+چرا ناراحتی؟
_خیلی جامعه خراب شده، آدم به گناه میفته!
+خب توبه روگذاشتن واسه اینجور موقع ها...
_وقتی یه قطره جوهر میفته روی آینه،شاید دستمال برداری وقطره روپاک کنی،ولی آینه کدرمیشه!
+اینجابودکه فهمیدم این بشرچقدر جلوتر از ما می پرد...!
•••کتاب عمارحلب شهید محمدحسین محمد خوانی
"طلیعه/شادوبن/"
@seedammar
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
جزء چهاردهم.mp3
3.89M
استوری زینب حاج قاسم سلیمانی
چرا بابا دنیا به وقت تو میلرزد؟؟؟؟
@seedammar
⭕️ #پوشش_از_نگاه_اندیشمندان_غربی
🔖#آلفرد_هیچکاک:
«من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پر هیجان باشد. بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود، مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند. یعنی کمتر ماهیت خود را در معرض نمایش قرار دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت بدهد. #زنان_شرقی تا چند سال پیش، به خاطر حجاب، نقاب و روبندی که به کار میبردند خود به خود #جذاب بودند و همین مسئله، جاذبه نیرومندی بدانها میداد.
اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با #زنان_غربی از خود نشان دادند؛ حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود، از میان میرود و همراه آن، از جاذبه جنسی او هم کاسته میشود».
📘 بهشت جوانان، اسدالله محمدی نیا، انتشارات سبط اکبر، ص۵۵
#پویش_حجاب_فاطمے
#ایهاالکریم
هر چند آفریده خدا چهارده کریم
اما یکی از آن همه را سفره دار کرد
ما را پیاده کرد سر سفره شما
این کشتی حسین که ما را سوار کرد
-علیاکبر لطیفیان-
زندگی به #عشق است
عقل به ادم زندگی نمیده..!
عقل به ادم میگه چجور بهتر بخوره،
بهتر بخوابه،
بهتر پلاسیده بشه،..
عشق است که در درون انسان آتش زندگی را برمیفروزاند.؛
مسلمان #عاشق است
عاشق #حق است
عاشق #انسانبودن است
عاشق #ملکوت است..
خواهر شهید میگفت:
وقتی در خانه غذای خوب و مفصلی
درست میکردیم و همه آمادهی خوردن
میشدیم احمد جلو نمی آمد!🎈
میگفت:
تویِ این محل خیلی ازمردم اصلا
نمیتونن اینجور غذایی تهیه کنن حتی
برای غذای معمولی دچار مشکلاند
حالا اگر سر سفره هم می آمد
با اکراه غذا میخورد...
#شهید_احمدعلی_نیری
📚 خاطره شهدایی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: #ڪتاب_عارفانه🌙 #قسمت_چهل_و_چهارم عمل عرفانی (دوستان شهید) آیت الله جوادی آملی (حفظه ا
سادات سجادی:
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_چهل_و_ششم
هیچ سر و صدایـے از سمت ما نمی آمد.
یڪ دفعہ احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من مے آیید!؟
جا خوردیم.
گفتم:
شما پشت سرت رو مے بینی❓
چطور متوجہ ما شدے؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید. برگردید.
گفتیم:
نمی شه، ما با شما رفیقیم.
هر جا برے ما هم می یایم، در ثانی اینجا تاریک و خطرناکہ، یک وقت کسے، حیوانی، چیزی به شما حمله می کنہ...
گفت:
خواهش می کنم برگردید. ما هم گفتیم: نه، تا نگی کجا می ری ما برنمی گردیم❗️
دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی...
سرش را انداخت پایین.
با خودم گفتم:
حتماً تو دلش داره ما رو دعا می کنه!
بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت: طاقتش رو دارید❓ می تونید با من بیایید⁉️
ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم :
طاقت چی رو، مگه کجا می خوای بری⁉️
نَفسی کشید و گفت: #دارم_میرم_دست_بوسی_مولا.
باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما #شُل_شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید.
احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله
نمی دانید چه حالی بود.
شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم.
ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید.
چهره اش بر افروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست.
از آن روز سعی می کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم.
بار دیگر شبیه این ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد.
🌿🌿🌿
یڪے از برنامه هاے همیشگے و هر هفته ی ما زیارت مزار شهدا در بهشت زهرا( سلام الله علیها) بود.
همراه احمد آقا مےرفتیم و چقدر
استفاده می کردیم.✅
خاطرم هست که یکی از هفته ها تعداد بچه ها کم بود.
برای ما از ارادت شهدا به معصومین علیهم السلام و مقام شهادت و... می گفت.
در لا به لای صحبت های احمد آقا به سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی شناختم.
همانجا نشستیم. فاتحه ای خواندیم. اما احمد آقا گویی مزار برادرش را یافته حال عجیبی پیدا کرد❗️
در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم:
احمد آقا آن شهید را می شناختی❓ پاسخ داد: نه❗️
پرسیدم: پس برای چه سر مزار او آمدیم؟
اما جوابی نداد. فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد!
اصرار کردم.
وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: اینجا #بوی_امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می داد.
مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند.
البته چند بار برای من گفت:
اگر این حرف ها را می زنم فقط برای این است که #یقین شما زیاد شود و به برخی مسائل اطمینان پیدا کنی.
و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی.
احمد آقا در دفترچه یادداشت و سررسید آخرین سال خود نیز از این دست ماجراها نقل کرده است.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
@seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باورتان میشود کسی با ترجمه کردن قرآن #مسلمان شود؟!✅
👌این #کلیپ_جذاب را ببینید....
#دلبریهای_قرآن
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔰از دِل قــُــــرآن🔰
💠
#معرفی_کتاب📚👌
#کتاب_خوب_بخوانیم
#حرارت_جهنم
🍁علی با یکی از بچه ها سر یک موضوع اختلاف پیدا کرد و در مورد اون بنده خدا قضاوت درستی انجام نداد.
از آنجا که این کار علی عجیب بود ؛اون بنده خدا چیزی نگفت و اعتراض هم نکرد.
⬅️فردای همان روز،اول صبح علی حیدری آمد سراغ همین بنده خدا و با اشک روی پاهای او افتاد .گفتیم:علی چی شده...
گفت :دیشب خواب دیدم که بعد از قضاوت من قثیامت برپا شد و مرا به سوی جهنم می برند،فهمیدم اشتباه کردم و الان در حضو شما عذر خواهی و طلب بخشش میکنم.
چند روزی حال علی به خاطر این موضوع خراب بود.لذا فرمانده ما تشخیص داد که بایستی علی چند روزی بره تهران و حال وهواش رو عوض کنه.
شب که سوارقطار بودیم و راهی تهران،علی خیلی داغون بودو همش در مورد قضاوت بی جا،خودش رو سرزنش میکرد.
یک دفعه دیدیم علی توی کوپه 🚂قطار داره داد میزنه و همش میگه:نه،نه منو به سمت آتیش نبرید،منو دارن می برند سمت جهنم و ... و دائما این حرف ها رو میزد می خواستیم کمکش کنیم .من اومدم دست علی رو بگیرم که باور کنید دستم سوخت!!😱 چون بدن علی به شدت داغ بود.
یک دفعه دستش رو رها کردم و بازویش را گرفتم اما علی خیلی بی قراری می کرد و رنگش سرخ ،سرخ شده بود.
چند لحظه بعد دیدیم یه دفعه علی آهی کشید و گفت :راحت شدم ،من دیگه بخشیده شدم ،بَه بَه چه جای خوبی من رو آوردند.چه جایی...
این حرف ها رو زد و آروم شد و خوابید ...
ص 98
#علی_بیخیال
☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆
سلام علیکم
ولادت باسعادت مولای ما کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام را به شما بزرگواران تبریک میگم 🌹🌹
این شب ها حتما برای شفای بیماران دعا بفرمایید 🤲🤲
برای مردم خوزستان دعای ویژه کنید چون ما نه هوای سالم داریم نه اب سالم و نه مسئول دلسوز نه نماینده دلسوز با این همه مشکل گرفتار #ویروس_کرونا شدیم دررحالی که اکثر مردم خوزستان مشکل تنفسی دارن بخاطر سالهای هوای خاکی با این همه گفتیم #خدا_کریمه همه امید ما به خداست.سرتون به درد نیارم #محتاج_دعا هستیم🤲
#ادمین_خادم_شهدا_موسوی
4_5886564184556046587.mp3
4.15M
🔊 تلاوت جزء پانزدهم قرآن کریم
🔹 از ابتدای سوره «اسراء» تا آیه 74 سوره «کهف»
#ماه_مهمانی_خدا
❣ #سلام_امام_زمانم
❣سلام پدر مهربان ما صبحت بخير
🌼کجایی⁉️ای که همچون یوسف مایی
🍃دل من بیش از این #طاقت نمیداند
🌼هوایت کرده ام، این #جمعه می آیی؟
🍃مه ما را به عالم نیست همتایی😔
🌺تعجیل در فرجش #صلوات
#اللهم_عـجل_لولیڪ_الفـرج 🌸🍃
🍁همیشه توی جیبش یه #زیارت_عاشورا داشت، کار هر #روزش بود؛ بعد هر #نماز باید زیارت عاشورا میخوند
🍁حتی اگه خیلی خسته بود😓حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد. شده بود #تند میخوند ولی میخوند. همیشه بهش حسودیم میشد؛ تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا #امام_حسین(ع) چی بوده !!!
💠راوی:دوست شهید
#شهید_علی_عابدینی
#شهادت_اردیبهشت۹۵
#خان_طومان
🌹🍃🌹صلوات
#حسن_جان...♥️
من از زبان همه حـرف
مـیزنـم بـا تــ🌷ــو
#زمینمان شده ویران،
از آسمان🕊 چه خبر؟
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃صلوات
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
در فیلمی📽 یکی از نزدیکان #سردار_سلیمانی تعریف مینمود؛
که #فرمانده سپاه، سردار سلیمانی را مجاب مینمود که باید حتماً این منطقه را بگیرید و سردار سلیمانی نیز کمی دست دست میکرد تا منطقه را خوب شناسایی کند.
در همین اثناء بوده که خود حضرت آقا با فرمانده سپاه تماس☎️ میگیرد و احوال #سردار_سلیمانی را میپرسد و تأکید میکند تا اطلاع بنده از شرکت دادن سردار سلیمانی در عملیات ها خودداری❌ نمایند.
ایشان میگفت :
دستور عملیات لغوشد...
اما...
اما همان منطقه ای که قرار بود سردار بگیرد،
بعد از ۲۴ ساعت توسط نیروی هوایی روسیه با خاک💣 یکسان شد...
قرار بود سردارسلیمانی با ۴۰۰۰ نیروی آن منطقه را تسخیر و ساکن شود...
اینجا است که میبینیم علامه حسن زاده آملی میفرمایند :
گوشتان به دهان حضرت آقای #خامنه ای باشد،
✨ چون چشم و گوش ایشان به دهان آقا امام زمان"عج " 💚دوخته است...
👌🏻نائب امام زمان یعنی این...
و اطاعت از ایشان، اطاعت از امام زمان"عج " است و واجب✋🏻...
و در قیامت و سر پل صراط سؤال خواهد شد...
ثُمَّ لَتُسئَلُنُّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیم
( ۸ تکاثر )
در آن روز [روز قیامت ] از نعمت عظیم ولایت سوال خواهد شد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگی بچه برای حرم امام رضا ع😭😭
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
اوج فاجعه رو اون جا فهمیدم که
کانال غیرمذهبی مستهجن
کپی از کانالشو آزاد کرده بود
ولی کانال مذهبی
نشر از اون و ممنوع !!!
به کجا چنین شتابان رفیق؟!
مگه نه اینکه نشر دین
صدقه جاریه بود ...