فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دختر شهید #مدافع_حرم
حاج عباس عبداللهی
باز هم #روز_دختر
و اما همچنان دختران شهدا
در حسرت شنیدنِ یک: دخترِ بابا ، از پدر...
”من نمیگم #پدرم شهید نمیشد ولی الان برای من زمان خوبی نبود که پدر نداشته باشم...😭
@SALAMbarEbrahimm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
🍃🌹 #شهید_حاج_عباس_عبدالهی
✊ #مدافع_حرم
🌹 ۱۴ صلوات برای برگشتن هرچه زودتر پیکرشون
🔷 بهش می گفتن :
حاج عباس شما دِینِت رو توی جنگ ادا کردی برای چی می خوای بری سوریه؟
💠 می گفت :
👈 وقتی می بینم این وحشی ها دارن با شیعه ها و مسلمونا چه کار میکنن دیگه اصلا خواب ندارم باید برم
✊ #مدافع_حرم
🍃🌹 #شهید_عباس_عبدالهی
@SALAMbarEbrahimm
از #خطر نمی ترسید، وقتی که همه روی زمین خوابیده بودند او #تیراندازی میکرد.
یک نفر به او گفته بود: قناصه میزنند سرت را خم کن؛ مرتضی به او گفته بود: اگر من سرم را خم کنم همه نیروهایم #سینه_خیز میشوند.
آن شخص گفته بود: قناص دارد سر ما را میزند.
مرتضی جواب داد: اگر قرار باشد #تیری به من بخورد اسم من روی آن نوشته شده است.
#مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
❤️ @SALAMbarEbrahimm
#طلبه_لولهکش
به من گفت: میخوام لوله کشی یاد بگیرم! خیلی از مردم #نجف به آب لوله کشی احتیاج دارند و پول ندارند."
کار لوله کشی با دستگاه حرارتی رو یاد گرفت آنچه رو که احتیاج بود از ایران تهیه کرد....
حالا شده بود یه طلبه لوله کش!
دیگه شهریه طلبگی نمی گرفت.
ازش پرسیدم: تو که شهریه نمی گیری
برای کار هم #مزد نمی گیری
پس برای غذا چیکار میکنی؟!
گفت: "بیشتر روزهای خودمو با چای و بیسکویت میگذرونم"...
مزار: نجف_وادیالسلام
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#پسرک_فلافلفروش
#مدافع_حرم
یادش با صلوات
@SALAMbarEbrahimm
امام خامنه ای :
در دهه هفتاد
#جنگ_فرهنگی علیه ما شروع شد
حالا ببینید متولدین #دههٔ_هفتاد میروند #مدافع_حرم میشونـد
و سَر میدهـند ...
در آن سالهـا این نهـالها
و حججی ها روييدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از طلبه شهید #مدافع_حرم سعید بیاضی زاده
🌷 لحظه های قبل از شهادت
شهادت - محرم ۱۳۹۵
کانال کمیل
فیلمی از طلبه شهید #مدافع_حرم سعید بیاضی زاده 🌷 لحظه های قبل از شهادت شهادت - محرم ۱۳۹۵
🌷سخنان شهید #مدافع_حرم سعید بیاضی زاده در مورد اینکه چرا میریم به سوریه؟!🌷
✨از زبان خود شهید✨
یکی از بچه ها گفت: به شهید رضایی گفتیم: حاج آقا ما برای چی اومدیم سوریه؟
گفت: اومدیم اینجا این تیرا به ما بخوره به حرم حضرت رقیه(س) نخوره..
این تیرا به ما بخوره به حرم زینب(س) نخوره..
یک نکته ای رو بهتون بگم بچه ها شاید با خودتون بگین مگه ما پول نداریم دوباره بریم حرم رو بسازیم..
چرا می ریم دفاع می کنیم؟
چرا نمیذاریم هرکاری دلشون می خواد بکنن بعدا دوباره می ریم حرم ها رو می سازیم!
آقا جان! حرم حضرت زینب(س) مظهر ولایته، مظهر امام زمانه...
اگه ما میریم پای حرم حضرت زینب(س) جونمون و می دیم میگیم آقا جان...
این که مظهر شماست، این که پرچم شماست.. ما جونمون و می دیم..
شماهم بیاین ما حاضریم جونمون و بدیم..
ولی میگیم زینب جان..
ما حاضریم خونمون ریخته بشه، ولی دیگه نمی ذاریم شما به اسارت کشیده بشید،
ما دیگه نمی ذاریم حرم اهل بیت دست دشمن بیفته،
یکبار اسارت برای زینب(س)بسه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری طلبه شهید #مدافع_حرم سعید بیاضی زاده در سفر به سرزمین #راهیان_نور
کلیپی زیبا از تصاویر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع حضرت آیت الله لطفی کاشانی با پیکر فرزندش، شهید #مدافع_حرم 🌷مهدی لطفی🌷
✅ ما این نوع آقازاده ها رو دوست داریم!
🌿 چقدر واژه #پاسدار به تو می آید
اصلا این اسم چقدر به دل می نشیند
پاسدار حریم عشق...!
و تو که از میان این همه نام و نشان
#پاسداری را برگزیدی !!!
چرا که راه و هدفت را از پیش تعیین کرده بودی!!!!
لباس سبز رنگش را به تن کردی تا روزی با سرخی خونت برهمگان بفهمانی که راهت همان راه حسین است
پاسدار شدی تا چون ارباب بی کفنت
حرمت دار حریمش بشوی وچه چیز ازین زیباتر...
واژه ها وکلمات ناچیزند تا بتوان وسعت و عظمت نام #پاسدار را معنا کرد...
🌷 شهید #مدافع_حرم محمودرضا بیضایی
💠به روایت #همسر شهید
سالروز شهادت شهید #مدافع_حرم شهید حاج #شعبان_نصیری
#ماه_رمضان ها امکان نداشت یک روز بیدار شوم و نبینم سحری را آماده کرده است. میگفت تو بخواب و استراحت کن، سحری بامن. امسال یک روزهایی وقت سحر حس میکنم که تکانم میدهد تا مبادا خواب بمانم.
من بهترین زندگی را با شعبان تجربه کردم. هیچ کمبودی با بودن او نداشتم. اگر او را ببینم میگویم چرا من را گذاشتی و رفتی! کاش کنارم میماندی و با هم شهید میشدیم..
🍃آخرین دیدارمان در #معراج_شهدا بود. وقتی چهره اش را دیدم گفتم حاجی باعث سربلندی و افتخارمن شدی. دوست داشتم برای روزی که قدس فتح خواهد شد، بودی و میجنگیدی و آزادیش را میدیدی. این تمام حرف من بود بر سر پیکرش.
شهید سیاهکالی چنین برگه ای را روی در یخچال نصب کرده بودند و اعتقاد داشتن هنگام پخت هر غذا در ایام هفته با ذکر و یاد یکی از ائمه میشود در طول سال غذای نذر شده صرف کرد.
#مدافع_حرم
#مدافع_حرم
پوتین های خونی ات نشان میدهد که
برای شهادت،سر از پا نمی شناختی
#شهداشرمنده_ایم
#مادران_شهدا
بس کن مادر
مگر پسرت علی ۳۱ سال مفقود نبود
باز حمید را فرستادی سوریه مفقود شود...؟
🌷مادر شهیددفاع مقدس علی رضایی و شهید #مدافع_حرم حمید رضایی🌷
یاد شهدا با #صلوات
آن اوایل، یکبار که از معرکه برگشته بود، وسط حرفهایش خیلی محکم گفت:
💠«جانفشانی اصلا کار آسانی نیست»💠
بعد تعریف کرد که #آنجا در نقطهای باید #فاصلهای چند متری را در #تیررس_تکفیریها_میدوید و توی همین چند متر، #دخترش آمده #جلوی چشمش.
اینها را می گفت تا به من #بفهماند که #تعلقات یعنی #وابستگیها مثل وابستگی به فرزند چطور #مانع_شهادت شهید است…
تمرینهای زیادی توی یکی دو سال گذشته برای #بریدن رشته #تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید.
این بار که میرفت به کسی گفته بود « #این_دفعه_از_کوثر_بریدم».
شب یکی از #عملیات ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟ ؟؟
گفت : از کوثرم گذشتم. ..
#مدافع_حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهادت:92/10/29
کانال کمیل
مادری #گذشت پدری #گذشت فرزندی #گذشت همسری #گذشت و چگونه در بند #خاک بماند کسی که #پرواز را آمو
#مدافع_حـرم که باشی یعنی
#دل_بکنی_ازدنیاوهمه_وابستگی_هات
↫دل بکنی ازنگاه پر مهر #پدر و #مادرت
↫دل بکنی از #همسرت 💞
↫دل بکنی ازبابایی گفتن #دخترت
↫دل بکنی از دلبری #پسرت
#شادی_روح_شهدا_صلوات🌷
کانال کمیل
#شهید_محسن_حججی #قسمت_هشتم دو هفته قبل از #اعزام محسن بود که رفتم آزمایشگاه و فهمیدم باردارم.😊
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_نهم
قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم #گلزار_شهدا.
تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.
بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم."
میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭
به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای #جاویدالاثر.
گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."
دنبالش میرفتم و برای خودم #گریه میکردم و زار میزدم. برگشت.
بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭
گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با #عشقت چیکار کنم؟"
رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام #تنها باشم."
فهمیدم میخواهد #وصیت_نامه اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به #چشمانش. سرخ بود و پف کرده بود.
معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."
افتاد و پای #پدر و #مادر ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه #گریه میکردند.😭
همه #بیقرار بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش. یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ."
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
رفتیم #ترمینال برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود.
تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد.
پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت.
نگاهمان کرد و گفت: "جوانان #بنی_هاشم، #علی_اکبرتون داره می ره! "
همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭
🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃
هر روز محسن با #موتور می رفت به آن شش #پایگاه سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇
چون توی #سفرقبل، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند. به چشم یک #فرمانده نگاهش میکردند.
بچه های #عراقی و #افغانستانی به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙
یک #جابر میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت.
خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.
او را پیش خودشان نگه می داشتند.
میگفتند: "جابر هم #عزیزدل ماست و هم توی این بیابان ،#قوت_قلب ماست."😍😇
✱✿✱✿✱✿✱✿✱
یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم #اسیر بشیم، بعدش #شهید بشیم."
نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای #مومن مثل بوییدن یک #دسته_گل خوشبو است."
خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام."
بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. #راحت و #آرام!"😉
✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿
#عکس شهدای #مدافع_حرم نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗
بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های #حیدریون که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با #عربی دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."
بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. میگفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳
#ادامهدارد...
همیشه در کار خیر پیشقدم بود و در واسطهگری #ازدواج پیشقدمتر. هرکس قصد ازدواج میکرد اول به سراغ سیدجواد میرفت آنقدر که در مدت یک سال نامزدیاش، بیش از پنجاه مراسم نامزدی بهواسطه او به انجام رسیده بود. بعد از شهادتش هم این رسم دیرینهاش ادامه دارد و خیلیها از حاجترواییشان به واسطه شهید گفتهاند.
همیشه میگفت : «خدایا من به غیر از تو کسی رو ندارم.» همسرش ناراحت میشد و میگفت : «پس من و فاطمه چی❗️؟» در جواب میگفت :
"آره، ولی اول و آخر خداست. از اول که میای این دنیا تا آخر که میخوای بری باید بدونی که باید باب طبع اون باشی؛ با خدات دوست باشی."🍃
همینطور هم شد. آنقدر غرق دوستی خود و خدایش بود و باب طبع او میزیست که از همسر باردارش، فاطمه چهارسالهاش و زهرایی که هنوز طعم در آغوش گرفتنش را هم حس نکرده بود، گذشت. سیوهفت ساله بود که در تاریخ ۹۵.۰۷.۲۶ و در منطقه حلب، پیوندش با خدایش آسمانی شد.
#مدافع_حرم
#شهید_سیدجواد_حسن_زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین قمی ها
در آسمان ها مشهورند
آنانی که دنیا جای ماندنشان نیست
نامیرا ترین افرادنداما پروای نام ندارند
و در کهف #گمنامی خویش آرام گرفته اند.
✨شهید #مدافع_حرم مرتضی حسین پور از استان #گیلان
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین قمی ها
در آسمان ها مشهورند
آنانی که دنیا جای ماندنشان نیست
نامیرا ترین افرادند اما پروای نام ندارند
و در کهف #گمنامی خویش آرام گرفته اند.
افتخار استان گیلان
شهید #مدافع_حرم مرتضی حسین پور🕊🌹
شادی روح پر فتوح شهید #صلوات