بدحجاب بیدین نیست📿
ولی فࢪدے👤است که یکے از⇩''
دستوࢪات مهم خدا✨ࢪا نادیده گرفته !
بدحجاب به دلخواه خود یک قسمتی از دین خدا ࢪا در زندگے خود تعطیل کࢪده است !
اما یادمان نره که گناه بدحجاب مثل گناه دࢪوغگویان یا ...••
نیست، بلکه گناهش بزرگتࢪ است
چࢪا که بدحجاب هم خود گناه میکند هم زمینه گناهکارے دیگران را مهیا کࢪده است
#مثلالماس💎`
#زهراییباشیم
#تلنگرانه💫•°
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
#پویش_حجاب_فاطمے
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعاي عهد.mp3
1.21M
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
⛅️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج⛅️
✨
🍃🌺🍃
﷽
*السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان*
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#یا_صاحب_الزمان_عج
#اطلاعیه | #ثبت_نام
🔻شروع ثبت نام سراسری اعزام خودرو شخصی راهیان نور
▫️از طریق:
🌐 www.khodro.rahnoor.ir
#راهیان_نور
بسم_رب_الشهداءوالصدیقین
💥امام خامنهای حفظه الله تعالی:
"زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست"
#طلبه_شهید_امروز:
❤️ غلامرضا صالحی❤️
⬅️ نام پدر : مرتضی
⬅️ تولد ; 1344
⬅️ شهادت; 1362/12/9
⬅️ محل ولادت ; حاجی آباد نجف آباد
⬅️ محل شهادت : جفیر-والفجر 6
⬅️ محل تحصیل : نجف آباد - قم
⬅️ مزار شهید: گلزار شهدای حاجی آباد
یک بار که از جبهه به مرخصی آمد یکی از همرزمانش را هم با خود آورده بود . به مادرش گفت این دوست من مسیحی است بعد هم او را پیش امام جمعه شهر برد و با جلساتی که داشت مسلمان شد وقتی چه شد که مسلمان شدی گفت روحیات غلامرضا شوق اسلام را در من برانگیخت .
تلاوت قرآنش ملیح و اهل نماز شب بود برخوردی صمیمی داشت در جلسات سیاسی شم خوبی داشت
اغلامرضا هفت بار به جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر 6 به درجه رفیع شهادت نائل گشت
✅درخواست داریم همه کارهای خوبی که امروز انجام میدهید به نام و یاد این شهیدوالامقام باشد.
◀️ فرازی از وصیت نامه شهید
مقام شهادت اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است
💥شادی ارواح مطهر شهدا مخصوصا طلبه_شهید امروز غلامرضا صالحی صلوات
اللّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینارو نگاه چه بازی رو جدی گرفتن! 👀🍂
+روز باید این شهر رو بگردی...
🎞️ #روایتشهدا
﴿#پیشنهادویژه﴾
#شهادت #شهید #کلیپ
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam kazem 1400 - rasouli.mp3
5.71M
⏯ #زمینه #شهدا #حماسی
🍃همت افتاد باکری افتاد تا که این انقلاب بر پا ماند
🍃گریه میکرد یکنفر میگفت که رفیقم طلائیه جا ماند
🎤 #مهدی_رسولی
شهیدحاجحسینخرازی - yasfatemii .mp3
3.08M
صدای #شهیدحاجحسینخرازی
در شب عملیات ؛
" هر چی داریم از دعاست...🌱•』
؛
وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن
را به یکدیگر پیوند می داده اند بگذری،
به فرمانده خواهی رسید، به علمدار.
او را از آستین خالی دست راستش خواهی
شناخت. چه می گویم! چهره ریز نقش و
خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است.
مواظب باش، آن همه متواضع است که او
را در میان همراهانش گم می کنی.
اگر کسی او را نمی شناخت، هرگز باور
نمی کرد که با فرمانده لشکر مقدس امام
حسین (ع) رو به رو است.
ما اهل دنیا، از فرمانده لشکر، همان
تصویری را داریم که در فیلم های
سینمایی دیده ایم. اما فرمانده هان
سپاه اسلام، امروز همه آن معیار ها
را در هم ریخته اند....
... شهید آوینی 🌱°.
🌿🌱
#کلامشهید💚
🍃ای ابوذرها بیایید،
ابوذروار، ابوزرها بکوبید🍃
✍🏻شهید احمد زمانی
🗓تاریخ شهادت ۱۲ مهر ۱۳۵۹🌷🇮🇷
❄️🌨☃🌨❄️
4_5902321874104221807.mp3
7.91M
طلائیه عجب طلائیه💛
این روایت گری زیبا رو قدیمی تر ها حتما گوش کردند اما شنیدن مجددش خالی از لطف نیست.🌱
🔹حاج آقا بیات
🌷شهدا همیشه نگاهی...
#شهیدانه🕊🌷
♡••
باغِ شعـــــــــــرمـ
نفسِگرمـِ تـُـورامۍخواهد...
#فریدونمشیرے
وقتی سر به سجده می گذاشت، صدای سین های ذکرش در گوشم چرخ می خورد! ذکر مدامش، یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی و
اللهم عجل لولیک الفرج بود!
آن قدر گفت و چشید که خداوند در روز نیمه ی شعبان خریدارش شد
شهید جعفر احمدی میانجی🕊🌷
#امام_زمان
🔴#رهبر_انقلاب در روز عید مبعث سخنرانی میکنند
🔹به مناسبت #عید_مبعث، رهبر انقلاب روز سهشنبه ساعت ۱۰:۳۰ به صورت زنده با مردم ایران و امت مسلمان جهان سخن خواهند گفت.
#ماه_رجب ماه رحمت الهی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زبان گرفتن پسر کنار پیکر پدر
محمدعلی با دیدن پیکر پدر با مرثیهسرایی گفت: کی گفته من بابا ندارم؟😭
🔹شهید محمدجواد رستمی از شهدای لشکر فاطمیون سال ۹۵ در حلب سوریه به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند حالا بعد از گذشت ۵ سال از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
🔴 توسل دائم و روزانه به امام زمان (عج)
🔵 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🌕 چطور ما این قدر از توجه به امام زمان علیه السلام غافل شدیم؟! چطور این قدر دور شدیم و توانستیم بدون توسل به آن حضرت زندگی کنیم؟! آیا این سفرهای که برای ما پهن کردهاند، کم است؟ چه کسی بهره میبرد؟ چطور روزگار ما را به غفلت انداخت و از این بخش غافل شدیم؟
🔹 روزانه باید متوسل بود، گرچه افق این فکر خیلی بلند است و افق این ارتباط خیلی راقی است؛ اما دائم باید ملتزم به توسل بود. تجربه بین علما نشان داده است که توسل و توجه به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه، خیر دنیا و آخرت میآورد که ثبات قدم و مراعات میخواهد، ادب و گذشت میخواهد، سحر میخواهد، نماز اول وقت و قرائت قرآن میخواهد. آن زمان است که انسان احساس میکند یک باب دیگر هم در زندگی او باز شد که نسلهای آینده او هم بهره خواهند برد.
#مهدویت
4_5913366734693204622.mp3
942.7K
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔻📖 تلاوت قرآن کریم
〽️ #تلاوت_روزانه
〽️#سوره_جاثیه
〽️#سوره_احقاف
〽️ #جزء_25
〽️ #صفحه502
🎤#علی_الحذیفی
#داستان: به مادرم بگوید
صدای قلبش تند تندتر میشد منتظر شلیک تیر خلاص بود.
آرام شروع به گفتن شهادتین کرد
_شهدان لااله الله اشهد انمحمد....
صدای قدمهایش نزدیک نزدیکتر میشد.
امیرعباس از صدای تند تپشقلبش دوست داشت قلبش را چنگ بزند بیرون بکشد. ناگهان صدایی اشنایی شنید صدایی که کلی امید در دل امیر عباس زنده کرد.
–سید عباس خودت بدادم برس!
امیر عباس آرام برگشت تا نگاهش بهش افتاد از راه پله سرخورد زمین با هر زحمتی رویش را برگرداند.
دخترک جوانی از ترس پشت درخت نخل کمین گرفت و صورت وحشت زده را دو دستش پنهان کرد.
امیر عباس اب دهانش را قورت داد.
_راحیل خانوم اینجا چکار میکنی؟
از پشت نخل نیم نگاهی کرد نفس نفس کنان...
_یا خداااا(بغض) آقا امیر عباس خدا شمارو رسوند.
چند قدمی نزدیک امد
_زخمی شدین؟
امیرعباس پیشانیشرا ماساژ داد نفس عمیقی کشید دندان هایش بهم سایید.
_معلومه اینجا تو چکار میکنی؟ مگه با اخرین اتوبوس نرفتی لعنتیی...
اشک تمام صورتش را پر کرد.
راحیل با حرفهای امیر عباس و حال ناتوانش بغضش ترکید
_نه! جاماندم! انگار نه انگار راحیلی اینجا جا گذاشتن رفتند. منم حال بیبیمریم ناخوش احوال بود تا خود صبح کنارش بودم امروز صبح از دنیا رفت صبح دیگه تارفتم دیدم اتوبوس رفته.
به زانو افتاد لباس سفید پر قوی پرستاری خاک آلود شد دست جلوی دهنش گذاشت شروع به هق هق کرد. بغضش را قورت داد دست رویگلویش گذاشت نفس عمیقی کشید
_ اقا امیر عباس اینجا پناهآوردم چون خونه اولاد زهراست نجاتم بده میترسم.
امیر عباس نفس نفس حرف میزد بیا بریم پشت بام خودمون از پشت بام برسونیم بجای اینا هرلحظه احتمال هست وارد خونه بشند
تفنگسمتش گرفت.
_راحیل تو دیگه بلدی باهاش کار کنی مگه نه؟
راحیل همانطور که اشکهایش را با گوشهی مقنعه بزرگ پاک میکرد سری تکان داد.
صدای بعثیا نزدیک نزدیکتر شد و وحشت بچهها چند برابر میشد اما این بار
امیر عباس بیشتر امانتی چون مروارید در دست داشت امانتی که همیشه مادرش برایش از غیرت مردانگی قمره بنی هاشم گفتهبود. درد داشت اما درد امانت بیشتر به قلبش خنجر میزد. حالش نامساعد بود ولی با حضور راحیل چشم گوشاش بیشتر باز کرد.
راحیل تفنگ از امیر عباس گرفت کتفش انداخت گفت:
_بیا کمکت کنم زود بالا بریم.
امیر عباس سری تکان داد
_تو زود باش برو بالا من خودم میرسونم.
همان طور راحیل بالا میرفت امیر عباس آرام بهش تذکر میداد
_رفتی بالا از خونه خاله سارا برو به خونه بغلی بعد تا اخرین خونه از اونجا از خونه برو کوچه پشتی خونه آسید یابر میشناسی؟ اونجا بچهها کمین کردند.
راحیل بالای پشت بام رسید نگاهی به امیر عباس انداخت.
_پس تو چی مگه نمیای؟
_میام اما میگم اگه عجلم رسید بدونی چکار کنی! الان ان بالا بخواب نشین !
#قسمت_دوم
#نویسنده : سیده الهام موسوی
#کپی_ممنوع_حرام
#شــوق_پرواز
@ShugheParvaz