eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 2 ☀گوشه ای از دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره پیاده شده از دروس ارائه شده باسمه تعالی برای غیر مجتهدین 1. تسهیل در شناخت یکی از مشکلات خواندن و این است که این کتب به گونه ای درس خارج اند و کسی که میخواهد این مطالب را بفهمد ، نکته ای که طرح نمی شود تئوری این مسائل و نقشه راه این مباحث است یعنی طلبه نمیداند که ره میخواهد به چه روندی به حکم برسد البته غیر از بعضی تقدم و تاخرهایی که فکر جوال شیخ دارد و نظم مباحث را کمی به هم می ریزد، طلبه در و یا که وارد می شود دقیقا مثل این است که بدون مقدمه و شناخت تئوری و روند و روش کار او را به اتاق جراحی ببرند و بگویند جراحی کنید. در درس خارج، استاد می آید موضوعی یا فرعی را مطرح می کند بعد اقوال یا ادله را مطرح می کند، بعد این اقوال و ادله را به روش خودش نقد می کند و بعد به یک نتیجه می رسد، این کلیت درس خارج است، البته در یا در ممکن است مقداری کار متفاوت باشد، ولی محصل باید خیلی گیرایی داشته باشد که متوجه بشود که این استاد چه روندی و چه روشهایی برای رسیدن به نتیجه دارد. مشکلی که در داریم همین است یعنی وارد عمل می شوند اما تئوری و روش کار گفته نمی شود شما باید تئوری و روش را در حین کار یاد بگیرید در واقع اگر کسی هم در شود می شود گفت مجتهد تجربی شده یعنی بدون دانستن نظریة کار، کار را یاد گرفته است. اگر طلبه در ابتدا یک آشنایی اجمالی با روش داشته باشد می داند که الان قاعدتا شیخ این طور کار را شروع می کند و اینطور ادامه می دهد و اینطور به پایان میبرد حالا گاهی تقدم و تاخرهایی در کار هست ولی بالاخره می داند روش کار این است و الان کجای روش کار در است و لذا سر در گمی در کل روش کار ندارد بلکه می داند این روش اجتهادی روندش این گونه است و من مثلا ایستگاه موضوع شناسی یا ظهور گیری یا حل تعارض یا غیره هستم و اشراف به روند دارد الان برای طلبه مکاسب خوان اصلا اشراف به روند در ورود به درس نیست لذا اصلا طلبه از اساس در کار شیخ سر در گم است چون نه تئوری اجتهاد را به طور اجمالی می داند و نه روش کار را مطلع است لذا یک فایده اشراف به روند و گم نشدن در روند اجتهاد مجتهدینی مثل است یا است که این فایده برای غیر مجتهد خیلی بیشتر است ولی برای مجتهد هم نسبتا فایده دارد. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 3 🔆گوشه ای از دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره پیاده شده از دروس ارائه شده باسمه تعالی فایده برای غیر مجتهدین 👈👈2. شناخت روش اساتید و شاگردان ادامه دهنده آن روش به طور دقیق در زبان اساتید ممکن است زیاد شنیده شود و و بعد گفته می شود. 🔆مکتب قم فرد شاخص و شاگردهای ایشان هستند بعد چه کسانی مکتب آیت الله العظمی بروجردی را ادامه می دهند؟ می گویند و ، 🔆شما وقتی خیلی دقیق دروس خارج این افراد را می شکافید می بینید که آیت الله منتظری روح کار آیت الله العظمی بروجردی را درک کردند ولی انگار دقیق برای ایشان روشن نیست که آیت الله العظمی بروجردی به چه روش و روندی کار اجتهادی می کنند لذا ایشان در مکاسب محرمه ای که نوشته اند، تقریبا هم شبیه کار آیت الله العظمی بروجردی است ولی یک بزنگاه هایی دارد که در آن بزنگاه ها اصلا ایشان شبیه آیت الله العظمی بروجردی نیست 🔆و همینطور آیت الله العظمی شبیری که اصلا نماینده مکتب آیت الله العظمی بروجردی نیستند، حالا ممکن است بگوییم یک جور نماینده مکتب قم هستند ولی کار ایشان با کار آیت الله بروجردی تفاوت های زیادی دارد، 🔆 آیت الله العظمی شبیری حجیت شهرت را قبول ندارد، اجماع را قبول ندارد، از این جهت شبیه است و اصلا در روششان هم آن نکات اساسی مکتب آیت الله عظمای بروجردی را ندارند. 🔆آیت الله العظمی بروجردی حساب ویژه ای برای فتوای مشهور دارند، نصوص متلقّات را ایشان با تحقیقات تاریخی که داشته اند به این نتیجه رسیدند که در حکم روایات هستند و لذا روایات را با نصوص متلقات و شهرت تضعیف و تقویت می کنند، این نکته و روشِ کار اصلا در روش اجتهادی آیت الله العظمی شبیری نیست، ممکن است در دادن فتوا آیت الله شبیری اگر ببینند یک نص متلقاتی در کتاب های فقهی شیخ صدوق یا مثلا شیخ طوسی یا دیگران هست مخالفت نکنند 👈👈ولی این نکته در فقه استنباطی ایشان نیست یعنی به عنوان یک مبنی و روش در اجتهادشان نیست البته در فقه فتوایی در مقام فتوا ممکن است احتیاط کنند ولی این مساله ربطی به روش اجتهادی ایشان ندارد. 🔆شباهتی که کار آیت الله شبیری با کار آیت الله بروجردی دارند شباهت تدریسی است یعنی آیت الله بروجردی روی یک مبنائی داشتند که طبق آن مبنا می آمدند دانه دانه روایات را در یک موضوع سندا و دلالتا بررسی می کردند، بعد این دلالت ها اگر مشکلاتی بین خود آن روایات در یک موضوع نه حتی یک باب داشت جواب می دادند، و بعد مرحله های دیگر روش اجتهاد را می رفتند، ایشان فقط شباهت تدریسی دارند نه شباهت در روش اجتهاد لذا شما درس ایشان بروید ایشان می آیند در یک موضوع روایاتش را دانه دانه می خوانند و سندی و دلالی مطرح می کنند اما در مراحل بعدی کاری که آیت الله بروجردی داشتند اصلا ایشان تبعیت نمی کنند، ببینید چقدر متفاوت می شود. 🔆از نظر بنده تنها ادامه دهنده نوه دختری ایشان آیت الله علوی بروجردی هستند 🔆این یک فائده تحصیلی برای برای غیر مجتهدین است که ثمرات زیادی دارد، 🔆دیده می شود طلبه دو سال، سه سال، پنج سال، بعضی ها ده سال می روند، هنوز نمی دانند استاد چه کار می کند، نمی دانند به دو معنا یکی این که هنوز کلیت روند را درک نکردند، که استاد چگونه و به چه روشی اجتهاد می کند و یکی بالاتر که منظور ما این است که اصلا نمی دانند این استادِ کدام مکتب و روش اجتهادی است که روند و روش اجتهادش چنین است، 🔆و لذا مکتب شناسی در شناخت دقیق و صحیح و علمی اساتید یک مکتب و ادامه دهنگان آن خیلی مهم و تاثیرگذار است و به صورت علمی میتوان گفت که هر استاد طبق چه مکتبی اجتهاد میکند و کدام فرد یا شاگرد ادامه دهنده این مکتب است چون روش استنباط را کاملا علمی می شناسیم. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 6 گوشه‌هایی از دروس ره 🔆3-2: حل تعارضات: نقطه دیگر در که مباحث به درد میخورد در است که در هر این مشکل به وجود میآید 🔆مثلا روشی که برای حل تعارض روایات استفاده می کند، فرق می کند 🔆با روش ، همین دو روش 🔆با روش حضرت ره فرق می کند، خوب همین دو روش جایی هست که راحت جواب نمی دهد، شما می بینید روش ره خیلی خوب جواب می دهد، این خیلی دست آدم را باز می کند که در جاهای مختلف بتوانیم گره ها را باز بکنیم. 👈نمونه حل این تعارضات با روش متفاوت حل مسئله فروش سلاح به دشمنان است که ره با روشی حل کرده آیت الله بروجردی هم با روشی ممکن است حل کنند و ره با روش دیگری حل کرده که جدید است و ایشان می گوید در بیع سلاح به کفار و دشمنان آنچه موضوعیت دارد مصالح اسلام است و زمان و مکان نه کافر بودن یا غیره. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 2 باسمه تعالی فایده برای غیر مجتهدین 1. تسهیل در شناخت یکی از مشکلات خواندن و این است که این کتب به گونه ای درس خارج اند و کسی که میخواهد این مطالب را بفهمد ، نکته ای که طرح نمی شود تئوری این مسائل و نقشه راه این مباحث است یعنی طلبه نمیداند که ره میخواهد به چه روندی به حکم برسد البته غیر از بعضی تقدم و تاخرهایی که فکر جوال شیخ دارد و نظم مباحث را کمی به هم می ریزد، طلبه در و یا که وارد می شود دقیقا مثل این است که بدون مقدمه و شناخت تئوری و روند و روش کار او را به اتاق جراحی ببرند و بگویند جراحی کنید. در درس خارج، استاد می آید موضوعی یا فرعی را مطرح می کند بعد اقوال یا ادله را مطرح می کند، بعد این اقوال و ادله را به روش خودش نقد می کند و بعد به یک نتیجه می رسد، این کلیت درس خارج است، البته در یا در ممکن است مقداری کار متفاوت باشد، ولی محصل باید خیلی گیرایی داشته باشد که متوجه بشود که این استاد چه روندی و چه روشهایی برای رسیدن به نتیجه دارد. مشکلی که در داریم همین است یعنی وارد عمل می شوند اما تئوری و روش کار گفته نمی شود شما باید تئوری و روش را در حین کار یاد بگیرید در واقع اگر کسی هم در شود می شود گفت مجتهد تجربی شده یعنی بدون دانستن نظریة کار، کار را یاد گرفته است. اگر طلبه در ابتدا یک آشنایی اجمالی با روش داشته باشد می داند که الان قاعدتا شیخ این طور کار را شروع می کند و اینطور ادامه می دهد و اینطور به پایان میبرد حالا گاهی تقدم و تاخرهایی در کار هست ولی بالاخره می داند روش کار این است و الان کجای روش کار در است و لذا سر در گمی در کل روش کار ندارد بلکه می داند این روش اجتهادی روندش این گونه است و من مثلا ایستگاه موضوع شناسی یا ظهور گیری یا حل تعارض یا غیره هستم و اشراف به روند دارد الان برای طلبه مکاسب خوان اصلا اشراف به روند در ورود به درس نیست لذا اصلا طلبه از اساس در کار شیخ سر در گم است چون نه تئوری اجتهاد را به طور اجمالی می داند و نه روش کار را مطلع است لذا یک فایده اشراف به روند و گم نشدن در روند اجتهاد مجتهدینی مثل است یا است که این فایده برای غیر مجتهد خیلی بیشتر است ولی برای مجتهد هم نسبتا فایده دارد. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) ۳ باسمه تعالی فایده برای غیر مجتهدین 👈👈2. شناخت روش اساتید و شاگردان ادامه دهنده آن روش به طور دقیق در زبان اساتید ممکن است زیاد شنیده شود و و بعد گفته می شود. 🔆مکتب قم فرد شاخص و شاگردهای ایشان هستند بعد چه کسانی مکتب آیت الله العظمی بروجردی را ادامه می دهند؟ می گویند و ، 🔆شما وقتی خیلی دقیق دروس خارج این افراد را می شکافید می بینید که آیت الله منتظری روح کار آیت الله العظمی بروجردی را درک کردند ولی انگار دقیق برای ایشان روشن نیست که آیت الله العظمی بروجردی به چه روش و روندی کار اجتهادی می کنند لذا ایشان در مکاسب محرمه ای که نوشته اند، تقریبا هم شبیه کار آیت الله العظمی بروجردی است ولی یک بزنگاه هایی دارد که در آن بزنگاه ها اصلا ایشان شبیه آیت الله العظمی بروجردی نیست 🔆و همینطور آیت الله العظمی شبیری که اصلا نماینده مکتب آیت الله العظمی بروجردی نیستند، حالا ممکن است بگوییم یک جور نماینده مکتب قم هستند ولی کار ایشان با کار آیت الله بروجردی تفاوت های زیادی دارد، 🔆 آیت الله العظمی شبیری حجیت شهرت را قبول ندارد، اجماع را قبول ندارد، از این جهت شبیه است و اصلا در روششان هم آن نکات اساسی مکتب آیت الله عظمای بروجردی را ندارند. 🔆آیت الله العظمی بروجردی حساب ویژه ای برای فتوای مشهور دارند، نصوص متلقات را ایشان با تحقیقات تاریخی که داشته اند به این نتیجه رسیدند که در حکم روایات هستند و لذا روایات را با نصوص متلقات و شهرت تضعیف و تقویت می کنند، این نکته و روشِ کار اصلا در روش اجتهادی آیت الله العظمی شبیری نیست، ممکن است در دادن فتوا آیت الله شبیری اگر ببینند یک نص متلقاتی در کتاب های فقهی شیخ صدوق یا مثلا شیخ طوسی یا دیگران هست مخالفت نکنند 👈👈ولی این نکته در فقه استنباطی ایشان نیست یعنی به عنوان یک مبنی و روش در اجتهادشان نیست البته در فقه فتوایی در مقام فتوا ممکن است احتیاط کنند ولی این مساله ربطی به روش اجتهادی ایشان ندارد. 🔆شباهتی که کار آیت الله شبیری با کار آیت الله بروجردی دارند شباهت تدریسی است یعنی آیت الله بروجردی روی یک مبنائی داشتند که طبق آن مبنا می آمدند دانه دانه روایات را در یک موضوع سندا و دلالتا بررسی می کردند، بعد این دلالت ها اگر مشکلاتی بین خود آن روایات در یک موضوع نه حتی یک باب داشت جواب می دادند، و بعد مرحله های دیگر روش اجتهاد را می رفتند، ایشان فقط شباهت تدریسی دارند نه شباهت در روش اجتهاد لذا شما درس ایشان بروید ایشان می آیند در یک موضوع روایاتش را دانه دانه می خوانند و سندی و دلالی مطرح می کنند اما در مراحل بعدی کاری که آیت الله بروجردی داشتند اصلا ایشان تبعیت نمی کنند، ببینید چقدر متفاوت می شود. 🔆از نظر بنده تنها ادامه دهنده نوه دختری ایشان آیت الله علوی بروجردی هستند 🔆این یک فائده تحصیلی برای برای غیر مجتهدین است که ثمرات زیادی دارد، 🔆دیده می شود طلبه دو سال، سه سال، پنج سال، بعضی ها ده سال می روند، هنوز نمی دانند استاد چه کار می کند، نمی دانند به دو معنا یکی این که هنوز کلیت روند را درک نکردند، که استاد چگونه و به چه روشی اجتهاد می کند و یکی بالاتر که منظور ما این است که اصلا نمی دانند این استادِ کدام مکتب و روش اجتهادی است که روند و روش اجتهادش چنین است، 🔆و لذا مکتب شناسی در شناخت دقیق و صحیح و علمی اساتید یک مکتب و ادامه دهنگان آن خیلی مهم و تاثیرگذار است و به صورت علمی میتوان گفت که هر استاد طبق چه مکتبی اجتهاد میکند و کدام فرد یا شاگرد ادامه دهنده این مکتب است چون روش استنباط را کاملا علمی می شناسیم. @salmanraoofi
معرفی تفصیلی مجموعه آیت‌‌ الله آملی لاریجانی ۱ 🔆شبکه اجتهاد: انتشارات مدرسه علمیه ولی‌عصر از زمستان سال ۱۳۹۳ شمسی و در طی دو سال، سه مجلد از مجموعه «فلسفه علم اصول» را به جامعه علمی کشور تقدیم کرده است. این اثر به قلم اندیشمند نوآور، حضرت آیت‌الله صادق آملی لاریجانی و با همکاری تنی چند از شاگردان ایشان گرد آمده است. 🔸 هدف مصنف، پالایش علم اصول‌فقه از مجموعه مسائلی است که نسبت به مسائل این علم، جنبه مقدماتی دارد و درجه دوم به شمار می‌آید. به نظر وی، شایسته است این مباحث در علمی مستقل از علم اصول گرد هم آید که ایشان عنوان «فلسفه علم اصول» را برای آن برگزیده است. در طرح پیشنهادی مصنف برای این مجموعه، چهار گونه مبادی از یکدیگر تفکیک‌شده است: مبادی عقلی، مبادی مرتبط با بنای عقلا، مبادی زبانی و مبادی احکامی. این مجموعه، در پنج بخش و سی‌وسه جلد نظام یافته است. 1⃣ بخش اول این مجموعه، به مباحثی کلی درباره علم اصول اختصاص دارد و بخش‌های دوم تا پنجم، هر یک از مبادی چهارگانه مذکور را بررسی می‌کند. البته روشن است که تمامی مباحث فلسفه علم اصول، از مباحث علم اصولِ رایج جدا نیست؛ زیرا اصولیان از بسیاری از همین مبادی به‌مرورزمان و به فراخور نیاز بحث کرده‌اند و مصنف، همین مباحث را در فلسفه این علم گنجانده است. 🔸 عناوین پنج جلد بخش اول عبارت‌اند از: شناخت علم اصول و فلسفه آن؛ ساختار، قلمرو و روش‌شناسی علم اصول؛ روش اخباریان و مکتب تفکیک؛ رابطه علم اصول و علوم دیگر؛ علم اصول و نظریه اعتبار. از این بخش، جلد اول و پنجم انتشار یافته است. 2⃣ بخش دوم که به مبادی عقلی اختصاص دارد در هشت جلد تنظیم شده است: مباحث تحلیلی قطع، حسن و قبح و الزامات، ماهیت حق و اقسام آن، مباحث حجیت، ماهیت و منجزیت علم اجمالی، تنبیهات علم اجمالی و حق‌الطاعه. آخرین جلد این بخش نیز دربرگیرنده سه بحث تجرّی، تکلیف به غیرمقدور و دفع ضرر محتمل است. 3⃣ مجموعه مباحث بخش سوم به بررسی مبادی مرتبط با بنای عقلا می‌پردازد. این مبادی، محدود به دو بحث سیره و عرف است؛ از رو تمامی این بخش در یک جلد گنجانده شده است. 4⃣ مباحث بخش چهارم، یعنی مبادی زبانی، مشتمل بر هشت جلد است: هرمنوتیک؛ معنا و وضع؛ موضوع‌له؛ حقیقت شرعیه و صحیح و اعم؛ دلالت؛ استعمال لفظ در معنا؛ حقیقت و مجاز؛ افعال ضمن گفتار. 5⃣ بخش پنجم که آخرین بخش مجموعه است و مبادی احکامی علم اصول را بررسی می‌کند، مشتمل بر ده جلد است: ماهیت حکم تکلیفی و اقسام آن؛ ساختار حکم؛ مراتب و مبادی حکم؛ ماهیت حکم وضعی و اقسام آن؛ حکم واقعی و ظاهری؛ حکم حکومتی و غیر حکومتی و حکم اولی و ثانوی؛ تعبدی و توصلی؛ واجب مشروط؛ واجب معلق؛ واجب تعیینی و تخییری، عینی و کفایی، موسع و مضیق، نفسی و غیری. ذکر این نکته لازم است که مبحث تعبدی و توصلی به دلیل گستردگی، در دو جلد ارائه خواهد شد. 🔸 بنای مصنف بر این است که هر مجلدی را که برای طبع آماده شود بدون لحاظ ترتیب مجلدات انتشار دهد. ازاین‌رو، جلد یکم، پنجم و سی و یکم به ترتیب در زمستان ۹۳، تابستان ۹۴ و تابستان ۹۵ انتشار یافت و بقیه نیز بر همین منوال ارائه خواهد شد. 🔸 با اینکه این مجموعه، از مباحث تخصصی حوزوی است، به زبان فارسی نگارش یافته است. از همین‌رو اساتید و دانشجویان علاقه‌مندی که به زبان عربی تسلط ندارند می‌توانند از آن بهره برند. از دیگر ویژگی‌های مجموعه این است که جهت دستیابی آسان به مطالب، افزون بر عناوین و ریزعناوین، نمایه‌هایی محتوایی در حاشیه صفحات گنجانده شده تا قدری از مشکل مبسوط بودن مطالب بکاهد. 🔸 بخش عمده‌ای از محتوای مجموعه به توضیح و نقد دیدگاه بزرگان علم اصول اختصاص دارد. نویسنده در هر بحث، گزیده‌هایی از عبارتی را که به آن استناد کرده، آورده تا خواننده از مراجعه به انبوهی از کتاب‌ها بی‌نیاز گردد. البته مجموع این عبارات، کمتر از یک‌ششم حجم کتاب را فراگرفته است. در آغاز هر جلد، پیشگفتار، فهرست اجمالی، فهرست تفصیلی و مقدمه آمده و در پایان، چکیده، نمایه اعلام، نمایه کتب و فهرست منابع درج شده است. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi
معرفی تفصیلی مجموعه آیت‌‌ الله آملی لاریجانی ۲ 🔆در ادامه به معرفی هر یک از این مجلدات می‌پردازیم. 📒 جلد اول: شناخت علم اصول و فلسفه آن جلد اول در سه مبحث، به کلیدی‌ترین مطالب دخیل در شناخت جایگاه علم اصول می‌پردازد. مبحث اول با روشن ساختن کاستی‌های علم اصول در عصر حاضر، پیشنهاد تفکیک فلسفه علم اصول از علم اصول را مطرح کرده است و چارچوبی نو برای علم اصول درانداخته که محور آن، «حکم» است. 🔸 بر این اساس، علم اصول شش بخش دارد و هر بخش به فصل‌های متعددی تقسیم می‌شود. عناوین این بخش‌ها به ترتیب عبارت‌اند از: ابراز حکم، رابطه احکام، امتثال حکم، حجت بر حکم، اصول ‌عملیه (وظیفه مکلف هنگام فقدان دلیل بر حکم) و تعارض ادله. مصنف در ادامه با توضیح درباره فلسفه علم به‌طور عام و فلسفه علم اصول به‌طور خاص، مراد از عنوان مجموعه را روشن می‌سازد. 🔸 مبحث دوم، غرض و موضوع علم را بررسی کرده، ملاکی برای تمایز علوم معیّن می‌کند؛ زیرا مقدمه کاوش در ماهیت «علم اصول»، شناخت تفصیلی ماهیت «علم» است. بنا بر نظر مختار مصنف، تمایز علوم به نفس مسائل آن‌ها و وحدت هر علم از طریق اعتبار وحدت برای مجموعه مسائل آن است. 🔸 مبحث پایانی، مباحث مربوط به تعریف علم اصول و ماهیت گزاره‌های اصولی را بررسی کرده است. ایرادهای متعددی به تعریف مشهور از علم اصول گرفته شده که مصنف با بررسی و پاسخ به آن‌ها سعی کرده از این تعریف دفاع کند. آخرین فصل کتاب نیز با بررسی و رد نظر کسانی که بیشتر یا همه مسائل علم اصول را اعتباری می‌دانند، ثابت می‌کند که بیشتر مسائل اصولی، مسائلی واقعی‌اند. 📒 جلد پنجم: علم اصول و نظریه اعتبار این مجلد در سه مبحث ارائه شده است. مبحث اول، حقیقت اعتبار را بررسی کرده است. به نظر محقق اصفهانی(ره)، اعتبار، اعطای حد چیزی به چیز دیگر است. هدف معتبِر از این فعل، ترتب اثر بر نفس اعتبار است؛ مانند اینکه در مثال «علی شیر است» معتبر قصد دارد شجاعت علی را بستاید. در این اعتبار، در مفهوم «شیر» تصرفی نشده تا اعتباری باشد، بلکه تطبیق مفهوم شیر بر علی و مصداقیت علی برای شیر دو امری‌اند که برخلاف واقع و در ظرف پندار محقق شده است؛ لذا می‌توانند به وصف «اعتباری» متصف شوند. 🔸 علامه طباطبایی با تمسک به این استدلال که اراده انسان به‌وسیله علوم واقعی تحریک نمی‌شود، بلکه نیازمند علوم اعتباری است، در پی اثبات ضرورت وجود اعتبار است؛ لکن به نظر مصنف، به‌حکم وجدان، تحریک اراده نیازمند «اعتبار بایستی» نیست و همین‌که انسان به فایده یک کار، علم پیدا کند و میل و شوق اکید در نفس او حاصل شود، اراده منبعث خواهد شد. 🔸 مبحث دوم، از تقسیماتی سخن گفته که علما برای اعتباریات پیشنهاد داده‌اند. علامه طباطبایی(ره) اعتباریات را به دو دسته تقسیم می‌کند: اعتباریاتی که ایجاد آن‌ها، متوقف بر اجتماع انسانی نیست؛ مانند «اعتبار بایستی»؛ و اعتباریاتی که بدون اجتماع محقق نمی‌شوند؛ مانند «اعتبار ملکیت». 🔸 به نظر ایشان بین «اعتباریات متقدم» یعنی بایستی عمومی و مربوط به حین صدور فعل و «اعتباریات متأخر» یعنی وجوب‌های شرعی نیز تفاوت وجود دارد. 🔸 آیت‌الله سیستانی (حفظه‌الله) اعتباریات را به قانونی و ادبی تقسیم می‌کند. محقق عراقی (ره) نیز بحث اعتباریات محض و اعتباریات واقعی را مطرح کرده است. البته مصنف تمام این تقسیم‌ها را نقد و بررسی کرده است. 🔸 مبحث سوم، به دو بحث منطقیِ صدق و کذب در اعتباریات و استدلال در آن‌ها پرداخته است. برخی قائل‌اند که در استدلال‌های اصولی و کلامی، میان حقیقت و اعتبار خلط شده است و از اساس، رابطه تولیدی بین اعتباریات و حقایق را انکار می‌کنند. در پایان این مبحث، مصنف با چهار دلیل، ادعای خلط حقیقت و اعتبار در بسیاری از استدلال‌های اصولی را نادرست می‌داند. 🔸 مبحث چهارم، نقش اعتبار در سه بحث اصولی مهم، یعنی تحلیل ماهیت حکم، ماهیات مخترعه و اعتبار را واکاوی کرده است. در بحث ماهیت حکم تکلیفی چند نظر وجود دارد. مصنف، حکم را اراده مبرزه می‌داند که این ابراز حتی با اخبار نیز می‌تواند محقق شود البته گاهی این ابراز در قالب اعتبار صورت می‌پذیرد. 📒 جلد سی و یکم: واجب مشروط سومین مجلد از این مجموعه در تابستان ۹۵ با عنوان «واجب مشروط» ارائه شد. مصنف در مقدمه، با توضیح اجمالیِ تلاش‌هایی که فیلسوفان تحلیلی و زبان‌شناسان مغرب زمین در تحلیل ماهیت گزاره‌های شرطی انجام داده‌اند، برخی از زمینه‌های پژوهش‌های تطبیقی را روشن می‌سازد. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi
معرفی تفصیلی مجموعه آیت‌‌ الله آملی لاریجانی ۳ 🔆مجموعه مطالب این جلد در ضمن سه مبحث گنجانده شده است که در تبویب مرسوم برای مسائل علم اصول، در گستره مباحث علم اصول و در شمار مباحث الفاظ قرار می‌گیرد؛ ولی به نظر مصنف، تمام مباحث تحلیلیِ مربوط به تقسیمات واجب و فروعات آن، از مبادی احکامی علم اصول هستند؛ لذا آن‌ها را در ضمن این بخش از فلسفه علم اصول آورده است. 🔸 مبحث نخست از این مجلد، به تحلیل جملات شرطی پرداخته است. ابتدا چند امر مقدماتی مانند تعریف واجب مشروط، محل نزاع و اقوال در تحلیل آن آمده است. سپس با توضیح دیدگاه هر یک از منطقیان و اهل ادب در تحلیل مفاد جملات شرطی، دلایل هر یک را به تفصیل مطرح و بررسی کرده است. مصنف در نهایت، دیدگاه دوم را ـ با تفسیری که محقق اصفهانی (ره) از آن ارائه می‌دهد ـ با ارتکازات زبانی موجود از جمله شرطی سازگارتر می‌داند. وی در ادامه، به نقد نظریه محقق روحانی (ره) در تحلیل جملات شرطی و نظریه محقق نائینی(ره) در تعیین مرجع شرط معروف به «ماده منتسبه» می‌پردازد و در پایان نظر مختار خویش را که از ابتکارات این مجموعه به شمار می‌آید بیان می‌کند. 🔸 به نظر ایشان، مرجع شرط در جملات انشائی، نفس وجوب به حمل شایع است که پس از استعمال الفاظِ جمله تالی در معنای خود و همراه با قصود خاص، از فعلِ متعلق حکم، انتزاع می‌شود و این به معنای تقیید وجوب مشروط نیست، بلکه به معنای تعلیق و اناطه آن به شرط است. 🔸 بیشتر تلاش‌های اصولیان پس از شیخ انصاری در تبیین حقیقت وجوب مشروط، به بررسی ادله امتناع واجب مشروط معطوف است. مبحث دوم در شش فصل به بررسی امکان واجب مشروط پرداخته است. در فصل اول نظریه شیخ انصاری(ره) در امتناع واجب مشروط مطرح شده، برداشت‌های گوناگون از آن نقل و بررسی شده و در فصل دوم تا پنجم، به چهار استدلال ارائه‌شده بر امتناع واجب مشروط پرداخته شده است. جزئی بودن معنای حرفی، آلی بودن معنای حرفی، لزوم تفکیک انشاء از مُنشأ و استحاله تعلیق در طلب و اراده، مهم‌ترین مطالبی هستند که برای اثبات امتناع به آن‌ها تمسک شده است. فصل آخر این مبحث به تحلیل واجب مشروط در مرحله ملاک پرداخته است. 🔸 مبحث سوم در جستجوی اصل عامی است که در فرض شک در رجوع قید به وجوب یا واجب، یکی از این دو را بر دیگری ترجیح دهد. برخی اصولیان بحث دوران را در ضمن مباحث واجب معلق آورده‌اند؛ اما به نظر مصنف، مناسبت آن با واجب مشروط بیشتر است. 🔸 در ابتدای این مبحث، اموری مقدماتی همچون تحریر محل نزاع، ثمره نزاع و گزارشی اجمالی از آرای اصولیان و استدلال‌های آنان بررسی شده است. 🔸 در ادامه، به‌طور گسترده به تبیین تفصیلی سه استدلال شیخ انصاری (ره) در تقدیم اطلاق هیئت بر اطلاق ماده و اشکالات وارد بر آن پرداخته شده است. 🔸 آخرین فصل از این مبحث به نظریه محقق نائینی(ره) در تقدیم اطلاق ماده منتسبه اختصاص داده شده است. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi
📌 آیت الله : 🔹 روش‌شناسی در مورد غفلت واقع شده است. 🔅🔅🔅 ✳ رئیس انجمن و اسلامی علمیه قم گفت: یکی از موضوعاتی که در کمتر به آن توجه شده، بحث روش شناسی است، اگر کسی از روش شناسی در بحث بهره برد، توانسته گام موفقی در عرصه بردارد. 📋✒ به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح؛ آیت‌الله ابوالقاسم ، روز گذشته در نشست «روش شناسی در مسائل نوپیدا» که از سوی انجمن و اسلامی در مدرسه فیضیه برگزار شد، گفت: یکی از موضوعاتی که در کمتر به آن توجه شده بحث های روش شناسی است، اگر کسی دارای روش شناسی در بحث باشد، توانسته گام موفقی در عرصه بردارد. @salmanraoofi ادامه مطلب را دنبال فرمایید👇👇👇
📌 آیت الله : 🔹 روش‌شناسی در مورد غفلت واقع شده است. 🔅🔅🔅 ✳ عضو جامعه مدرسین اظهار داشت: اهمیت بحث در مسئله نوپیدا جاری و ساری است. معتقدیم این نوع مسائل را باید حوزویان عهده دار بوده تا بتوانند اثر گذار باشند. 🔹 وی بیان داشت: روش شناسی مواردی دارد که از جمله آن هستی و فلسفه شناسانه و ناقدانه است. 🔹 این استاد افزود: معتقدیم که فقط در نیست. در طول تاریخ مشکلی بوده این است که اجتهاد را تنها در گزاره فقهی می بردند در حالی که در همه ساحت های دینی،کلامی، تفسیری و … ضروری است. به همین دلیل در مسائل نوپیدا مخصوص فقیه نیست. ✳ آیت الله ادامه داد: اصل که به معنای آشنایی، مدیریت ادله و … است در همه علوم ممکن و جاری است. 🔹 وی افزود:مسائل نوپیدا دارای اقسامی است که از جمله آن معاملات جدید مانند معاملات مشتقه؛ معامله ای که فرع فقهی ندارد مانند این که آیا در فقه سیستم وجود دارد یا نه؟. 🔹 عضو نشست اساتید ابراز داشت: معتقدیم باید رساله و تحریریه داشته باشد یکی به دست متولیان و دیگری را به دست مردم بدهد، تا بدان عمل کنند. ✳ آیت الله گفت: مشکل بانک ها، تنها نیست، بلکه مشکلاتی چون اختلاف طبقاتی است. به همین دلیل اگر کسی می خواهد سیستم را ببیند باید همه نظام های هرمی و… و همچنین ادله را نگاه کند. 🔹 این استاد اظهارداشت: باید مسائل نوپدیدا را ابتدا تبار شناسی کرده و بعد روش مناسب با آن برای حل آن ارائه داد. 🔹 عضو جامعه مدرسین علمیه قم بیان داشت: امروز ظرفیت برای پاسخ گویی به نیازها بسیار زیاد است، لازم است از این ظرفیت نهایت استفاده را کرد. 🍁🍁🍁 @salmanraoofi
1 🔅🔅🔅 💢شیعه کتاب رجالی ندارد! ✔️گفتگوی شبکه اجتهاد با حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر ترابی، استاد رجال حوزه علمیه قم: 🔹شیعه کتاب رجالی ندارد. کتاب‌هایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آن‌ها نیست؛ اما سنیان کتاب‌های رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی، میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد است. 🔹اصلا علم رجال را باید موجبه جزئیه گفت. باید گفت اخباریه هم که علم رجال را قبول ندارد موجبات جزئیه را در مباحث تعارض قبول دارد چون یکی از مرجحات ترجیح به صفات است و صفات را از علم رجال می‌گیریم. 🔹بحث سند تشریفاتی مکتبی است که اخیرا هم آقای مددی به آن دامن می زند. البته هر سندی را تشریفاتی نمی‌گویند و طبق نظر آیت الله بروجردی منظور از آن طرق هست. برای تفصیل مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇 @salmanraoofi
1 🔅🔅🔅 ▪ مقدمه: در تاریخ شیعه تازمان علامه حلی و سید بن طاووس چندان بهاء به علم رجال داده نمی‌شد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتابهایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آنها نیست؛ اما سنیان کتابهای رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی، میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد است. اختصاصی شبکه اجتهاد: سالروز درگذشت ابن غضائری، رجالی معروف شیعه، فرصت مناسبی برای واکاوی میزان تأثیر علم رجال در دستگاه استنباطی فقه شیعی است. یکی از بهترین افراد برای قضاوت در این باره، حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر ترابی است. استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، هم دارای تألیفات رجالی است و هم سالهاست که در کنار فقه و اصول، به تدریس رجال نیز می پردازد. مدیر مرکز تخصصی مجتمع امین جامعه المصطفی در گفتگو با شبکه اجهاد، تلاش داشت تا میزان دخالت این علم در عملیات استنباط را بیان کرده و شبهاتی که پیرامون میزان این تأثیرگذاری است را پاسخ گوید. مشروح این گفتگو به قرار زیر است: ▪ متن گفتگو 📝 اجتهاد: با توجه به روشهای مختلف بررسی صحت و سقم روایت روایات از جمله روشهای مضمونی نظیر عرض بر کتاب و سنت و …، چرا بیشترین روش مورد استفاده در میان فقها، بررسی سندی روات است؟ ▫ ترابی: اینطور نیست که علمای عصر حاضر بیشتر به مباحث رجالی بپردازند و از این راه احراز صدور روایات کنند. هر چند در عصر ما مکتب أصالة السندی-که اصالت را به سند می‌دهد و قائل به وثوق مخبری هست-توسط مرحوم آیت الله عظمای خویی قدس سره مطرح شد و توسط شاگردان ایشان منتشر گردید و هیمنه این مکتب بر حوزه نجف، قم و حوزه های شهرستانها سایه انداخت، ولی اینطور نیست که همه تحت تاثیر این مکتب واقع شده باشند و در مباحث استدلالیِ فقهی خود از راه بررسی سندی به فتوا دادان به روایت بپردازند. بسیاری از بزرگان در حوزه به احادیثی که در کتب اربعه هست، عمل می‌کنند؛ بدون اینکه به سند آنها بپردازند و صرف وجود روایت در کتاب کافی را دلیل می‌دانند بر اینکه آن روایت صادر شده از معصوم است، یا اگر بزرگان به آن روایت فتوا داده باشند و مورد عمل بزرگانی مثل شیخ انصاری، صاحب جواهر، صاحب ریاض و امثالهم باشد، اصلا مراجعه به سند نمی‌کنند. 🔹 در درسهای خارج اینطور نیست که همه بحث سندی داشته باشند. بله، آنهایی که تحت تاثیر آقای خویی هستند و در زمره شاگردان یا شاگردان شاگردان ایشان به شمار می‌آیند، بحثهای سندی را مطرح می‌کنند اما کسانی که از شاگردان آقای گلپایگانی و مرحوم امام بودند، کمتر به بحثهای سندی می‌پردازند. بزرگانی مثل آقای وحید حفظه الله و تبریزی و … هم عنایت داشتند به اینکه آیا بزرگان قدماء به این روایت عمل کرده‌اند یا نه؟ لذا اصالت را به سند نمی‌دادند، حتی در درس آقای وحید وقتی روایتی از نهج البلاغه مطرح می‌شد ایشان می فرمودند: این مضمون غیر از امیرالمؤمنین(ع) از کسی صادر نمی‌شود و در بسیاری از روایات می‌گفتند: این مضمون بلند فقط از معصوم صادر می‌شود و موافقت با کتاب را دلیل می‌گرفتند بر اینکه این روایت صادر شده است. هرچند روایت از نظر سندی مرسل یا ضعیف‌ بوده باشد. لذا نمی‌توانیم این نسبت را قبول کنیم که بیشتر بحثهای خارج و استدلالی ما بر اساس مبنای أصالة السندی است یعنی وثوق مخبرین را لازم بدانند. برای ادامه مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇 @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📝 اجتهاد: آیا اموری نظیر امکان جعل به نام روات، تشریفاتی بودن اسناد، فقدان بسیاری از کتب روایی مشتمل بر اسناد جدید و … موجب لزوم کاهش اعتنا به علم رجال در بررسی روایات نمی شود؟ ▫ ترابی: این سوال صحیحی نیست. وقتی می‌گویید امکان جعل بنام روات بوده پس علمی لازم است که جاعلین را مشخص کند و همین اهمیت علم رجال را مشخص می‌کند نه اینکه ارزش آن را بکاهد. ابن ابی‌العوجاء اعتراف کرده که من بیش از چهار هزار روایت در کتب شما وارد کرده‌ام یا مغیرة بن سعید را امام(ع) می‌فرمود: اصحاب پدرم کتابها را گرفته دست به دست می‌کردند، پس لازم به جعل با اسم دیگران نیست می‌توان با یک «لا» «یجب» را به «لا یجب» و «یحرم» را به «لا یحرم» تبدیل کرد یا سطری به آن اضافه کرد که عام را تخصیص بزند؛ امکان همه اینها هست. 🔹 ما هم قبول داریم که چنین چیزی حتی در زمان رسول الله(ص) اتفاق افتاده و جاعلین روایات را وضع کرده‌اند. مرحوم کلینی درکتاب کافی نقل می‌کند: جناب سُلیم بن قیس به امیرالمؤمنین(ع) عرض می کند که چرا احادیثی که از پیغمبر نقل می‌شود، مختلف و متفاوت هست؟ حضرت فرمودند: «کَثُرَ علیه کذّابَه»؛ کذابه صیغه مبالغه هست، بطوریکه «قام خطیبا» حضرت بلند شده خطبه خواند و فرمود: «کسی که بر من دروغ ببندد خداوند جایگاه او را آتش قرار می‌دهد»، بعنوان مثال حدیث «مَن کذب عليّ متعمّدا فلیتبوأ مقعده من النّار» بیش از هزار نقل دارد چون از حدیثهای متواتر ماست. اگر واضع و جاعل در زمان حضرات معصومین نبودند، معنا نداشت که حضرت رسول و ائمه صلوات الله علیهم أجمعین این قدر تاکید بر صحت و سقم احادیث و روایات کنند. 🔹 پس می‌بینیم که وجود واضعین و جاعلین بر اهمیت علم رجال می‌افزاید چرا که علم رجال اینها را معرفی می‌کند. لذا روایاتی را که خودشان در سند هستند اصحاب آنها را با دقت و تأمل بررسی کرده کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند «لا یعبأ به، لا یعتنی به»؛ اینکه روایات را به اسم افراد دیگر جعل کنند در زمان امام باقر و صادق علیهما السلام مخصوصا در زمان امام صادق(ع) اتفاق افتاد؛ اما با هشدارهایی که امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام دادند، کتب ما تهذیب شد. یوسف بن عبدالرحمن از شاگردان امام هفتم، هشتم و نهم و عده‌ای از شاگردان امام باقر(ع) و تعداد زیادی از شاگردان امام صادق(ع) اخادیث و روایاتی را عرضه داشتند بر امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) و حضرت منکر شد که اینها احادیث پدرانش باشند. بعد از اینکه ابو الخطّاب و سعید بن مغیره ادعاهایی کردند دسته ای قائل به الوهیت ائمه شدند و احادیث را جعل کردند تا اینکه در زمان امام رضا(ع) بالخصوص احادیث زیادی تهذیب شد. 🔹 تا آن زمان احادیث در کوچه و بازار جعل می‌شد؛ اما از زمان این امام، اجازه نقل حدیث و روایت به این مشروط شد که نزد استاد فرا گرفته و سماع و قرائت کنند. در آن دوران تشریفاتی بوجود آمد تحت عنوان تحدیث و خواندن روایت شاگرد بر استاد و استاد بر شاگرد تا نسخه ها را با یکدیگر مقابله کنند، اینها باعث شد که سند از کوچه و بازار به مجامع علمی کشیده شود و احادیث تا حد بسیار زیادی تهذیب شود. 🔹 بیست سال طول می‌کشد تا مرحوم کلینی یک کتاب هفت جلدی بنویسد که همه روایات آن در دسترس و مشخص هستند و در اول کتاب وعده می‌دهد که آثار صحیحه از صادقین(ع) را بیاورد؛ صحیحه در نظر علما اطمینان به صدور و وثوق خبری است نه وثوق مخبری؛ لذا مرحوم کلینی بسیاری از روایات را از کسانی می‌آورد که تضعیفشان کرده‌اند و حتی به آنها کذاب گفته اند. وی از محمد ابن اعین سیمین قریشی شاید ۵۰۰ روایت نقل می کند که واسطه نقل کتاب بوده است. کلینی خود آن کتاب را در دست داشته اما چون نخواسته بگویند احادیث و روایات او مرسل هست در سند به کتب نام او را می‌آورد؛ اما اصل کتاب را خودش داشت و حتی نسخه‌های دیگر کتاب را هم داشته و بیست سال وقت گذاشته تا محموع اینها را از منابع مختلف گرفته و در کتاب کافی جمع‌آوری کرده است. برای ادامه مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇 @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📝 اجتهاد: آیا این تهذیب کتبی که اشاره به آن کردید باعث می‌شود اعتنا به علم رجال نشود؟ ▫ ترابی: در تاریخ شیعه تازمان علامه حلی و سید بن طاووس چندان بهاء به علم رجال داده نمی‌شد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتابهایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آنها نیست؛ اما سنیان کتابهای رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد و هر جلد نزدیک هزار صفحه است. 🔹 کتاب رجال باید این خصوصیات را داشته باشد: راوی را معرفی کرده، محل تولد، محل وفات، سال تولد، سال وفات، اساتیدی که در محضر آنها بوده و شاگردانشان، مسافرتها و رحله هایی که داشته‌اند، کتابهایی که به دست ایشان نوشته شده و خصوصیات و محتوای آنها، تاریخ آغاز و پایان نگارش، و از این دست مسائل. در کتاب رجال اهل سنت همه اینها در مورد راویان مشخص است. شیعیان کتاب رجال بلخی را دارند که ۱۷۰۰ راوی را فقط نام برده و اصحاب رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه را معرفی کرده است؛ اما هیچ خصوصیاتی از راویان در آن نیست؛ رجال کشی که نام تقریبا ۵۰۰ راوی در آن آمده مقداری رنگ و بوی رجال می دهد. او درصدد بوده عین عبارت و مطالبی را که گذشتگان راجع به روات از ائمه یا رجالیین زمان ائمه مطرح کرده‌اند را با سند بیاورد. توسیعات و تضییقاتش هم مستند هست؛ چون عبارات را به زمان خود معصومین(ع) می‌برد تا می‌رسیم به آقای نجاشی که علت نوشتن کتاب را اینگونه بیان می‌کند که یکی از علماء سنی به شیعه توهین کرده و سید مرتضی آن را سر کلاس درس مطرح می‌کند که: «بعضی از مخالفین ما را سرزنش می‌کنند و بر ما ایراد وارد کرده‌اند که شما اصل و ریشه ندارید و آدمهای بی‌بته و بی‌ریشه‌ای هستید نه مصنَّفی دارید نه مصنِّفی نه نویسنده ای نه کتابی»؛ این را که از سید مرتضی شنیدم تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم. 🔹 او کتاب خود فُهرُسُ المؤلّفین عنوان کرده و هدف آن را معرفی مؤلّفین شیعه در هر زمینه‌ای خواه حدیثی، خواه فقهی، کلامی، تاریخی می‌داند و تصمیم دارد بگوید شیعه بته دار است و مؤلَّف و مؤلِّف دارد لذا طرف را نام برده و اسامی کتب ایشان را بیان می‌کند و این اختصاصی علم رجال و رواة نیست. 🔹 مرحوم شیخ رحمة الله علیه دو کتاب رجالی دارد: یکی کتب فهرست است که مثل کتاب نجاشی است. او می‌گوید شیخ فاضل-که نامی از آن نمی‌برد-از من خواست که مؤلّفین مؤلّفات شیعه را جمع آوری کنم؛ او ۹۱۲ مؤلف را نام می‌برد و خیلی‌ها را هم می‌نویسد له کتاب، حتی نام کتاب را هم نمی‌برد، از این ۹۱۲ مؤلف ۸۰ نفر را توثیق کرده و ۶ نفر را هم تضعیف می‌کند. در کتاب رجال هم نزدیک ۶۴۲۹ راوی را نام برده که اسامی تکراری خیلی دارد و گاهی یک راوی را در سه جا آورده، وی در صدد این است که اصحاب معصومین(ع) را نام ببرد والسلام. هیچ تاریخ تولد و وفات و… در آنها نیست و حدود ۱۷۱نفر، توثیق ۴۰ نفر، مجهول و ۲۰ نفر هم تضعیف شده‌اند. 🔹 بحثهای سندی تا زمان مرحوم محقق و شاگردش علامه حلی برای شیعیان اصلا مطرح نیست، چون کتب تهذیب شده بود و اصول اربعمأة مستقیما از امام گرفته شده و در اختیار اینها بود. آنها فکر نمی‌کردند که غیبت اینقدر طولانی شود و در روز حادثه، شیعه گرفتار این بحثها شود. در کتابهای استدلالی که از زمان شیخ تا زمان مرحوم محقق حلی-صاحب الشرایع-داریم کمتر بحثهای رجالی مطرح است مثلا در یک تصنیف ده جلدی شاید ۲۰ مورد بحث رجالی دیده می‌شود که آن هم در مواقعی هست که مؤلّف مواجه با تعارضی شده و ناچار از بحث رجالی گشته است. مرحوم نجاشی که ما امروز او را بالاتر از مرحوم شیخ می‌دانیم تا زمان مرحوم محقق مطرح نبوده، اول کسی که او را مطرح می‌کند سید احمد بن طاووس هست که هم دوره مرحوم محقق حلی هست و وفات آنها دو سال با هم تفاوت دارد؛ مرحوم سید احمد بن طاووس کسی است که بحثهای رجالی را در حوزه شیعه آورد و بعدها علامه حلی و ابن داوود که دو شاگرد سید بودند، مقداری به آن دامن زدند. مرحوم محقق در معتبر که شرح مختصر هست برای اولین بار نام نجاشی را می‌آورد و او را مشهور می‌کند وگرنه نجاشی فردی منزوی و غیر مشهور بوده و در وقت آشوب حنبلیان بغداد از آنجا به مطیرآباد رفته و نزدیک قبر سید محمد سامراء در گمنامی رحلت می‌کند. @salmanraoofi
🔅🔅🔅 🔹 ما در کتاب «پژوهشی در علم رجال» هم آوردیم که می‌گویند: نه هزار حدیث از آنچه در کافی وجود دارد ضعیف است. در حالیکه در ابتدا آن تصریح می شود آثار صحیحه من الصادقین(ع )؛ یا کتاب من لا یحضر الفقیه در ابتدا آورده «هذا ممّا أُفتی به و أَحکَمُ بالصِّحة» یعنی من به آن فتوا داده و حکم به صحت آن می‌کنم؛ اما بیش از دو هزار روایت مرسل دارد که می‌گویند حجت نیست. همچنین بسیاری از اسنادی که در آخر کتاب آورده مشتمل برافرادی است که توثیق و مدح و ذمی ندارند. تهذیب ده جلد است و شیخ طوسی تصمیم می‌گیرد در آن فتوای شیخ مفید را مدلّل کند چرا که پی می‌برد افرادی هستند که در کتابهای رجالی نه توثیقی دارند و نه تصدیقی. لذا در رساله شیخ مفید دلیل این فتواها را بیان می‌کند. او ابتدا فتوای شیخ مفید را مطرح کرده و به دنبال آن با یَدُلُّ علیه، دلیل آن را بیان می‌کند. 🔹 بحث سند تشریفاتی مکتبی است که اخیرا هم آقای مددی به آن دامن می زند. البته هر سندی را تشریفاتی نمی‌گویند و طبق نظر آیت الله بروجردی منظور از آن طرق هست. شیخ صدوق از کتاب شخص که نقل می‌کند واسطه های بین خود و صاحب کتاب را مطرح کرده است؛ این واسطه ها به نظر آقای بروجردی تشریفاتی بوده و فقط بخاطر این است که مخالفین نگویند روایات شما مرسل هست. واسطه ها را در سندها و کتابها مدام تکرار می‌کنند تا ایرادی وارد نشود. 🔹 نرم افزار درایة النور هم اگر بررسی کنید کاری به سند روایات مطرح شده ندارد. در رسائل هم که مطرح می‌کند به اسنادی که واسطه‌های بین شیخ طوسی و صدوق تا مولف کتاب است اصلا بررسی نشده است. در این نرم افزار از صاحب کتاب تا معصوم بررسی شده، مثل کافی که کل سند را آورده و کل آن را بررسی کرده است؛ اما در جایی که طرق آورده شده، طرق را بررسی نکرده‌اند. روایت هم می‌نویسند صحیح، اما وقتی به طریق مراجعه می‌کنند می‌بینند مشکل دارد چون طریق تشریفاتی است از جهت تیمن و تبرک و بخاطر حفظ نام بزرگان در طول تاریخ باقی بماند. 🔹 اصلا علم رجال را باید موجبه جزئیه گفت. باید گفت اخباریه هم که علم رجال را قبول ندارد موجبات جزئیه را در مباحث تعارض قبول دارد چون یکی از مرجحات ترجیح به صفات است و صفات را از علم رجال می‌گیریم.(پایان) @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 گفتاری از آیت‌الله شبیری زنجانی(1) "شیخ انصاری انفتاحی است نه انسدادی" ▪ ابتدا فکر می‌کردیم که نظر مرحوم شیخ بر انسداد است ولی ظاهرا مرحوم آشتیانی در حاشیه خود نقل می‌کند که مرحوم شیخ انصاری تصریح کرده که نظرش بر انفتاح است. هم چنین یک آقایی یک مطلبی را از یکی از مباحث اصولی شیخ انصاری نقل می‌کرد که درست بودنش متوقف بر قول به انفتاح بود و با انسداد درست در نمی‌آید، که دیدم حرف درستی است. 📝 به گزارش شبکه اجتهاد، آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی در آخرین نظر خود پیرامون انفتاحی یا انسدادی بودن شیخ اعظم گفت: 🔹 مرحوم شیخ انصاری غیر از مقام علمی و زهدش در عقل اجتماعی هم فوق العاده بوده و نسبت به اموری که دیگران به آن توجه نکرده اند، ایشان توجه داشته و روی مصالح احتیاط می‌کرده است. 🔸 مثلا یک پول هندی را که ظاهرا یک زن برای مشاهد مشرفه وقف کرده بوده و در دست انگلیسی ها افتاده بود، برای ایشان می‌فرستند که به مصرفش برساند که مرحوم شیخ همان دفعه اول یا دوم متوجه مساله می‌شود و از قبولش امتناع می‌کند و می‌گوید اینها دارای اهداف باطلی هستند و با این کارها می‌خواهند در امور تشیّع نفوذ کنند. @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 گفتاری از آیت‌الله شبیری زنجانی(2) "شیخ انصاری انفتاحی است نه انسدادی" ✅ وقتی اشخاص نمی‌خواهند وارد بحثی بشوند، طوری بیان می‌کنند که از بحث خارج شده و موجب دعوا نشوند. ▪ مرحوم شیخ در رسائل، بحث انسداد را که شروع می‌کند مقدماتی بیان می‌کند، من از عبارات ایشان حدس زده بودم که قائل به انسداد است، چون به طور مفصل بحث کرده و در بحث مقدمات از انسداد می‌گوید عمده مطلب که باید در مورد آن بحث شود این است آیا ادله حجیت خبر واحد برای ما، روایات معتبره به اندازه کافی درست می‌کند تا برای معظم فقه وافی باشد یا نه؟ و به همین مقدار بیان اکتفا می‌کند؛ یعنی بحث فرضی می‌کند و اصلا مشخص نمی‌کند که آیا روایات معتبره وافی به معظم فقه هستند یا نه؛ یعنی با این که در بحث انسداد به طور مفصل وارد شده، ولی در بزنگاه مطلب بدون هیچ بحثی، رد می‌شود. ما می‌گفتیم این قرینه هست بر این که ایشان قائل به انسداد است، ولی چون بحث انسداد و انفتاح از اموری است که باعث اختلاف بوده و اساس خیلی چیزها باطل یا درست می‌شده، لذا مرحوم شیخ نمی‌خواسته صریحا نظر خود را بیان کند، در باب حجیت خبر واحد هم می‌گوید خبر ثقه حجت نیست، بلکه آنچه حجت است خبر موثوق الصدور است که قهرا بعد از هزار و چند صد سال فاصله و این همه واسطه در نقل روایات، اطمینان به صدور به سختی حاصل می‌شود و قهرا روایات موثوق الصدور بسیار کم می‌شود، که وافی به معظم ابواب فقه نیست. ▪ هم چنین در بحث انسداد، در ادامه چند ورق که می‌گذرد مطلب را طوری تقریب می‌کند که انسان مطمئن می‌شود که ایشان قائل به انسداد است، اگرچه تصریح به نظر خود نمی‌کند. ▪ شبیه آن آقایی که الان فوت کرده و در زمان آقای حجّت به ایشان انتقاد می‌کرد، ولی اسمی از آقای حجت نمی‌خواست صریحا بیاورد. آقای حجت در آن زمان به جای شهریه به طلاب مهر نان می‌داد، این آقا بعد از انتقاد از آقای حجت، بدون آوردن اسم ایشان می‌گفت می‌خواهد به من نان بدهد یا ندهد، که همه از این بیان می‌فهمیدند مراد این آقا، آقای حجت است. ▪ چرا شیخ در مکاسب طبق اجماع منقول و شهرت فتوا داده است؟ هم چنین مرحوم شیخ، قائل به حجیت شهرت و اجماع منقول نبوده ولی با این حال در مکاسب طبق اجماع منقول و شهرت ها فتوا داده است، که در مورد آن دو احتمال وجود دارد؛یکی این که درست است که شهرت یا اجماع منقول بما هو حجت نیست، ولی اگر شهرت ادعا شده یا اجماع منقول به حدی زیاد باشد که تراکم نقل ها باعث ایجاد ظن بسیار قوی شود، از باب یک ظن خاص مثل اطمینان حجت است. ▪ احتمال دیگر این است که مرحوم شیخ، شهرت و اجماع منقول را از باب ظن خاص مثل خبر واحد حجت نمی‌دانسته ولی به خاطر انسداد از باب حجیت مطلق ظن حجت دانسته و در فقه به آن ها عمل کرده است. لذا ما ابتدا فکر می‌کردیم که نظر مرحوم شیخ بر انسداد است ولی ظاهرا مرحوم آشتیانی در حاشیه خود نقل می‌کند که مرحوم شیخ انصاری تصریح کرده که نظرش بر انفتاح است.(۱) ▪ هم چنین یک آقایی یک مطلبی را از یکی از مباحث اصولی شیخ انصاری نقل می‌کرد که درست بودنش متوقف بر قول به انفتاح بود و با انسداد درست در نمی‌آید، که دیدم حرف درستی است. ▪ شخص دیگری هم عبارتی از بحث انسداد مرحوم شیخ انصاری آورد که صریح بود در این که ایشان قائل به انفتاح است؛ بحث انسداد در کلام مرحوم شیخ خیلی مفصّل است و مطالعه همه آن، انسان را خسته می‌کند، لذا ما همه عبارات ایشان را نگاه نکرده بودیم. 📼 درس خارج فقه (جلسات علمی) آیت‌الله سیّد موسی شبیری زنجانی، تاریخ: ۱۹ آذر ۱۳۹۸ ——————– ۱- بحر الفوائد، ج۱، ص۱۹۰: و قد استفدت من کلماته فی مجلس البحث و غیره أنّه یعتقد وفاء الظّنون الخاصّه بأغلب الأحکام بضمیمه الأدلّه العلمیّه و إن کان الظّن الخاصّ منحصرا فی زعمه حسبما عرفت بظواهر الألفاظ و الخبر المفید للوثوق و الاطمئنان و کلّ ما یوجب نفی الرّیب بالإضافه فی باب التّعارض کما ستقف علیه فی الجزء الرابع‏. @salmanraoofi
(نشر بدون لینک کانال ممنوع است) 2 ☀گوشه ای از دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره پیاده شده از دروس ارائه شده باسمه تعالی برای غیر مجتهدین 1. تسهیل در شناخت یکی از مشکلات خواندن و این است که این کتب به گونه ای درس خارج اند و کسی که میخواهد این مطالب را بفهمد ، نکته ای که طرح نمی شود تئوری این مسائل و نقشه راه این مباحث است یعنی طلبه نمیداند که ره میخواهد به چه روندی به حکم برسد البته غیر از بعضی تقدم و تاخرهایی که فکر جوال شیخ دارد و نظم مباحث را کمی به هم می ریزد، طلبه در و یا که وارد می شود دقیقا مثل این است که بدون مقدمه و شناخت تئوری و روند و روش کار او را به اتاق جراحی ببرند و بگویند جراحی کنید. در درس خارج، استاد می آید موضوعی یا فرعی را مطرح می کند بعد اقوال یا ادله را مطرح می کند، بعد این اقوال و ادله را به روش خودش نقد می کند و بعد به یک نتیجه می رسد، این کلیت درس خارج است، البته در یا در ممکن است مقداری کار متفاوت باشد، ولی محصل باید خیلی گیرایی داشته باشد که متوجه بشود که این استاد چه روندی و چه روشهایی برای رسیدن به نتیجه دارد. مشکلی که در داریم همین است یعنی وارد عمل می شوند اما تئوری و روش کار گفته نمی شود شما باید تئوری و روش را در حین کار یاد بگیرید در واقع اگر کسی هم در شود می شود گفت مجتهد تجربی شده یعنی بدون دانستن نظریة کار، کار را یاد گرفته است. اگر طلبه در ابتدا یک آشنایی اجمالی با روش داشته باشد می داند که الان قاعدتا شیخ این طور کار را شروع می کند و اینطور ادامه می دهد و اینطور به پایان میبرد حالا گاهی تقدم و تاخرهایی در کار هست ولی بالاخره می داند روش کار این است و الان کجای روش کار در است و لذا سر در گمی در کل روش کار ندارد بلکه می داند این روش اجتهادی روندش این گونه است و من مثلا ایستگاه موضوع شناسی یا ظهور گیری یا حل تعارض یا غیره هستم و اشراف به روند دارد الان برای طلبه مکاسب خوان اصلا اشراف به روند در ورود به درس نیست لذا اصلا طلبه از اساس در کار شیخ سر در گم است چون نه تئوری اجتهاد را به طور اجمالی می داند و نه روش کار را مطلع است لذا یک فایده اشراف به روند و گم نشدن در روند اجتهاد مجتهدینی مثل است یا است که این فایده برای غیر مجتهد خیلی بیشتر است ولی برای مجتهد هم نسبتا فایده دارد. @salmanraoofi
سلمان رئوفی
🔅استاد جواد مروی: با روش‌شناسی، طلبه در ۶ ماه، ۸ سال جلو می‌افتد 🔅اگر طلبه شش ماه از وقتش را صرف م
1 🔅🔅🔅 ⏹استاد حاج شیخ جواد مروی در نشست‌ علمی فقه و اصول که با موضوع «منهج شناسی فقهی از دیدگاه فقهای شیعه» در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد برگزار شد، گفت: یکی از ضروریاتی که طلاب حوزه‌های علمیه به آموختن آن نیاز دارند، مقوله منهج شناسی است. ⏹ایشان افزود: بنده نسبت به چند نفر از فقهای شیعه که به اعتقاد من سرسلسله تحولات فکری و فقهی بودند، منهج شناسی فقهی کردم و نتایج بسیار عظیمی از این کار بدست آمده است. نسبت به دیدگاه‌های فقیهانی از جمله شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه حلی، شهید اول، آیت‌الله خویی، حضرت امام خمینی، مرحوم بروجردی و شهید صدر، مدل شناسی و منهج شناسی شده و مشخص گردیده که روش تفکر فقهی این اندیشمندان بر چه اساسی استوار است. ⏹ایشان با اشاره به ثمرات منهج شناسی بیان داشت: بعضی از طلاب درس خارج، متنی از متون علامه حلی را می‌خوانند و با تسلط به نقادی می پردازند، اما مشاهده می‌شود قدرت تجزیه و تحلیل افکار ایشان را ندارند چون با منهج فقهی علامه آشنایی کامل ندارند. ⏹استاد با تاکید بر ضرورت منهج شناسی علامه حلی بیان داشت: امروز که بحث فقه مقارن، پررنگ است و افکار ما با افکار اهل سنت استدام پیدا کرده و به چالش کشیده می‌شود، ترسیم منهج فقهی علامه حلی بسیار ضروری است. ⏹ایشان با اشاره به ویژگی ادبی منهج محقق اصفهانی اظهار داشت: اگر کسی کتاب الاجاره محقق اصفهانی را به دقت مورد بررسی قراردهد متوجه می‌شود ایشان ذوق خاصی در ادبیات از جمله در لغت داشته است. این ذوق خاص را در اقران ایشان نمی‌بینیم. این ذوق ادبی محقق اصفهانی باعث شده استنتاجات دقیق و لطیف خاصی را به همراه داشته باشد و پاره‌ای از نظریات متفاوت فقهی ایشان مبتنی بر همین استنتاجات است. مثلا در بحث لاضرر و بحث های دیگر که برداشت‌های خوبی را عرضه می‌کند و در موارد مختلفی بازتاب درخشانی داشته است. ⏺صاحب جواهر برخی از فقها را نقد می‌کند و هنگامی که نقدی را به صورت علمی وارد می‌نماید به دنبالش ضعفی را مبتنی بر یک تعلیل بیان می‌کند. به عنوان مثال در خصوص برخی علما بیان می‌دارد «این اشتباه فلان عالم، از طریقه‌ اجتهادش ناشی شده است ، و نیز بیان کننده آن است که اجتهادش مختل است». بنابراین صاحب جواهر با منهج شناسی استنباط فقهی، دیگران را نقد می‌کند. همچنین صاحب جواهر نسبت به برخی از فقها بیان می‌کند «این فقها استقامت در طریقه دارند و روش و منهج آنان، مستقیم است» اما سؤال این است که این طریقه و منهجی که گاهی به مختل بودن و مستقیم بودن مطرح می‌شود، آیا قابل بازسازی است، یا خیر؟ @salmanraoofi
2 🔅🔅🔅 ⏹استاد مروی افزود: وقتی مباحث فقهی پیرامون این مسأله را بررسی کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که فقهای بزرگ ما جدای از مباحث ریزی که در پاره‌ای از اختلافات رجالی و اصولی و غیره دارند، از یک منهج و طریقه‌ای هم تبیعت می کرده‌اند، که ما اگر بتوانیم این روش و طریقه را مدل سازی کنیم، توانسته ایم مقدار زیادی به پیشبرد فکری اجتهاد کمک کنیم. ⏹ایشان خاطر نشان کرد: اگر مناهج و روش فکری علمای شیعه را مدل‌دار دنبال کرده و هر کدام از آن را جای خودش طراحی کنیم، می‌توانیم از این مدل‌ها بن‌بست‌های مختلف فقهی را بشکنیم. ⏹استاد یادآور شد: با مطالعه زمان شیخ طوسی ملاحظه می‌کنیم، که شیخ طوسی در مسائل فقهی با چندین نفر درگیر بوده است، در نتیجه ما شاهد انبوه آراء در زمان ایشان هستیم، از این جهت به نوع منهج شناسی فقهی شیخ طوسی دست خواهیم یافت. ⏹ایشان اظهار داشت: اگر طلبه ای که چهار سال درس خارج خوانده مشخصات منهج فقهی را به اعتقاد خودم در یازده جلسه درسی آموزش ببنید، می تواند بسیاری از افکار علامه حلی را بازخوانی کند و من این را آزمایش کرده‌ام؛ بنابراین لازم است که طلاب سطوح خارج، مدل منهج شناسی را بدانند تا بتوانند آراء فقها را استخراج کنند. ⏹استاد با اشاره به منهج فقهی آیت الله بروجردی که بر چند اصل مبتنی است، تصریح کرد: مرحوم آیت الله بروجردی بارها گفته اند: «فقه و حدیث ما حاشیه بر فقه و حدیث اهل سنت است» و متاسفانه برخی از شاگردان ایشان در مشهد به گونه ای غلط این نکته را تفسیر کردند. متأسفانه این حرف به درستی توضیح داده نشده است که مقصود ایشان از این سخن چیست؟ مرحوم آیت الله بروجردی با ذهن نقاد و با مراجعه ای که به کتب اهل سنت داشتند، منهج‌شان حتی از منهج علامه حلی که تخصص در فقه السنة را دارا می‌باشد، قوی تر است اما بیان صحیح این سخن آیت الله بروجردی این است که اهل بیت(ع) در زمان خودشان درگیر افکار مختلف مکتب خلفا بودند و مکتب خلفا مکتب شایع و یا حاکم آن زمان بوده است. در آن دوران مثل امروز، فقه شیعه و سنی جدا مطرح نمی شده است و این مشهور بودن باعث می شد شیعه و سنی با هم زندگی کنند و در بسیاری از مواقع سؤالاتی که مطرح می شده است از رسوبات فکری اهل تسنن در ذهن شیعیان بوده است، در نتیجه سؤالات با این پیش داوری و این پیش فرض مطرح می شده است و جواب امام نیز مبتنی به آن پیش فرض ها بوده است. ⏹این استاد حوزه اضافه کرد: با گذشت زمان کم کم جامعه اهل سنت از شیعه جدا شد و دیگر جمع کثیری از فقها نگاهی به آن پیش فرض‌ها نمی کردند، در نتیجه ظهور روایت را به شکل دیگری معنا می کردند. بنابراین نه این حرف که فقه ما حاشیه بر فقه تسنن است صحیح می باشد و نه این که آن ها اصل هستند و ما فرع هستیم. این تلقی بسیار اشتباه است. ⏹استاد با اشاره به نگاه مرحوم آیت الله بروجردی که بسیار ویژه و راه گشا است اظهار داشت: ادعای من این است با این نگاه تا الان حداقل بیش از 50 مورد در مبحث تعارض و غیر آن در فهم روایات پیچیده، بن بست روایات حل شده است. ایشان با ترسیمی از ثمرات این نگاه در فهم احادیث و حل تعارض بین روایات بیان داشت: اگر طلبه ۶ ماه از وقتش را صرف منهج شناسی کند و تطبیقاتی در کنارش داشته باشد، ادعا می کنم هشت سال از نظر فقهی از دیگران جلوتر است و می تواند با مدل سازی، مسائل مستحدثه بسیاری را حل کند. ⏺استاد در پایان تاکید کرد: با توجه به گستردگی تئوری‌ها و نظریه‌ها در فقه، اگر بخواهیم در مباحث فقهی جزئی نگری کنیم و با تک نگاری آراء جلو رویم، یقینا 300 سال وقت می‌برد که به جایی برسیم و ما زمان زیادی نداریم و تنها راه رسیدن به رشد تفکر فقهی، منهج شناسی و مدل سازی روش فکری فقیهان بزرگ است. 📚منبع: استاذنا 👈🏾این بیانات در ۲۳ آذر ۱۳۹۱ در مدرسه علمیه نواب مشهد و در نشست منهج شناسی فقهی از دیدگاه فقهای شیعه بیان شده است. @salmanraoofi
🔅عزيزان! طلاب جوان! فضلا! توجه كنيد كه حوزه ى علميه- همانطور كه امام (ره) مكرر فرمودند- قاعده ى نظام جمهورى اسلامى است و همه چيز روى اين قاعده بنا شده و دوام خواهد يافت. اين قاعده بايد محكم باشد. استحكام اين قاعده، با تضمين سه عنصر اصلى امكانپذير است، و هركدام از آنها نباشد و يا كم باشد، اين قاعده متزلزل خواهد شد، و اگر قاعده متزلزل شد، طبيعتاً همهى آنچه كه بر او سوار است، تكان خواهد خورد........ اولين عنصر، فقه است. فقاهت را به همان معناى پيچيده و ممتازى كه امام (ره) براى ما معنا مى كردند و بخصوص در بيانات دو، سه سال اخيرشان بر آن تأكيد داشتند، معنا مى كنيم يعنى تركيبى از متد علمى و دقيق فقاهتى و به تعبير امام (ره): فقه جواهرى حوزه و روحانيت ؛ ص96 @salmanraoofi
۱ سلام علیکم همانطور که در مقاله اشاره کردید تعداد این علوم و مقدار احتیاج به آنها و جای استفاده و زمان استفاده و روش استفاده بحث های زیادی باید شود. برای اجتهاد : بهترین و غنی ترین و قوی ترین منابع و کتاب های قدیم و جدید برای مطالعه ۱- ۲- و و ۳- (، و ) ۴- ۵- ۶- ۷- ۸- ۹- ۱۰- و ۱۱- علم ۱۲- مطالعه بعضی علوم روز (مثلا کتاب های ارایه شده در طرح ولایت موسسه ایت الله مصباح و ..) چه کتاب هایی معرفی میکنید. ۱- در صرف: کتاب آموزش پیشرفته دانش صرف ، تالیف حجت الاسلام عبدالرسول کشمیری. ۲- در نحو: کتاب اعراب القرآن محی الدین درویش چرا که لغت نحو و بلاغت را با هم دارد و مختصر و مفید است. در اصول و فلسفه نحو غیر از کتاب الاقتراح سیوطی کتابی نمیشناسم ولی توصیه بنده اطلاع از هرمونوتیک و کار بروی نحوه ظهور گیری آیت الله بروجردی است. در هرمونوتیک هم کتاب حجت الاسلام و المسلمین آقای احمد واعظی کتاب معتبر و خوبیست. ۳- بلاغت: کتب علامه همایی و کتاب بسیار بسیار مهم دراسة و نقد فی مسائل بلاغیة هامه محمدصادق فاضلی ۴- لغت کتاب مقاییس اللغة و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم محقق بزرگوار مصطفوی و کتابی که اخیرا از دروس حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن وکیلی در علم لغت منتشر شده ۵- منطق ارسطویی: رهبر خرد، اساس الاقتباس خواجه نصیر، معیار دانش عسکری سلیمانی امیری، منطقیات فارابی چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی، و کتاب مهم مناهج الاستدلال علی ربانی گلپایگانی چاپ موسسه کلام آیت الله سبحانی که جامعه المصطفی تجدید چاپ کرده است. ۶- منطق جدید: اطلاعی ندارم ۷- منطق فازی: کتابی پیدا نکردم ۸- فلسفه: حتما و حتما از پایه پنج با برنامه استاد امینی نژاد شروع به خواندن فلسفه کنید البته علاقه و استعداد خود را در نظر بگیرید. ۹- کلام: کلام قدیم مطلع نیستم اما شنیدم که رهنامه ویژه نامه خوبی در این باره ارائه داده است در کلام جدید هم کتاب آقای حسن یوسفیان شنیدم کتاب خوبیست ۱۰- در تفسیر و علوم قرآن: کتابهای آیت الله معرفت در زمینه علوم قرآن معروف است و خوب این کتابها هم از نظر بنده بسیار مهم است در علوم قرآن: ۱/ روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان علی الاوسی ۲/ علامه طباطبایی و نقد حدیث خانم شادی نفیسی ۳/ کتاب تفسیر قرآن به قرآن حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن وکیلی در تفسیر: تفاسیر ۱/انوار درخشان، ۲/المیزان و ۳/تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی ره چاپ موسسه کوثر مربوط به نشر آثار امام خمینی ره و ۴/ جلسات صوتی مقدمات تفسیر استاد امینی نژاد در 20 جلسه ۵/همچنین تبیان موضوعی جلد 13 موضوع قرآن در کلام امام خمینی ره و ۶/ جلد اول تفسیر تسنیم علامه جوادی آملی ۱۱- علم تاریخ: ۱/ دوره تاریخ علامه سید مرتضی العاملی در سیره پیامبر و امیرالمومنین علیهم السلام و ۲/ دوره تاریخ حجت الاسلام هادی یوسفی و ۳/ کتب تاریخی خانم مرضیه محمد زاده چاپ دلیل ما، البته کتابهای متفرقه بسیاری هست که خود مجال دیگری میطلبد ۱۲- در علوم روز و مباحث روز بسته به هدف طلبه دارد ولی به نظرم مطالعه کتب موضوعی کار شده از صحبتهای متعلق به دفتر نشر آثار، خواندنش بسیار بسیار لازم است و بعد کتب شهید مطهری و بعد بسته به هدف طلبه است. @salmanraoofi
۲ سلام علیکم 🌟1- آیا کتاب های رسمی حوزه کفایت میکند یا خیر؟ 👈پاسخ: کتاب های رسمی حوزه لازم است اما کافی نیست. بنابر این باید کنار کتب رسمی حوزوی کتابهای دیگری را برای مطالعه داشت. 👈در این کتابهای کمکی باید سه نکته لحاظ شود 👈نکته اول: استعداد فرد مطالعه کننده، فرد نباید کتابی را که هنوز مناسب سطح علمی او نیست برای مطالعه انتخاب کند تا دچار زدگی و خستگی علمی نشود 👈نکته دوم: باید کتابی که ما را با اقوال مختلف آشنا کند انتخاب کنیم تا ماده لازم برای فکر کردن را در اختیار داشته باشیم 👈نکته سوم: کتابهایی که محققانه است و قوت فکری را در ما تقویت میکنند به مقدار لازم ببینیم تا با افکار محققانه مختلف آشنا شویم 🌟2- واقعا چه مقدار دانستن قبل رسیدن به درس خارج نیاز است؟ 👈:پاسخ: دانستن قواعد و نکات کلیدی و کاربردی نیاز است 🌟1/ آیا باید در ادبیات عرب مجتهد شد؟ 👈:پاسخ: 3 نکته در ادبیات عرب قبل از پاسخ به سوالات شما 👈:تذکر: این نکات مبتنی بر اعتقاد بنده بر جواز نقل به معنی در حدیث و به تبع عدم حجیت برداشتهای نحوی کلمه به کلمه از کلام معصوم است مگر در شرایطی 👈نکته اول: مساله مهم در ادبیات عرب ملکه شدن نکات کلیدی ادبیات عرب با تجزیه و ترکیب است شما هر مقدار هم که در ادبیات عرب اقوال بدانید کم کم نظرات را فراموش خواهید کرد لذا مهم این است که نکات مهم نحوی و صرفی را بدانید و با تجزیه و ترکیب این نکات کلیدی را با به کارگیری عملی، به صورت ملکه در بیاورید تا در صورت لزوم بتوانید استفاده کنید. 👈نکته دوم: از نظر بنده در ادبیات عرب مثلث 1/ 2/ و و 3/ مهم است نه فقط نحو و صرف طلاب معمولا از اهمیت لغت غافلند و اصلا آشنایی درستی با کتب لغت انواع آن و اهمیت بعضی کتابهای لغوی و مبانی متفاوت آنها ندارند لذا نزد طلاب تفاوت صحاح با نهایه و مجمع البحرین، و تفاوت آنها با کتاب مقاییس اللغه و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (که این دو دارای مبانی واحدی هستند) روشن نیست لذا نکته دوم و مهم برای طلاب آشنایی با کتب لغت و انس با معانی عربی و اشراف به مبانی لغوی و تفاوتهای کتب لغوی مختلف است. 👈نکته سوم: آشنایی با بلاغت و فنون و نکات بلاغی است اهمیت بلاغت از نحو بیشتر نباشد کمتر نیست به دو دلیل 👈دلیل اول: بلاغت را علم علل النحو دانسته اند یعنی چرا اینجا جمله اسمیه آمد چرا خبر مقدم شد و ...خوب بعد از تجزیه و ترکیب دانستن این نکات در فهم معنی بسیار مهم است 👈دلیل دوم: قاعده بسیار مهم «ربّ شیء واجب فی النحو جائز فی المعانی و رب شیء جائز فی النحو واجب فی المعانی» طلبه باید بداند چرا در قرآن کریم آمده: « موتون الزکاة و مقیمین الصلاة» و همینطور در حدیث برائت چه قاعده بلاغی مورد استفاده قرار گرفته است و .... کسی که بلاغت نداند از ظرائف فهم کلام معصوم بی بهره خواهد بود لذا باید طلبه به نکات بلاغی وارد باشد خصوصا برای استفاده از قرآن و نهج البلاغه و باید تا میتواند این علم را تدریس و تحقیق داشته باشد. 👈👈پاسخ: اجتهاد به معنای دانستن دلایل هر قاعده و اتخاذ نظر مهم است اما مهم تر توجه به مثلث 1/ لغت 2/ نحو/صرف و 3/ بلاغت است و دانستن قواعد و نکات مهم و تاثیر گذار مثل اصل نحت و معنای دو فعل اشراب شده در کلمه «قام الیها» و اسم این باب و کاربرد این باب است. @salmanraoofi
۳ ۲/ قبل از درس خارج یا بعد از درس خارج؟ 👈نکته اول: سعی کنیم هر درس را در همان پایه تمام کنیم البته دروس را به سه سطح 1/ اهم 2/مهم و 3/ غیر مهم تقسیم بندی کنید ساعات و توان خود را بسته به اهمیت درس صرف کنیم 👈نکته دوم: اینکه بخواهیم در علوم دیگر که به آن پایه نرسیده ایم کار نکنیم چون علوم قبلی را ضعیف هستیم غلط است باید از تمامی تعطیلات خصوصا تابستان نهایت استفاده را برای جبران ضعفهای خود داشته باشیم اساتیدی را که درس خوان هستند پیدا کنیم و با آنها جبران ضعف کنیم، هم مباحث داشته باشیم، از نوارهای اساتید مبرز استفاده کنیم و به کتابهای لازم مراجعه کنیم و اگر جو درسی بر کلاس یا مدرسه حاکم نیست خودمان دلسوز خود باشیم و به جد درس بخوانیم. باید خودمان باور کنیم و به خانواده هم با عمل بفهمانیم کار ما مطالعه و درس و بحث است تابستان عید نوروز و ... ندارد. بعضی طلاب برای درس خیلی زحمت کشیدند اما وقتی به قم آمدند دیدند بعضی طلاب بیشتر از آنها زحمت کشیده اند و جلوتر هستند البته افراط و تفریط نداشته باشیم هم درس هم تفریح هم عبادت 👈پاسخ: انسان معمولا هر چقدر هم زحمت بکشد بعدا با بالارفتن سن و پخته شدن ذهن افکارش تغییر میکند البته این تغییر بسته به اشخاص متفاوت است ولی باید در هر وقت زحمت همان وقت را کشید لذا مسلما اگر قبل از درس خارج خوب هم زحمت بکشید بعدا با چند دوره تدریس عمق بهتری پیدا خواهید کرد لذا مهم این است که زحمت هر زمان را در همان زمان کشیده باشید قبل از درس خارج یا بعد از آن فرقی نمیکند البته باید مطالعات لازم قبل از درس خارج داشت و با اقوال و استدلالات آشنا بود. ۳/ همه مجتهدین فعلی و قدیمی در ادبیات عرب مجتهد بودند اگر آری بعدا کم کم رسیدند یا ابتدا مجتهد شدند بعد وارد فقه و اصول شدند؟ 👈پاسخ: مسلما همه مجتهدین فعلی و قدیم در ادبیات عرب مجتهد نبودند مجتهدین صاحب نام هم در ادبیات عرب قوت و ضعف دارند حتی معروف است یکی از مجتهدین به نام و زنده جمله ای گفته اند که دلالت بر ضعف ادبیات عرب ایشان دارد. اینکه مجتهد شدند و وارد اجتهاد شدند یا بعد از اجتهاد سعی در اجتهاد در ادبیات عرب داشتند را نمی دانم مهم هم نیست مهم این است که ما بر نکات کلیدی و کاربردی این علم اشراف داشته باشیم و اگر می توانیم صاحب نظر بشویم. @salmanraoofi
۴ ۳- آیا در تمام نیاز است؟ در این بحث استدلال نتیجه تابع اخص مقدمتین است را قبول دارید؟ پاسخ اول: اجتهاد به معنای دانستن اقوال و دلایل اقوال و اتخاذ نظر اگر کسی استعداد و تلاش داشته باشد خوب است اما تا به حال کسی را که در همه علوم مقدماتی مجتهد باشد ندیده ام و سعی بنده در علوم مقدماتی اجتهاد جدا کردن نکات جدید و کلیدی این علوم برای اجتهاد بود که کار جدیدی در این وادی بود مسلما بنده به آن کار اعتقاد دارم و توصیه ام به طلاب رفتن آن راه است اما اگر کسی را دیدید که در منطق و کلام، صرف و نحو و سه علم بلاغت و لغت مجتهد بود به تمام معنی الکلمه معرفی کنید تا بنده هم زانوی شاگردی بزنم گرچه این امر محال وقوعی است و در صورت وقوع هم جمله امام راحل عظیم الشان را به یاد داشته باشید که برای اداره جامعه کافی نیست و این جمله تعیین کننده راه های پیشنهادی برای اجتهاد را در بسیاری از موارد با اشکال عمده مواجه میکند که فعلا در مقام ارائه اشکال به صورت فنی و علمی و اجتهادی و ارائه راه حل برای آن نیستم. 👈پاسخ دوم: اینکه نتیجه تابع اخص مقدمتین است را مسلم قبول ندارم چرا که ادل الدلیل بر اشتباه این کلام مجتهدین به نام و صاحب سبکی بودند و هستند که مسلم در این امور مقدماتی مجتهد نبودند. ۴- حفظ ارجوزه ها و اشعار مختلف و مشهور علمی و دینی و اخلاقی مثل الفیه و قصیده امام و .... چطور است؟ اگر ممکن است و مورد تایید شماست تعدادی از متون و ابیات و .. که حفظشان را توصیه میکنید معرفی کنید. 👈پاسخ: اگر منظور از این حفظها به کارگیری حافظه برای حفظ قواعد لازم الحفظ باشد، مسلم خوب است البته به این کار، به کارگیری عملی قواعد را هم، با تجزیه و ترکیب در ادبیات عرب، منطق و همچنین به کارگیری مطالب اصول و فقه پیگیری کنید. کتابهایی هم در فقه و اصول شبیه کتابهای اعراب القرآن نوشته شده که معرفی خواهم کرد. ۵- تقلید از روش بزرگان قدیم خوب است؟ 👈پاسخ: تقلید از برزگان قدیم در پنج مساله خوب است : 1/ جدیت و استغراق در درس و بحث تا اجتهاد. 2/ اتخاذ مشی زاهدانه و بی اعتنایی به دنیا. 3/ خودسازی و جدیت در تهذیب نفس. 4/ سعی در اعتلای اسلام و مسلمین و نشر و اقامه اسلام با علم و عمل. 5/ الگو برداری از نوآوریهای آنان در زمان خودشان و تطابق دادن آن نوآوریها با این زمان که بحثهای مفصلی میطلبد ولی اجمالا به ترتیب توانایی ما در دسترسی به این الگوها: ۱/ شهید مطهری، ۲/ آیت الله العظمی خامنه ای و ۳/ امام خمینی در این مساله الگو هستند. ۶- جایگاه مکالمه عربی را چه اندازه میدانید؟ چه کتابهایی در این بخش نیاز است؟ 👈پاسخ: دانستن مکالمه عربی بستگی به هدف طلبه دارد و اینکه طلبه چه حوزه کاری را برای خود انتخاب میکند اگر طلبه، حوزه کاری بین الملل و اهل سنت را در بین الملل دنبال میکند واجب است و گرنه دلیلِ کار برای مکالمه عربی چیست، نمیدانم. @salmanraoofi