🔥 تنها میان داعش 🔥
#تنها_میان_داعش
◀️ قسمت سیزدهم
💠 دیگر این اشک شوق شهادت بود که از چشمه چشمها میجوشید و عهد نانوشتهای که با اشک مردم مُهر میشد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.
💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ میکرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! میدونید که بعد از اشغال عراق، آمریکاییها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپیجی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»
مردم با هر وسیلهای اعلام آمادگی میکردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید مدافعان شهر میشد و حالا دلش پیش من و جسمش دهها کیلومتر دورتر جا مانده بود.
💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راهها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمیرسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیرهبندی کنیم تا بتونیم در شرایط محاصره دووم بیاریم.» صحبتهای شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.
💠عدنان بود که با شمارهای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عروسیات عزا شده! قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذاریم! همه دخترای آمرلی غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...
💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام امام حسن (علیهالسلام) خوانده بودم، قالب تهی میکردم و تنها پناه امام مهربانم (علیهالسلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، تهدید ترسناکی بود و تا لحظهای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را میدیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم.
💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس میکردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمیتوانم از جا بلند شوم.
💠زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمیدانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد.
💠 تنها چیزی که میدیدم ورود وحشیانه داعشیها به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی میخواست از ما دفاع کند. زنعمو و دخترعموها پایین پلههای ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دستشان برنمیآمد که فقط جیغ میکشیدند.
💠از شدت وحشت احساس میکردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمیتوانستم جیغ بزنم و با قدمهایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب میرفتم.
چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو میکوبید تا نقش زمین شد و دیگر دستشان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود.
دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمیچرخید تا التماسشان کنم دست از سر برادرم بردارند.
💠 گاهی اوقات مرگ تنها راه نجات است و آنچه من میدیدم چارهای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزدهام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلولهای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آنها و ما زنها نبود.
💠زنعمو تلاش میکرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه میزدند و رحمی به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت میکشید تا از آغوش زنعمو جدایشان کند. زنعمو دخترها را رها نمیکرد و دنبالشان روی زمین کشیده میشد که نالههای او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#محرم
#مدافعان_حرم
#حاج_قاسم
#بوکمال
*آزادسازی بوکمال سوریه. با رمز یا ابوالفضل. اگر نبینی ضررکردی*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_فیلم
#گودزیلا
◀️ مقدمه
امروز ۱۸ مرداد؛ ٩ اوت، سالروز حمله اتمی به ناکازاکی است.
✍ بوکسکار، بمبافکن نیروی هوایی آمریکا در جنگ جهانی دوم بهوسیلهٔ #بمب_اتمی موسوم به «مرد چاق»، #ناکازاکی در ژاپن را مورد حمله قرار داد که به مرگ بیش از ٨٠ هزار ژاپنی منجر شد (١٩۴۵م)
✡️ هیروشیما و ناکازاکی و گودزیلایی که نمیشناسیم.
🔹 بمباران اتمی #هیروشیما و #ناکازاکی اولین و تنها مورد استفادهٔ رسمی از تسلیحات هستهای توسط یک حکومت، علیه یک ملت است.
🔹 #نسلکشی و جنایتی بیسابقه که حکومت ایالات متحده مرتکب شد و همهٔ رؤسای جمهور آمریکا در سفرهای خود به ژاپن، به بنای یادبود قربانیان آن ادای احترام میکنند، اما هیچیک، چه جمهوریخواه چه دموکرات، هرگز حاضر نشدند بهخاطر آن عذرخواهی کنند!
🔹 سازمانهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری نیز، پس از گذشت سالها از #بمباران_هستهای هیروشیما و ناکازاکی همچنان واکنش متناسبی به آن نشان ندادهاند، و حتی وقتی آمریکا در راه هستهای شدن سایر کشورها سنگاندازی و ابراز نگرانی میکند، هیچیک از این نهادها معترض نمیشود که ردای مدعیالعمومی در عرصهٔ هستهای، به تنِ تنها جنایتکار هستهای تاریخ زار میزند.
🔹 دنیای سیاست تنها دنیای بدهکار به هیروشیما و ناکازاکی نیست، در عالَم #هنر نیز کمّیت و کیفیّت آثار و محصولاتی که درد ملت ژاپن را به گوش جهانیان برسانند، بسیار اندک است.
🔹 در این میان اما «گودزیلایی» وجود دارد که برای رساندن صدای درد و رنج ملت ژاپن با تمام توان فریاد کشید، اما #هالیوود او را #تحریف کرد و رفتهرفته به زنجیر کشید و در نهایت تصاحب کرد!
🔹 #گوجیرا یا #گودزیلا نام هیولایی خیالی و زاییدهٔ ذهن خلاق سینماگران ژاپنی است که اولین بار در سال ١٩۵۴ بر پردهٔ نقرهای سینما ظاهر شد.
🔹 گودزیلا در حقیقت استعارهای از #هیروشیما و #ناکازاکی بود. پوست یا فلسهای بدن او، خشن و پُر چینوچروک طراحی شده بود تا یادآور زخمها، جراحات و گوشتهای اضافی بر پیکر بازماندگان ملت ژاپن باشد که در اثر تشعشعات هستهای حملهٔ آمریکا بهوجود آمده بودند.
🔹 گودزیلا موجود عظیمالجثهای بود ساکن اقیانوس آرام که کاری با انسانها نداشت، بیگناه -بهسان کودکان هیروشیما و ناکازاکی- که پس از آزمایش یک #بمب_هستهای، در معرض پرتوهای هستهای قرار گرفت، آسیب دید و خشمگین شد؛ خشمی طبیعی از موجودی اساساً بیگناه و بهشدت زخم خورده.
🔹 هنرمندان ژاپنی در دوران #سانسور و خفقان اشغال این کشور توسط آمریکا که هیچکس نمیتوانست صراحتاً از ظلم آمریکا در حق ملت ژاپن سخن بگوید، گودزیلا را خلق کردند تا روایتگر درد و رنج ملت ژاپن باشد.
🔹 #تومویوکی_تاناکا، تهیهکنندهٔ ژاپنی، ایدهٔ فیلم را از #بمباران_اتمی هیروشیما و ناکازاکی و همچنین حادثهٔ گمشدن یک کشتی ماهیگیری و سر درآوردن آن از منطقهٔ آزمایش بمب هیدروژنی آمریکا در اقیانوس آرام الهام گرفت.
🔹 از سال ١٩۵۶ که #گودزیلا برای اولین بار در نسخهای بازسازی شده – در واقع #سانسور شده – وارد آمریکا شد، تلاش #هالیوود برای انکار تاریخ جنایتبار آمریکا در ژاپن همچنان ادامه دارد!
🔹 در نسخه ١٩۵۶، پیامهای سیاسی از فیلم حذف شده بود، چراکه مخاطب آمریکایی نباید اقدام حکومت آمریکا در استفاده از #بمب_اتمی را جنایت میدید.
🔹 این فیلم، در روزی روشن که جهان امن و امان است و میتواند به اوضاع عادی خود بازگردد تمام میشد، در حالیکه نسخهٔ اصلی با هشدار تلخ پروفسور ژاپنی که میگوید: «اگر آزمایشهای هستهای پایان نیابد، ممکن است با گودزیلای دیگری روبهرو شویم» به اتمام میرسید.
🔹 در نسخهٔ ١٩٩٨ هالیوود، آمریکا اصلاً نقشی در ظهور گودزیلا ندارد، بلکه این هیولا در اثر #آزمایش_هستهای فرانسه به وجود آمده و آمریکا در ابتدای فیلم قربانی و در انتها #ناجی خود و حتی جهان است!
🔹 در سال ٢٠١۴، هالیوود پا را فراتر هم گذاشت و نقش ناجی را به #تسلیحات_هستهای داد! گودزیلای این فیلم یک دایناسور ماقبل تاریخ است که از زمین سر برآورده و بمبهای اتمی باید با ژستی انساندوستانه او را نابود کنند!!
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کودکانهها
#نامههای_ماریه | قسمت هشتم
🔹ماریه توی این نامه خیلی خسته و تشنهست، برای همین چشماش دیگه رمق نداره،اون میگه: اینجا هیچ کس دلش نمیاد از آبی که تو خیمهها باقی مونده آب بخوره چون همه آب رو برای علی اصغر کوچولو نگه داشتیم.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
راهکار بازدارندگی از گناه و انجام توکل خوش بینانه ۱.mp3
8.6M
🎙سخنرانی دهه محرم - استاد احمد غلامعلی
✨راهکارهای بازدارندگی از گناه و ایجاد توکل از منظر سید الشهدا علیه السلام
◾️جلسه اول
#محرم
#امام_حسین
#دهه_محرم
#استاد_احمد_غلامعلی
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#لطیفه_نکته (۱۶۳)
به نام خدای نیکوکاران
سلام (نکات این آیه بسیار ارزش خواندن را دارد لطفا از دست ندهید)
خداوند عزت بخش در قرآن روح بخش فرموده:
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانِی أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْوِیلِهِ إِنّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ
و با یوسف، دو جوان دیگر وارد زندان شدند. یکی از آن دو نزد یوسف آمد و گفت: من در خواب خود را دیدم که انگور را برای شراب می فشارم و دیگری گفت: من خود را در خواب دیدم که بر سرم نانی می برم و پرندگان از آن می خورند، ما را از تعبیر خوابمان آگاه ساز! همانا ما تو را از نیکوکاران می بینیم.
در حدیث می خوانیم:د لیل آنکه زندانیان، یوسف را نیکوکار نامیدند، این بود که به افراد مریض در زندان رسیدگی می کرد و به نیازمندان کمک و برای دیگران، جا باز می کرد.
سوره یوسف آیه ۳۶
این آیه زیبا ما را به نکات زیر رهنمون می شود:
۱. زندان یوسف، عمومی بوده است.
۲. خواب ها را ساده نگیریم، در بعضی از آنها اسراری نهفته است. (ممکن است انسان های عادّی نیز خواب های مهمی ببینند.)
۳. انسان همه جا می تواند مثمر ثمر باشد، حتّی در زندان.
۴. نیکوکاران با صفای دل چیزهایی درک می کنند که دیگران آن را نمی یابند.
۵. اگر مردم اعتماد به کسی پیدا کنند، تمام رازهای خود را با او در میان می گذارند. (زندانیان وقتی احساس کردند به یوسف اعتماد دارند ماجرایشان را تعریف کردند)
۶. انسان های وارسته، در زندان نیز روی افراد تأثیر می گذارند.
۷. حتّی مجرمان و گناهکاران نیز برای نیکوکاران، جایگاه شایسته ای قایلند.
۸. نیکوکاران همه جا حتّی در زندان مورد احترام و پناهگاه مردم هستند.
۹. نیکوکاری یوسف علیه السلام قدم اوّل او در جذب و تبلیغ بود. (احسان و خدمت رسانی به زندانیان، سبب جذب قلوب و دریافت لقب محسن از زندانیان شد)
۱۰. بدون تمکن مالی و آزادی هم می توان محسن بود.(یوسف در زندان نه ثروت داشت، نه آزادی)
۱۱. اوّل نیکوکاری خود را اثبات کنید، سپس به تبلیغ دین بپردازید. (یوسف که در نظر مردم نیکوکار شناخته شد، قبل از تعبیر خواب دوستان زندانی، به تبلیغ و ارشاد آنان پرداخته و به یکتاپرستی دعوت نمود و قبل از دعوت دلسوزی خود و خدمت گزاری خود را به آنان ثابت کرده بود)
۱۲. دادن آگاهی های صحیح از مصادیق احسان است.(ما را از اسرار خوابی که دیده ایم آگاه ساز)
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412149535786259.pdf
9.74M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
۱۲ محرم ۱۴۴۴
۱۰ آگوست ۲۰۲۲
--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
کلیپ #bbc
#محرم
#امام_خامنهای
#مداحان
گزارش bbc علیه حسینیه معلی و ...
خوبه! خودمون رو هم که میکشتیم، نمیتونستیم این بخش از صحبتهای رهبری رو توی بیبیسی پخش کنیم،
به برکت امام حسین ع این اتفاق افتاد
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🔥 تنها میان داعش🔥
#تنها_میان_داعش
◀️ قسمت چهاردهم
💠همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب میکشیدم و با نفسهای بریدهام جان میکَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را میدیدم که به سمتم میآمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود.
💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفسهای جهنمیاش را حس کردم و میخواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد.
💠نور چراغ قوهاش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!»
💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :« از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو میخوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست.
💠دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که نالهام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این بعثی شدهام.
💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم.
💠همانطور مرا دنبال خودش میکشید و من از درد ضجه میزدم تا لحظهای که روی پلههای ایوان با صورت زمین خوردم.
💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمیکردم که تازه پیکر بیسر عباس را میان دریای خون دیدم و نمیدانستم سرش را کجا بردهاند؟
یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده میشد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه کربلا شده است...
💠گونهام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بیسر مدافعان شهر ناامیدانه نگاه میکردم که دوباره سرم آتش گرفت.
💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!»
پلکهایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگهای گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.
💠 عدنان با یک دست موهای مرا میکشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجههای دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریدهاش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم میلرزید.
💠در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط عشق حیدر میتوانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای اذان صبح در گوش جانم نشست.
💠 با اینکه خانه ما از مقام امام حسن (ع) فاصله زیادی داشت، میشنیدم بانگ اذان از مأذنههای آنجا پخش میشود.
💠هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر مقام حضرت شده و بهخدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کودکانهها
🎥 #نامههای_ماریه | قسمت نهم
▪️ماریه میگه این روزا اونا میرن تو خیمهای که قبلا خیمه مشکها بوده، تا روی خاکش که یه کمی خیسه دراز بکشن و تشنگیکمتر اذیتشون کنه. اون نوشته شمر بدجنس یه نامه برای عمو عباس فرستاده و اونو حسابی عصبانی کرده
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
حسینیه
دهه دوم محرم درخدمت استاد احمد غلامعلی
در "سالن مطالعه محله زینبیه"
@salonemotalee
راهکار بازدارندگی از گناه و انجام توکل خوش بینانه۲.mp3
7.84M
#حسینیه
🎙سخنرانی دهه محرم - استاد احمد غلامعلی
✨راهکارهای بازدارندگی از گناه و ایجاد توکل از منظر سید الشهدا علیه السلام
◾️جلسه دوم
#محرم
#امام_حسین
#دهه_محرم
#استاد_احمد_غلامعلی
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#لطیفه_نکته (۱۶۴)
به نام خدای حق محور
سلام. صبح بخیر
خداوند خیر الحاکمین در قرآن مبین فرموده:
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـكْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَ نْتُمْ تَعْلَمونَ
حق را با باطل مخلوط نكنيد، و حقيقت را با اين كه مى دانيد، پنهان نكنيد.
سوره بقره، آيه ۴۲
وقتی حق با باطل مخلوط شود، تشخیص حق از باطل دشوار می شود.
معمولا کسانی که حق و باطل را در هم میآمیزند حق را خوب میشناسند و قصدشان پنهان کردن آن است.
یادمان باشد امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را مىپوشانند و شناخت صحيح را از مردم مىگيرند، در حقيقت يگانه امتياز انسان بودن را گرفتهاند و اين بزرگترين ظلم است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
"اگر باطل خالصانه مطرح شود، جای نگرانى نيست. (چون مردم آگاه مىشوند و آن را ترك مىكنند.) و اگر حقّ نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مىشود. لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده شود كه زمينهى تسلّط شيطان بر هوادارانش فراهم شود."
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412150534886260.pdf
10.84M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱
۱۳ محرم ۱۴۴۴
۱۱ آگوست ۲۰۲۲
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🌈 #کودکانهها
#معرفی_بازی ۱
✅ خاکبازی
▫️ حضرت رسول اکرم(ص):
خاک، بهار کودکان است.
🔷 ما در روایات داریم که تفرجگاه کودکان خاک است و این بدین معناست که یکی از تفریحهای اصلی بچهها باید خاکبازی باشد و امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که خود خاک بازی در ابعاد رشد فرزندان بسیار موثر است.
🔸درحالی که خاکبازی نیاز دوران کودکی است. برخی از والدین دلیل ممانعت از بازی با اشیاء طبیعی را نگرانی از به خطر افتادن سلامتی بچه ها معرفی میکنند.
ما نمیخواهیم بگوییم که این نگرانی، کاملا بیجاست؛ اما راه رفع این نگرانی، ممانعت کلی از بازیهای طبیعی نیست.
🔷 میتوان با در نظر گرفتن تدابیری میزان آسیب پذیری سلامت را به حداقل رساند؛
🔸 مثلا با تهیه خاک رس تمیز میتوانیم بدون این که مانع خاکبازی کودکان شويم، لحظات خوشی را برای آنان رقم بزنیم.
🔸باید در کنار دغدغه سلامت جسمانی کودک، نگران سلامت روحی او هم باشیم. بازی با خاک مایه آرامش روحی کودک است و بدین خاطر کودک این بازی را دوست دارد.
🔷 تاثیرات بازی با خاک:
🔺افزایش یادگیری تا دو برابر.
🔺خاک ضد #افسردگی است و باعث نشاط بیشتر در کودکان میشود.
🔺 مقاوم شدن بدن به علت آنزیمهای موجود در خاک.
🔺 ضد درد است و بدن را در مقابل درد مقاوم می کند.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee