eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
دو قافیه ای غرقم به سراب موج صحرای فریب سرگرم به بازی ام به دنیای رقیب من شاعر آشنای شهرم اما اسم هنری ام شده تنهای غریب 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با شعله همآغوش شده من هستم... یک مرتبه خاموش شده من هستم... آنکس که میان خاطراتت هر شب بسیار "فراموش شده" من هستم!! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
و عشق ، تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس و عشق ، تنها عشق مرا به وسعت اندوهِ زندگی ها برد، مرا رساند به امکانِ یک پرنده شدن... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گرچه می‌گوییم سخن از عشق عاشق نیستیم از شهید غرق خون گفتیم شقایق نیستیم... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 رفتم کنار مرقد پاک شهیدی... یک حس تازه در درونم زنده می‌شد انگار ماهی در درون این زمین بود! هر لحظه بر دنیای من تابنده می‌شد اما چرا اینجا...کسی از خود نپرسید این ماه جایش در درون این زمین است؟؟ هر چند مادر در کنارش نیست اما!! حق شهیدِ بی‌نشان... آیا همین است؟ نامش همین بس قافله سالار عشق است من می‌نویسم بهر او کاری نکردیم! چون چشمِ خیس مادرش بارانی از اشک بر روی سنگ غربتش جاری نکردیم... من می‌نویسم غربتش پایان ندارد! چون که نگاه ما برایش مهربان نیست شرمنده هستم از تو ای باران رحمت! وقتی که عشق ما به تو از عمق جان نیست.... 😔 💔 😭 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
948.1K
‌‌ بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا زیباتر شوم‌ بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا انگشتانم مطلّا شوند و ماه‌ از پیشانی‌ام‌ بتابد بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا زیرورو شوم‌ تبدیل‌ شوم‌ به‌ خوشه‌ای‌ گندم‌ یا یکی‌ نخل‌ بگو ! دل‌دل‌ نکن‌ که‌ دل‌ دل‌دل‌ را نمی‌پذیرد بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا به‌ قدیسی‌ بَدَل‌ شوم‌ بگو دوستم‌ داری‌ تا از کتاب‌ِ شعرم‌ کتاب‌ِ مقدس‌ بسازی‌ تقویم‌ را واژگون‌ می‌کنم اگر تو بخواهی‌ فصل‌ها را جابه‌جا می‌کنم امپراطوری‌ زنان‌ را بر پا می‌دارم‌ اگر تو بخواهی‌ بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا شعرهایم‌ بجوشند و واژگانم الهی‌ شوند عاشقم‌ باش‌ تا با اسب‌ به‌ فتح‌ خورشید بروم‌ دل‌دل‌ نکن‌ این‌ تنها فرصت‌ من‌ است‌ تا بیاموزم‌ و بیافرینم ‌ ‌ خوانش...🎙 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
درب و داغانم و ناکوک ،مرا می فهمد هرکه از عرش زمین خورده و بیچاره شده یا خیالی به سرش بوده و با حادثه ای کاخ رویاش فرو ریخته آواره شده بد بهم ریخته احوال دلم چون مردی که نظر خورده ی چشمان حسود است ولی هر بلایی که سرش آمده مردم گفتند خوردن چوب خطا بوده و کفاره شده مثل شیخی که شده شهره ی تقوا، به تقی وا شده قفل دلش ،مانده که یکباره چطور!؟ با وجود همه ی ذکر و دعاهای شبش غرق و دلبسته ی یک دختر بدکاره شده مثل آن قطره ی باران که عطش داشته تا به زمین بوسه زند ،غرق شود در دل آن شادمان آمده از بخت بدش در حوضی مهره ی بازی تکراری فواره شده گیج و نافرم ترین حالت یک انسانم بعد تفسیر شدن های غلط در جمعی که به لیچار توهم زده ها مهمانِ اشک سردی است که منجر به غزلواره شده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Arvin Samimi - To Baladi (320).mp3
7.39M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ تو‌ بلدی❤️❣️
بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ تقدیم به ساحت مقدس امام سجاد علیه السلام از گریه هایت ابرها ماتم گرفتند هر ماجرایی را شنیدی گریه کردی از آب تا پیراهن و طفل سه ساله یک عمر هر چیزی که دیدی گریه کردی حتما خدا میخواست تا بر نی نباشی چون راوی خون واژه های نینوایی با اشک میگفتی امان - الشام الشام با اینکه عمری داغدار کربلایی سرباز عاشورایی راه حسینی لرزید کاخ کفر با لحن صدایت گویی علیِّ دیگری خیبر به پاکرد جنگیده ای با ذوالفقار خطبه هایت بی شک نخوانده ماجرای کشتنت را هر کس که گفته کشته ی زهر هشامی کشته شدی صد بار از داغ عزیزان یا نه که اصلا تو شهید زخم شامی "اللهم عجل لولیک الفرج" 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💥آرامش این روزهای جناب مخبر را حسرت میبرم وظایفش را انجام داده رهبر انقلاب عمیقا از او راضی ست مردم از او راضی اند حتی مخالفانش او را تحسین می کنند خداقوت مرد انقلاب⚘️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
باغِ غزلی ، شمیمِ گُلها داری پُرجاذبه‌ای ، شِکوُهِ دریا داری با این همه شوکت و بُزرگی و صفا در خانه ی کوچکِ دلم جا داری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بیا یکی دو غزل از سروده‌هامان را بــــرای روز مبــــادا کنــــار بگــــذاریــــم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلم یک خانه ی قدیمی می خواهد ... یک حال و هوایِ سنتی و اصیل ... حیاطی چند ضلعی و دیوارهایِ کاهگلی خانه ای که کلون و هشتی و پنج دری و مطبخ داشته باشد ... عصر هایِ تابستان ، تمامِ دلخوشی ام ؛ یک کاسه آبدوغ خیارِ خنک و نانِ خشک باشد ، و شب هایِ زمستان ، تمامِ دلگرمی ام ؛ یک کرسی آتشیِ جانانه با یک سینی پر از آجیل و خشکبار ! صبح ها با شیطنت و صدایِ گنجشک ها بیدار شوم ، به حیاطش بروم ، و از عطرِ خاطره انگیزِ کاهگلش ، جان بگیرم ... من از حصارِ آهن و فولاد خسته ام ... دلم خانه ای می خواهد ؛ که هر غروب ؛ رویِ تختِ قدیمیِ تویِ حیاط ، روبروی حوض ، کنارِ باغچه ، بنشینم ، چای بنوشم ، و شعرهایِ زیبایِ فروغ را با شوقی بی وصف ؛ به روح و جانم ؛ تزریق کنم ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
غزل عشق کوچه بازاری 🔹🔹🔹 یک زمانی، عاشقی‌ها کوچه بازاری نبود ساده بود و پاک بود و مردم آزاری نبود یک نفر عاشق اگر می‌شد، به پایش می نشست «عاشقت هستم»، تقدُّس داشت، ادواری نبود اشک‌ها، لبخندها، قول و قرار و حرف ها از سر صدق و صفاها بود، ابزاری نبود دیده ام در صحبت مادربزرگان، بارها آن زمان، دلدادگی اصلا سر و کاری نبود یک نفر، تنها برای یک نفر دلبسته بود معنی عاشق شدن، بیکار و بی عاری نبود قول اگر می داد، قول آن زمان ردخور نداشت در گذشته، عاشقی ها کوچه بازاری نبود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطره قطره اشکام یار لحظه‌هامه، همدم چشامه دونه دونه زخمام، یادگاره شامه عمریه باهامه | | 📲 (ع)🥀 🏴🥀 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
باشراب ناب چشمت دل که شیدا می‌شود باز در شب‌‌های تارم "ماه" پیدا می‌شود قاصدک از حال دیروزم خبر دارد هنوز! درد این دل با زبان اشک حاشا می‌شود... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
صلی‌الله علیک یا امام سجاد دلش همیشه در این سال‌ها پر از غم بود برای او همه‌ی ماه‌ها محرم بود به محض دیدن آب روان به هر سویی بساط روضه‌یِ سنگینِ او فراهم بود همیشه پیش نگاهش به هر طرف می‌رفت نمایِ تازه‌ای از روضه‌ای مجسم بود به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم که تا همیشه‌ی دوران بدون مرهم بود بدون سر پدرش را شناخت در مقتل نشانه‌های تنش گرچه سخت مبهم بود میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود به لحظه‌های وداعی غریب جان علی دچار تلخ‌ترین لحظه‌های عالم بود امامِ خم شده قامت، شکسته‌دل یک عمر به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چشمان تابستانی‌ات را دوست دارم شب‌های نورافشانی‌ات را دوست دارم حلاج و شمس و حافظ و عطار در توست شخصیت عرفانی‌ات را دوست دارم با "قل هو الله احد" همراه هستی هویت قرآنی‌ات را دوست دارم باشد! کلاس عشق را تعطیل کن باز آموزش جبرانی‌ات را دوست دارم خندیدی و زخم مرا مخدوش کردی این شیوۀ درمانی‌ات را دوست دارم مهر نگاهی نیست منظور من ای ماه چشمان تابستانی‌ات را دوست دارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خانم ط_حسینی 🎬 در دشتی سرسبز وپرازگلهای رنگارنگ,محوتماشای اطرافم بودم که پدرومادرم ولیلا به سمتم امدند...لیلا باچادری سفید ,قرص صورتش میدرخشید وبه زیبایی فرشته های آسمان شده بود,اهسته اهسته به من نزدیک شدند,لیلا دو کتاب به طرفم داد که نوری زیاد از انها به اسمان میرفت,کتابها راگرفتم یکی قران بود وروی دیگری نوشته بود(نهج البلاغه),هردو رابه سینه ام چسپاندم دست دراز کردم تا دست لیلا را دردستم بگیرم......ناگهان با صدای اذان ازخواب پریدم. خدای من ,روی سجاده به خواب رفته بودم...یادخوابم افتادم ,با یاداوری چهره ی خندان پدرومادرم وصورت زیبای لیلایم اشکم جاری شد بی شک رویای صادقه بود وحتما اشاره ای نامحسوس برای راهنمایی من,قران راداشتم نام ان یکی کتاب چه بود؟؟؟تا حالا نامش به گوشم نخورده بود,خدایا چه بود؟؟؟ هرچه فکر کردم ,به خاطرم نیامد ,ناگاه به خود امدم...اه وقتم تنگ بود...باید نماز میخواندم وتصمیم میگرفتم که چکار کنم؟ وضو گرفتم وباعشق نمازم راخواندم....به سجده رفتم وباردیگر از خدا خواستم راهی جلوی پایم نهد. اری درست است ,خدا با زبان قران با بشر سخن گفته,پس از زبان قران پاسخ خدایم رامیشنوم..قران راگشودم اولین ایه ای که به چشمم خورد این بود(ومکروا مکرالله,والله خیرالماکرین . .) دقیقا منظورش راگرفتم....اری به خدا که تنها راهش همین است...با اعتماد به نفسی زیاد بلندشدم وبسم الله گفتم باید برای یافتن عماد به قلب داعش میرفتم.. ...🌷 ‎‌‌‎‌‎‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذرد باید از خیر تماشای حقایق بگذرد آنچه آن را علم می‌دانند، اهل معرفت مثل نوری باید از دل‌های عاشق بگذرد طفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟ عمر چون با های های آمد به هق هق بگذرد هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود باید از خون دل صدها شقایق بگذرد صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی شراب همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خانم ط_حسینی 🎬 به سمت کمد رفتم یکی از کوله پشتی هایی که از غارت داعش درامان مانده بود برداشتم,چنددست لباس ولوازم ضروری که درخانه بود داخلش گذاشتم,به سمت قفسه اسباب بازیهای,عماد رفتم دوتا ازماشینهای کوچلو راکه جای کمی میگرفت برداشتم,قران را داخل جیب کوله گذاشتم وسجاده وچادر راتاکردم تاببرم وجای,قبلی درزیرزمین بگذارم که نگاهم به البوم عکس خانوادگیمان ودفترچه وخودکار یادداشت کنارش افتاد ,باید قایمش میکردم,البوم را دستم گرفتم,برگه ای از دفتر پاره کردم پرپیش نوشتم ط...عزیزدلم من س هستم پدرومادرولیلا دربهشت درجوار هم ارمیده اند ومن به دنبال ع که درچنگ ابلیس است ,نمیدانم به کجا روم اما میروم...قربانت...,نامه راگذاشتم روی البوم وگرفتم دراغوشم و امدم بیرون,درهال را بستم وبایک سیم نازک محکم لولاها رابه هم قفل کردم,داخل زیرزمین سجاده وچادرنماز والبوم ونامه را داخل کشو مخفی تخت چوبی گذاشتم,میدانستم اگر طارق به خانه برگردد حتما به این کشوسری میزند ازخرماهای خشک روی تخت داخل کوله ریختم,چادر وروبنده ام را پوشیدم,هنوز افتاب درست سرنزده بود رفتم سرقبرلیلا,خم شدم قبررابوسیدم وگفتم:لیلا جان لااقل میدانم تواینجایی اما نمیدانم اجسادپدرومادرمان راکجا برده اند ودرکجا ارمیده اند,برایم دعا کن که بتوانم عماد راپیدا کنم خداحافظ خواهرکم...😭 با نام خدا پا داخل کوچه گذاشتم دررا پشت سرم باسیم نازکی به هم اوردم ودوباره زیر لب بسم الله گفتم با مدد گرفتن از مولاعلی ع حرکت کردم به سمت سرنوشتی نامعلوم.. ...🌷 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آنکس که قد سرو تو اندازه گرفت باهرنفست بوی گل تازه گرفت از باغ تو را چید که تقدیم کند ذرات تو منتشرشد آوازه گرفت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شب را سکوت اعتبار میبخشد انسان رامتانت وصبر خدایا🤲 یاریمان کن معتبر باشیم و مهربان شبتون پرازآرامش خوابتون رویایی وفرداتون شیرین🙏 🌓🌓🌓🌓 شبتون منور به نور الهی 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلامی به زیبایی عشق❤️ به طراوت لبخند به روشنایی خورشید☀️ به سبزی غزل، به رایحه مریم و شب‌بو به شما دوستان جان🥰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون سرشار‌از مهربانی 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلش را داغ و غم بیت الحزن کرد وجودش را پر از رنج و محن کرد نمی‌دانم چگونه با چه حالی تن صد چاک بابا را کفن کرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
⚫️ انالله و انا الیه راجعون تسلیت به امت مقاومت 🔸شهادت اسماعیل هنیه و یکی از محافظان وی در تهران 🔹روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای از شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و یکی از محافظان وی در پی مورد اصابت قرار گرفتن محل اقامت آنان در تهران خبر داد.
🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آن شب که آسمان خدا بی ستاره بود مردی، حضور فاجعه را در نظاره بود در سوگ خیمه‌های عطش، زار می‌گریست مَشکی که در کنار تنی پاره پاره بود سهم کبوترانِ حرم از حرامیان بال شکسته، زخم فزون از شماره بود زخمی که تا همیشه به نای «رباب» ماند از شور لای لاییِ یک گاهواره بود چیزی که بُرد قافله با خود ز کربلا چشم به خون نشسته، دلی پرشراره بود می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود راهی که کوچه کوچه به بن بست می‌رسید در طول این مسیر، فقط راه چاره بود! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky