#ارزشهای_فرهنگی
از آنجایی که #نیازهای_اجتماعی یک #جامعه
تابع #ارزشهای_فرهنگی آن است
با شکل گرفتن #ارزشهای_مضر و مبتذل
برای اعضای یک #جامعه
#نیازهای_اجتماعی نیز
به #ابتذال کشیده میشود .
در چنین صورتی ، این #ابتذال فقط به حوزههای #فرهنگی و #اجتماعی ختم نخواهد شد و
قطعا حوزههای #سیاسی را نیز آلوده خواهد کرد که
موجب پدیدار شدن جریانی تحت عنوان #پورنوکراسی خواهد شد ؛
#جریان_شومی که وقتی خط #فحشاء و #سیاست روی هم میافتد ،
نِمود بیشتری پیدا میکند .
#علوم_شناختی_در_جنگ_شناختی ص ۱۳۹
#محمد_جوانی
شبیه نان
@shabihenan
#محدودیت_ذهنی
گاهی ما #انسانها نیز
#محدودیتهایی را قبول میکنیم که
#حقیقی نیستند ؛
به ما میگویند
یا ما به خود میگوییم
نمیتوان فلان کار را انجام داد و
این برای ما
تبدیل به یک #حقیقت میگردد .
#محدودیت_ذهنی به
#محدودیتی_حقیقی
به همان استحکام قبلی تبدیل میگردد .
چه مقدار از آنچه ما #حقیقت میپنداریم ،
#حقیقی نیستند بلکه
#پذیرش ما میباشد .
درمواردی هم ممکن است
این #محدودیتها و
#قالبهای_ذهنی
به ابعاد #فردی ختم نشود و
به ابعاد #گروهی و
#اجتماعی سرایت کند و
دیگران را نیز
#محصور در #پارادایمهای_ذهنی
یک نفر یا یک گروه کند .
#علوم_شناختی_در_جنگ_شناختی ص ۱۶۶
#محمد_جوانی
شبیه نان
@shabihenan
#کلامرهبر
.... در مقیاس #اجتماعی، #خودفراموشی مهمتر است.
یک آیهی شریفهای در #قرآن،
در #سورهیتوبه هست
ــ البتّه این آیهی شریفه در مورد #منافقین است ــ
که خیلی بنده را زیاد متوجّه خودش میکند،
وقتی که به اینجا میرسم و آن را میخوانم. آن تکّهی مورد نظر من از آن آیه، این است:
فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم وَ خُضتُم کَالَّذی خاضُوا؛
این [مطلب] آدم را تکان میدهد.
خب قبل از نظام جمهوری اسلامی،
این کشور حکّامی داشته،
فرمانروایانی داشته،
مدیرانی داشته،
کارهایی میکردند،
بدعملیهایی داشتند،
خلافهایی داشتند؛
این #انقلاب با همهی زحمات،
با همهی رنجها،
با #معجزهی کسی مثل #امام (رضوان الله علیه)
ــ که واقعاً حضور او و وجود او در این برههی زمان، یک چیزی شبیه معجزه بود ــ
با فداکاریهای فراوان،
با از دست دادن چقدر جوان عزیز و برجسته و خوب،
با همهی اینها به پیروزی رسید و حفظ شد
و این #نظامجمهوریاسلامی به وجود آمد. خب، اگر چنانچه همان وضعی را،
همان کاری را،
همان راهی را
که #مدیران دوران طاغوت انجام میدادند،
ما هم بتدریج به همان سمت برویم،
این #جرمِخیلیبزرگی است؛
این آیه این را میگوید.
فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم؛
آنهایی که قبل از شما بودند،
نصیب و بهرهای برای خودشان فرض کردند،
آن نصیب و بهره را بردند.
فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم؛
شما هم برای خودتان یک نصیب و بهرهای فرض کردید،
شما هم آن بهره را برداشتید.
کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم؛
شما هم مثل آنها عمل کردید.
وَ خُضتُم کَالَّذی خاضوا؛
همان راهی که آنها رفتند، شما هم رفتید.
این[طور] اگر بشود،
خیلی #مایهینگرانی است؛
#خسارتبینظیری است چنین چیزی اگر پیش بیاید.
البتّه خدای متعال،
لطفش و فضلش و هدایتش نگذاشته تاکنون #جمهوریاسلامی به یک چنین وضعی دچار بشود،
امّا
#بایدبترسیم،
#بایدمراقبباشیم.
«#خودفراموشیاجتماعی» یعنی این:
#هویّت خودمان را فراموش کنیم،
#فلسفهیوجودیجمهوریاسلامی را فراموش کنیم.
آنطوری که قبل از ما در این کشور
در سیاست خارجی،
در سیاست داخلی،
در ادارهی امور کشور،
در تقسیم امتیازات و منابع کشور عمل میکردند،
آنجور نباید عمل بکنیم.
راه آنها راه دیگری بود،
راه ما راه دیگری است،
#هویّت ما هویّت دیگری است.
این را اگر فراموش کردیم،
این میشود همان #خودفراموشی در مقیاس اجتماعی که #خسارتبزرگی است.
تکیه به #بیگانه،
زندگی بر اساس تعدّی،
بر اساس #فساد،
بر اساس #ویژهخواری،
بهره بردنهای ناسالم؛
خب
#شاکلهیتمدّناسلامی و #نظاماسلامی
که ما به دنبال تشکیل آن هستیم و بودیم،
بکلّی منافی با این است.
ما از دیگران نمیتوانیم [در این زمینه] تقلید کنیم...
#دیداربامسئولاننظام ۱۴۰۳/۱۲/۱۸
#امامخامنهای(حفظه الله)
📚شبیه نان
#مسجد
#مسجد عصر پیغمبر یک خانهٔ سه بعدی بود : هم #معبد، هم #مدرسه و هم #پارلما_ آزاد_مردم،پارلمانی که هر کسی از مردم، در آن نماینده است! و بعدها مسجد شد یک کاخ پر شکوه و بی بُعد !
مسجد را، پیش از آنکه به شکل امروز درآورند
و از فعالیت بیندازند
و به نام این که حرف دنیا در مسجد زدن حرام است،
آن را به صورت یک «معبد متروک» درآورند
و فلج کنند
و از متن زندگی کنارش گذارند،
#کانون فعال و جوشانی بود که مغز و قلب اندام #جامعه بود
و در تن شهر می تپید
و #حرکت و حیات و حرارت ایجاد می کرد،
چون مسجد آن چنان که #پیغمبر بنا کرد و سپس در #تاریخ اسلام نیز ادامه داشت مثل کلیسا یا دیر یا آتشگاه تنها یک معبد نبود،
در عین حال،
هم حوزهٔ علم و بحث و تدریس و تفکر علمی بود،
هم محل شور و طرح مسائل #سیاسی و #نظامی و #اجتماعی،
هم یک پارلمان غیر رسمی و طبیعی ... که در آن توده مردم آزادانه جمع می شدند
و دسته های مختلف یا مجتمعی تشکیل می دادند
و به بحث و به گفتگوی آزاد می پرداختند و
هم یک «#خانه_مردم» که در آن تریبون های آزاد در اختیار هرکسی بود که حرفی دارد و پیامی
و می خواهد به گوش مردم برساند
و این است که نامش #خانه_خدا و #خانه_مردم هم هست
این است که چنانچه در اسلام شناسی گفته ام مسجد، هم معبد مسیح بود و هم آکادمیای افلاطون و هم سنای روم .
#نوشتههای_اساسی_شریعتی ص ۳۹۴
#دکتر_علی_شریعتی
@shabihenan