1_45525423.mp3
8.31M
#دلنوشته
آرام بخوابید مردم شهر!
دیگر نه بانگِ شیون و گریه ى فاطمه مىآید؛
نه صداى "عَجِّل وَفاتى سَریعا"!...
حالا گوشه ى خانه
على سر به دیوار گذاشته و
به جاى هق هق گریه، شانه هایش تکان مى خورد
و حسنین(علیهم السلام)، دست به گیسوانى مى زنند
که مادر شانه کرده!...
مادرى که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پَر کشیده!...
آرام بخوابید مردم شهر!
حالا گوشه ى خانه
دخترکى چادر به سَر کرده و پیراهنى را در آغوش
مى گیرد!...
و فکر مى کند: شاید دوباره...
➖➖➖➖▪️
چه دلگیر است شهری که دیگر "زهرا" ندارد !
#اللهم_لعن_جبت_و_الطاغوت_والنعثل
#فاطمیه_خط_مقدم_شیعیان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
┄═❁๑🌹๑🌹๑🌹๑❁═┄
#فرازے_از_وصیت_نامه_شهدا
🔮 توشه براے آخرت خود جمع ڪنید
و خیر زاد التقوے،....
هر چند ڪه خود من توشه و ڪارنیک
و خوبے برای آخرت برنداشته و انجام ندادم.
💞شما پدر و مادر خوب من!...
با هم مثل علے (ع) و فاطمه(س) رفتار ڪنید
چون وقتے شما در زندگے با هم خوب باشید...
فرزندان شما هم خوب تربیت مے شوند.
🌹مادر! ڪسے ڪه شهید مےدهد، یڪ
هدیه به خدا داده و این یڪ افتخار است
ڪه ڪسے ڪه یڪ هدیه بدهد.
⚡اگر بیاییم این مسئله را روے انسان
مشاهده ڪنیم، خوب انسان به این مطلب
پے مےبرد. مثلاً اگر ڪسے بخواهد به یڪ
پادشاه هدیه بدهد نمےتواند.
یا یڪ نفر با پادشاه دیدار ڪند نمے تواند
مخصوصاً ڪه یڪ فرد عادے باشد.
✅اما انسان مےتواند با خداے خودش
حرف بزند و او را دیدار کند.
و از این جا پے به بزرگے خدا بریم...
و یڪ افتخار دانستن.
🍁و در آخر خدا از گناهان ما بگذرد
و خدا ما را به شهادت برساند.
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فے سبیلک
و در آخر از دوستانم ڪه در ڪوچه هستند
مے خوام برای خودشان توشه جمع ڪنند
انشاءالله.
...(شهید امیر علی حیدرے )...
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
بسم رب الزهرا
🍂 عجب رمزیست یازهرا س
که هر رزمنده را دیدم
شکسته سینه و بازو
و زخمی کرده پهلو را
به امید روز انتقام سیلی مادر 😭
مداح حضرت مادر ،
بچه ننه سردارشهید محمدرضا تورجیزاده
شعر معروفي كه آقامحمدرضا پشت بيسيم خواند و حاج حسين خرازي رو بيهوش كرد
در بین آن دیوار و در زهــرا صدا می زد پدر
دنبال حیـدر می دوید
از پهلــویش خـــــون می چکید
زهرای من، زهرای من 😭😭
4d3fdab3df15647403001e55c503ec92592a1ab3.mp3
11.13M
روایتی سوزناکی از شهدا😭
" من تیر خوردن به پهلو ها را دیدم...! "
#شهدای_زهرایی
روایت سردار حاج #حسین_یکتا
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت شصت و دوم 🔶 #بیمارستان روز دوشنبه نهم دیماه 1375 به آخر
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت شصت وسوم
🔶 #دیالیز
قرار شد عصر روز بعد عملیات انتقال سید انجام شود. اما ساعت به ساعت
حال سید بدتر ميشد. همه برای سید ناراحت بودند. هر لحظه بیمارستان شلوغتر ميشد. مسئولان حفاظت بیمارستان کلافه شده بودند.
در همه جای بیمارستان عده ای نشسته بودند و مشغول دعا بودند.
صبح روز بعد، یعنی دهم دی ماه، پزشکان خون سيد را چك كردند. برای آنكه جواب آزمايشها دقيق باشد و اثر داروها بر سموم بهتر مشخص شود چند
نفر از دوستان نمونه خون را به آزمایشگاهی در بابلسر بردند.
فراموش نميکنم. می خواستند دوباره خون سيد را آزمايش كنند. اما ساعتی
قبل برای آزمايش خون، دفترچه سيد را برده بودند بابلسر. يكی گفت: دفترچه من همراهم است در آن بنويسيد.
به محض آنكه سيد متوجه شد اجازه نداد! با آن حال گفت: در نسخه آزاد بنويسيد، در دفترچه كسی ننويسيد.
گفتم: سيد جان فرقی نداره. آن موقع متوجه نبودم. نميفهمیدم برای چی سيد قبول نميكنه. هرچه اصرار كرديم، قبول نكرد. بالاخره دکتر آزاد نوشت.
باورم نميشد. در آن وضعيت و با آن حال، سيد مجتبی به چه نكته هايی دقت ميكرد.
لحظه به لحظه حال سيد بدتر ميشد. تنفس برای او مشكل شده بود.
نميتوانست دراز بكشد. روی تخت به حالت نشسته قرار گرفت. درد را در
چهره اش ميدیدیم.
نميدانم چگونه آن درد را تحمل ميكرد. با هر دم و بازدم كه به سختی انجام ميداد به جای آه و ناله، يا زهرا سلام الله و يا مهدی عج و يا حسين علیه السلام ميگفت. پزشک سید گفت: سموم به سرعت در حال پيشرفت است، فعلًا تا بخواهيد حرکت بدهید باید بَنِت را به ايشان وصل كنيم. تا قدری راحت تر او را منتقل كنيد، و داروها فرصت اثرگذاری بيشتری داشته باشند.
بنابراين، او را به بخش آی.سی.یو منتقل كردند. سيد حالت بيهوشی داشت.
در همان حالت نياز به دياليز هم پيدا كرد. بايد او را به بيمارستان فاطمه زهرا سلام الله ،كه فاصله زيادی با بيمارستان امام
داشت، ميبرديم تا دياليز شود.
علاوه بر فاصله زياد، ترافيك خيابان مابين اين دو بيمارستان هم سنگین بود.
ثانيه ها برای ما مهم بودند. بلافاصله با راهنمايی و رانندگی و بیمارستان مقصد
هماهنگی انجام شد.
سيد در حال بيهوشی کامل بود. ورودی ها به خيابان مسير به گونه ای بسته
شدند که آمبولانس به همراه كپسول اكسيژن كمتر از چند دقيقه به بيمارستان فاطمه زهرا سلام الله رسید.
صحنه عجیبی بود. صدها موتور و ماشین و حتی دوچرخه به دنبال آمبولانس در حرکت بود! مردم با تعجب به ما نگاه ميکردند.
وقتی سيد در حال دياليز شدن بود عده ای از دوستان و هيئتيها به نمازخانه
بيمارستان رفتند و زيارت عاشورا و نماز خواندند. حال و هوای خاصی همه جا
را فراگرفته بود.
بعد از دياليز وضع سيد خيلی بهتر شد. همه خوشحال بوديم. خدا رحمت كند
مادر بزرگوار سيد را! به همراه ديگر عاشقان سيد در بيمارستان شكلات پخش ميكردند. قرار شد روز بعد برای انتقال سید با هلیکوپتر اقدام کنیم.
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❥✺﷽ ✺❥
#چهارشنبه_های_باحجاب در #آمریکا
دانشجوهای دختر #مسیحی دانشگاه در ایالت یوتای آمریکا کمپین چهارشنبه های باحجاب راه انداختن برای مقابله با اسلام_هراسی تا به مسلمونا بگن تنها نیستید
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب
این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید