eitaa logo
سلام فرشته
180 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
993 ویدیو
8 فایل
خدایا، قلب هایمان را آماده سلام کردن به فرشته هایت بگردان رمان ، داستان و کلیپ و پادکست هاي #تولیدی هشتک خورده انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است. فهرست مطالب: https://eitaa.com/salamfereshte/2162 نویسنده: #سیاه_مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
ويروس.mp3
12.52M
🔎📖🔍 🔎📖🔍 ✅پرسش: در روایات است که #قم آشیانه اهل بیت علیه السلام است و با وجود تعداد زیادی از علما پس چرا کانون بیماری کرونا در قم است؟ آیا دعای علما اثر ندارد؟ 👈اشكال اصلي: با چه روش تحقيق #علمي ثابت شد كه قم مركز شروع بوده؟!!! بر فرض اثبات علمي 🌺 پاسخ از استاد محمدی ، کارشناس رادیو معارف 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله https://ble.ir/pasokhgoo_ir_bot 🔴 ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان گپ: https://gap.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی ▪️ @pasokhgoo1 👈 #اعتقادی #کرونا
🌺رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما عولِجَ مَريضٌ بِأَفضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ . 🍀پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بيمارى اى به چيزى برتر از صدقه ، درمان نشده است 📚حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم ج 13 ص 524 @salamfereshte #حدیث #کرونا #صدقه #شفا #درمان
🌺رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما عولِجَ مَريضٌ بِأَفضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ . 🍀پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بيمارى اى به چيزى برتر از صدقه ، درمان نشده است 📚حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم ج 13 ص 524 @salamfereshte #حدیث #بیماری #کرونا #صدقه
💎شفا در تربت اوست 🌺في زِيارَةِ النّاحِيَةِ ـ : السَّلامُ عَلى مَن جُعِلَ الشِّفاءُ في تُربَتِهِ ، السَّلامُ عَلى مَنِ الإِجابَةُ تَحتَ قُبَّتِهِ . ☘️ـ در زيارت ناحيه ـ : سلام بر آن كسى كه شفا در تربت او قرار داده شد ! سلام بر كسى كه اجابت [ دعا ] ، زير گنبد اوست ! 📚بحار الأنوار : ج 101 ص 234 ح 38 . @salamfereshte #حدیث #کرونا #بیماری #شفا #امام_حسین علیه السلام #تربت
fit-400x320.gif
25.7K
دلش می سوخت.. خیلی می سوخت. برای #غربت او که این روزها به #رحمت ایزدی رفته بود و غریبانه خاکسپاری شده بود. دلت گرم باشد #مومن.. مادرمان #فاطمه_زهرا سلام الله علیها نیز غریبانه خاکسپاری شد. امامان غریبمان.. شهدای عزیز و #غریب مان.. مومن با غربت عجین است. چه بسا او ، نیمه شبی، از خدا خواسته بود مانند مادرش غریب از این دنیا برود تا همگان به استقبالش آیند.. دلت گرم باشد .. غصه اگر می خوری، غصه #غربت مولایمان را بخور که سالهاست #منتظر #فرج است و با آن دل پر #غصه ات بخوان: الهی عظم البلاء... @salamfereshte #کرونا #مصیبت #غربت #اهل_بیت علیهم السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸واگویه ای با شهیدمان، سردار سلیمانی عزیز تا وقتی چنین بانوانی هستند، دلت قرص. دعایت را نثارشان کن و برادرانت را در عرصه های دیگر، به فرماندهی زیبایت، هدایت کن. ما به دعایت، این سنگر را نیز سرپا نگه می داریم. برای مشاهده با دیگر کیفیت ها، به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.aparat.com/user/dashboard/video_stat/videohash/Jkc7f/tty/1585611345/hash/a372266720c50b92c499d2781e508ae46af597a9 @salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید #نماهنگ " دست خدا " ♨️ برای مقابله با #ویروس کرونا و بیماری چه چیزی لازم است؟ #ترس و #اضطراب، سیستم دفاعی بدن را تضعیف می کند. 📌برای مشاهده #ویدئو با کیفیت های دیگر، به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.aparat.com/user/dashboard/video_stat/videohash/Ep42F/tty/1585612153/hash/86714f1762a5e99f4651c0bf8420abbe675a5c95 #کرونا #تولیدی @salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید " محافظت " ♨️ چگونه خود و مان را از خطرات و حفظ کنیم؟ سه مهم و در مقابله با کرونا 📌برای مشاهده با کیفیت های دیگر، به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.aparat.com/user/dashboard/video_stat/videohash/lZKg7/tty/1585612261/hash/0141a4e8eff37de209c1fa1e81645bc3cae27f0a @salamfereshte
✨صدقه برای سلامتی مولا ☘️گلویش تحت فشار بود. هم از بغض. هم از التهاب. حالت تهوع شدیدی داشت. نگاه خسته و بیمارش به نوزادی بود که در آغوشش، شیر می خورد. چشمانش بسته بود و آرام با همان اندک قوتی که خدا به او داده بود، سعی داشت خود را سیر کند. به فرزند دیگرش که آرام در بستر خفته بود نگاهی پر مهر انداخت. خدا را شکر گفت و دهانش را به خواندن مداوم سوره والعصر، خوشبو کرد. دیگر رمق نداشت. شیشه ای کوچک را که کمی آب در آن بود به دهان نوزاد گذاشت و او را کنارش خواباند. جای خالی حمید، بغضش را ترکانید. 🌸ضربان قلبش تند بود. از جا برخواست. لیوان آبی خنک خورد و یا حسین گفت. تب گیر را داخل دهانش گذاشت و جورابی را خیس کرد و به مچ پاهایش بست. حرارت بدنش بالا بود. تب داشت. 39 درجه. جعبه داروها را بالا و پایین کرد و استامینوفن 500 خورد. کمی عرق کاسنی داخل استکان ریخت و آن را با آب، پر کرد. مخلوط را جرعه جرعه نوشید. السلام علیک یا اباعبدالله الحسین. ☘️شیشه خالی رب گوجه را از جاظرفی برداشت. آن را پر آب کرد و قاشق بزرگی نمک، داخلش ریخت و هم زد. محلول غلیظ آب و نمک را قرقره کرد. دیگر قوتی برایش نمانده بود. گوشت مرغی را که حمید قبل از رفتنش خریده بود از جایخی خارج کرد و داخل یخچال گذاشت که برای فردا جوجه کباب درست کند. وضو گرفت. صدقه ای برای سلامتی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیت کرد و به رختخواب رفت. از خستگی و بیماری، بیهوش شد. 🌸با صدای ساعت زنگ، بیدار شد. از جا برخواست. هنوز احساس گرما می کرد. نوزاد و کودک خردسالش خواب بودند. خدا را شکر گفت و وضو گرفت و سجاده اش را پهن کرد. به حمید پیامک زد: "فکرکنم مریض شدم. از ظهر تب کرده ام" حمید بلافاصله جوابش را داد: "از طرفت برای سلامتی مولایمان صدقه دادم. خوب می شوی. به زودی برمی گردم. شما یک پا خانم دکتری ها" از قربان صدقه حمید لبخند زد. گوشی را کناری گذاشت و مشغول نماز شفع شد. -------------------------- 1. رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما عولِجَ مَريضٌ بِأَفضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بيمارى اى به چيزى برتر از صدقه ، درمان نشده است / حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم ج 13 ص 524 @salamfereshte
وقتی برخی ماسک نمی‌زنند.. 🌸 من وقتی می‌بینم بعضی‌ها همین چیز ساده، همین ماسک را نمیزنند، من از آن پرستار خجالت میکشم که آن جور دارند فداکاری میکنند. 🌺من خواهش میکنم همه در این زمینه فعّالیّت کنند بتوانیم در ظرف مدّت کوتاهی این زنجیره سرایت را قطع کنیم و کشور را به ساحل نجات برسانیم. 🔻بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با نمایندگان در تاریخ 99/4/22 @salamfereshte
💥بعضی‌ها خیال میکنند قضیّه‌ی کرونا تمام شد، حل شد؛ نه، مسئله‌ی کرونا ادامه دارد. 🔻 اگر خدای نکرده ما بی‌توجّهی کردیم و مجدّداً کرونا شیوع فراوانی پیدا کرد، خُب کار اقتصاد مشکل‌تر خواهد شد، بدتر خواهد شد، مشکلات بیشتر خواهد شد؛ 😷 و ما امروز احتیاج داریم به مراقبت از همه‌ی جهات. @salamfereshte
🌲قوی خواهم بود 🌸با نگاه های شیرینش، هر چه غم بود را از دلم می برد. غم اینکه مجبورم ساعت ها بدون اینکه با کسی همکلام شوم، روی تخت بخوابم. ماسک اکسیژن به دهانم باشد. به سختی نفس بکشم. نه پدری داشته باشم نه مادری. و حالا شاید نه حتی بچه ای. غم اینکه در طول روز بارها پرستار بالای سرم بیاید و دمای بدنم را بگیرد و حرفی نزند و یا نگاهی از سر خستگی بکند و حال خرابم خراب تر شود و یا لبخند بزند و دلم برای لبخند مادرم تنگ شود و .. هر چه اطرافم است را غم می بینم. اما وقتی او تماس می گیرد، دوربین را روبروی صورتش می گیرد، چنان با حرارت و عاشقانه و شیرین مرا نگاه می کند که هر چه غم است، از دلم می برد. ☘️گاهی فقط می گویم نگاهم کن. هیچ نگو. همان لبخند شیرینش را روی لب هایش ثابت می گذارد و نگاهم می کند. نگاهی که از پس دوربین های تماس تصویری است اما حرارتش، کم از نگاه های حقیقی اش ندارد. و آنوقت می شود که قلبم گُر می گیرد. بدن سردم داغ می شود و خون به صورتم، رنگ سرخ تزریق می کند و نفسم بهتر بالا می آید. 🌺دستم را روش شکمم که کمی بزرگ و سفت شده است می گذارم. هر دویمان برای بچه، سوره حمد می خوانیم و صلوات. تا در این بیماری کرونایی که چند روزی است، تمام توانم را گرفته، او، قوی و سالم بماند. مطمئنم قوی و سالم خواهد ماند. مثل پدرش. من هم قوی خواهم بود ... @salamfereshte
🔹پنجره اتاق باز بود. ضحی به محض ورود پنجره اتاق را بست. صدای خس خس نفس کشیدن خانم ابوالقاسمی در اتاق پخش شد. خانم همسایه گفت: - خودشون خواستن باز کنم. گفتند هوا گرمه و نفس کشیدن براشون سخته. 🔸 ابوالقاسمی حال چندان خوبی نداشت. حالت آسمی که برایش ایجاد شده بود؛ نفس کشیدن را برایش سخت می کرد. اولین کاری که کرد، از بین داروها، اسپری آبی رنگی را برداشت. تاریخش را نگاه کرد. چند بار تکانش داد. سرپوشش را برداشت. لبه آن را داخل دهان خانم ابوالقاسمی گذاشت و توضیح داد که بینی شان را بگیرند و بازدمشان را بیرون بدهند. خانم ابوالقاسمی همین کار را کرد. ضحی اسپری را فشار داد. دارو همزمان با نفس کشیدن خانم ابوالقاسمی، وارد مجاری تنفسی اش شد. 🔹ضحی توضیح داد که دهانشان را ببندند و نفسشان را چند ثانیه نگه دارند. خانم ابوالقاسمی بیشتر از پنج ثانیه نتوانست نفسش را نگه دارد و به سرفه افتاد. ضحی درپوش اسپری را گذاشت و به خانم همسایه شیوه استفاده اش را توضیح داد. لابلای توضیحات ضحی، زنگ اف اف به صدا در آمد. خانم جلالی برای بازکردن در، از اتاق بیرون رفت. ضحی فشار خانم ابوالقاسمی را گرفت. از خانم همسایه خواست شربت عسل نیمه گرم درست کند و اگر روغن زیتون دارند، آن را بیاورد. اسپری را مجدد آماده کرد. آن را دست خانم ابوالقاسمی داد تا جلوی او، پاف دوم را بزند و ضحی از یادگرفتن شیوه استفاده اسپری، مطمئن شود. خانم ابوالقاسمی بازدمش را بیرون داد. با یک دست بینی اش را و با دست دیگر، اسپری را جلوی دهان گرفت. آن را فشار داد و هم زمان نفس کشید. اسپری را از جلوی دهان کنار برد و دهانش را بست. بعد از پنج ثانیه، به سرفه افتاد. 🔸هنوز تا شروع جلسه فرصت داشتند. اتاق سرد شده بود و ضحی نگران کمر مادر هم بود. دست به شوفاژ گوشه اتاق زد. سرد بود. خانم جلالی با خانم دیگری وارد اتاق شدند. به نسبت خانم جلالی، لاغر تر و قد بلندتر بود. چادر مشکی براق و طرحداری سرش کرده بود که به محض رها کردن دست، از سرش لغزید. گوشه کیف زنانه براقش از زیر چادر بیرون زده بود. خانم ابوالقاسمی با دیدنش، تکان تکان خورد که از حالت خوابیده برخیزد. خانم همسایه کمکش کرد و بعد از سلام و علیک های معمول، همه را معرفی کرد. ضحی نگران سردی اتاق بود. از خانم ابوالقاسمی علت سردبودن شوفاژ را پرسید. - بعد از فوت شوهرم یک سالی درست بود ولی بعدش دیگه خراب شد. از بخاری برقی استفاده می کنم. 🔻ضحی جای بخاری برقی را پرسید. خانم همسایه، دولا شد. بخاری برقی را از زیر تخت بیرون کشید و به برق زد. خانم محمدی کنار تخت خانم ابوالقاسمی ایستاد. پیشانی اش را بوسید و با او حال و احوال کرد. نفس کشیدن برای خانم ابوالقاسمی راحت تر شد و مشغول صحبت با دوستش، محمدی شد. 🔹 در این فاصله، ضحی کنار مادر رفت. دست چپش را پشت کمر مادر برد و ماساژ داد. چهره مادر کمی بازتر شد. اصطکاک و حرارت ایجاد شده، درد را کمتر کرد. خانم محمدی تلفن همراهش را در آورد. از اتاق بیرون رفت و مشغول صحبت کردن شد. خانم همسایه شربت عسل گرم و روغن زیتون را با هم آورد. ضحی روغن را برداشت و گفت: - چون پنجره باز بوده این اتاق سردتره. اگه صلاح بدونید شما تشریف ببرید تو سالن. منم خدمت می رسم. 🔸همه از اتاق بیرون رفتند. ضحی در اتاق را بست. میز عسلی را از گوشه اتاق جلو تخت آورد. بخاری برقی را روی آن گذاشت. گرمای بخاری به صورت خانم ابوالقاسمی خورد. - اگه اجازه بدید می خواستم کمی ریه هاتون رو با روغن زیتون ماساژ بدم. لطفا به شکم بخوابید 🔻روغن را کف دستانش ریخت. به هم مالاند و از زیر لباس، پشت خانم ابوالقاسمی را ماساژ داد. - ریه ها خیلی مهم و حساس هستند. نباید ریه هاتون سرد بشن. الان که هوا سرده پنجره رو باز نکنین. اگه احساس تنگی نفس کردید از اسپری استفاده کنین. سرما باعث می شه تنگی نفستون بیشتر بشه و خدای نکرده ریه ها درگیر بشن و عفونت کنن، کار سخت می شه. هر روز این قسمت ها رو با روغن زیتون یا روغنای گرم ماساژ بدید. - چشم خانم دکتر. 📣کانال در ایتا، سروش، بله eitaa.com/salamfereshte sapp.ir/salamfereshte ble.ir/salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ حجت الاسلام عالی به شبهات اخیر مطرح شده درمورد کرونا و هئیت 🔸مگر هیئت و حرم ائمه دارالشفا نیست؟ پس چرا ماسک بزنیم؟ 🔸زمانی که امرالمومنین(علیه السلام) ضربت خوردند حسنین(علیهم السلام) برای او طبیب آوردند. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte