eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ ا
🔺نسبت ما با امام زمان علیه‌السلام 🔹 شیخ در کتاب فرموده: تمار یک بنده بود که حضرت علیه‌السلام او را از خرید و آزاد کرد. به او گفت: چه نام داری؟ عرض کرد: سالم. فرمود: مرا خبر داده در بلاد و که بودی، پدرت تو را میثم نامیده بود. گفت: درست است. فرمود: پس همان اسم قبلی را داشته باش. خب؛ این یعنی چه که یک بنده‌ی زرخریدِ یک زن، که از نوکر هم پایین‌تر است و هیچ و اختیاری از خودش ندارد و پایین‌ترین مراتب را دارد، حضرت علی علیه‌السلام چطور او را پیدا کرده؟! پیامبر چطور وضع او را به حضرت سفارش کرده بود؟ این حرف‌ها چه طور است؟ و ما الآن نسبت به امام زمان‌مان علیه‌السلام چطور می‌کنیم؟ آیا داریم به این‌که نسبت علیه‌السلام با ما، همان نسبت جدش با میثم است؟! 🔺 معنای شیعه‌ی واقعی 🔹 ... به برگشت در حالی‌که همه‌ی حرف‌ها را مولایش به او گفته بود. وارد کوفه شد و به دستور عبیدالله ملعون، او را گرفتند. گفتند این شخص اولِ دوستان بود. گفت این عجمی؟! تعجب کرد که یک غیر آن‌قدر آقا شده باشد که امیرالمؤمنین به او این‌قدر علاقه داشته باشد. گفت: أین ربّک؟ اولین حرفی که با او زد این بود: خدای تو کجاست؟ او از سوره‌ی والفجر جوابش را داد و گفت: «بالمِرصاد»¹؛ یعنی خداوند در کمین هر است. یعنی هیچ ستم‌گری در از خدا و مدّنظر خدا و احاطه‌ی خدا به او و اطلاع پروردگار به او جدا نیست. گفت خدای من در مرصاد است، یعنی در سنگر کمین‌گاهی است. کنایه‌ای به ابن زیاد بود که یعنی تو یکی از ستم‌گران هستی و بدان‌که وضعت خیلی خطرناک است، به طوری‌که گرفتار می‌شوی!. ابن زیاد گفت: مولایت به تو چه خبری داده؟ گفت: خبر داده که ما ۱۰ نفریم که به دار آویخته می‌شویم و خصوصیات آن را هم به من گفته. گفت که: آن کارهایی را که مولایت گفته را انجام نمی‌دهم تا خلافش ثابت شود. جواب میثم را ببینید. گفت: مگر می‌توانی چنین کاری بکنی؟ به خدا قسم او آن را از و او از و جبرئیل هم از خداست. تو چه کسی هستی که بتوانی چنین کاری را تغییر دهی!. «یا ایتهاالنفس المطمئنة»² یعنی این، یعنی این. آن‌وقت ببینید ما نه تنها با امام‌مان هزاران فرسخ فاصله داریم، بلکه با چنین شخصی هم بسیار فاصله داریم!. اصلاً گویا با یک بچه دارد حرف می‌زند که می‌شود او را با یک مشت از بین برد. ابن زیادی که حضرت را آن‌طور کرد. آن‌طور کوفه را به جوش و خروش از وادار کرد که هزاران نفر، شمشیر بردارند و به بروند. چنین جبار قهاری بود. حالا میثم با چنین شخصی این‌گونه صحبت می‌کند!.... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ :۱۴] ۲) [ :۲۷] @seyedololama
سیدالعلماء
#تفسیر #ترجمه_قرآن 🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (۴) 🔹 وقتی خدا به #پیامب
🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (قسمت ۵ و پایانی) ⏪ ...و قبلاً هم عرض کردم، حالا هم تکرار می‌کنم، کسی‌که این مسأله را دیدم روشن با شرایطش ذکر کرده، مرحوم آیت الله در تفسیر شریف است که بیشتر از یک جلد هم نشده، -موفق نشدند که این را بنویسند- در آن‌جا آخر این تفسیر تعلیقاتی دارند. در تعلیقه‌ی پنجم تحت عنوان: «ترجمة القرآن وشروطها» شرایط ترجمه‌ی قرآن را می‌فرماید. این "ترجمة القرآن وشروطها" را من هیچ‌جا ندیده‌ام. همان‌طور که از شرایط ، وضو است و از شرایط ، پاکی آب است، شرایط ترجمه‌ی قرآن چیست؟ هیچ‌کسی نمی‌داند. همین‌قدر که یک کسی استاد شد، به او می‌گویند قرآن را ترجمه کن!. آن‌جا ایشان می‌فرماید که سه شرط اقلاً باید در ترجمه مراعات شود. یکی ، آن هم ادبیات نه این‌که همین‌طور دست دوم و سوم، بلکه دست اول. یعنی، مخصوصاً بنده اضافه می‌کنم که عربی قدیم با حالا ممکن است تفاوت کرده باشد. چون هر زبانی به تدریج مسائلش فرق می‌کند. یک‌جا باقی نمی‌ماند که دست نخورده باشد. این است که باید سر در بیاورد از مسائل ادبیات عرب گذشته و خوب مسلَّط باشد. دوم این‌که باید مسائل و مربوط به و و و این‌ها برایش شسته و رُفته شده باشد، تا هر آیه‌ای را که به حسب ظاهر دید، مثلاً وارد شده که «و جاء ربک و الملک صفا صفا»¹؛ که مثلاً اوضاع و احوال به هم می‌خورد و "و جاء ربک و الملک صفا صفا"، این را بفهمد که این‌جا منظور چیست؟ آمدن یعنی چه؟ و یا مثلاً در آیاتی مثل «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ»²؛ قرائن عقلی و نقلی و آیتی را پیدا کند. پس باید مسائل عقلی را بداند وإلّا می‌شود!. وقتی وهابی شد مثل آن‌ها می‌شود. در مورد آن شخص می‌گویند داشت همین مسائل را می‌گفت برای ، برای این‌که مردم اشتباه نکنند، از آن بالای منبر که ایستاد، یک پله، دو پله آمد پایین، گفت: همین‌طور خداوند از پایین می‌آید که من دارم می آیم!. یعنی نکنی‌ها که بگویی خدا مثلاً جور دیگر است!. این‌جور وهابی می‌شود آدم!. و در مسائل اصلی متزلزل، و مایه‌ی گمراهی دیگران می‌گردد!. پس دوم این‌که مسائل عقلی را خوب بداند عقلاً، مثلاً مرحوم علامه رحمه‌الله را خوب با شروحش و با این مسائلش پیش اساتیدی دیده باشد. بداند که مسأله‌ی معاد چه جوری باید باشد، مسأله‌ی چه جوری است، مسأله‌ی چه جور است. و سوم این‌که به درباره‌ی تفسیر هم بر بخورد و بررسی کند. چرا؟ برای خاطر این‌که خود قرآن، برای قرآن، معلم معرفی کرده؛ «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»³؛ این قرآن کریم برای مردم است، اما تو باید مُبَیِنَش باشی. چون گفتار، گفتار حق تعالی است، گفتار معمولی که نیست. تو هم درس خوانده‌ی پیش ما هستی: «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ»⁴؛ که این آیه درباره‌ات وارد شده. تو مدال داری. تو جایزه داری. تو مدرک داری و تعلیمات یافته‌ای. تو معلم‌شان باید باشی. آن حضرت هم به شهادت حدیث که مورد قبول و است، معلمینی قرار داده بعد از خودش به نام خاندان خودش و فرموده که: «تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا...» این "لن یفترقا" را خوب دقت کرده باشد. یعنی یک‌وقت نمی‌شود که ما یک قرآنی پیدا کنیم، ترجمه‌ی قرآنی، شرح تفسیر قرآنی، که آن‌جا خبر از تعلیمات (علیهم‌السلام) نباشد که اگر این‌گونه شد، آن قرآن، آن تفسیر درست نیست؛ چون افتراق شده بین آن چیزهایی که ایشان آن‌ها را با هم گره زده. یا این‌که کسی بگوید من هستم، مرید حضرت امام (علیه‌السلام) هستم، و چه هستم، ولی از قرآن سر در نیاورد، خبر نداشته باشد، آن‌جا هم آن ائمه‌ای که او می‌پرستد و دنبال‌شان رفته عوضی گرفته. بلکه این‌ها "لن یفترقا" هستند و هر جا سراغ رفتید، باید امامی که قرآن با اوست، باشد. هرجا سراغ قرآن رفتید، باید قرآنی باشد که معلمین او، نظریات‌شان ملحوظ شده باشد. پس قرآن خودش قرار داده، و فرموده که: «و یعلمهم الکتاب و الحکمة»(۵)؛ چندجا اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نام معلم قرآن معرفی شده. معلم قرآن هم معلم معیّن کرده، و معلم‌های خاندان خودش را داده. باید از این‌ها هم اطلاع داشته باشد. مجموع این‌ها که جمع شد، یک اسلامی می‌شود که ان‌شاءالله باشد. ۸۰/۸/۳۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۲۲] ۲) [ علیه‌السلام:۴۸] ۳) [ :۴۴] ۴) [ :۱۱۳] ۵) [ :۲] @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۷) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 «راغِبینَ
🔺 خطر نفاق (۸) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... این مسئله را اقلاً باید در موقعی‌که را می‌شنود در خاطرش بیاورد، و اگر دید برایش این مسئله روشن است که چه بهتر؛ این هم با تکرار می‌کند، -ولذا است آدم وقتی عبارات را شنید تکرار بکند- وقتی مؤذن می‌گوید: "اشهد ان لا اله الا الله" بنده هم بگوئیم: "اشهد ان لا اله الا الله". اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده زود تکان بخوریم و کنیم خودمان را و از این‌جور مطالبی که حضرت علیه‌السلام درسش را چندین قرن قبل به در مواقع مخصوص داده‌اند استفاده و خود را اصلاح کنیم. مثلاً در ؛ در زمان جنگ که آدم می‌رود نیاز به وسیله دارد، اگر بی‌وسیله آدم برود چی کار می‌خواهد بکند؟ اما آیا این وسیله هم کاره‌ای هست؟ حرف سر این است. آیا اگر من به هر صورتی باشم و هر کاری کرده باشم، باز هم بخش من است؟ گاهی شده که خود وسیله را آدم عوضی استفاده کرده و مثلاً رفته کاری بکند، زده خودش را کشته! یا رفیقش را کشته! جنگ و نزاع وقتی مؤثر است که حق تعالی هم پشتش باشد. و وقتی‌که این ، شب خوانده باشد، و صبح به درگاه خدا کرده باشد، طلب و یاری کرده باشد و این‌ها را مجموعاً انجام داده باشد، این‌ها مؤثرند. اما اگر نه؛ همه‌اش منحصر شد به وسائل و دیگر انسان پشت گرم شد و گفت که مثلاً اگر من نو و خوب شد، دیگر غصه ندارم؛ به خاطر این‌که پشتیبان من دیگر در دستم است!؛ مشکل این است. یک قدری که پیشرفت کرد و قدرتی پیدا کردند، طغیان کردند؛ شروع کردند به گرفتن مملکت و جزائر اطراف و به حمله کردند و به این طرف و آن طرف. خب، این‌قدر مشغول شدند به این مسائل و دنبال کردند که یک‌مرتبه اتم آمد روی سرشان!. در تمام فقط آن‌ها هستند که طعم بمب اتم چشیده‌اند. در سوره مبارکه می‌خوانیم که می‌فرماید: «وثَمودَ الّذینَ جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ (۹) وفرعونَ ذِی الاَوتادِ (۱۰)»؛ اصلاً این‌ها یک دستگاهی داشتند که «لَم یُخلَق مِثلُها فی البلاد (۸)»؛ آخرین درجه از محکم‌کاری را در ساختمان‌هایشان داشتند. «جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ(۹)»؛ محکم‌ترین وضع را برای خودشان ایجاد کرده بودند. لکن «وصَبَّ علیهم ربُّک َسوطَ عذاب (۱۳) إن ربَّک لَبِالمِرصاد»؛ ( :۱۴)؛ فرموده‌اند که این سوره مال امام (علیه‌السلام) است، در نماز و زیاد بخوانید؛ چون یکی از مسائل مهمش همین تکیه نکردن بر اوضاع و احوال و ابزار و و این‌هاست و امام حسین (علیه‌السلام) هم هیچ تکیه‌ای بر غیر خدا نداشت؛ این بود که توانست یک چنین فعالیتی به نفع و انجام بدهد. خب، هر کسی حضرت را می‌دید که دارد رو به می‌رود منعش می‌کرد، برای خاطر این‌که می‌دید که این‌جور رفتن رو به نتیجه‌اش چه جور است. وقتی می‌دیدند که اهل و هم همراه حضرت هستند که دیگر بیشتر اصرار می‌کردند؛ اما آن حضرت دلش به جای دیگه‌ای گرم بود، با خدا و پیمان بسته بود. در سینه‌زنان و کنندگان بر امام حسین علیه‌السلام هستند، باید از این آن حضرت و پدر بزرگوارش و تعلیمات آن‌ها تا می‌شود، در استفاده باشند. خدایا به آبرویشان ما را محروم از معارف اسلامی مفرما. و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز شهادت میثم تمار رضی‌الله‌عنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق) 🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ ا
🔺نسبت ما با امام زمان علیه‌السلام 🔹 شیخ در کتاب فرموده: تمار یک بنده بود که حضرت علیه‌السلام او را از خرید و آزاد کرد. به او گفت: چه نام داری؟ عرض کرد: سالم. فرمود: مرا خبر داده در بلاد و که بودی، پدرت تو را میثم نامیده بود. گفت: درست است. فرمود: پس همان اسم قبلی را داشته باش. خب؛ این یعنی چه که یک بنده‌ی زرخریدِ یک زن، که از نوکر هم پایین‌تر است و هیچ و اختیاری از خودش ندارد و پایین‌ترین مراتب را دارد، حضرت علی علیه‌السلام چطور او را پیدا کرده؟! پیامبر چطور وضع او را به حضرت سفارش کرده بود؟ این حرف‌ها چه طور است؟ و ما الآن نسبت به امام زمان‌مان علیه‌السلام چطور می‌کنیم؟ آیا داریم به این‌که نسبت علیه‌السلام با ما، همان نسبت جدش با میثم است؟! 🔺 معنای شیعه‌ی واقعی 🔹 ... به برگشت در حالی‌که همه‌ی حرف‌ها را مولایش به او گفته بود. وارد کوفه شد و به دستور عبیدالله ملعون، او را گرفتند. گفتند این شخص اولِ دوستان بود. گفت این عجمی؟! تعجب کرد که یک غیر آن‌قدر آقا شده باشد که امیرالمؤمنین به او این‌قدر علاقه داشته باشد. گفت: أین ربّک؟ اولین حرفی که با او زد این بود: خدای تو کجاست؟ او از سوره‌ی والفجر جوابش را داد و گفت: «بالمِرصاد»¹؛ یعنی خداوند در کمین هر است. یعنی هیچ ستم‌گری در از خدا و مدّنظر خدا و احاطه‌ی خدا به او و اطلاع پروردگار به او جدا نیست. گفت خدای من در مرصاد است، یعنی در سنگر کمین‌گاهی است. کنایه‌ای به ابن زیاد بود که یعنی تو یکی از ستم‌گران هستی و بدان‌که وضعت خیلی خطرناک است، به طوری‌که گرفتار می‌شوی!. ابن زیاد گفت: مولایت به تو چه خبری داده؟ گفت: خبر داده که ما ۱۰ نفریم که به دار آویخته می‌شویم و خصوصیات آن را هم به من گفته. گفت که: آن کارهایی را که مولایت گفته را انجام نمی‌دهم تا خلافش ثابت شود. جواب میثم را ببینید. گفت: مگر می‌توانی چنین کاری بکنی؟ به خدا قسم او آن را از و او از و جبرئیل هم از خداست. تو چه کسی هستی که بتوانی چنین کاری را تغییر دهی!. «یا ایتهاالنفس المطمئنة»² یعنی این، یعنی این. آن‌وقت ببینید ما نه تنها با امام‌مان هزاران فرسخ فاصله داریم، بلکه با چنین شخصی هم بسیار فاصله داریم!. اصلاً گویا با یک بچه دارد حرف می‌زند که می‌شود او را با یک مشت از بین برد. ابن زیادی که حضرت را آن‌طور کرد. آن‌طور کوفه را به جوش و خروش از وادار کرد که هزاران نفر، شمشیر بردارند و به بروند. چنین جبار قهاری بود. حالا میثم با چنین شخصی این‌گونه صحبت می‌کند!.... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____________ ۱) [ :۱۴] ۲) [ :۲۷] @seyedololama