eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
152 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع از حـرم بهانہ بود شوق شوقِ پـرواز بود...! و اولین منـــزلِ ڪوچ عاشقانۂ ڪبوتـر روز عـرفہ ، حریـم یـار ... #شهید_مرتضی_عطایی ( #ابوعلی) #شهید_روز_عرفه https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
دفاع از حـرم بهانہ بود شوق شوقِ پـرواز بود...! و اولین منـــزلِ ڪوچ عاشقانۂ ڪبوتـر روز عـرفہ ، حری
🌷 ✍ به روایت 🔰اردیبهشت بود که آمد. شب . شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم.‌ همه می‌آمدند ببینند چه خبر است. 🔰دو سه سالی که تا سوریه بود، مرتضی دیگر آن مرتضای سابق نبود✘. رشد وجودی و را با تمام وجود حس می‌کردم. با ما هم که بود مدام دلشـ❤️ پیش نیروهایش بود. مدام با بچه‌هایش در تماس📞 بود. 🔰وقتی از آزادی می‌گفت به وضوح برق شادی توی چشم‌هایش😃 دیده می‌شد. چقدر ذوق می‌کرد وقتی می‌گفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچه‌های ما خشک می‌ریختند😅.» 🔰کوچک‌ترین اتفاقی کم‌صبرش می‌کرد؛ می‌شد، فلان نیرویش شهید🌷 می‌شد، فلان منطقه می‌کرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که می‌آمد، خستگی را به وضوح روی شانه‌هایش می‌کردم. 🔰مرتضی تا قبل از رفتنش به ، موهایش یک‌دست مشکی بود ولی از روزی که رفت، می‌دیدم دارند سفید می‌شوند. شهید 🕊که شد، 13 تار مویش سفید شده بود. 🔰بین خواب و بیداری حس کردم روی تپه‌ای ایستاده. داشت از سرما❄️ می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آن‌قدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشی‌ام برایش انتخاب کرده بودم: . جواب نداد. 🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ‌ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمی‌برد. جدای از سرما، هم بی‌خوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی ‌سلام و احوال‌پرسی گفتم: «مرتضی! چرا این‌قدر لباس کم پوشیدی که بشه؟ نمی‌گی سرما می‌خوری؟» 🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم ، عملیات بود. همین یک‌دست لباس تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات کرده بود و با همان یک‌دست لباس 👕سردش شده بود. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🕊🌹🕊 🌹دفاع از حـرم بهانہ بود شوق شوقِ پـرواز بود...! و اولین منـــزلِ ڪوچ عاشقانۂ ڪبوتـر روز عـرفہ
🍃🕊🌹🕊🍃 زرنگ بودنش مفصله ها... شنیدم و توی فیلم هاش دیدم، هرجا رزمنده ای می دیده، فوری و دست به دوربین، میرفته و از ش قول میگرفته اگه رفت و پرید، اینم ببره... به نظرتون زرنگ نیست. اگر یکی دوتا بود که حرفی نبود... اصلا این آقا مرتضی کارش قول گرفتن بود و شفاعت... آخرم پراش باز شد و روز عرفه پرید... تازه به زور و اصرار خودشو برد سوریه. البته برای قبول شدنش به حضرت عشق متوسل شد. و امام رضا (علیه السلام) جوابشو داد. به اسم رزمنده ی افغانی وارد تیپ فاطمیون شد. فرض کنید لهجه ی مشهدی داشت ها، اون وقت می گفت من از دوستان افغانستانی هستم، آخه سخت قبول میکردند. آخرم بی بی زینب(سلام الله علیها) انتخابش کرد. شد سرباز بی بی و بعد هم عین عباسِ زینب (سلام الله علیها) پرکشید... 🍃🌺 https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌺🍃
واقعا کی فکرش رو میکرد ادامه راهتان اینقدر #سخت باشد بعد از شما #غرق شدیم در روزمرگی هایمان و گیر کردیم به سیم خاردار #نفس #دعایمان_کنید #شهید_مرتضی_عطایی🌷 #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
⭕️دشمن ابتدا تصور کرد، #سوری هستیم. ما می‌خواستیم آن‌ها متوجه شوند که ما کیستیم😎 بنابراین وقتی #آر‌پی‌جی‌زن دشمن شلیک می‌کرد و می‌گفت «الله اکبر»، ما در پاسخ با صدای بلند🗣 می‌گفتیم «خامنه‌ای رهبر»✊. #شهید_مرتضی_عطایی(ابوعلی) https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
⭕️دشمن ابتدا تصور کرد، #سوری هستیم. ما می‌خواستیم آن‌ها متوجه شوند که ما کیستیم😎 بنابراین وقتی #آر‌
🌷 💠ما ایرانی هستیم😎✌️ 🔰در سلسله عملیات‌های آزادسازی نبل و (س) یگان ما از خان‌طومان به منطقه‌ی مورد نظر اعزام شد🚌 رزمندگان با شجاعت✌️ در عرض چند ساعت دشمن را کرد. 🔰آتش🔥 تهیه ما بسیار خوب عمل کرده بود. با عقب نشینی دشمن نیروها در دشمن مستقر شدند. خاکریز دوجداره 500 متری و خوبی بود👌 دقایقی بعد دشمن شروع به پاتک کرد. 🔰از هر طرف به سمت نیروهای ما گلوله می‌زدند💥 ولی نیروها عقب نشینی نکردند❌ در گوشه خاکریز و یکی از رزمنده‌ها با هم بودیم👥 با دشمن تقریبا 100 متر فاصله داشتیم. 🔰از رزمنده‌های ایرانی‌🇮🇷 و ‌ترس دارند. صدایشان را می‌شنیدیم که می‌گفتند « ». ولی شک داشتند. دشمن ابتدا تصور کرد، سوری هستیم. ما می‌خواستیم آن‌ها متوجه شوند که ما . 🔰بنابراین وقتی آر‌پی‌جی‌زن دشمن شلیک می‌کرد💥 و می‌گفت «الله اکبر»، ما در پاسخ با صدای بلند می‌گفتیم « ». آر‌پی‌جی به خاکریز اصابت کرد🌫 تا زمانی که هوا رو به روشنایی برود، این کار ادامه داشت. مقدار زیادی مهمات مصرف کردند ⚡️ولی جلو آمدن را به نام مقام معظم رهبری نداشتند🚷 از دست نوشته های شهید📝 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🍃🌸🍃🌺 #شهـادت خطِ پایان عاشقی❤️ است #شهـادت آخرین مقام قرب💞 است که #احرار را فقط بدان راہ می دهند و لا غیر⛔️ #شهید_محمدتقی_سالخورده(ابوزینب #شهید_مرتضی_عطایی (ابوعلی) 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#فرازی_از_وصیتنامه📜 🔻برای #فرج امام زمان (عج)بسیار دعا کنیدکه فرجمان در فرج اقا و #مولایمان صاحب الزمان(عج)💖است اللهم عجل لولیک الفرج #شهید_مرتضی_عطایی #شهید_مدافع_حرم https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قول و قرار رفیق😭❤️ #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مرتضی_عطایی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌼خوش به حال #شهدا 🍂بنده شیطان👹 نشدند 🌸در تجلی گه #اخلاص 🍂خدا را دیدند 🌼خوش به حال شهدا 🍂وای به حال من و تو😓 🌸ما کجا و #شهدا 🍂بین که کجا را دیدند⁉️ 🌸ما پی تذکره ی 🍂 #کرب_وبلا می گردیم 🌼شهدا شاهِ ذبیحاً 🍂به #قفا را دیدند.... #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مرتضی_عطایی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔰شهید مدافع حرمی که بعد از شهادت #گریه_کرد... 🔸هر سه نفر بالای سر #آقامرتضی بودیم. شروع به حرف زدن کردم. گفتم سلام آقا مرتضی♥️ دل مان خیلی برایت تنگ شده. نفیسه هم گفت: #باباجان می گویند شهدا زنده اند🌷 اگر هستی به ما یک نشانه بده. 🔹نفیسه سر به زیر دارد و مادر تصویر #همسرش را در گوشی تلفنش📱 نشانمان می‌دهد و می‌گوید: حرف #نفیسه که تمام شد دیدیم از گوشه چشم چپ آقا مرتضی یک قطره اشک😢 سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد. 🔸به #درد_دل‌ هایمان ادامه دادیم که دیدم از گوشه چشم دیگرش هم قطره اشک دیگری سرازیر شد😔 راوی: همسر شهید🌷 #شهید_مرتضی_عطایی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🔰شهید مدافع حرمی که بعد از شهادت #گریه_کرد... 🔸هر سه نفر بالای سر #آقامرتضی بودیم. شروع به حرف زدن
🌷 💠سوغاتی 🔰خیلی خوش سلیقه‌ بود👌 هر چیزی را که به نظرش میامد میگرفت و هزینه💰 و مقدار برای ایشون مهم نبود. 🔰همیشه به ایشون میگفتم: بابا میخوای خیلی بگیری دو یا سه تکه ولی فایده نداشت❌ یک سفر که برای اباعبدالله رفته بودن کربلا، برای من کت چرم🧥 خریده بودن و وقتی به بقیه ی همسفران نشان داده بودن همه ی برای خانم هاشون یکی یک کت از همان ها گرفته بودن☺️ 🔰یک روز قبل از اینکه بیان تلفن زد☎️ و گفت: خانم یک چیز از شما میپرسم فقط جواب منو بده. از بین این رنگ هایی که میگم کدام یک را دوست داری. "سبز . قهوه ای . آبی یا زرد". گفتم زرد چه طور⁉️ 🔰گفت: از یک چیزی را برای شما خریدم و یکی از همسفران چیزی برای خانمش نخریده🙁 و حالا که از مرز رد شدیم چسبیده تو که گرفتی یکیش را بده به من و من تو رودرواسی گیر کردم مجبورم یکی از این کت ها را بدم به ایشون. 🔰با وجود اینکه من گفتم رنگ را بده به ایشون ولی گفت: آخه همه ی رنگ هاش خیلی قشنگه😍 و دوست داشتم از تمام رنگ ها و مدل ها داشته باشی👌 چهار مدل در و از هر مدلی یک رنگش را انتخاب کردم. 🔰باز هم فکرت💭 را بکن و خبرش را بده. خلاصه همان را داده بودن به اون آقا. وقتی از سفر برگشتن🚌 دیدم چه کت های قشنگی. گفتم: خوب یکی کافی بود. گفت: دلم میخواست از همه ی رنگ ها و مدل هاش داشته باشی♥️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313