eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی خیال می کنم از من بریده ای بهتر ز من برای دلت بر گزیده ای از خود سؤال می کنم آیا چه کرده ام؟ در فکر فرو میروم، از من چه دیده ای؟ فرصت نمی دهی که کمی درد‌ دل کنم گویا از این نمونه مکرر شنیده ای از من عبور می کنی و دم نمی زنی تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای! یک روز می رسد که در آغوش گیرمت... هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای!!! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در ساعت های بی حوصلگی ، لب های خاموشم چشم های بسته ام دست های به هم قفل شده ام "معما هایی اند" که تنها در آغوشِ تو "حل می شوند" 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب، غزل از دست من چشمان تر دارد از حال من، گویا که حافظ هم خبر دارد از بس که چشم واژه‌ های شعر، بارانیست گویا که چتری ابر مسلک، روی سر دارد با طعنه گفتی: اسمِ شعرِ تازه ات اشک ست؟ جز اشک بر این سوختن چیزی اثر دارد؟ عاشق شدن این روزها که بچه بازی نیست کبریت روشن، هرکجا باشد خطر دارد این حال بد را میبرم پیش حکیم امشب که نسخه‌ی نورانیش، قطعا ثمر دارد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مرابی توتهی مانددرحجم تنهایی نگاه درکوچه های باغ سکوت و نوازش باد! لذت خواب را فروریخت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Ragheb - Shalat (320).mp3
7.73M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ شالت‌ ❣️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دعایی برای بخشش گناهان 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
17.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. شعرخوانی در ویژه برنامه (به مناسبت هفته دفاع مقدس در ۳مهر۱۴۰۳) متن شعر↙️ قسم به تین و به زیتون، قسم به آزادی به انتفاضه‌ی غیرت، به چشم آبادی قسم به چفیه‌ی خونین، به راویان سحر قسم به حجله‌ی ویرانِ صبحِ دامادی قسم به واژه‌ی غزّه، قسم به خون شهید دوباره می شنوی چنگِ نغمه‌ی شادی قسم به داغِ دلِ مادرِ ستمدیده که سبز می‌شود آخر، خزان آن وادی قسم به نون و قلم تا دوباره بنویسد سلام قدس عزیز! ای نماد آزادی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🍂🍁🍇 پاییز این فصل زِمِهر ومعرفت لبریز است زیبایی و جِلوِه اَش خیال انگیز است با سیب و اَنار و میوه ی انگورش یک آیه زِ قدرتِ خدا ، پاییز است ___________________________________ موسیقیِ برگِ گُل، غم انگیز نبود جامِ دلِ گُل زِ غُصّه لبریز نبود رُخسارِغمین و زرد و اَفسُردۀ باغ دل گُفت به ما که کارِ پاییز نبود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گفتی چه شود گر بشود فاصله‌ها کم دیدی که شد اما نشد آخر گله‌ها کم بین تو و من رغبت دیدار نمانده‌ست هم فاصله‌ها کم شده، هم حوصله‌ها کم از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست آیند به این گردنه‌ها قافله‌ها کم هر چند که از شهر خودم کوچ نکردم در بی‌وطنی نیستم از چلچله‌ها کم از عشق همین بس که معمای شگفتی‌ست ای عقل بگو با من از این مسئله‌ها کم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🇮🇷🏴«ایران تسلیت»🏴🇮🇷 وقتی خبر از سوی طبـس می آید از عمق زمین بانگ جرس می آید از معدنی فرسوده چه میدانستی فریادی که از راه نـفس می آید معدنـچی بیـچاره شنیـدم وقـتی در لـحظه ی انفـجار پس می آید در جستجوی رفیـق بیچاره ولی با پیکری خسته از قفس می آید مظلـومیت از وجود هر معدنچی بیـچاره کسی بدون کس می آید در ذهن کثیـف هر مدیـری قاتل افـکار پلیـدی با هوس می آید در چشم حسود هر منافق روزی همراه غباری خار و خس می آید بر قامت منفـعت طـلب ها روزی خاکـستـری از بـال مگـس می آید 🏴💐💐💐💐💐💐🏴 فاجعهٔ تأسف بار انفجار معدن زغال سنگ معدنجوی طبس که منجر به کشته شدن تعداد 49 نفر و مصدومیت 16 از کارگران خدوم و زحمتکش و مظلوم معدنچی گردید را از صمیم قلب و آکنده از غم و اندوه فراوان به خانواده های محترمشان تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم، از درگاه خداوند متعال برای آنان آمرزش و مغفرت الهی و برای سایر بازماندگان گرامی صبر جمیل و اجر جزیل، برای مصدومین حادثه آرزوی سلامتی و شفای عاجل مسئلت داریم. از استاندار محترم خراسان جنوبی، فرماندار محترم طبس، مدیریت بحران، بخصوص کلیه امدادگران عزیز سازمان هلال احمر ، کارگران پرتلاش و عوامل اجرایی،امنیتی، آتش نشانی، اورژانس و بیمارستان ها که در طول 80 ساعت مداوم با تمام توان زحمت کشیدند صمیمانه تقدیرو تشکر داریم. 💐🏴🏴🏴🏴🏴🏴💐 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
وصل را اینهمه اصرار نباید شاید شااااید دوست نمیخواسته... شاید؟!؟!؟! ...شاید؟! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جا اسم امام رضا( ع) باشه مهربونی هست 🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاییز که می آید سردی آغوش تو بر تنم سیخ میشود نم نم باران میشود بوی عطرش مرا جان میدهد دلگرم به مهر و آبانم شاید به پایانش من نمانم اگر آمدی برگ برگ درخت غرورم را فرش راهت کرده ام پاورچین پاورچین گامهایت را بردار هر برگ زیر پایت ورقی از دفتر خاطره هاست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساکت شدم، نه این‌که نشانِ رضایت است... گاهی سکوت، قطعِ امید از مخاطب است...! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم تو چنان فتنه ی خویشی که ز ما بیخبری ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نکند شب بزند باز خیالش به سرم من که عمریست از این خاطره‌ها دربه‌درم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بارفتن اوسنگ زدم شیشه شکست من هر گره درعشق زدم بازگسست ای شاعر بیچاره چه کردی که چنین در کنج دلت حسرت دیدارنشست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دل بی دریغ ؛ محو تمنّایِ آفِتاب خیره هنوز بر قمری؛ اوجِ آفتاب در وسعت ظهور تجلّی ؛فروغ ماه منشور نور را چو تلألؤ ؛به آفِتاب ای منشأ خصال منوّر طلوع کن باری دگر بیا و نُما رخ ؛زِ آفتاب بس نیست ظلم و جور و ستم یابن فاطمه خاموش گشته عالم بی قُربِ آفتاب مهد علوم و صاحب عصر و زمانه ای کی می شود به کعبه زند تکیه؛ آفتاب صدها ملک چو فرش کنند آن دو بال خود هر بار در برابر تو؛ ذرّه ؛آفتاب آقا ظهور کن وَ بیا ؛تا نمرده ایم این جمعه هم گذشت و نتابید آفتاب من را بکن حساب به عنوان نوکرت یاری نکرده ایم تو را نورِ آفتاب هر روز ذکر و نام تو ورد زبان خویش اکنون بیا که مِهر کند نذرِ آفتاب شاعر : . ۱۴۰۳/۰۷/۰۳ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 انور داخل هال نبود,چند دقیقه ای که گذشت صدای در هال که روبه حیاط بزرگ وازمایشگاه مجهزش باز میشد امد وسرتاس انور پدیدارشد. من:سلام استاد... انور:کجایی هانیه الکمال,چرا گوشیت خاموشه وبا لحنی که احساس کردم حاکی از متلک است ادامه داد:نمیگی این پدر پیرت برای تو واون نوه های عزیزش ,دلتنگ میشه ودرحینی که خنده جنون امیزی میکرد اشاره به درحیاط کرد وگفت ,بیا بریم ازمایشگاه,کار اصلی ما اونجاست.... از لحن کلامش متوجه شدم از چیزی عصبانی ست وخطر بیخ گوشم است ,باخودمذفکر میکردم این چی چی میگفت نوه هایم؟؟؟ ,اما با طمانینه پشت سرش حرکت کردم وگفتم:یه کم خسته بودم,گوشی را خاموش کرده بودم وخواب بودم. انور:پس اون شوهر دلقکت کجا بود؟؟ ازاین طرز,حرف زدن انور جاخوردم واصلا تحمل نداشتم کسی به علی من ,توهین کند,همینطور که وارد ازمایشگاه میشدم ,گفتم:وای استاد شوهرمن ماهه,راجب علی اینجور نگین.... وای, من چی گفتم؟!!خدای من اشتباه کردم....هارون نه علی .... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 🎬 انور سریع برگشت طرفم,انگار منتظر همچین آتویی از طرف من بود...پس درسته...اسمش علی هست درجلد هارون.... با تحکم اشاره کرد تا روی صندلی بنشینم وخودشم روی صندلی روبروم نشست وگفت :ببین هانیه الکمال قلابی که نمیدونم اسمت چی چی هست,اگه ما یهودیها دست توجادوگری وارتباط بااجنه داریم,گویا شما که فکرمیکنم مسلمان باشید جادوی قویتری دارید,طوری من,اسحاق انور این مغزمتفکر اسراییل را همون لحظه اول دیدار جادو کردید که اون لحظه هیچ خواسته ای نداشتم جز اینکه تو درکنارم باشی.... باهر حرف انور پشتم یخ میکرد,پس هوییت ما لو رفته بود,خدای من, علی.....نکنه علی را گرفتند.....همینجور که توافکار خودم غوطه ور بودم ,نا گهان با صدای فریاد انور به خود امدم :ای دخترک بی شرم من تورا مثل دختر خودم میدانستم,میخواستم تمام دنیا رابه پات بریزم,یادته چندماه پیش یه ماده بهت تزریق کردم وگفتم بسیار مفیده برای بدنت؟ یاد اون روز افتادم,درست میگفت دوماه پیش بود...اروم سرم راتکان دادم. انور ادامه داد:ارزوها برات داشتم,چون میدانستم درسن باروری هستی,دارویی بهت تزریق کردم که در زایمان اول صاحب حداقل شش بچه بشی,بله یک شش قلوی ناز وملوس,من بادیدن نوه های رنگ ووارنگ خوشحال میشدم وتوهم با زیاد کردن جمعیت اسراییل ,خدمتی ارزنده میکردی به این قوم برگزیده که یکی از,اهداف بزرگش,افزایش جمعیت با رشد بالا برای خودش وکاهش جمعیت برای مسلمانان بود.... اما تواونی نبودی که من فکر میکردم.... من اشتباه میکردم,اما حالا وقت برای جبران اشتباهم هست... میدانستم که از استرس رنگم مثل گچ سفید شده... انور فریاد زد:نترس دخترک مسلمان...نمیکشمت,میخوام موش ازمایشگاهی خودم بشی وزجر کشت کنم....ودوباره خنده ای از,سرجنون سرداد... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
رییسی عشق ایران بود مرید پاک قرآن بود وجودش پاک و راهش پاک سراسر بحر ایمان بود رئیسی بوده در خلوت مطیع خالق رحمت فدا شد در ره خدمت شجاع و مرد میدان بود رئیسی بود یک لشگر به شاه لافتی قنبر و یا چون مالک اشتر و یا مقداد و سلمان بود قدم بنهاد با قدرت به ایران با همه همت به ایرانی که از جورِ منافق تل ویران بود شبانه‌روز با عزت نموده بر وطن خدمت ندانستیم چون لاله در این گلخانه مهمان بود شهیدان حرم رفتند چه پاک و محترم رفتند سلیمانی، ابومهدی رئیسی هم ز آنان بود کجایند آل هاشم‌ها کجایند حاج قاسم‌ها قدیمی، رحمتی، شیری امیرعبدللهی جان بود سیدمهدی دریانوش شهیدان کفن‌بردوش شهادت با همه سوزش بر این خوبان چه آسان بود کجا شد هاشمی صبری حججی، زاهدی، صدری ملاک بذل خون آری حسین شاه شهیدان بود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
درود شاعران گرامی، در صورت تمایل برای خوانش اشعارتان با ادمین این کانال در ارتباط باشید.☘ @dorehami_avaye_ghalam ┅────────‌‌┅ ✨🍃🍂🌸🍂🌸🍃✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم چون الف در وصل جانان از میان برخاستم غرق خون هر چند جام روزی‌ام چون لاله بود از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم صحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است با «امین» هر گه نشستم بی امان برخاستم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky