eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
معارف ویژه نوجوانان ۲۷.mp3
3.83M
🎧 فایل صوتی پرسمان مهدویت (۲۶) 🌷استاد : حسن محمودی 🌷معرفی امام زمان(عج) به دیگران
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
📣 اطلاع‌رسانی مراسم ٩۹ سالروز آغاز امامت امام زمان ـ سخنران: استاد ـ مداحان: حاج محمد طاهری، حاج احمد واعظی، کربلایی حسین طاهری ـ شعرخوانی: صابر خراسانی ـ مجری: سیدمهدی تحویلدار 🕌 مکان: مقدس، چهارراه خیام، ورزشگاه امام رضا علیه‌السلام 📅 زمان : دوشنبه ۵ آبان ١٣٩۹ ساعت : ۱۴:۰۰ 📡 پخش زنده مراسم از طریق سایت و شبکه های مجازی موسسه مصاف ✅ @Masaf
چند در مکتب شهادت در محضر شهدا دفترچه خاطرات📝 چند سال پیش همسرم یک دوستی داشت بنام خانم سبحانی اهل تهران دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان یک روز آمد تو خونه مان گفت :دیشب خواب عجیبی دیدم  بعد رو کرد به من گفت عباس آقا شما شهید علی ماهانی رو میشناسید من گفتم نه زیاد ولی اسمش را شنیدم گفت دیشب خواب دیدم که یکی به من گفت میخواهی وارد بهشت بشوی منم گفتم آره کجاست؟  جایی رو نشونم داد من رفتم و رفتم تا رسیدم به یک سردر باغ وقتی وارد شدم دیدم یک نفر پشت میز نشسته است گفت کجا؟ گفتم می خوام وارد شوم گفت نمیشه گفتم تو کی هستی؟ گفت من منشی امیر المومنین(ع) هستم اینجا باید اسمتو بنویسی  تا من برم از حضرت علی (ع)اجازه بگیرم گفتم تو مگر کی هستی که منشی امیر المومنین(ع) شدی گفت من شهید علی ماهانی هستم از شهدای کرمان بعد از چند روز خانم سبحانی رفتند قبر شهید را در مزار شهدا پیدا کردند و از آن روز خانم سبحانی ارادت عجیبی به این شهید پیدا کرده است و هر وقت که گذرش به کرمان بیفتد یک راست سر قبر این شهید میرود حتی منزل پدر شهید هم رفته است و  با مادر شهید حسابی دوست شده است  همین باعث شد که من هم به این شهید ارادت داشته باشم 🌷 📚 پلاک خاکی
🔺 کلامی از علما ⭕️ آیت‌الله بهجت ⁉️ با چه کسانی همنشین باشیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سخنان عجیب رهبر معظم انقلاب در سال ۷۰ درمورد سختی های قبل از ظهور 🗓دیدار مردم قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
🔖فرازی از وصیتنامه: 🍃حفاظت از حضرت آقا که محافظ اصلی دین و حرم اهل بیت هستند از اوجب واجبات است و حفاظت از ایشان حفاظت از حرم هاست🔅 🍃و همچنین از همه عزیزان می خواهم که در جهت آمادگی دفاعی و عملی برای تحقق ظهور حضرت حجت(عج) بکوشند تا جزء سربازان واقعی آن حضرت و از زمینه سازان ظهور باشند‌. 💌توصیه شهید نبی لو به خواهرش: 🍃«به ما نگویید مدافعان حرم❗️ ، چون جنگ سوریه و عراق که تمام شود به ما می گویند حالا که حرمی در خطر نیست. حالا این ها چه کار می کنند؟🤔 🍃ما مدافعان حرم نیستیم. ما زمینه سازان ظهور هستیم. ما تا ظهور آقا امام زمان(عج) به مبارزه ادامه میدهیم. حالا می خواهد سوریه و عراق باشد و یا جنگ با خود اسرائیل در فلسطین اشغالی باشد. 🍃هرجا ندای مظلومی بلند شود ما آنجاییم. هرجا که برای زمینه سازی ظهور آقا احتیاجی به ما باشد ما آنجاییم.✨ 🍃پس از همین حالا یاد بگیرید فقط نگویید مدافعان حرم. چون شکر خدا امروز حرم ها در امنیت است. ما زمینه ساز ظهوریم، این را به همه بگو" #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣
|•💖•.^^ 〖••ما نهضت✦خودمان را مرهون زن‌ها🌸می‌دانیم. مـردها بـھ تـبـع زن‌ها🌱 در خیابان‌ها می‌ریختند.👌🏻••〗 •خمینۍعزیز‹ره›✨• -صحیفه امام،ج۷،ص۳۳۸- #پویش_حجاب_فاطمے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
1_290249322.mp3
1.22M
دعای عهد
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
دعای در غیبت امام زمان عج.mp3
33.02M
یکی از جامع ترین دعاهای مهدوی👌 🎤 ابوذر حلواجی 📚منبع: صحیفه مهدیه 👇 تعجیل در ظهور 14 مرتبه https://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura.mp3
15.25M
_ عاشورا ⚘با نوای اباذر حلواجی 🌷اللّهُمَّ صلِّ عَلَی مُحَمّدِِ وآلِ مُحَمّدِِ.🌷 @mahdaviyat50 @seedammar
هدایت شده از شمیم یار
💚 بودنت هدیه ای است که هر روز رو نمایی میشود با یک سلام تازه عطر تازگی را به تکرارهایمان برگردان 🦋صبحت بخیر آقا 🦋 🌸اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
*﷽* من و ابومهدی المهندس و حاج قاسم در فلوجه بودیم. از خط اصلی دور بودیم ولی آتش تا مقرمان جلو می آمد. دیوار محوطه مقر شکاف بزرگی برداشته بود. حاج قاسم توی محوطه ایستاده بود که نگاهم روی شکاف دیوار قفل شد. ناخودآگاه با تنم شکاف دیوار را پوشاندم ، می ترسیدم گزندی به حاج قاسم برسد. برگشت و مرا دید. جلو آمد صورتم را نوازش کرد و گفت : از ما گذشت تو مواظب خودت باش! راوی :مهدی الدَّراجی 📚 : مجله فکه
در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا راوی: شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود. عروسی‌مان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ی بخت. زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را الگوی زندگی‌اش قرار داد. بنابراین بر روی سنگ مزارش نوشته شد: «آنها که این دعوت علی (ع) را پس از قرن‌ها ظلمت، از زبان علی گونه زمان خود شنیدند، باید به شط خون شنا کنند تا اسلام را از دست غاصبان برهانند و هر کس پیرو علی است این گونه باید باشد و تو ای علی! که در یتیم‌نوازی و میدان رزم، به مولای خود اقتدا نمودی، شهادت ارزانی‌ات باد! آن کس که خدا را اراده کند، پس کوچ کند به سوی او». 📚 قرمز رنگ خون بابا
در مکتب شهادت در محضر معلمان شهید راه شهید ، عمل شهید 🕊شهید مهری رازق طلب🌷 يك روز كه از آبادي برگشته بود، ديديم خانواده‌اي از اهالي آنجا، همراهش هستند. بندگان خدا، با آن حجب و حياي روستايي كه داشتند، معذب بودند و احساس غربت مي‌كردند. به هر حال خواهرم با صميميتي كه داشت، آنها را داخل خانه آورد و راحتشان كرد. از او پرسيدم: اينها كي هستند كه با تو آمده‌اند؟ گفت: اهل آبادي محل كارم هستند. بعد برايم تعريف كرد: اين زن لاغر و استخواني را كه مي‌بيني، مادر يكي از بچه‌هاي كلاسم هست كه به خاطر زايمان‌هاي پشت سر هم، دچار كم‌خوني شديد شده. شوهرش كه همراهش است، عقايد عجيب و غريبي دارد و از بردن زنش پيش دكتر، امتناع مي‌كند. حدود سه ماه تمام با اين آقا كلنجار رفته‌ام، تا امروز او را متقاعد كرده‌ام كه زن بيچاره را، به دكتر نشان بدهد. بايد همراهيشان كنم. خلاصه اين زن و شوهر حدود دو هفته پيش ما بودند و مهري خودش، آن خانم مريض را پيش دكتر برد و بحمدالله حالش خوب شد. دكتر به شوهرش گفته بود: اگر اين خانم همين‌طور ادامه مي‌داد، اميد چنداني به زنده ماندش نبود. اما مهری با پشتکار تمام بهش رسیدگی کرد تا کاملا حالش خوب شد
در مکتب شهادت در محضر معلمان شهید اوایل که معلّم شده بود فهمیدم خیلی کم اشتها شده. یه روز سرسفره نشسته بودیم. چند لقمه خورد و بلند شد که بره مدرسه. منم یه لقمه براش گرفتم و گفتم با خودت ببر. خیلی خوشحال شد و لقمه رو گرفت و رفت. تا چند روز این کار تکرار شد؛ و من هر روز یه لقمه بهش می‌دادم تا با خودش ببره. آخر، یه روز ازش پرسیدم: «چرا خودت غذا نمی‌خوری و همش منتظری من برات لقمه بگیرم؟» با مِنّ و مِن! جواب داد: «آخه هر وقت دست می‌برم تا برای خودم لقمه بگیرم، قیافه بچه‌های گرسنه‌ی کلاس میاد جلوی چشمم و اشتهام کور میشه. منم لقمه‌های شما رو می‌برم و می‌دم به اونا!». ♥️ مهری رزاق طلب♥️ 📚قاموس عشق، صفحه89 ------------------------------------- امام صادق علیه السلام: ⚜حق مسلمان این است که تا برادرش گرسنه است، او سیر و پر نخورد؛ و تا برادرش تشنه است، او سیراب نگردد.⚜ 📚الکافی، جلد2، صفحه170
49.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌مستند جدید فصل پرواز «روایت زندگی نامه شهید جاویدالاثر » او پهلوانی بود و هست که نامش همیشه آرامش دهنده دل هاست. به راستی چقدر زیبا بعضی ها نمود آرامش الهی و عرشی در زمین هستند...🌹 واحد فضای مجازی مدیریت تعلیم و تربیت حوزه مقاومت بسیج 369 حمزه سیدالشهدا(ع)
❤️ با عصاي زير بغل توی كوچه راه ميرفت. مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت. رفتم جلو و ازش پرسيدم: آقا ابرام چی شده!؟ اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت: هر روز تا اين موقع حداقل يكی از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش رو حل ميكرديم. اما امروز از صبح تا حالا كسی به من مراجعه نكرده! ميترسم كاري كرده باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشه... (منبع: سلام بر ابراهیم جلد یک) ☘️ آقا ابراهیم؟! 🌹 با مرام؟! پهلوون؟!! ❤️ گل پسر حضرت زهرا سلام الله علیها! تویی که دنبال خلق خدا بودی، تا گره از کار هاشون باز کنی؛مشکلاتشونو حل کنی... حالا ما سرمون رو به آسمونه! سمت نگاه مهربونت! سمت دست های گره گشایت، تا به به واسطه تو، خدا گره از کار های ما باز کنه و هرچی خیر و صلاح ما هست بهمون بده... آمین... ؟
چی بگم آخه؟.pdf
2.32M
می‍‍خوای امر به معروف کنی اما نمیدونی چی بگی🤔؟! عذاب وجدان می‌گیری که نمیتونی حرفی بزنی😔؟! دیگه نگران نباش 🌸 یه خبر خوب 😊 📔 کتاب جالب «چی بگم آخه؟!»🌷 💠 مختصر | مفید | کاربردی 💠 ✓ جملات کوتاه ✓ به قلم روان و گفتاری ✓ فهرست لمسی ✓ کم حجم
📌 بیعت عملی با امام زمان 🔸 بیعت عملی یعنی؛ در آمادگی باشیم که هرگاه امام قائم علیه السلام ظهور فرمودند، با تمام هستی خود در خدمت و اختیار آن حضرت باشیم؛ چون او که قرار است حکومت عدل جهانی و اسلام ناب محمّدی را در سراسر گیتی برقرار سازد، نیاز به یار و یاور دارد، نیاز به افرادی دارد که دارای ایمان کامل باشند و در آمادگی و انتظار برای فداکاری در راه امام بسر برند. 🔸در واقع بیعت عملی به معنای عمل کردن به چیزی است که هنگام پیمان و بیعت، تعهد کرده بودیم. 🔸 معنای دیگر بیعت عملی، این است که تمام احکام و اخلاق و آداب اسلامی را در خودمان ظاهر کرده باشیم؛ واجبات و مستحبات را انجام و از محرمات و مکروهات اجتناب کنیم و در یک کلمه خود را به اعمال صالحه که دستور خدا و قرآن است مزین نماییم؛ چرا که هر جا در قرآن سخن از ایمان به میان آمده، در کنارش عمل صالح نیز ذکر شده است. 👥 وعده ما: مشهد، دوشنبه ۵ آبان، ساعت ۱۴، ورزشگاه امام رضا، سخنران استاد و مداحی حاج محمد طاهری، حاج احمد واعظی، کربلایی حسین طاهری ✅ کانال رسمی استاد رائفی پور و موسسه مصاف👇 ✅ @Masaf
عید بیعت - قسمت اول.mp3
9.45M
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 📌 پادکست «عید بیعت - قسمت اول» 👤 استاد ؛ استاد ⚠️ و این بازی‌ها یعنی چی؟ چه بیعتی باید ببندیم؟ 💢 من و شما چه کاری مگه از دستمون برمیاد؟ مگه ما می‌تونیم زمان ظهور رو جلو بندازیم؟
🥀🍃🥀🍃 ✍ امام سجاد علیه السلام فرمود: 💯 سعادت اینه که باور کنیم نباید به حرف دلمون گوش بدیم❌ 👈 باید گوش به بدیم.👌 ✔️ به همین دلیل، تو دعای مکارم الاخلاق میگه: 🔻خدایا به دلم الهام کن که گوش به حرف تو بدهم،👇 💢«أَلْهِمْنِی‏ التَّقْوَى». ✨✨✨ ✔️ یعنی، به گوش بدیم.👌 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
📗 📗 🌱 🌱 اسارت مفهومی است که تا اسیر نشده باشی نمی‌توانی آن را درک کنی. برای یک مرد هم مفهوم اسارت غیر قابل تصور است چه رسد به اینکه این اتفاق را از زبان یک دختر ۱۷ ساله بشنوی. "من زنده‌ام" عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد که به شرح خاطرات دوران چهار ساله اسارت وی از سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی در چنگال ارتش بعث عراق می پردازد. واقعیت این است که هر کسی موقع ورق زدن کتاب و لا به لای خطوط آن دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» را توأمان تجربه می کند و جاهایی از کتاب را از پشت پرده ی اشک خواهد خواند... بسم‌الله الرحمن الرحیم کتاب را با احساس دوگانه‌ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده‌ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه‌ی یادها و خاطره‌های مجاهدان و آزادگان، ذخیره‌ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی‌ها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظه‌ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشته‌هائی است که ترجمه‌اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم. ۹۲/۷/۵