#فوائد_رجالیه ۱
💠 لزوم توجه به گویش ها و لهجه های محلی در تشخیص راویان
در تهذیب روایتی با سند زیر ذکر شده است:
《رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَتُّويه بْنِ نَابِحَةَ عَنْ أَبِي سُمَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْبَزَّاز...》 (تهذیب الأحكام، ج۹، ص۳۹۳)
"متویه" تلفظ محلی "محمد" است که در مناطقی (خصوصا در قم) به کار می رفته است و "متویه بن نابحه" در این سند همان "محمد بن ناجیه" می باشد. (۱)
در سند مشابهی در کافی آمده است:
《مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ نَاجِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (۲) عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِم...》 (الکافی، ج۴، ص ۳۵۹)
همچنین در فقیه آمده است:
《رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ نَاجِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِم...》 (الفقیه، ج۴، ص۱۶۰)
نجاشی در ذیل "علی بن محمد بن علی بن سعد الاشعری القمی القزدانی" می نویسد:
《منسوب إلى قرية، يكنى أبا الحسن، و يعرف بابن متويه...》 (رجال النجاشی، ص۲۵۷)
و در جای دیگری، همین شخص را با تعبیر "علویه بن متویه" ذکر می کند:
《محمد بن سالم بن أبي سلمة الكندي السجستاني أخبرنا علي بن أحمد قال: حدثنا إسحاق بن الحسن قال: حدثنا محمد بن الحسن قال: حدثنا علوية بن متويه بن علي بن سعد أخي أبي الآثار القزداني عنه به》 (رجال النجاشی، ص۳۲۲)
"علُّویه" نیز تلفظ محلی "علی" است. همین گونه، در مورد اسم "علی" گاهی "علّان" نیز تعبیر می شده است. مانند "علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان الرازی الکلینی" که به علان شناخته می شده است. (رجال النجاشی، ص۲۶۰)
در تاج العروس آمده است:
《علّان لقب جماعه من المحدثین ممن اسمه علی...》 (تاج العروس، ج۱۸، ص۳۸۴ و ن.ک. ج۱۵، ص۵۲۱)
اما پذیرش این که علان لقب (به معنای مصطلح) باشد مشکل است. مرحوم آقای بروجردی علان را عجمی شده ی علی دانسته اند. (۳) به نظر می رسد همین مطلب صحیح است. البته گاهی این تغییرات در همان زبان عربی رخ می دهد. مانند احمد بن هلال که گاهی احمد بن هلیل تلفظ شده است. (۴)
این تغییرات نظائر دیگری نیز دارد (۵) و توجه به آن در شناخت راویان و توحید مختلفات به کار می آید.
__________
۱- در استبصار مطبوع به جای متویه بن نابحه، "مَثُوبَةَ بْنِ نَايِحَةَ" آمده و "متوبة" و "نايجة" از بعضی نسخ نقل شده است. (الاستبصار، ج۴، ص۱۶۴)
در مورد ضبط متویه در ایضاح الاشتباه در ذیل الحسین (الحسن) بن متویه آمده است:
《بفتح المیم، و تشدید التاء المنقطه فوقها نقطتین المضمومه، و اسکان الواو》 (ایضاح الاشتباه، ص۱۶۳)
طبق این کلام، "مَتُّوَيْهِ" خطاست و ظاهرا کسی که متویه را چنین ضبط کرده آن را مانند اسم هایی نظیر سیبویه و نفتویه انگاشته است در حالی که این اسامی از باب دیگری هستند و از ترکیب سیب و نفت با ویه ساخته شده اند.
۲- محمد بن علی در این سند و سند بعد، همان ابو سمینه در سند تهذیب است.
۳- مقدمه ترتیب اسانید الکافی، ص۲۴۸
۴- به عنوان نمونه: 《...عن احمد بن مابنداد عن احمد بن هلیل الکرخی عن ابن ابی عمیر...》(فلاح السائل، ص۱۵۲)
۵- نظیر عبدون در مورد عبدالله یا عبدالواحد و دیگر موارد
برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۵
#رجال #حدیث #راوی_شناسی
#طرائف
@Taraaif
@salmanraoofi
#فوائد_فقهیه ۱
💠 معنای «علی رأیٍ» در مکتوبات علامه ی حلی
در برخی کتب علامه، نظیر قواعد و ارشاد، در موارد فراوانی بعد از ذکر حکم شرعی، تعبیر "علی رأیٍ" به کار رفته است. ممکن است این تعبیر موهم این معنی باشد که علامه آن قول را به نحو جزمی، اختیار ننموده اند.
اما به نظر می رسد که این گونه نیست و حکمی که "علی رأیٍ" بیان شده، همان رأی و مختار علامه است.
به بیان دقیق تر، این تعبیر دلالت بر دو مطلب دارد:
اولا مساله، محل اختلاف است و ثانیا مختار مولف، همان حکمی است که بیان شده است.
در روضات الجنات همین مطلب از فخر المحققین (فرزند علامه) نقل شده است:
《و من جملة فوائده المنقولة عنه فى مقدّمات شرح كتاب القواعد بيانه مراد والده العلّامة من قوله على رأى المكرّر وقوعه فى القواعد و الإرشاد و هو انّه قال انّه إذا قال على رأى يكون إختياره ما قبله، و نبّه بقوله على رأى على أنّ فيه خلافا لبعض الأصحاب》 (روضات الجنات، ج۶، ص۳۳۵) (۱)
تتبع در ایضاح الفوائد (شرح فخر المحققین بر قواعد علامه) همین مطلب را به خوبی نشان می دهد. (۲)
با این حال، به صاحب مقامع الفضل نسبت داده شده است که به این تفسیر اشکال کرده اند و عبارت را طور دیگری معنی نموده اند:
《... إلّا أنّ صاحب مقامع الفضل تنظر فى ثبوت هذا الإصطلاح من جهة عدم اطّراده بالنّسبة إلى مواضع منها قوله فى خيار العيب لو باع الجانى خطأ ضمن أقلّ الأخيرين على راى، و الأرش على راى، و قوله فى القبض أيضا مثل ذلك؛ ثمّ قال رحمه اللّه و الّذى يختلج بالبال فى حلّ هذا الإشكال إنّ ذلك إنّما كان من تغيّر الرّأى، و قد كان المصنّفون سيّما الشّيخ و المحقّق و العلّامة هذا كثيرا ما كان يتغيّر رأيهم حتّى فى كتاب واحد كما لا يخفى على من له أدنى ممارسة و اذا تغيّر رأيهم لم يرجعوا فيضربوا على الرّأى الأوّل؛ بل إكتفوا فى إعلام المكلّفين بظهور تأخّر الرّأى الجديد...》
اما با رجوع به خود مقامع الفضل روشن می شود که ایشان نه تنها با تفسیر مذکور مخالفت نکرده اند؛ بلکه حتی در مواردی که دو رأی متضاد طرح شده هم به نحوی بر آن تفسیر تحفظ کرده اند:
《سؤال: مراد علّامه رحمه الله از «على رأى» در كتاب «ارشاد» چه چيز است؟
جواب: آنچه از تتبّع مظانّ غالب استعمالات آن جناب در «قواعد» و «ارشاد» مستفاد مىگردد آن است كه به اين اشاره نموده است به مختار خود و به آنكه در آن مسأله، رأى ديگر از براى علماء هست و فخر المحقّقين در بيان اصطلاحات «قواعد» تصريح به اين نموده -على ما نقل- فقال: إذا قال: «على رأي» يكون اختياره ما قبله و نبّه بقوله: «على رأي» على أنّ فيه خلافا لبعض الأصحاب. و به انضمام عدم تغيير اصطلاح، اصطلاحش در «ارشاد» نيز چنين خواهد بود؛ لكن در چند موضع مخالفت اين اصطلاح نموده و از آن جمله در خيار عيب كه گفته: «لو باع الجاني خطاء ضمن أقلّ الأمرين على رأي و الأرش على رأي» و «...» و الذي يختلج بالبال في رفع هذا الإشكال أنّ ذلك إنّما كان من تغيير الرأي...》 (مقامع الفضل، ج۱، ص۳۹۴)
ظاهرا مراد ایشان این است که آن مواردی که دو قول متضاد هر دو با تعبیر "علی رأیٍ" آمده، علامه در ابتدا تنها یکی از آن دو را نگاشته بوده و بعد که تبدل نظر حاصل شده، نظر دوم را با همان تعبیر "علی رأیٍ" در ادامه ی نظر اول نوشته اند.
پس حتی در موارد ذکر دو رأی متضاد هم ایشان هر کدام را بیانگر نظر علامه در برهه ای از زمان گرفته اند. البته قبول تفسیری که ذکر شد، مستلزم قبول فرمایش ایشان نیست. بلکه می توان گفت تنها در مواردی که فقط یک قول با تعبیر "علی رأیٍ" ذکر شده ظاهر در این است که خود علامه نیز آن را اختیار کرده اند و این منافاتی ندارد با این که گاهی دو قول متضاد را نقل کنند و هر یک را به رأیی نسبت دهند و دیگر ظهور در مختار خودشان نداشته باشد. (۳)
______
۱- البته صاحب روضات بعد این عبارت می نویسد:
《قلت: لا يبعد على هذا كونه تصحيف عبارة على رأيى باليائين أو كون رسم خطّه الشّريف فى مثل ذلك كذلك》 (روضات الجنات، ج۶، ص۳۳۵)
به نظر می رسد وجهی برای التزام به این تصحیف وجود ندارد و همان "علی رأیٍ" مفید مطلبی است که ذکر شد. مثلا منقول است که وقتی از مرحوم آیه الله سید احمد خوانساری مساله ای پرسیده می شد، ایشان فتوای یکی از فقهای سابق را که مطابق نظرشان بوده نقل می کردند و بیان می کردند که مثلا محقق در شرایع چنان فتوی داده و فتوی را صریحا به خودشان نسبت نمی دادند.
#طرائف
@Taraaif
@salmanraoofi
⬇️
#فوائد_فقهیه
⬆️
۲- در مواضع متعددی حکمی را که در قواعد، با تعبیر "علی رأیٍ" آمده، فخر المحققین آن را مختار علامه معرفی نموده است. نظیر:
《قال دام ظله: و يعطى من انتسب بأبيه خاصة دون من انتسب بأمه خاصة على رأيٍ. أقول: ما اختاره هنا مذهب الشيخ في المبسوط》 (ايضاح الفوائد، ج۱، ص۲۱۷)
همچنین ن.ک. ج۱، صفحات ۴۵ و ۷۵ و ۱۰۸ و ۱۱۱ و ۱۱۹ و ۱۲۰ و ۱۲۴ و ۱۲۵ و ۱۳۹ و ۱۶۸ و ۱۸۴ و ۲۴۴؛ ج۲، صفحات ۴۱۵ و ۴۸۸؛ ج۳، صفحات ۱۳۷ و ۵۱۳ و ۶۳۸؛ ج۴، ص۵۱۳؛ برای مثال نقض ن.ک. ج۱ ص۲۰۳.
همچنین ن.ک. غایة المراد، ج۱، ص۵۴، مقدمهی محقق کتاب.
با توجه به رابطه ی نزدیک بین علامه و فخر، کلام فخر در تفسیر عبارت علامه، معتبر به نظر می رسد؛ خصوصا این که علامه، قواعد را به درخواست فخر نگاشته است:
《أما بعد فهذا كتاب «قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام»، لخصت فيه لب الفتاوى خاصة و بينت فيه قواعد أحكام الخاصة، إجابة لالتماس أحب الناس إلي و أعزهم علي، و هو الولد العزيز محمد ....》 (قواعد الأحكام، ج١، ص۱۷۱)
و همچنین تکمیل و اصلاح کتاب های خود را بر عهده ی او نهاده است (قواعد الأحكام، ج۳، ص۷۱۷) و فخر نیز قواعد را در زمان حیات علامه و به دستور او شرح کرده است (ایضاح الفوائد، ج۱، ص۱۱).
۳- مثلا در همان مثال مرحوم آقای خوانساری، اگر در جواب سوالی بفرمایند محقق در شرایع چنان فتوی داده فهمیده می شود که مختار خودشان نیز همان است و این منافاتی با این ندارد که در جواب سوالی بفرمایند محقق چنان فتوی داده و علامه بر خلاف آن فتوی داده است و البته در این صورت دیگر مختار خود ایشان فهمیده نمی شود؛ بلکه چه بسا توقف و احتیاط فهمیده شود.
برگرفته از درس خارج فقه مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۱۸ و گفتگوی شفاهی ۱۳۹۶/۲/۲۰
#فقه #متون_فقهی
#طرائف
@Taraaif
@salmanraoofi
کانال دروس حوزوی استاد وکیلی
🆔eitaa.com/taraef110
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
🆔eitaa.com/taraef110