eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این بهترین دعاهاست؛ در ، در ، در ماشین، در راه، در بین ، در بین . آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا می‌شود با و هر جا نمی‌شود با تکرار در و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این مرا ثابت نگه دار، این نقش ، گچ تخته‌ای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را می‌نویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه می‌کند، می‌بیند چیزی نمانده و همه‌اش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدن‌ها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آن‌ها حکاکی کرده‌اند و کنده شده رویش، آن‌ها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و این‌ها از بین نمی‌رود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقه‌ی به خودت را، من نسبت به خودت را که من الآن به آن دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکی‌اش دست توست. هیچ‌کسی نمی‌تواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم خودت، مثل جناب تمار!. میثم خیلی علاقه به حضرت علیه‌السلام داشت در حالی که هم نبود. یک کسی بود که در جامعه‌ی و عرب‌ها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، می‌گفتند: یک است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیه‌السلام] حکاکی شده بود. یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمی‌کنم. حضرت فرمودند: تو را می‌کشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمی‌کنم. بعد وقتی او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همان‌طوری‌که دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش می‌ریخت، امیرالمؤمنین می‌کرد! یاد می‌کرد؛ کمالات علی، زیبایی‌های علی، خوبی‌های علی را به مردم می‌گفت: مردم بی‌وفا نباشید!. علی را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این و مالِ علی است که به شما داده. مدام می‌گفت و می‌گفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیش‌آمدهاست که برای می‌کند. چرا این‌طور است؟ چون اصلاً ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این که این‌جا از انسان توی دبیرستان‌ها می‌کنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همین‌طور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با این‌ها مبارزه کنم، از من چه چیزی می‌گیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند. آن‌موقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید. ۸۵٫۷٫۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [دعای ؛ ج۵۲ ص۱۴۹] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ ا
🔺نسبت ما با امام زمان علیه‌السلام 🔹 شیخ در کتاب فرموده: تمار یک بنده بود که حضرت علیه‌السلام او را از خرید و آزاد کرد. به او گفت: چه نام داری؟ عرض کرد: سالم. فرمود: مرا خبر داده در بلاد و که بودی، پدرت تو را میثم نامیده بود. گفت: درست است. فرمود: پس همان اسم قبلی را داشته باش. خب؛ این یعنی چه که یک بنده‌ی زرخریدِ یک زن، که از نوکر هم پایین‌تر است و هیچ و اختیاری از خودش ندارد و پایین‌ترین مراتب را دارد، حضرت علی علیه‌السلام چطور او را پیدا کرده؟! پیامبر چطور وضع او را به حضرت سفارش کرده بود؟ این حرف‌ها چه طور است؟ و ما الآن نسبت به امام زمان‌مان علیه‌السلام چطور می‌کنیم؟ آیا داریم به این‌که نسبت علیه‌السلام با ما، همان نسبت جدش با میثم است؟! 🔺 معنای شیعه‌ی واقعی 🔹 ... به برگشت در حالی‌که همه‌ی حرف‌ها را مولایش به او گفته بود. وارد کوفه شد و به دستور عبیدالله ملعون، او را گرفتند. گفتند این شخص اولِ دوستان بود. گفت این عجمی؟! تعجب کرد که یک غیر آن‌قدر آقا شده باشد که امیرالمؤمنین به او این‌قدر علاقه داشته باشد. گفت: أین ربّک؟ اولین حرفی که با او زد این بود: خدای تو کجاست؟ او از سوره‌ی والفجر جوابش را داد و گفت: «بالمِرصاد»¹؛ یعنی خداوند در کمین هر است. یعنی هیچ ستم‌گری در از خدا و مدّنظر خدا و احاطه‌ی خدا به او و اطلاع پروردگار به او جدا نیست. گفت خدای من در مرصاد است، یعنی در سنگر کمین‌گاهی است. کنایه‌ای به ابن زیاد بود که یعنی تو یکی از ستم‌گران هستی و بدان‌که وضعت خیلی خطرناک است، به طوری‌که گرفتار می‌شوی!. ابن زیاد گفت: مولایت به تو چه خبری داده؟ گفت: خبر داده که ما ۱۰ نفریم که به دار آویخته می‌شویم و خصوصیات آن را هم به من گفته. گفت که: آن کارهایی را که مولایت گفته را انجام نمی‌دهم تا خلافش ثابت شود. جواب میثم را ببینید. گفت: مگر می‌توانی چنین کاری بکنی؟ به خدا قسم او آن را از و او از و جبرئیل هم از خداست. تو چه کسی هستی که بتوانی چنین کاری را تغییر دهی!. «یا ایتهاالنفس المطمئنة»² یعنی این، یعنی این. آن‌وقت ببینید ما نه تنها با امام‌مان هزاران فرسخ فاصله داریم، بلکه با چنین شخصی هم بسیار فاصله داریم!. اصلاً گویا با یک بچه دارد حرف می‌زند که می‌شود او را با یک مشت از بین برد. ابن زیادی که حضرت را آن‌طور کرد. آن‌طور کوفه را به جوش و خروش از وادار کرد که هزاران نفر، شمشیر بردارند و به بروند. چنین جبار قهاری بود. حالا میثم با چنین شخصی این‌گونه صحبت می‌کند!.... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ :۱۴] ۲) [ :۲۷] @seyedololama
شهادت عبدالله بن عفیف-@seyedololama.mp3
1.98M
🔺 در 🏴 لعنه‌الله بر منبر بالا رفت...؛ جریان شهادت ازدی رحمه‌الله به علت دفاع از ؛ (۱۳ ۶۱) ☑️ مرحوم آیت‌الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 نمونه‌ای از معرفت علیا مکرمه زینب کبری صلوات الله علیها 🔺 ما فقط یک کلی از آیاتی که هر می‌خوانیم را باید ملتفتش بشویم و از بیدار شویم: «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها»؛ هیچ برگی نیست که بدون این که مسبوق به یک نقشه و حسابی باشد، جا به جا شود. دیگر از این روشن‌تر نمی‌شود بیان کرد. 🔹 بنابراین یک سر درد، یک دندان درد و یک دل درد، یک خوشی و یک ، یک و یک ، یک و یک داغ و یک تصادف، یک زیر قطار رفتن و یک زیر ماشین و موتور رفتن دیگه حساب نمی‌خواهد! فقط همین‌که بدانیم؛ «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الّا فی کتاب مبین»؛ ( :۵۹) هرج و مرج نیست!. ما کوچکیم، ما راه به جایی نبردیم، ما جاهلیم؛ فلذا هرچه می‌بینیم هرج و مرج می‌بینیم!. ولی هرج و مرجی در کار نیست! و لذا وقتی که ملعون و و این‌ها (لعنهم الله) می‌کنند، پاسخ بسیار قاطعانه می‌دهند که: «ما رأینا الّا جمیلا!». اصلاً ما کجاست و فکر شما کجاست؟! اصلاً ما با هم هیچ تناسبی نداریم. مسئله این است که در خداست. خب! ما هر روز داریم می خوانیم: «الحمدلله ربّ العالمین»؛ ( :۲) دیگه کسی هست که این را نخواند؟ "ربّ العالمین" یعنی چه؟ و مدبّر و مدیر جهان یعنی خدا را ما می‌کنیم. این باقی نمی‌گذارد چیزی را، از یک سر موی گرفته تا یک کهکشان، فرقی نمی‌کند، همه‌اش در اختیار و الهی است. ۸۰/۱/۲۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 حفاظت زینب کبری سلام الله علیها از ثقلین 🔺 «إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل‌بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت (صلی‌الله علیه وآله) عترت این وظیفه‌ی خودش را نشان داد. حضرت سلام‌الله‌علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به خود کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد علیه‌اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی می‌دانند. این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز و امانی به نام قرآن و عترت گذاشته و از رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در ؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده به نام وارد کرده‌اند در مجلس ابن‌ زیاد!. ابن‌ زیاد چه کسی است؟ باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ آمده که حضرت زینب لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطراف‌شان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر بنت رسول‌الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این دنیا چه دنیایی است؟ چه بشری است؟ چقدر زحمت و و می‌خواهد؟! ابن زیاد دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغ‌گو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید، خدا رسوای‌تان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی پاسخ داد: «الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی‌الله علیه وآله» نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب قرآن جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرق‌اند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه‌ی کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و و شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید، فاسق می‌شوید. می‌فرماید: «اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ»؛ رسوایی برای فاسق و است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغ‌گو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد مَغْلطه کند. اما با کسی که مغلطه‌شناس است. می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرام‌گاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش بود و به کارهای ضد معروف بود) ۱۵ المرجب ۱۴۳۵=۹۳/۲/۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺خدایا به آبروی حضرت #زینب کبری از آن #ایمان، از آن #یقین، از آن حلاوت و شیرینی #اسلام و #ایمانی که
🏴 حفاظت زینب کبری سلام الله علیها از ثقلین 🔺 «إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل‌بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت (صلی‌الله علیه وآله) عترت این وظیفه‌ی خودش را نشان داد. حضرت سلام‌الله‌علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به خود کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد علیه‌اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی می‌دانند. این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز و امانی به نام قرآن و عترت گذاشته و از رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در ؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده به نام وارد کرده‌اند در مجلس ابن‌ زیاد!. ابن‌ زیاد چه کسی است؟ باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ آمده که حضرت زینب لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطراف‌شان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر بنت رسول‌الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این دنیا چه دنیایی است؟ چه بشری است؟ چقدر زحمت و و می‌خواهد؟! ابن زیاد دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغ‌گو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید، خدا رسوای‌تان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی پاسخ داد: «الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی‌الله علیه وآله» نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب قرآن جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرق‌اند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه‌ی کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و و شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید، فاسق می‌شوید. می‌فرماید: «اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ»؛ رسوایی برای فاسق و است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغ‌گو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد مَغْلطه کند. اما با کسی که مغلطه‌شناس است. می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرام‌گاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش بود و به کارهای ضد معروف بود) ۱۵ المرجب ۱۴۳۵=۹۳/۲/۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 وقتی‌که #میثم زندانی شد، #مختار هم در زندان بود. میثم به او خبر داد و گفت: تو از دست این شخص #ابن_زیاد #نجات پیدا می‌کنی و به خون‌خواهی #حسین علیه‌السلام #قیام خواهی کرد و کشندگان ما را تو می‌کشی. ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این بهترین دعاهاست؛ در ، در ، در ماشین، در راه، در بین ، در بین . آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا می‌شود با و هر جا نمی‌شود با تکرار در و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این مرا ثابت نگه دار، این نقش ، گچ تخته‌ای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را می‌نویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه می‌کند، می‌بیند چیزی نمانده و همه‌اش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدن‌ها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آن‌ها حکاکی کرده‌اند و کنده شده رویش، آن‌ها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و این‌ها از بین نمی‌رود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقه‌ی به خودت را، من نسبت به خودت را که من الآن به آن دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکی‌اش دست توست. هیچ‌کسی نمی‌تواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم خودت، مثل جناب تمار!. میثم خیلی علاقه به حضرت علیه‌السلام داشت در حالی که هم نبود. یک کسی بود که در جامعه‌ی و عرب‌ها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، می‌گفتند: یک است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیه‌السلام] حکاکی شده بود. یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمی‌کنم. حضرت فرمودند: تو را می‌کشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمی‌کنم. بعد وقتی او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همان‌طوری‌که دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش می‌ریخت، امیرالمؤمنین می‌کرد! یاد می‌کرد؛ کمالات علی، زیبایی‌های علی، خوبی‌های علی را به مردم می‌گفت: مردم بی‌وفا نباشید!. علی را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این و مالِ علی است که به شما داده. مدام می‌گفت و می‌گفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیش‌آمدهاست که برای می‌کند. چرا این‌طور است؟ چون اصلاً ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این که این‌جا از انسان توی دبیرستان‌ها می‌کنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همین‌طور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با این‌ها مبارزه کنم، از من چه چیزی می‌گیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند. آن‌موقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید. ۸۵٫۷٫۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [دعای ؛ ج۵۲ ص۱۴۹] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ ا
🔺نسبت ما با امام زمان علیه‌السلام 🔹 شیخ در کتاب فرموده: تمار یک بنده بود که حضرت علیه‌السلام او را از خرید و آزاد کرد. به او گفت: چه نام داری؟ عرض کرد: سالم. فرمود: مرا خبر داده در بلاد و که بودی، پدرت تو را میثم نامیده بود. گفت: درست است. فرمود: پس همان اسم قبلی را داشته باش. خب؛ این یعنی چه که یک بنده‌ی زرخریدِ یک زن، که از نوکر هم پایین‌تر است و هیچ و اختیاری از خودش ندارد و پایین‌ترین مراتب را دارد، حضرت علی علیه‌السلام چطور او را پیدا کرده؟! پیامبر چطور وضع او را به حضرت سفارش کرده بود؟ این حرف‌ها چه طور است؟ و ما الآن نسبت به امام زمان‌مان علیه‌السلام چطور می‌کنیم؟ آیا داریم به این‌که نسبت علیه‌السلام با ما، همان نسبت جدش با میثم است؟! 🔺 معنای شیعه‌ی واقعی 🔹 ... به برگشت در حالی‌که همه‌ی حرف‌ها را مولایش به او گفته بود. وارد کوفه شد و به دستور عبیدالله ملعون، او را گرفتند. گفتند این شخص اولِ دوستان بود. گفت این عجمی؟! تعجب کرد که یک غیر آن‌قدر آقا شده باشد که امیرالمؤمنین به او این‌قدر علاقه داشته باشد. گفت: أین ربّک؟ اولین حرفی که با او زد این بود: خدای تو کجاست؟ او از سوره‌ی والفجر جوابش را داد و گفت: «بالمِرصاد»¹؛ یعنی خداوند در کمین هر است. یعنی هیچ ستم‌گری در از خدا و مدّنظر خدا و احاطه‌ی خدا به او و اطلاع پروردگار به او جدا نیست. گفت خدای من در مرصاد است، یعنی در سنگر کمین‌گاهی است. کنایه‌ای به ابن زیاد بود که یعنی تو یکی از ستم‌گران هستی و بدان‌که وضعت خیلی خطرناک است، به طوری‌که گرفتار می‌شوی!. ابن زیاد گفت: مولایت به تو چه خبری داده؟ گفت: خبر داده که ما ۱۰ نفریم که به دار آویخته می‌شویم و خصوصیات آن را هم به من گفته. گفت که: آن کارهایی را که مولایت گفته را انجام نمی‌دهم تا خلافش ثابت شود. جواب میثم را ببینید. گفت: مگر می‌توانی چنین کاری بکنی؟ به خدا قسم او آن را از و او از و جبرئیل هم از خداست. تو چه کسی هستی که بتوانی چنین کاری را تغییر دهی!. «یا ایتهاالنفس المطمئنة»² یعنی این، یعنی این. آن‌وقت ببینید ما نه تنها با امام‌مان هزاران فرسخ فاصله داریم، بلکه با چنین شخصی هم بسیار فاصله داریم!. اصلاً گویا با یک بچه دارد حرف می‌زند که می‌شود او را با یک مشت از بین برد. ابن زیادی که حضرت را آن‌طور کرد. آن‌طور کوفه را به جوش و خروش از وادار کرد که هزاران نفر، شمشیر بردارند و به بروند. چنین جبار قهاری بود. حالا میثم با چنین شخصی این‌گونه صحبت می‌کند!.... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____________ ۱) [ :۱۴] ۲) [ :۲۷] @seyedololama
شهادت عبدالله بن عفیف-@seyedololama.mp3
1.98M
🔺 #امتحان در #دین 🏴 #ابن_زیاد لعنه‌الله بر منبر بالا رفت...؛ جریان شهادت #عبدالله_بن_عفیف ازدی رحمه‌الله به علت دفاع از #خاندان_رسالت؛ (۱۳ #محرم ۶۱) ☑️ مرحوم آیت‌الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 حفاظت زینب کبری سلام الله علیها از ثقلین 🔺 «إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل‌بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت (صلی‌الله علیه وآله) عترت این وظیفه‌ی خودش را نشان داد. حضرت سلام‌الله‌علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به خود کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد علیه‌اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی می‌دانند. این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز و امانی به نام قرآن و عترت گذاشته و از رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در ؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده به نام وارد کرده‌اند در مجلس ابن‌ زیاد!. ابن‌ زیاد چه کسی است؟ باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ آمده که حضرت زینب لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطراف‌شان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر بنت رسول‌الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این دنیا چه دنیایی است؟ چه بشری است؟ چقدر زحمت و و می‌خواهد؟! ابن زیاد دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغ‌گو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید، خدا رسوای‌تان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی پاسخ داد: «الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی‌الله علیه وآله» نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب قرآن جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرق‌اند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه‌ی کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و و شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید، فاسق می‌شوید. می‌فرماید: «اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ»؛ رسوایی برای فاسق و است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغ‌گو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد مَغْلطه کند. اما با کسی که مغلطه‌شناس است. می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرام‌گاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش بود و به کارهای ضد معروف بود) ۱۵ المرجب ۱۴۳۵=۹۳/۲/۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
نمونه‌ای از معرفت علیا مکرمه زینب کبری صلوات الله علیها 🔺 آیاتی که هر #شب می‌خوانیم را باید ملتفتش بشویم و از #خواب بیدار شویم: «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها»؛ هیچ برگی نیست که بدون این که مسبوق به یک نقشه و حسابی باشد، جا به جا شود. دیگر از این روشن‌تر نمی‌شود بیان کرد. 🔹 بنابراین یک سر درد، یک دندان درد و یک دل درد، یک خوشی و یک #شادی، یک #عروسی و یک #طلاق، یک #بیماری و یک داغ و یک تصادف، یک زیر قطار رفتن و یک زیر ماشین و موتور رفتن دیگه حساب نمی‌خواهد! فقط همین‌که بدانیم؛ «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الّا فی کتاب مبین»؛ ( #انعام :۵۹) 🔻 #دنیا هرج و مرج نیست!. ما کوچکیم، ما راه به جایی نبردیم، ما جاهلیم؛ فلذا هرچه می‌بینیم هرج و مرج می‌بینیم!. ولی هرج و مرجی در کار نیست! 🔻و لذا وقتی که #ابن_زیاد ملعون و #یزید و این‌ها (لعنهم الله) #سرزنش می‌کنند، #خاندان_رسالت پاسخ بسیار قاطعانه می‌دهند که: «ما رأینا الّا جمیلا!». اصلاً #فکر ما کجاست و فکر شما کجاست؟! اصلاً ما با هم هیچ تناسبی نداریم. 🔸 مسئله این است که #جهان در #اختیار خداست. خب! ما هر روز داریم می خوانیم: «الحمدلله ربّ العالمین»؛ ( #حمد :۲) دیگه کسی هست که این را نخواند؟ "ربّ العالمین" یعنی چه؟ #مربی و مدبّر و مدیر جهان یعنی خدا را ما #ستایش می‌کنیم. این باقی نمی‌گذارد چیزی را، از یک سر موی گرفته تا یک کهکشان، فرقی نمی‌کند، همه‌اش در اختیار #قدرت و #قضای الهی است. ۸۰/۱/۲۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺نسبت ما با امام زمان علیه‌السلام 🔹 شیخ در کتاب فرموده: تمار یک بنده بود که حضرت علیه‌السلام او را از خرید و آزاد کرد. فرمود: چه نام داری؟ عرض کرد: سالم. فرمود: مرا خبر داده در بلاد و که بودی، پدرت تو را میثم نامیده بود. گفت: درست است. فرمود: پس همان اسم قبلی را داشته باش. 🔶 خب؛ این یعنی چه که یک بنده‌ی زرخریدِ یک زن، که از نوکر هم پایین‌تر است و هیچ و اختیاری از خودش ندارد و پایین‌ترین مراتب را دارد، حضرت علی علیه‌السلام چطور او را پیدا کرده؟! 🔻 پیامبر چطور وضع او را به حضرت سفارش کرده بود؟ این حرف‌ها چه طور است؟ 🔴 و ما الآن نسبت به امام زمان‌مان علیه‌السلام چطور می‌کنیم؟ آیا داریم به این‌که نسبت علیه‌السلام با ما، همان نسبت جدش با میثم است؟! 🔹 ... به برگشت در حالی‌که همه‌ی حرف‌ها را مولایش به او گفته بود. وارد کوفه شد و به دستور عبیدالله ملعون، او را گرفتند. گفتند این شخص اولِ دوستان بود. گفت این عجمی؟! تعجب کرد که یک غیر آن‌قدر آقا شده باشد که امیرالمؤمنین به او این‌قدر علاقه داشته باشد. 🔸 اولین حرفی که با او زد این بود: خدای تو کجاست؟ گفت: «بالمِرصاد»؛ یعنی خداوند در کمین هر است. یعنی هیچ ستم‌گری در از خدا و مدّنظر خدا و احاطه‌ی خدا به او و اطلاع پروردگار به او جدا نیست. 🔻 کنایه‌ای به ابن زیاد بود که یعنی تو یکی از ستم‌گران هستی و بدان‌که وضعت خیلی خطرناک است، به طوری‌که گرفتار می‌شوی!. ابن زیاد گفت: مولایت به تو چه خبری داده؟ گفت: خبر داده که ما ۱۰ نفریم که به دار آویخته می‌شویم و خصوصیات آن را هم به من گفته. گفت که: آن کارهایی را که مولایت گفته را انجام نمی‌دهم تا خلافش ثابت شود. جواب میثم را ببینید! گفت: مگر می‌توانی چنین کاری بکنی؟ به خدا قسم او آن را از و او از و جبرئیل هم از خداست. تو چه کسی هستی که بتوانی چنین کاری را تغییر دهی!. 🔷 «یا ایتهاالنفس المطمئنة» یعنی این، یعنی این. ⁉️ آن‌وقت ببینید ما نه تنها با امام‌مان هزاران فرسخ فاصله داریم، بلکه با چنین شخصی هم بسیار فاصله داریم!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 صلی الله علیک یا بنت امیرالمومنین ⚫️ وفات بانوی محنت کشیده کربلا عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام ال
نمونه‌ای از معرفت علیا مکرمه زینب کبری صلوات الله علیها 🔺 آیاتی که هر می‌خوانیم را باید ملتفتش بشویم و از بیدار شویم: «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها»؛ هیچ برگی نیست که بدون این که مسبوق به یک نقشه و حسابی باشد، جا به جا شود. دیگر از این روشن‌تر نمی‌شود بیان کرد. 🔹 بنابراین یک سر درد، یک دندان درد و یک دل درد، یک خوشی و یک ، یک و یک ، یک و یک داغ و یک تصادف، یک زیر قطار رفتن و یک زیر ماشین و موتور رفتن دیگه حساب نمی‌خواهد! فقط همین‌که بدانیم؛ «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الّا فی کتاب مبین»؛ ( :۵۹) 🔻 هرج و مرج نیست!. ما کوچکیم، ما راه به جایی نبردیم، ما جاهلیم؛ فلذا هرچه می‌بینیم هرج و مرج می‌بینیم!. ولی هرج و مرجی در کار نیست! 🔻و لذا وقتی که ملعون و و این‌ها (لعنهم الله) می‌کنند، پاسخ بسیار قاطعانه می‌دهند که: «ما رأینا الّا جمیلا!». اصلاً ما کجاست و فکر شما کجاست؟! اصلاً ما با هم هیچ تناسبی نداریم. 🔸 مسئله این است که در خداست. خب! ما هر روز داریم می خوانیم: «الحمدلله ربّ العالمین»؛ ( :۲) دیگه کسی هست که این را نخواند؟ "ربّ العالمین" یعنی چه؟ و مدبّر و مدیر جهان یعنی خدا را ما می‌کنیم. این باقی نمی‌گذارد چیزی را، از یک سر موی گرفته تا یک کهکشان، فرقی نمی‌کند، همه‌اش در اختیار و الهی است. ۸۰/۱/۲۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این بهترین دعاهاست؛ در ، در ، در ماشین، در راه، در بین ، در بین . آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا می‌شود با و هر جا نمی‌شود با تکرار در و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این مرا ثابت نگه دار، این نقش ، گچ تخته‌ای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را می‌نویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه می‌کند، می‌بیند چیزی نمانده و همه‌اش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدن‌ها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آن‌ها حکاکی کرده‌اند و کنده شده رویش، آن‌ها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و این‌ها از بین نمی‌رود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقه‌ی به خودت را، من نسبت به خودت را که من الآن به آن دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکی‌اش دست توست. هیچ‌کسی نمی‌تواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم خودت، مثل جناب تمار!. میثم خیلی علاقه به حضرت علیه‌السلام داشت در حالی که هم نبود. یک کسی بود که در جامعه‌ی و عرب‌ها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، می‌گفتند: یک است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیه‌السلام] حکاکی شده بود. یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمی‌کنم. حضرت فرمودند: تو را می‌کشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمی‌کنم. بعد وقتی او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همان‌طوری‌که دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش می‌ریخت، امیرالمؤمنین می‌کرد! یاد می‌کرد؛ کمالات علی، زیبایی‌های علی، خوبی‌های علی را به مردم می‌گفت: مردم بی‌وفا نباشید!. علی را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این و مالِ علی است که به شما داده. مدام می‌گفت و می‌گفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیش‌آمدهاست که برای می‌کند. چرا این‌طور است؟ چون اصلاً ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این که این‌جا از انسان توی دبیرستان‌ها می‌کنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همین‌طور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با این‌ها مبارزه کنم، از من چه چیزی می‌گیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند. آن‌موقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید. ۸۵٫۷٫۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [دعای ؛ ج۵۲ ص۱۴۹] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 آیاتی که هر می‌خوانیم را باید ملتفتش بشویم و از بیدار شویم: «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها»؛ هیچ برگی نیست که بدون این که مسبوق به یک نقشه و حسابی باشد، جا به جا شود. دیگر از این روشن‌تر نمی‌شود بیان کرد. 🔹 بنابراین یک سر درد، یک دندان درد و یک دل درد، یک خوشی و یک ، یک و یک ، یک و یک داغ و یک تصادف، یک زیر قطار رفتن و یک زیر ماشین و موتور رفتن دیگه حساب نمی‌خواهد! فقط همین‌که بدانیم؛ «و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الّا فی کتاب مبین»؛ ( :۵۹) 🔻 هرج و مرج نیست!. ما کوچکیم، ما راه به جایی نبردیم، ما جاهلیم؛ فلذا هرچه می‌بینیم هرج و مرج می‌بینیم!. ولی هرج و مرجی در کار نیست! 🔻و لذا وقتی که ملعون و و این‌ها (لعنهم الله) می‌کنند، پاسخ بسیار قاطعانه می‌دهند که: «ما رأینا الّا جمیلا!». اصلاً ما کجاست و فکر شما کجاست؟! اصلاً ما با هم هیچ تناسبی نداریم. 🔸 مسئله این است که در خداست. خب! ما هر روز داریم می خوانیم: «الحمدلله ربّ العالمین»؛ ( :۲) دیگه کسی هست که این را نخواند؟ "ربّ العالمین" یعنی چه؟ و مدبّر و مدیر جهان یعنی خدا را ما می‌کنیم. این باقی نمی‌گذارد چیزی را، از یک سر موی گرفته تا یک کهکشان، فرقی نمی‌کند، همه‌اش در اختیار و الهی است. ۸۰/۱/۲۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 وفات حضرت زینب کبری صلوات الله علیه را تسلیت عرض می‌نمائیم 🔺حفاظت کبری سلام الله علیها از 💠 "إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض" و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت حضرت، این وظیفه خودش را نشان داد. حضرت سلام الله علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به وظیفه‌ی خود عمل کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. 📜 می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد ابن زیاد علیه اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی مسلمانان می‌دانند. تاریخ این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای نجات بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز صلح و امانی به نام و گذاشته و از دنیا رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در کوفه؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده، به نام اسیر وارد کرده‌اند در مجلس ابن زیاد!. چه کسی است؟ انسان باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ طبری آمده که حضرت لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی فکر کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطرافشان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر فاطمه بنت رسول الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این چه دنیایی است؟ بشر چه بشری است؟ چقدر زحمت و اصلاحات و همت می‌خواهد؟! دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه امت و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغگو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین مدینه و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید خدا رسواتان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی اسلام پاسخ داد: "الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی الله علیه و آله" نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای ادیان نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرقند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای فاسق است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و واجبات و حرام‌های شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید می‌شوید. می‌فرماید: "اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ"؛ رسوایی برای فاسق و گنه‌کار است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغگو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. مقام ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما دشمن است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد کند. اما با کسی که مَغْلطه‌شناس است. مغلطه می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهَّر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرامگاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش مرجانه بود و به کارهای ضدّ معروف بود) ۱۵ رجب المرجب ۱۴۳۵ = ۱۳۹۳.۲.۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama