eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سلمان رئوفی
باسمه تعالی بزرگواران مادر حقیر مبتلا به کرونا شده اند و آزمایششان مثبت بوده لطفا برای سلامتی ایشان دعا کنید متشکر @salmanraoofi
استاد امینی نژاد - بیانات اخلاقی 2.mp3
8.1M
🔆العلماء رجلان؛ رجلٌ عالمٌ آخذٌ بعلمه فهذا ناجٍ و عالمٌ تاركٌ لعلمه فهذا هالکٌ 🔆عالمان دو گونه اند، عالمی که اهل نجات است و عالمی که اهل نجات نخواهد بود 🔅کانال موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri @salmanraoofi
استاد امینی نژاد - بیانات اخلاقی 3.mp3
11.24M
🔅خطر علم بدون عمل 🔅ارائه راهکاری برای رهایی از وسوسه های نفس موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri @salmanraoofi
AUD-20200428-WA0001.mp3
10.77M
🔅بیانات بسیار مهم حجت الاسلام والمسلمین استاد میرهاشم حسینی 🔅تولیت محترم حوزه علمیه آیت الله حق شناس و آیت الله مجتهدی 🔅🔅🔅تهدیدها و فرصتهای کرونا @salmanraoofi
Ostad Amini nejad.mp3
13.33M
🔅یکی از آموزه های اساسی مباحث اخلاقی و بحث های طریقی و سلوکی بحث شکر است. 🔅حضرت استاد امینی نژاد نسبت مسأله شکر با زیادی نعمت و زیادی عذاب را توضیح می دهند. 🔅موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri @salmanraoofi
۱ یکی دیگر از اعیان نجسه‌ای که دلیل خاص برایش آمده است، عذره است. 🔅البته بحث عذره، بحث مورد ابتلاء امروز نیست، لکن از این جهت وارد بحث می‌شویم که در روایات مربوط به عذره روایتی وجود دارد كه در آن تعبیر «حرام» آمده است و از طرفی «حرام» ظاهرش حرمت تکلیفی است، نتیجه می‌گیریم این مورد هم از مواردی است که تنصیص و تصریح شده است به اینکه اکتساب به آن حرامٌ تکلیفاً. 🔅چنین برداشت می‌کنیم که اگر آن چیزی که در خمر فهمیدیم در عذره هم بدست بیاید، احتمال الغاء خصوصیت بیشتر می‌شود. 🔅در باب عذره ۳ روایت وجود دارد: یک روایت می‌گوید: «لابأس ببیع العذرة»، بیع عذره اشکالی ندارد و این روایت -از لحاظ سند- از روایتِ نقطه مقابلش بهتر است. 🔅روایت دیگر می‌فرماید: «ثمن العذرة سحتٌ» که گفتیم روایاتی که حرمت یا سحت‌بودن را بر ثمن العذره حمل می‌کند، حرمت تکلیفی معامله از این لسان و این تعبیر فهمیده نمی‌شود. این دو روایت از گردو نۀ بحث خارج می‌شود. 🔅باقي مي‌ماند روایت حضرت صادق(علیه‌السّلام) که دو تعبیر ضدّ هم در اين روایت بکار رفته، و با هم متنافی و متناقض هستند. 🔅لذا بین بزرگان و فقهاء اختلاف افتاده که این دو تعبیر را چطور با هم جمع کنند؟ روایت در باب چهلم از ابواب ما یکتسبُ به در کتاب وسائل الشیعه است، سندش هم سند خوبی است. 🔅جناب شیخ(علیه‌الرحمه) بإسناده عن محمد بن احمد بن یحیی- که اسناد صحیحی است- عن محمد بن عیسی، عن صفوان، که همه از بزرگانند، عن مسمع 🔅(در اين نسخه: عن مسمع، عن ابی مسمع دارد که غلط است، و باید عن مسمع بن أبی مسمع باشد، و این مسمع کردین از روُات اصحاب حضرت باقر(علیه‌السلام) و حضرت صادق(علیه‌السلام) و حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) می‌باشد، از هر سه امام روایت نقل کرده و ثقه است. البته به وثاقت او تصریح نشده است، امّا نجاشی از او تجلیل زیادی می‌کند، به علاوه که در اسناد کامل الزیاره هم هست و به نظر ما ایشان یقیناً ثقه است. عن سماعة بن مهران، که ایشان هم ثقه است. روایت به نظر ما روایت صحیحه است. 🔅بعضی سماعة بن مهران را واقفی می‌دانند و البته هر جائی که در سندْ سماعة بن مهران باشد می‌گویند موثّقه. در حالی که سماعة بن مهران واقفی نیست، و احتمال زیاد دارد در زمان حیات موسی بن جعفر وفات کرده باشد. 👈در این صورت چطور می‌تواند واقفی باشد؟! واقفیه بعد از وفات موسی بن جعفر بوجود آمدند. بنابراین، واقفی‌بودنش ثابت نیست. البته چند راویِ واقفی از او روایت کردند، لذا تصوّر شده است که ایشان هم واقفی است. 🔅سماعة بن مهران می‌گوید: سأل رجل ابا عبدالله(علیه‌السلام) و انا حاضر فقال: انّی رجل اَبیع العذرة، کود و این چیزها خرید و فروش می‌کرده و به باغدارها و مزرعه‌دارها می‌فروخته است. فما تقول؟ شما چه می‌فرمائید؟ قال: حرامٌ بیعها و ثمنها، هم فروشش و هم پولش حرام است. و قال: «لابأس ببیع العذرة»، بیع عذره اشکالی ندارد. چطور می‌شود که هم حرامٌ بیعها و ثمنها و هم اشکالی ندارد؟ 👈خیلی روی این روایت بحث شده است؛ اوّلاً: بحث شده است که آیا اين یک روایت است یا دو روایت؟ برخی احتمال داده‌اند که دو روایت است و سماعة بن مهران رسمش این بوده که روایاتی را از یک امام نقل و در یک روایت جمع می‌کرده است. امام راحل(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) این خصوصیت سماعه را نقل می‌کنند، لکن من به این تفحّصاتی که در زمینۀ مسائل مربوط به این بزرگواران داشتم، جایی برخورد نکردم. به هر حال، اگر یک روایت شد، معنایش چیست؟ 🔅شیخ اعظم(علیه‌الرحمه) روایت را شاهد جمع می‌دانند و می‌فرمایند: روایت سماعه شاهد بر این است که تعارض دو روایت وارد در بیع عذره، از نوع تعارض بین دو روایت نیست، بلکه مراد در آن دو روایت، متفاوت است. 🔅عبارت شیخ قدری مُغلق است و موجب شده بعضی در مراد ایشان به اشتباه بیفتند. شیخ می‌فرمایند: از روایت سماعه این‌طور بدست می‌آید که اختلافِ دو روایت من حیث الدلالة است. مراد شیخ از «من حیث الدلالة» یعنی: من حیث المراد، یعنی موضوع آن دو روایت با هم متفاوت است. 👈بنابراین، روایتین متعارضتین نیستند تا به روایات علاجیه مراجعه کنیم و علاج باب تعارض را اینجا اجرا کنیم، بلکه موضوع در روایت، متفاوت است؛ یکی از دو روایت، ناظر به عذرة الانسان و کلّ غیر مأکول اللحم است، آنجا نهی می‌کنند. روایت دیگر که اجازه می‌دهد و مجاز می‌شمارد و می‌فرماید: «لا بأس» این روایت به مدفوع حیوان و ما یؤکل لحُمه یعنی حیوانات حلال گوشت نظر دارد. 🔅شیخ(علیه‌الرحمه) چنین توجیهی می‌کنند و این روایت را هم شاهد بر جمع تبرّعی می‌دانند. @salmanraoofi
۵ ۲ 👈اشکال شده که اين جمع بلاشاهد است! به چه دلیل مراد از این فقرۀ اُولی که می‌فرمایند: «حرامُ بیعها و ثمنها»، عذرۀ انسان است؟ و از کجا معلوم شده که در دوّمی «لا بأس»، مراد، عذرۀ حیوانات مأکول اللحم است؟ 🔅جمع تبرّعی اعتبار و حجیّت ندارد. شیخ(علیه‌الرحمه) یک بیان فنّی در مکاسب دارند که قابل توجّه است- اگرچه مخدوش است! می‌فرمایند: دو بخش روایت، هر کدام قدر متیقّنی دارند. وقتی که بطور مطلق می‌فرماید: «حرامٌ بیعها و ثمنها»، بیع عذره و ثمن آن حرام است، و اطلاق آن عذرۀ ما لایؤکل و عذرۀ ما یؤکل لحمه را شامل مي‌شود. قدر متیقّنی در این فقره وجود دارد و آن «ما لایؤکل لحمه» است. 🔅در فقرۀ بعدی که می‌فرماید: «لابأس ببیع العذره»، اینجا هم مطلق است و ما یؤکل لحمه و ما لایؤکل لحمه را شامل می‌شود. قدر متیقّن آن ما یؤکل لحمه است. (تعبیر «قدر متیقن» از ايشان نیست، ما تعبیر به قدر متیقن می‌کنیم). 🔅شیخ می‌گویند: آن فقرۀ اُولی نصّ فی عذرة الانسان و ما لایؤکل لحمه و ظاهرٌ فی غیره؛ و فقرۀ دوّم («لابأس ببیع العذره»)، نصٌ فی ما یؤکل لحمه و ظاهرٌ فی غیره. 🔅این عبارت قابل خدشه است؛ زیرا یک عبارت در آنِ واحد نمی‌تواند هم نص باشد و هم ظاهر نسبت به دو چیز! بلکه در هر دو، ظاهر و مطلق است و برای خارج‌کردن مراد شیخ از این خدشه‌ها، باید گفت مراد شیخ همان قدر متیقّنی است که در فقرات وجود دارد. 🔅و ما به قدر متیقن از هر کدام از این دو فقره اخذ می‌کنیم و آن قسمت غیر قدر متیقن، یعنی قدر مشکوک، را به فقرۀ آنچه که فهمیدیم از فقرۀ دیگر نفی می‌کنیم. 🔅همۀ بزرگان اساتید ما و محقّقین بر بیان شیخ(علیه‌الرحمه) خدشه وارد کردند و خدشه هم وارد است؛ چون دلیلی بر این معنا نداریم. این یک جمع تبّرعی است، برای اینکه انسان این کلام را تصحیح کند، به این وجوه مُلتجی می‌شود 🔅و الّا این جمع، عرفی نیست؛ زیرا عرف این دو حرف را متعارض با هم می‌بیند. 🔅وجوه دیگری هم ذکر کردند، از جمله مرحوم صاحب جواهر وجهی ذکر کردند، از قدماء مرحوم شیخ طوسی وجهي را ذکر کردند که معروف است که در آنجاهائی که معامله می‌شود عذرۀ انسان، آنجاها جایز است در غیر آنجاها جایز نیست. این وجوه محتمل است لکن جمع عرفی نیست بلکه جمع تبّرعی است. 🔅اینها وجوه جمعی است که در این روایت گفته شده است و به نظر می‌رسد هیچکدام وجوهی نیست که انسان را قانع کند. اگر گفتیم دو روایت است، حرفی نیست، مثل دو روایت با آن رفتار می‌کنیم و ادلّۀ علاجیه را شامل آن می‌دانیم و در نهایت آنها چون متکافئین هستند، تعارض می‌کنند و تساقط می‌کنند؛ یعنی حدیث از اعتبار می‌افتد. لکن به نظر می‌رسد این یک حدیث است در مجلس واحد و یک مطلب گفته شده است. 👈احتمال دیگری در توجیه حدیث گفته شده که: ممکن است در حدیث تصحیف وجود داشته باشد. البته این احتمال کاملاً معقول است. این معنا را بزرگان هم گفتند، حرف ما نیست. در روایات فراوان اتفاق می‌افتد که کلمۀ «مِن» را تبدیل به «ابن» می‌کنند. احتمال دارد در طول این چند صد سال که این نوشته‌ها را از روی هم می‌نوشتند، اشتباه شده باشد، آنجا آدمی که خِرّیتِ فنِّ رجال است، این اشتباه را می‌فهمد. در متون روایات هم فراوان اتفاق می‌افتد، خطاهایی که ناشی از حذف یا اضافۀ یک کلمه یا یک حرف یا تصحیف است، مثل همین «ابن» و «عن» که ممکن است تصحیف شود. 🔅اگر این روایت را این‌طور دیگری بخوانیم، معنای روایت هم فرق می‌کند از جمله اینکه این‌طور خوانده شود: «قال سأل رجل ابا عبدالله و أنا حاضر انّی رجل اَبیع العذرة فما تقول حرامٌ بیعُها و ثمنها»؛ یعنی آن «قال» که در وسط روایت و قبل از جملۀ «حرامٌ بیعها و ثمنها» بوده، اشتباه باشد. سؤال‌کننده این گونه سؤال می‌کند: می‌گوید انّی رجل اَبیع العذرة فما تقول حرامٌ بیعُها و ثمنها؟ @salmanraoofi
۶ ۳ 🔅حضرت فرمود: قال «لابأس ببیع العذرة». اینجا هم «و قال»، «واو» افزوده شده پس «قال» از فقرۀ اولی محذوف بوده به آن اضافه شده، در فقرۀ ثانی هم، واو نبوده و به آن اضافه شده است. به هر حال، این روایت، روایتی مجمل است و به این روایت نمی‌توان استناد کرد. بنابراین، حرمت تکلیفی معاملۀ بر اعیان نجسه، از راه حرمت تکلیفی معامله بر بیع العذرة حاصل نشد. بنابراین، حرمت تکلیفی معامله بر یک عین نجس در هیچ موردی به جز خمر ثابت نشد، فقط در مورد خمر ثابت است. 👈در نتیجه البیعُ علی الخمر حرامٌ تکلیفیاً. 🔅آیا می‌شود إلغاء خصوصیت کرد که چون در خمر معامله و اکتساب حرام است، در همه أعیان نجسه هم این‌طور است؟ 🔅مسلّماً این‌طور نیست، بلکه می‌توان ادّعای جزم و قطع به وجود خصوصیتی در خمر نمود، خمر این همه مفاسد دارد، نسبت به نجاسات دیگر استقذار وجود دارد امّا نسبت به خمر در نظر عامّه مردم هیچ استقذاری هم وجود ندارد و آن را یک چیز طاهر و عزیز می‌شمارند. 🔅این همه اشعار در مدح خمر سروده‌اند، از جمله: بِخَمرَة ٍ غَرَسَت اَکرمُون کَرمتها بغرقف عُصرت قبل عصر حام و سام. شاعر لوتی عرب و فارس و غیره دربارۀ خمر حرف زده و قصاید خمریّه گفتند، هیچکدام استقذاری ندارند. 🔅امّا خباثت معنوی و رجس‌بودن معنوی خمر آنقدر زیاد است که شارع مقدّس فرمودند: خمر را بخصوص معامله هم نباید بکنید و حرام است تکلیفیاً نه فقط معامله باطل است بلکه حرام هم هست. 🔅پس از ادلّۀ لفظیۀ واردۀ در مورد بعض نجاسات نتوانستیم حرمت تکلیفی معامله بر مطلق اعیان نجسه را ثابت کنیم. دلیل آخری که بحث می‌کنیم، اجماع است (در جلسه بعد). @salmanraoofi
استاد امینی نژاد - بیانات اخلاقی 6.mp3
12.19M
🔅بیانات اخلاقی جناب استاد امینی نژاد، پیرامون مسأله گناه و توبه 🔅آن چه در گناه مهم است، آن روح خیانت و معصیت در گناه است؛ آن هم معصیت حق! 🔅راهکار بازگشت از مسیر گناه 🔅موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri @salmanraoofi
👓 در روزهای پایانی دور فعلی شورای عالی هستیم و طی روزهای آتی، انتخاب اعضای جدید شورای عالی، در دستور کار جامعه محترم مدرسین قرار دارد. 📣 جدید : ❓ معیارهای اعضای شورای عالی چیست؟ و چه شاخصه‌هایی در انتخاب این افراد باید لحاظ شود؟ 👈🏻 اعضای محترم، بدون تعیین مصداق، پاسخ دهند. 💬 ادمین @HozeTwit
Ostad Amini nejad (2).mp3
8.46M
🔅بیانات اخلاقی جناب استاد امینی نژاد 🔅یکی از اصول حیات و زندگی، این فرمایش پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد: لاسهل الا ما جعلت سهلا 🔅توضیحات حضرت استاد حجت الاسلام والمسلمین امینی نژاد راجع به معنای این حدیث زیبا 🔅موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri @salmanraoofi
📈 دهم رمضان؛ سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) ▫ آن حضرت پیش از ظهور اسلام از زنان برجسته قریش محسوب می‌شد و به او «طاهره»، «مبارکه‏» و «بانوی عاقل» می‌گفتند که نشان دهنده جایگاه بالای او در میان مردم است. حضرت خدیجه کبری (س) حدود ۲۵ سال در خانه پیامبر اسلام (س) و به عنوان همسر ایشان زندگی کرد. ▫ بر اساس منابع تاریخی، حضرت خدیجه(س) در خانواده‏ای موحّد و مومن به آئین ابراهیم حنیف و در مکه دیده به جهان گشود. ▫ پدر گرانقدر این بانوی مکرمه، «خُوَيلِد» فرزند اَسَد، و مادر بزرگوار ایشان، «فاطمه»، دخت زائده، از موحدین مکه بودند که از لحاظ نسبی با پیامبر اکرم(ص) پیوند دارند؛ بر این اساس حضرت خدیجه(س) از لحاظ نسبی از تیره قریش است که از سوى پدر در نياى سوّم (قُصَىّ ) و از سوى مادر در نياى هشتم (لُؤَىّ) با پيامبر اکرم(ص) پیوند نسبی می‏ یابد. ▫ اجداد این بانو نیز نسل اندر نسل از بزرگان و موحدان عصر خویش به شمار می‏ رفتند. آن بانو در زمان خود همچون آباء و اجداد خویش، از لحاظ حسب، نسب و ثروت و شخصیت، در زمره سرآمدان و بلکه در رأس آنها قرار داشت، چنانکه رهبر معظم انقلاب در این‏باره می‏فرماید: «خدیجه(س) هم بانوی اوّل مکه و از لحاظ حسب و نسب و ثروت، شخصیت برجسته‌ای بود». ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
📈 دهم رمضان؛ سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) 2 📁 در منابع تاریخی و دینی نیز القاب و اوصاف گوناگونی برای آن بانو ذکر شده است. ▫️ اولین کنیه آن بانوی مکرمه را باید از زبان قرآن شنید که او و دیگر همسران پیامبر اکرم(ص) را «ام‏المومنین» لقب داده است. همچنین خدای متعال با عنوان «مبارکه» آن بانو را به حضرت عیسی معرفی نموده است. ▫️ بر اساس روایات، در انجیل نیز با همین عنوان از آن بانو یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) نیز ایشان را «برترین و بهترین امهات مومنین» دانسته، و به هنگام معرفی آن بانو به جبرائیل امین، از ایشان با تعبیر «هذِهِ صِدِّيقَهًْ أُمَّتِي؛اين صدّيقه امّت من است» یاد کرده است. ▫️ امام صادق(ع) می‏فرماید مقصود از صدیقه، «معصومه» است. امیرالمومنین(ع) در وصف آن حضرت از تعبیر «سيّدة النّسوان» استفاده نموده و امام کاظم(ع) ایشان را «سیده قریش» نام نهاده است. ▫️ پیش از اسلام نیز با عناوینی زیبنده همچون «سیده نساء قریش» و «طاهره» از ایشان یاد شده است. ◽️ در یکی از زیارات نبی مکرم(ص) نیز با اوصافی همچون «صدّيقه، طاهره، زكيّه، راضيه، مرضيّه، خديجه كبرى و امّ المؤمنين» به آن بانو سلام داده شده است. در بیان و بنان و سیره نبوی نیز حضرت خدیجه(س) از چنان قدر و منزلتی برخوردار است که هیچ یک همسران پیامبر اکرم(ص) و نیز هیچ یک بانوان امت اسلام به آن جایگاه رفیع نظر نتوانند داشت. ▫️ پیامبر اکرم(ص) در مواقع مختلف و به ادنی بهانه‏ای به تعریف و تمجید و بیان فضائل آن بانو اهتمام داشته چندان‏که حقد و حسد برخی از همسران حضرت برانگیخته می‏شده است. ▫️ برخی از بیانات آن رسول گرانقدر درباره آن بانوی مکرمه - که عموماً در منابع پیروان مکتب خلفا ذکر شده- از قرار ذیل است: «خديجه، صدّيقه امّت من است»، «هر روز چندين بار خداوند با خديجه بر فرشتگان مباهات مى‏كند»، «خديجه برترين امّهات مؤمنين است»، «هرگز خدا همسرى بهتر از او براى من جايگزين نكرده است» «برترين بانوان بهشتى، خديجه دخت خويلد و فاطمه دخت محمّد است»، «خديجه بر بانوان امّت من برترى داده شده است» ، «خداوند محبّت خديجه را بر من ارزانى داشت»، «خديجه در ايمان به خدا و من، گوى سبقت را از همه بانوان عالم ربود»، «خداوند شكم مادرت را (خطاب به حضرت فاطمه) ظرف امامت قرار داد»، و «مريم بهترين بانوان زمان خود و خديجه بهترين بانوان زمان خويش است». ✅ بانوی مهربانی ▫️ بانوی گرامی اسلام که از زنان متمول قریش بود، در بذل مال برای ترویج دین و دستگیری از مستمندان، چنان سخاوتی به خرج داد که هنگام وفاتش، چیزی از آن ثروت باقی نماند. به گواهی تاریخ، او پیش از ازدواج با پیامبرخدا(ص) نیز، واجد صفات عالی انسانی بود. در میان بازرگانان مکه، کمتر کسی مانند حضرت خدیجه(س) نسبت به رعایت حق کارگران و کارگزارانش دقت می‌کرد. «ابن سیدالناس» در کتاب «عیون الاثر» می‌نویسد:«هنگامی که رسول‌خدا به سن رشد و کمال رسید و مال زیادی برای تجارت در اختیار او نبود، خدیجه [طی عقد مضاربه‌ای] وی را استخدام کرد و به سوی بازار حباشه که در تهامه قرار داشت، فرستاد و تعدادی از مردان قریش را همراه او کرد. ▫️ رسول خدا می‌فرمود: من کارفرمایی بهتر از خدیجه ندیدم؛ هرگاه من و سایر افراد نزد او می‌رفتیم، برای ما غذایی لذیذ می‌آورد و از ما، [به نیکویی] پذیرایی می‌کرد.» این رفتار در جو آن روز مکه، رفتاری منحصر به فرد بود. «آیت‌ا...جعفر سبحانی»، در کتاب ارزشمند «فروغ ابدیت» می‌نویسد:«خانه خدیجه(س)، پیش از آن‌که با محمد(ص) ازدواج کند، کعبه آمال و خانه امید مردم بی نوا، بیوه زنان و یتیمان و دستگیری از فرودستان بود. پس از آن‌که با جوان قریش ازدواج کرد، کوچک ترین تغییری در وضع خانه و بذل و بخشش همسر خود نداد.» ✅ آراسته به زیور خرد همان‌طور که اشاره کردیم، حضرت خدیجه(س)، پس از ازدواج با رسول‌خدا(ص)، تمام ثروت خود را در اختیار ایشان قرار داد. او به راهی که همسر بزرگوارش طی می‌کرد، ایمانی راسخ داشت. طی 15 سال بعد و تا زمان بعثت نبی‌اکرم(ص)، حضرت خدیجه(س) با شخصیت همسر بزرگوارش بیشتر آشنا شد. او شاهد بزرگ ترین و حساس‌ترین واقعه تاریخ بشریت بود؛ بعثت آخرین پیامبر خدا. ▫️ «آیت‌ا...سبحانی» درباره لحظات پر هیجان پس از نزول نخستین وحی به پیامبر(ص) می‌نویسد:«اضطراب و خستگی فوق‌العاده [پیامبر(ص)] سبب شد که راه خانه خدیجه را در پیش بگیرد. وقتی وارد خانه شد، همسر گرامی [رسول خدا(ص)،] آثار اضطراب و تفکر را در چهره او مشاهده کرد. جریان را از او پرسید. [پیامبراکرم(ص)] آن‌چه را اتفاق افتاده بود، برای خدیجه شرح داد.» ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
📈 دهم رمضان؛ سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) 3 📐 حضرت خدیجه(س)، بانویی اهل تفکر و تحقیق بود. وقتی حالات پیامبراکرم(ص) را مشاهده کرد، نزد عمویش، «ورقة بن نوفل» رفت. او از دانایان عرب و پیرو دین مسیحیت بود. حضرت خدیجه(س) وضعیت و حالات همسر بزرگوارش را برای عمو شرح داد و از او شنید:«ان ابن عمک لصادقٌ و إن هذا لبدء النبوه و إنه لیأتیه الناموس الاکبر؛ پسر عموی تو راستگوست. آنچه بر او پیش آمده، آغاز پیامبری است و آن ناموس بزرگ(رسالت) بر وی فرود می‌آید.» حضرت خدیجه(س) اسلام آورد و ثروت سرشار او، تماماً در اختیار اهداف عالی اسلام قرار گرفت. حالا، خدیجه(س)، نخستین بانوی انقلابی شده‌بود که آینده بشریت را دگرگون می‌کرد. ✅ همگام با پیامبرخدا(ص) در سختی‌ها 📁 با آشکار شدن دعوت پیامبراسلام(ص)، رفتار مشرکان سرسخت مکه با ایشان تغییر کرد. سخت‌گیری بر رسول‌خدا(ص)، هر روز بیشتر می‌شد و طبعاً، افراد خانواده ایشان نیز، از این سخت‌گیری مصون نبودند. «ابولهب»، عموی پیامبراکرم(ص)، که در همسایگی ایشان زندگی می‌کرد، در آزار رسول‌خدا(ص) و خانواده‌اش، گوی سبقت را از دیگر مشرکان ربوده بود. در آن شرایط سخت، رنج تنهایی رسول مهربانی‌ها، با همدلی و همراهی بانوی بزرگواری همچون خدیجه(س) التیام می‌یافت. او از فقر و محنتی که به واسطه صرف ثروت و مکنتش در راه دعوت الهی پیامبراسلام(ص) به وجود آمده‌بود، تأثری نداشت. با هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه و شکست مشرکان در بازگرداندن آن‌ها، مسلمانان مکه تحت فشاری مضاعف قرار گرفتند. در همین راستا، تحریم اقتصادی رسول‌خدا(ص) و یارانش، برای وادار کردنشان به تسلیم، در دستور کار مشرکان مکه قرار گرفت. «یعقوبی» در جلد نخست کتاب «تاریخ» خود می‌نویسد:«نامه‌ای ستمگرانه را نوشتند که با احدی از بنی‌هاشم خرید و فروش نکنند. ▫️ به آن‌ها زن ندهند و از آن‌ها زن نگیرند و هیچ‌گونه داد و ستدی با آن‌ها نداشته باشند تا آن‌که محمد(ص) را به آن‌ها تسلیم کنند.» شرایط بحرانی به وجود آمده و تهدید جان پیامبراکرم(ص)، باعث شد ابوطالب پیشنهاد کند بنی‌هاشم و سایر مسلمانان، همراه با پیامبراسلام(ص)، راهی دره‌ای در نزدیکی مکه شوند تا بتوانند بهتر و راحت‌تر از رسول‌خدا(ص) حفاظت کنند. به این ترتیب، مسلمانان به مدت سه سال، گرسنگی، تشنگی و گرمای طاقت‌فرسای صحرا را در «شعب ابوطالب» تحمل کردند. در آن شرایط دهشتناک، حضرت خدیجه(س)، همراه با همسر بزرگوارش به شعب ابوطالب کوچ و باقی مانده ثروت خود را در راه کمک به مسلمانان گرفتار شده در تحریم، صرف کرد. ▫️ بانوی اسلام، که پس از ورود به ِشعب ابوطالب، اندکی بیمار و ناتوان شده‌بود، حاضر به بهره‌مند شدن از حمایت خویشان ثروتمندش نشد. او حاضر نبود پیامبرش را در چنین شرایطی تنها بگذارد. آن بانوی بزرگوار، در آخرین سال محاصره اقتصادی، بر اثر بیماری و رنج حاصل از اقامت در شعب ابوطالب، درگذشت. ✅ به یاد همسر مهربان پیامبراکرم(ص)، همواره قدردان فداکاری‌های همسر مهربان خویش بود. او هیچ‌گاه همراهی و همدلی خدیجه(س) را از یاد نمی‌برد. رسول‌خدا(ص)، حتی دوستان و نزدیکان حضرت خدیجه(س) را به احترام همسر والامقامش دوست می‌داشت و به آن‌ها احترام می‌گذاشت. «مقریزی» در «امتاع‌الاسماء»، به نقل از «صحیح بخاری»، احادیثی از پیامبراکرم (ص)، درباره احترام ایشان به دوستان حضرت خدیجه(س)، نقل کرده، از آن جمله ‌نوشته است: «هرگاه پیامبر(ص) گوسفندی قربانی می‌کرد، مقداری از گوشت آن را برای دوستان و نزدیکان خدیجه(س) می‌فرستاد و می‌فرمود: اذهبوا به إلی فلانة، فإنها کانت صدیقة خدیجة؛ این را به منزل فلان بانو ببرید چراکه او دوست خدیجه بود.» «آیت‌ا...سبحانی» در کتاب «فروغ ابدیت»، ماجرای یکی از همسران رسول‌خدا(ص) را نقل می‌کند که به محبت ایشان به حضرت خدیجه(س)، خرده گرفته بود‌ و پیامبر(ص)، با ناراحتی، در پاسخ به وی فرموده‌بودند:«بهتر از او نصیب من نشده‌است! او هنگامی به من ایمان آورد که سراسر مردم در کفر و شرک به سر می‌بردند. او اموال خود را در سخت‌ترین مواقع در اختیار من گذارد، خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد.» ✅ وصیت‌های خدیجه (س) حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات زندگی وصایایی به شرح زیر به پیامبر اکرم نمود: 1ـ برای او دعای خیرکند. 2ـ او را به دست خود در خاک قرار دهد. 3ـ پیش از دفن در قبر او وارد شود. 4ـ عبایی را که به هنگام نزول وحی بردوش داشت، روی کفن او قرار دهد حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود. حضرت خدیجه (س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگرانی کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جای خدیجه نقش مادری ایفا کند. @salmanraoofi
هدایت شده از روزنه
خود دانید! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در ، یک پدیده جدی است؛ از حالت خزنده عبور کرده و به مرحله همه گیری نزدیک شده است. این ویروس منحوس، شوخی بردار نیست. قاتل انقلابی گری است، قاتل آرمان هاست، قاتل اصالت های روحانیت شیعه است. قاتل وجاهت های حوزویانی است که یک عمر برای کسب آبرو، نه بر حرام ها که بر بعضی حلالهای خدا هم از باب احتیاط چشم بربسته اند. بی اطلاعی از خط و خطوط عامل مهمی در بسط نفوذ است اما از آن مهمتر و به صحنه است؛ اگر فلان فرد مسئله دار در باند و سازمان و تشکیلات ما بود، مصون است اما اگر همین فرد در طرف مقابل باشد، باید در مورد خطراتش گریبان چاک داد. اگر فلانی داماد یا کیف کش یا کفش جفت کن فلان فرد موجه بود، نباید در مورد رفتار و آثار مخربش حرفی زد. اگر فلانی با زیرکی زبان گفتگو با فلان فرد موجه را یا فلان مسئول حوزوی را بلد بود، از دایره نقد برکنار است! اگر فلان نفوذی، در حملات سازماندهی شده اش به جبهه انقلابی، با زیرکی، توانست بین یک طیف از انقلابیون با طیف دیگر فاصله بیاندازد یا با ارسال پالس به فلان افراد موجه، آنان را به وادارد، نفوذی امکان جولان در اتوبان خالی را خواهد یافت! و قس علی هذا. در ماه های اخیر و به برکت فعالیت مجاهدانه فضلای جوان انقلابی حوزه، خط نفوذ در حوزه به شدت آشفته شده است. آنان خوب می دانند که انقلابی ها به همه این پازل پیچیده 20 ساله شان به خوبی آشنا هستند اما فعلا رفته اند سراغ و تا ببینند داد بزرگترها شان کی در می آید! بیچاره بچه نفوذی ها که فکر کرده اند خیلی مهم اند! این طرف و آن طرف راه افتاده اند برای جلب توجه که ببینید ما چقدر مهم شده ایم! بزرگترها شان می دانند میزان اطلاع جریان انقلابی از خط نفوذ چقدر است و می دانند که اگر روند سیاه گذشته را اصلاح نکنند، از مطالبه و پرسشگری و نقد، مصون نیستند. به اضطراب و استیصال افتاده اند و متاسفانه به جای جبران و نزدیک شدن به جریان اصیل انقلابی، بیشتر به دام نفوذیها و باندهای سیاسی بدسابقه سوق یافته اند. در قم زیرساخت های مهمی به برکت انقلاب اسلامی ایجاد شده است برای اینکه گفتمان انقلاب اسلامی را بسط بدهد و واضح است که این مراکز همگی همچون خانه انقلابی هاست. آنان ممکن است تا کنون نسبت به غصب خانه توسط افراد بیگانه یا فقیر، صبر کرده باشند که هرگز دنبال منصب و مقام نبوده و نیستند اما حتما وقتی ببینند خانه انقلابیون به کانون فتنه برای حذف انقلابیون اصیل و تولید و ترویج انتی تز انقلاب اسلامی تبدیل شده است، به وظیفه خود عمل می کنند. انجام وظیفه ای که با مستندگویی و مستدل گوئی محقق می شود و حتمن جریان های بدلی و یا ساده اندیش متظاهر که گاه با چند واسطه بازیچه این و آن و بلکه همان نفوذی ها می شوند، در آن جای چندانی ندارند. برخی متولیان ارجمند حوزوی و بعضی مسئولین محترم برخی نهادهای مؤثر در قم، احتمالا به دلیل فقدان اطلاع کافی از میزان خط شناسی جریان اصیل انقلابی قم، به محاسبات غلط افتاده و فکر می کنند می توانند با بازی دوگانه، کارشان را پیش ببرند. لذا این عزیزان از یک سو شعارهای داغ انقلابی را سر دست می گیرند و در جلسات پنهان و آشکار با برخی انقلابیون، خود را پیاده کننده منویات امام و رهبری می نمایانند اما چون به خلوت می روند، آن کار دیگر می کنند. با نفوذی ها همپیاله اند، از آنها خط می گیرند، آنها را در مناصب مهم جانمایی می کنند، نسبت به تغییر رویه های غلط بی تفاوت اند. خلاصه این فاصله خیلی خنده دار و عجیب است! آنان بهتر می دانند که بالا زدن پرده پندار و روشن شدن واقعیت ها، چقدر هزینه دارد. و صد البته اگر روند فعالیت خط نفوذ در حوزه قم به همین صورت پیش برود و فکری برای آن نشود، انقلابیون اصیل در بین دوراهی سکوت در مقابل انقلاب زدایی از قم و یا حذف حامیان خط نفوذ، تکلیف شان روشن است. این یادداشت سربسته، در ماه های آتی، حجت است برای آنان که ممکن است از عدم تذکر و نصیحت، گلایه کنند. اکنون حجت تمام شده است. دوستان، عزیزان، سروران، به خود آئید. یک بار برای همیشه تکلیف تان را روشن کنید. اگر واقعا انقلابی هستید، این چه عملکردی است؟ آن چه ارتباطاتی است؟ این همه فاصله بین نمود و بود، برای چیست؟ یادمان نرود، وضعیت فعلی مرهون مجاهدت مردان بزرگی است که از جان برای مان مایه گذاشته اند. برای حفظ انقلاب اسلامی، این عصاره همه مجاهدت های شیعه در طول تاریخ، نمی توان تسامح کرد. خود دانید. انشاءالله همه عاقبت به خیر شویم. 99-2-16 @rozaneebefarda
🔅علت تفاوت برخورد پیغمبر اسلام ص با یهودیان و منافقین 🔹در کتاب انسان 250 ساله، مقام معظم رهبری برای حضرت رسول صلّی الله علیه و آله، ذکر می‌کند: 1️⃣ «شالوده‌ریزی نظام اسلامی»، 2️⃣«حراست از نظام اسلامی»، 3️⃣ «تکمیل و سازندگی نظام اسلامی». 🔹در مرحله دوم یا همان مرحله از نظام اسلامی ایشان، برای امت اسلامی نوپای مدینه بر می‌شمرد: 1️⃣ قبائل نیمه وحشی اطراف مدینه 2️⃣دشمنان متنفذ و اشراف متکبر با مرکزیت مکه 3️⃣یهودی‌ها (چهار قبیله قینقاع، قبیله بنی‌قریظه، قبیله بنی‌نظیر، یهودیان خیبر) 4️⃣منافقین 5️⃣دشمن درونی هر مسلمان؛ هوای نفس 🔹ایشان برای یهودیان مدینه نام می برد: ➖ اول اینکه ثروت اصلی مدینه دست آنها بود و بهترین مزارع، سودآورترین تجارت‌ها، سودآورترین صنایع (طلاسازی و اسلحه‌سازی) را در اختیار داشتند. ➖ دوم اینکه بر مردم عامی مدینه، برتری فرهنگی داشتند و نسبت به آنها فرهیخته و روشنفکر محسوب می شدند و لذا مردم مدینه را تحقیر و تمسخر می‌کردند. ➖ سوم اینکه ارتباطات خوبی با سایر شهرها و بلاد داشتند. ◀️ همه اینها را می‌توان در این عبارت تجمیع کرد؛ . 🔹 تاریخ گواهی می‌دهد که ابتدا پیغمبر در ابتدا با یهود پیمان بست و هیچگاه نقض پیمان نکرد، ولی وقتی یهودیان خیانت کردند و در شرایط حساس سال‌های اولیه شکل‌گیری نظام اسلامی توطئه‌چینی کردند، پیغمبر با آنها کرد و بعد از مجازات عده‌ای از جنگجویان، بقیه را کرد و از مدینه دور نمود. (ر.ک حلقه دوم انسان 250 ساله، ص43 تا 57) 🔹مقام معظم رهبری، تفاوت اصلی با را بر می شمرد. لذا در خصوص رفتار حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله با این دو دسته می گوید: ⬇️ "با اینکه منافقین در داخل مدینه بودند، پیغمبر با آنها کاری نداشت. با دسته سوم {یهودیان}، ؛ با دسته چهارم {منافقین}، برخورد همراه با ملایمت؛ چون نداشتند؛ خطرشان، خطر فردی بود. غالباً هم اینها را پیغمبر شرمنده می کرد با رفتار خودش." (همان، 55) "عبداله بن ابیّ یک از دشمن‌ترین دشمنان پیغمبر بود. تقریبا تا سال آخر زندگی پیغمبر هم زنده بود؛ پیغمبر که می‌دانست هیچ، مسلمان‌ها هم می‌دانستند. اما پیغمبر با او مماشات کرد؛ مثل بقیه‌ی مسلمان‌ها با او رفتار کرد؛ سهمش را از بیت‌المال داد، امنیتش را حفظ کرد، رعایت حرمتش را کرد." (همان، 54) 🔹بر اساس همین مفهوم ایشان، رفتار پیغمبر با منافقین در خصوص را نیز توضیح می‌دهد: ⬇️ "آن‌وقتی که جمعی از این منافقین کارهای سازمان‌یافته کردند، پیغمبر رفت سراغشان. در قضیه مسجد ضرار، اینها رفتند یک مرکزی درست کردند؛ با خارج از نظام اسلامی ـ یعنی با کسی که در منطقه روم بود ـ و عرض کنم ابوعامر راهب، با او ارتباط برقرار کردند، مقدمه‌سازی کردند که از روم لشکر بکشند علیه پیغمبر، اینجا پیغمبر رفت سراغشان، مسجدی را که ساخته بودند ویران کرد، سوزاند. فرمود که این مسجد، مسجد نیست؛ اینجا محل توطئه است علیه مسجد؛ علیه نام خدا؛ علیه مردم." (همان، 55) 🔅کانال عقل نوشته های انقلابی @alimohammadi1389 تاریخ نگارش ۱۳۹۹/۲/۱۷ @salmanraoofi
✅ عناصر لازم برای حوزه علمیه به عنوان قاعده انقلاب اسلامی ✅ ۱- فقاهت: 🔹اولین عنصر، فقه است. فقاهت را به همان معنای پیچیده و ممتازی که امام(ره) برای ما معنا میکردند و بخصوص در بیانات دو، سه سال اخیرشان بر آن تأکید داشتند، معنا میکنیم؛ یعنی ترکیبی از متد علمی و دقیق فقاهتی و به تعبیر امام(ره): فقه جواهری. فقه صاحب جواهر، به معنای دقت و اتقان کامل در قواعد فقهی و استنتاج منظم فروع از همان قواعدی است که در فقه و اصول مشخص شده است. 🔸این فقاهت، دو رکن دارد، که رکن اول آن، اصول معتدل و قوی و آگاه به همه‌ی جوانب استنباط است، و رکن دوم، تطور فقه میباشد و همان چیزی است که امام در معنای اجتهاد و مجتهد و فقیه میفرمودند و تأکید داشتند که مجتهد و فقیه باید با دید باز بتواند استفهامها و سؤالهای زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانید، ممکن نیست بتوانید در فقه برای آن جوابی پیدا کنید. بنابراین، فهم سؤال و ترتیب جواب مناسب برای آن، مهم است. 🗓۱۳۶۸/۰۳/۲۲ @salmanraoofi
Ostad Amini nejad 5(1).mp3
7.86M
مباحث اخلاقی جناب حجت الاسلام والمسلمین استاد امینی نژاد پیرامون سوء ظن و حسن ظن به پروردگار متعال 🔅ریشه بسیاری از رذایل نفسانی به سوء ظن به خداوند متعال برمیگردد، همان طور که ریشه بسیاری از کمالات انسانی و فضائل اخلاقی نیز به حسن ظن به خداوند متعال بر میگردد. 🔅جناب استاد امینی نژاد انواع سوء ظن به خداوند ونحوه شکل گیری و پیشرفت و تاثیرات آن را توضیح میدهند. 🔅موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri @salmanraoofi
02_970409.doc
99.4K
🔅متن درس "بررسی استدلال به مقبوله عمر بن حنظله" برای ولایت فقیه 🔅حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 🔅«متن اولیه» جلسه : ۲ تاریخ : ۱۳۹۷/۴/۹ @salmanraoofi
076 (2)1588812747.mp3
3.76M
🔅مساله بسیار بسیار مهمی که آیت الله حق شناس تذکر دادند 🔅بسیاری از طلاب که از طلبگی بیرون می روند یا از روح طلبگی تهی می شوند مشکلشان همین یک نکته اساسی است یادم‌ نمی رود طلبه بسیار خوش استعدادی را که در حوزه معصومیه طلبه بود و الان .... 🔅هشدار آیت الله حق شناس (رحمه الله) به اهل علم و محصلین 🔅علت منقطع شدن تحصیل و سلب علاقه تحصیل @salmanraoofi
🔅در مفاتیح الجنان محدث بزرگوار مرحوم حجت الاسلام شیخ عباس قمی رحمت الله علیه آمده 🔅دُعاي مُجير دعائيست رفيع الشأن مرويّ از حضرت رسول (صلي الله عليه وآله) جبرئيل براي آن حضرت آورد در وقتي كه در مقام ابراهيم (عليه السلام) مشغول به نماز بود و 🔅كفعمي در بلد الأمين و مصباح اين دعا را ذكر كرده و در حاشيه آن اشاره به فضيلت آن نموده 🔅از جمله فرموده هر كه اين دعا را در ايّام البيض (۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ) ماه رمضان بخواند 🔅گناهانش آمرزيده شود اگر چه به عدد دانه هاي باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد 🔅و براي شفاء مريض 🔅و قضاء دين 🔅و غنا و توانگري 🔅و رفع غم خواندن آن نافع است @salmanraoofi
👓 واریزی دولت خیلی آدم باید خوش بین باشه که فکر کنه تیم رسانه ای حسام الدین آشنا مشاور روحانی به سادگی از کنار این خوراک آماده رد میشدن. اونا از کاه، کوه درست میکنن نمونه اش در قضیه بودجه حوزه و جامعه المصطفی ‼️ اما تقصیر کار اصلی مرکز خدمات است که به این اسم پیام داد روی همون بن های قبلی میریختن. به عنوان بن کمکی؛ بالاخره مسئولین حوزه باید به فکر عزت حوزه باشند نه ذلت! 💬 پاسخگو @HozeTwit
هدایت شده از عبدالحسین خسروپناه
♨️ بس است بیداد سرمایه‌داران بی‌درد اتفاق عجیبی در دو هفته اخیر افتاده و آن گرانی نامتعارف و افزایش دو برابری قیمت نیازهای اولیه مردم از جمله حبوبات است. متاسفانه علمای حوزه و استادان دانشگاه نسبت به فشار شدید مردم سکوت کردند و هیچ نقدی ارائه نمی‌کنند. مجلس شورای اسلامی هم عکس العملی ندارد. این گرانی نامتعارف معقول نیست و تعمدی به نظر می‌رسد. وقتی به جای توزیع میان محرومین، جوجه‌کُشی و نابودی تخم مرغ‌ها انجام می‌شود؛ آیا نباید به این گرانی شک کرد؟ چرا برخی از علما نسبت به نقل خواب یک مداح خدوم حساسیت به حق نشان می‌دهند اما نسبت به این فاجعه کمرشکن گرانی نامتعارف سکوت کردند. ای کاش اهل سیاست و معرفت از نزدیک زندگی مردم محروم را می‌دیدند و تدبیری می‌کردند. خدا شاهد است قلب انسان با وجدان و آزاده به درد می‌آید. بس است ظلم وارداتچی‌ها، بس است ستم مافیای اقتصادی و بس است بیداد سرمایه‌داران بی‌درد. اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبة ولینا و کثرة عدونا و قلة عددنا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا فصل علی محمد و آله ۱۸اردیبهشت۹۹ 🆔 @khosropanah_ir