سخت پوشاندند تا عبور از آن به مخیله‌ی کسی هم خطور نکند؛ موانعی نونی شکل ساختند با شعاع دویست، ضخامت سه و ارتفاع شش متر؛ که داخل هر نیم دایره، پوششی از و سیم‌خاردار کشیده و بین نیم‌دایره‌ها آب انداختند. خلاصه آن‌قدر مستحکم و مسلط بر منطقه که هیچ‌کس باور نمی‌کرد رزمندگان ایرانی بتوانند آن‌ها را کنند. شلمچه عملیات‌های زیادی را به چشم دیده است ولی بیش‌ترین خاطراتش به ۴و۵ باز می‌گردد که در عملیات اول، به دلیل لو رفتن عملیات و برای حفظ قوا و طراحی عملیات آتی، عقب نشینی انجام شد. در عملیات دوم که با تاکید تنها دوازده روز بعد از عملیات اول، طراحی و اجرا شد؛ ایرانی ها توانستند از دژهای صعب‌العبور منطقه عبور کرده و با رشادت‌هایی که در مناطق کانال زوجی، پنج ضلعی، جزیره‌ی بوارین و پاسگاه بویان از خود نشان دادند، منطقه را به تسخیر خود درآوردند؛ اما این موفقیت هزینه‌ی سنگینی را با از دست دادن سردارانی بزرگ بر ایران تحمیل کرد؛ سردارانی چون ، ، ، ، ، ... بعضی‌ها می‌گویند شلمچه معنویتش را مدیون همین سرداران و هزاران شهید دیگری است که این منطقه را برای اتصال به پروردگارشان برگزیده‌اند؛ معنویتی که وقتی پرفسور "ادون روزو" رئیس موزه‌ی جنگ فرانسه آن را حس کرد، نفس عمیقی کشید و گفت: "این زمین با آدم حرف می‌زند، ما اگر از این زمین را توی فرانسه داشتیم،نشانت می‌دادم مردم چه زیارتگاهی درست می‌کردند." من نمی‌دانم آقای ادون روزو چه زمانی به شلمچه آمده بود ولی می‌دانم که اگر حوالی و لحظه‌ی سال تحویل خودش را به شلمچه می‌رساند، به وضوح می‌دید که این سیل جمعیت آمده‌اند تا حرف امامشان را به اثبات برسانند که فرمود: "همین تربت پاک شهیدان است که تا ، مزار و و و دارالشفای آزادگان خواهد بود." موقعیت ها: - حسینیه‌ی شهدای گمنام - مقبره‌ی هشت شهید گمنام - جایگاه حضور و سخنرانی امام خامنه‌ای - نیزارها و نهر آب - نقشه‌ی بزرگ داخل حسینیه - فنس رو به مرز عراق - جاده‌ی امام رضا علیه السلام - پنج ضلعی
هدایت شده از کانال کمیل
آل ياسين.mp3
6.02M
@salambarebrahimm زیارت آل یاسین استاد فرهمند
یادمان بماند خیل عظیم شهدا بدون اینکه ما را ببینند و بشناسند برای ما رنجها کشیدند!
🌿 چقدر واژه #پاسدار به تو می آید اصلا این اسم چقدر به دل می نشیند پاسدار حریم عشق...! و تو که از میان این همه نام و نشان #پاسداری را برگزیدی !!! چرا که راه و هدفت را از پیش تعیین کرده بودی!!!! لباس سبز رنگش را به تن کردی تا روزی با سرخی خونت برهمگان بفهمانی که راهت همان راه حسین است پاسدار شدی تا چون ارباب بی کفنت حرمت دار حریمش بشوی وچه چیز ازین زیباتر... واژه ها وکلمات ناچیزند تا بتوان وسعت و عظمت نام #پاسدار را معنا کرد... 🌷 شهید #مدافع_حرم محمودرضا بیضایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مستندی زیبا و کوتاه از اولین ذبیح لشکر فاطمیون، "شهید رضا اسماعیلی" 🔹جوان هجده ساله‌ای که چون نام و جنسیت فرزندی که در راه داشت مشخص نبود، به او لقب "ابو سه نقطه" داده بودند!
....!! 🌷با موتور گازى مى آمد كميته. سر و كله اش پيدا مى شد، تيكه بود كه بارش مى كردند. _آقا بروجردى، پاركينگ ماشين هاى ضد گلوله اون طرفه، برو اونجا پاركش كن. _حيفه اين رو سوار ميشين ها. مى دونى يك خط بيفته بهش چى ميشه؟ _حاجى بده ببرم روش چادر بكشم آفتاب نخوره، حيفه. موتور را داده بود دست اين آخرى. گفته بود «بارك الله، فقط بپاها. ما همين يه وسيله رو داريم.» 🌹خاطره اى به ياد سردار سرلشكر پاسدار شهيد محمد بروجردى ❌ مسئولين حواستون هست....؟!!!
....! 🌷ديدنى بود برخورد بچه ها با اسراى دشمن بعثى در روزهاى اول جنگ؛ يك الف بچه با دو وجب و نيم قد و بالا، يك مشت آدم گردن كلفت سبيل از بناگوش در رفته را مى انداخت جلو و رديف مى كرد به سمت عقب، با آن سر و وضع آشفته و ترس و لرزى كه بر جانشان افتاده بود. هر چى مى گفتى مثل طوطى تكرار مى كردند و كارى به درست و غلط بودنش هم نداشتند!! 🌷....از آن جالب تر شايد، عربى صحبت كردن بچه هاى خودمان بود. به محض اينكه يك نفر سر و دمش مى جنبيد و فكر فرار به سرش مى زد تنها چيزى كه بلد بودند اين بود كه سلاحشان را مى گرفتند به سمت آنها و مى گفتند: و لا يمكن الفرار من حكومتك. حالا آنها چى مى فهميدند، خدا عالم است....!! ❌ خدارو شكر ازين دو وجب و نيم قد و بالاها هنوزم داريم، مردهاى مردستان.....
کانال کمیل
💠مستندی زیبا و کوتاه از اولین ذبیح لشکر فاطمیون، "شهید رضا اسماعیلی" 🔹جوان هجده ساله‌ای که چون نام
🌷 ‌‌ ‌‌ مدافع غریب تیپ فاطمیون🌷 یک جوان ورزشکارِ افغانی ، عشقِ بدن سازی و ژست و عکس.. کارگر بود و مانند بسیاری از مهاجران افغانی با غیرت کار میکرد... وقتی خبردار شد حرم حضرت زینب در خطر است ، همه چیز را گذاشت و رفت، حتی همسر تازه عروسش را... همیشه او را با سربند " یا علی بن ابیطالب " می دیدند... در آزادسازی شهرک شیعه نشین زمانیه ، شجاعانه جنگید و اسیر شد. ساعتی بعد از اسارت دشمنان اهل بیت سلام الله علیها سر از بدنش جدا کردند و بر پیکرش شادی و جسارت کردند و تصویرش را پخش کردند... او کسی نبود جز شهید #رضا_اسماعیلی... چند ماه بعد از شهادت ، فرزندش محمدرضا بدنیا آمد و هرگز روی پدر ندید...
معرفی از ما تحقیقات بیشتر از شما کپی تمام مطالب کانال با ذکر حلال است
در شانزده روایت👇