سیدالعلماء
📆 سالروز شهادت میثم تمار رضیاللهعنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق)
🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این #دعا بهترین دعاهاست؛ در #قنوت، در #سجده، در ماشین، در راه، در بین #درس، در بین #مباحثه. آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا میشود با #زبان و هر جا نمیشود با تکرار در #قلب و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این #دل مرا ثابت نگه دار، این نقش #ایمان، گچ تختهای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را مینویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه میکند، میبیند چیزی نمانده و همهاش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدنها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آنها حکاکی کردهاند و کنده شده رویش، آنها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و اینها از بین نمیرود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقهی به خودت را، #بندگی من نسبت به خودت را که من الآن به آن #اقرار دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکیاش دست توست. هیچکسی نمیتواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم #قدرت خودت، مثل جناب #میثم تمار!.
میثم خیلی علاقه به حضرت #علی علیهالسلام داشت در حالی که #عرب هم نبود. یک کسی بود که در جامعهی #کوفه و عربها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، میگفتند: یک #عجمی است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیهالسلام] حکاکی شده بود.
یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای #بنی_امیه تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من #فحش بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمیکنم. حضرت فرمودند: تو را میکشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمیکنم.
بعد وقتی #ابن_زیاد او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همانطوریکه دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش میریخت، #مدح امیرالمؤمنین میکرد! یاد #امیرالمؤمنین میکرد؛ کمالات علی، زیباییهای علی، خوبیهای علی را به مردم میگفت: مردم بیوفا نباشید!. علی #اسلام را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این #نماز و #مسجد مالِ علی است که به شما داده.
مدام میگفت و میگفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیشآمدهاست که برای #انسان میکند.
چرا اینطور است؟ چون اصلاً #زندگی ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این #امتحان که اینجا از انسان توی دبیرستانها میکنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همینطور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با اینها مبارزه کنم، از من چه چیزی میگیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند.
آنموقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید.
۸۵٫۷٫۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [دعای #غریق؛ #بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۹]
@seyedololama
📆 سالروز شهادت میثم تمار رضیاللهعنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق)
🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این #دعا بهترین دعاهاست؛ در #قنوت، در #سجده، در ماشین، در راه، در بین #درس، در بین #مباحثه. آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا میشود با #زبان و هر جا نمیشود با تکرار در #قلب و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این #دل مرا ثابت نگه دار، این نقش #ایمان، گچ تختهای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را مینویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه میکند، میبیند چیزی نمانده و همهاش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدنها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آنها حکاکی کردهاند و کنده شده رویش، آنها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و اینها از بین نمیرود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقهی به خودت را، #بندگی من نسبت به خودت را که من الآن به آن #اقرار دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکیاش دست توست. هیچکسی نمیتواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم #قدرت خودت، مثل جناب #میثم تمار!.
میثم خیلی علاقه به حضرت #علی علیهالسلام داشت در حالی که #عرب هم نبود. یک کسی بود که در جامعهی #کوفه و عربها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، میگفتند: یک #عجمی است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیهالسلام] حکاکی شده بود.
یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای #بنی_امیه تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من #فحش بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمیکنم. حضرت فرمودند: تو را میکشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمیکنم.
بعد وقتی #ابن_زیاد او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همانطوریکه دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش میریخت، #مدح امیرالمؤمنین میکرد! یاد #امیرالمؤمنین میکرد؛ کمالات علی، زیباییهای علی، خوبیهای علی را به مردم میگفت: مردم بیوفا نباشید!. علی #اسلام را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این #نماز و #مسجد مالِ علی است که به شما داده.
مدام میگفت و میگفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیشآمدهاست که برای #انسان میکند.
چرا اینطور است؟ چون اصلاً #زندگی ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این #امتحان که اینجا از انسان توی دبیرستانها میکنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همینطور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با اینها مبارزه کنم، از من چه چیزی میگیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند.
آنموقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید.
۸۵٫۷٫۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [دعای #غریق؛ #بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۹]
@seyedololama
📆 سالروز شهادت میثم تمار رضیاللهعنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق)
🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این #دعا بهترین دعاهاست؛ در #قنوت، در #سجده، در ماشین، در راه، در بین #درس، در بین #مباحثه. آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا میشود با #زبان و هر جا نمیشود با تکرار در #قلب و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این #دل مرا ثابت نگه دار، این نقش #ایمان، گچ تختهای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را مینویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه میکند، میبیند چیزی نمانده و همهاش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدنها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آنها حکاکی کردهاند و کنده شده رویش، آنها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و اینها از بین نمیرود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقهی به خودت را، #بندگی من نسبت به خودت را که من الآن به آن #اقرار دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکیاش دست توست. هیچکسی نمیتواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم #قدرت خودت، مثل جناب #میثم تمار!.
میثم خیلی علاقه به حضرت #علی علیهالسلام داشت در حالی که #عرب هم نبود. یک کسی بود که در جامعهی #کوفه و عربها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، میگفتند: یک #عجمی است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیهالسلام] حکاکی شده بود.
یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای #بنی_امیه تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من #فحش بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمیکنم. حضرت فرمودند: تو را میکشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمیکنم.
بعد وقتی #ابن_زیاد او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همانطوریکه دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش میریخت، #مدح امیرالمؤمنین میکرد! یاد #امیرالمؤمنین میکرد؛ کمالات علی، زیباییهای علی، خوبیهای علی را به مردم میگفت: مردم بیوفا نباشید!. علی #اسلام را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این #نماز و #مسجد مالِ علی است که به شما داده.
مدام میگفت و میگفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیشآمدهاست که برای #انسان میکند.
چرا اینطور است؟ چون اصلاً #زندگی ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این #امتحان که اینجا از انسان توی دبیرستانها میکنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همینطور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با اینها مبارزه کنم، از من چه چیزی میگیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند.
آنموقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید.
۸۵٫۷٫۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [دعای #غریق؛ #بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۹]
@seyedololama