eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
پاکیزه و روسفید باید بشوم در هر دو جهان سعید باید بشوم هم‌نام منی شهیدِ پاکیزه‌سرشت! هم‌نام توام، شهید باید بشوم❤️ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عمریست زیر پرچمشان جا گرفته ای دستت گرفته اند که تو پا گرفته ای اینجا هوای روضه همیشه معطر است تو یاس را ز دامن زهرا گرفته ای آن اشک ها که مرهم گودال زخم هاست از باده ی کرامت سقا گرفته ای تو افتخار شاعری اهلبیت را از دست با کفایت مولا گرفته ای قطره به قطره آب شدی در عزای او این روضه را به نیت دریا گرفته ای دست خودت که نیست گرفتارشان شدی کار دل است و رنگ خدا را گرفته ای 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌻 آفتابگردان‌ها 🌻 تقدیم به پیشگاه آخرین موعود کجای وسعتی از آفتاب گردان‌ها نشسته‌ای به تماشای ما پریشان‌ها؟! کجای این شب مهتاب می‌زنی لبخند به روی مزرعه ی آفتاب گردان‌ها شهید باغ اشارات چشم‌های تواند که مانده‌اند در اوصافشان غزل خوان‌ها تمام جاده چراغانی نفس‌هایت نشسته اند به پا بوسي ات خيابانها زمین قلمرو گل‌های آفتابی توست زمان پر از هیجان شکوفه باران‌ها دوباره دست تکان می‌دهی از آن سو ها دوباره شور شگفتی است در نیستان‌ها کنار تپه ي نرگس مسافری می‌خواند خوشا هواي تو وجشن گل به دامانها درا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را پرندگان پراکنده‌اند انسان‌ها! بهار مي رسد از راه تازه مثل ظهور خوش است فرصت گل چيدن از فراوان ها 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در همه دم ذکر لبم یا حسین ع دل فقط همراه شود با حسین ع خیل رفیقان به دم واپسین جمله روند از برم الا حسین ع 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تو از حالم خبر داری ؟ سراغم کن هراز گاهی نپرسیدی دمی حالم ببینی مرده ام یا نه؟ نشستی توی افکارم ‌ ندیدی در تب و تابم شکستی شیشه عمرم ببین جان داده ام یا نه همیشه از تو رنجیدم ‌ ولی پیش تو خندیدم خبر داری تو از سوز پس هر خنده ام یا نه؟ تو عطرت در هوایم کن ‌ دچار اشتباهم کن دراین مصرع تو فهمیدی هوایت کرده ام یا نه ؟ نگاهت را زمن بردی ‌ چه بر روزم تو اوردی سرنگُشتی حسابی کن ببین بازنده ام یا نه؟ دمی رو سوی باغت کن ‌ نگاه باغبانت کن نپرسیدی که‌ بعد از تو گلی رویانده ام یانه؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 ۱۵۹ 🎬 چشم که باز کردم ,خودم را سرسجاده دیدم ,انگار وقت نماز صبح بود ,بلند شدم,وضوگرفتم وبه نماز ایستادم. راز ونیاز با معبود,نبودن علی را ازیادم برد,نذزکردم برای موفقیت علی ودوستانش ختم صلوات بردارم. همینطور که چادرنمازم را تا میکردم شروع به صلوات فرستادن کردم. صبح به ظهر رسید وظهر به شب رسید وختم صلوات من هم تمام شد وخبری از علی نشد که نشد,خیلی نگران بودم,چندبار میخواستم گوشی را روشن کنم وبه علی زنگ بزنم,اما هربار تاکید علی مبنی بر روشن نکردن گوشی جلوی چشمام میامدومنصرف میشدم.... خدایا چه کنم؟؟چقدر زمان دیرمیگذرد.... علی کجایی ای تمام وجودم؟واقعا خانه درنبود علی به قبرستانی متروک میماند,علی وجودش سرزندگی ومهربانی وطراوت بود. ضعف شدید بربدنم مستولی شده بود,باخودم گفتم حالا من ناراحتم گناه این بچه درونم چیست؟بلندشدم تا چیزی برای خوردن بیاورم که ناگاه با صدای زنگ خانه ,درجای خودم میخکوب شدم. این دیگه کیست؟تواین دوسالی که تل اویو بودیم با احدالناسی حشرونشر نداشتیم ,نه کسی مارا میشناخت ونه من کسی رامیشناختم,هرکس که پشت دربود انگار دست بردار نبود. رفتم سمت در هال ودر راقفل کردم که از پشت پرده با دیدن صحنه ی روبه رویم برخودم لرزیدم.... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 یک مرد که از لباسش مشخص بود از نظامیان اسراییلی,است از دیوار خانه بالا امد ودر حیاط راباز کرد وچند نفردیگه وارد شدند,فوری خودم را به اتاق خواب رساندم واسلحه ی کمری را که علی بهم داده بود تا برای مواقع اضطراری استفاده کنم زیر لباسم پنهان کردم که صدای در هال بلند شد. خودم رابه در رساندم,بازش کردم وطوری که انگار از خواب بیدار شدم باتعجب گفتم:ببخشید شما؟؟مگه در حیاط باز بود؟شما به چه جراتی وارد خانه ی من شدید؟؟ یکیشان که به نظرمیامد بربقیه ارجحیت دارد جلو امد وگفت:ببخشید خانم هانیه الکمال؟ من:بله امرتان؟ نظامی:ما قصد جسارت نداشتیم اما دکتر انور امر کردند شما را پیش ایشان ببریم وتاکید کردند اگر درخانه را بازنکردید ,از نبود شما درخانه مطمین شویم وگرنه ما قصد بدی نداشتیم. وقتی لحن کلام نظامیه راشنیدم ,کمی خیالم راحت شد ,اما احساس درونم خبراز خطری بزرگ وقریب الوقوع میداد. پس روکردم به مردنظامی وگفتم:شما بیرون بیاستید تا من اماده شوم وباشما بیایم. همه شان از خانه بیرون رفتند,به سرعت گوشی راروشن کردم ,هرچه زنگ میزدم علی در دسترس نبود ,پس برایش پیغام گذاشتم وتوضیح دادم چه شده وکجا رفته ام وبرای اطمینان بیشتر هم روی کاغذی یادداشتی نوشتم وگذاشتم روی میز جلوی تلویزیون,تا به محض امدن ببیند. ساعتم را به زهرا داده بودم,پس گردنبند رابه گردنم بستم ویه چاقوی کوچلو اما تیز ,ضامن دار داخل جیب پیراهنم گذاشتم واسلحه کمری را مسلح واماده ,داخل جورابم پنهان کردم, چون حسم بهم میگفت خطری تهدیدم میکند واز وضعیت خانه انور هم مطلع بودم,یک ماده ی خمیری مانند نرمی راکه علی قبلا عملکردش رابرایم شرح داده بود کف دستم پنهان کردم ,که هنگام ورود به خانه به قفل در ورودی خانه انور بزنم تا از بسته شدن کاملش جلوگیری کنم واگر احیانا خطری تهدیدم کرد,از باز بودن در خانه مطمین باشم. زیر لب بسم الله گفتم وباخواندن آیت الکرسی ,سوار ماشین نظامیان شدم. جلوی خانه انور پیاده شدم,یکی از نظامیان تا جلوی در بدرقه ام کرد ودرهمین حین باانور تلفنی صحبت میکرد واصرار داشت که بمانند اما مثل اینکه انور مرخصشان کرده بود. خیلی ارام ومعمولی لنگ در را گرفتم ,که انگار میخواهم از نظامیان خداحافظی کنم,وخیلی نرم,کف دستم راکه ماده ی خمیرمانند بود روی قفل وسوراخ کلید در فشاردادم,وعادی برگشتم وبا سربازان اسراییلی خداحافظی کردم ,در را پشت سرم بستم وکاملا مطمین شدم ,زبانه در جا نرفت. دوباره بسم الله ای گفتم ووارد خانه شدم. ....🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لنگ‌لنگان می‌روم تا انتهای آرزو... تکیه بر زانوی خود، بر شانه‌های غیر، نه! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ما را غمِ عشق، آخرش خواهد کشت پیچ وخمِ عشق، آخرش خواهد کشت اینگونه که در تاب و تبِ بازدمیم ما را دمِ عشق، آخرش خواهد کشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خدایا کاش میتوانستیم آنی باشیم کہ تو دوست داری... الهی کمکمان کن یک انسان حقیقی باشیم و یک لحظہ از وجودت غافل نباشیم در این شب زیباے پاییزی نگاه مهربان خدا را برایتان آرزومندم 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ در پناه‌ خدا‌ 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
زندگی میگذره، گاهی باب دلت، گاهی برخلاف آرزوهات...! گاهی خوشحالی و درگیر آدمای زندگیت..! گاهی میفتی تو گرفتاریات که فقط خدا یادت میاد.... یاد بگیریم که زندگی چه باب دلمون بود چه برخلاف آرزوهامون ، یادمون بمونه یکی به اسم "خُدا" همیشه هوامونو داره..... روزتون خوش 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز خیر وخوبی 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تو نیستی انگار در دنیا کسی نیست من مانده‌ام تنها در این دنیای خالی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ظاهر شدنت اذن خدا می خواهد تسهیل فرج فقط دعا می خواهد من گر نکنم دعا برای فرجت هرگز نشوم یار ؛ بها می خواهد... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در پیچ و خم موی تو اسرار نهان است جز عشق که داند که چنین است و چنان است روزی گره از موی تو وا کردم و دیدم صدها دل دیوانه‌ی مشتاق در آن است در وصف تو ای نوگل محبوب چه گویم «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است» دنیا شده از پرتو چشمان تو روشن با بستنِ هر پلک سرانجامِ جهان است عمری نگرفتی خبر از حال و هوامان دیوانه دل ماست که دائم نگران است احساس زلالم به تو هرگز نشود خشک چون رود جلو می‌رود و در جریان است دل زنده به آن است که بیمار تو باشد بی روی تو چیزی که ندارد ضربان است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بعد از نگاهت در دلم طوفان به پا شد ویرانه‌ام کردی ، درونم کودتا شد... بعد از نگاهت آسمان چشم‌هایم با قدرتی از جنس باران آشنا شد من تازه فهمیدم برای با تو بودن باید به دردِ تازه‌ای هم مبتلا شد از خود گذشتن کار هر پروانه‌ای نیست تا در میان آتش عشقت فنا شد... ای کاش من در آتش عشقت بسوزم شاید که جانم پر گرفت و کیمیا شد 💔 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحی که بخیر از گل روی تو شود عشق آید و دل پر زده سوی تو شود در هر نفسم صد هوس عشق به تو درگیر هوای بوی خوش تو شود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
برادرِ آمریکا! خونین بدنم ز خنجر آمریکا از خنجر جنگ گستر آمریکا سوگند به حق برادرِ ماها نیست هرکس که شده برادرِ آمریکا 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در خراباتِ مُغان نورِ خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم جلوه بر من مفروش ای مَلِکُ‌الْحاج که تو خانه می‌بینی و من خانه‌خدا می‌بینم خواهم از زلفِ بُتان نافه‌گشایی کردن فکرِ دور است همانا که خطا می‌بینم سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، نالهٔ شب این همه از نظرِ لطفِ شما می‌بینم هر دَم از رویِ تو نقشی زَنَدَم راهِ خیال با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم کس ندیده‌ست ز مُشکِ خُتَن و نافهٔ چین آنچه من هر سَحَر از بادِ صبا می‌بینم دوستان عیبِ نظربازیِ حافظ مکنید که من او را ز مُحِبّانِ شما می‌بینم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نور افتاب.... - @mer30tv.mp3
5.56M
صبح 4 مهر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مانده به درت چشم و دلم خسته‌ ونالان افسونگر دل ها شده ایی یار غریبان نورت همه مهر است و صفا چون مه و خورشید بر گرد تو پروانه صفت جمله ی مستان مهرت به دلم گر به نشست ای گل نرگس وقت است که جانم بدهم بر سر پیمان بر زلف تو حیران شده یعقوب و زلیخا شیدا شود از عطر تو آن یوسف کنعان با غمزه ی چشمت زده ای تیر به هر جا تیرت بخرم با دل و جان ای شه ‌ خوبان‌ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کوچه ی باران🌺 در بدر کوچه ی ‌ بارانی‌ ام‌ منتظر ساحل  طوفانی ام بیم شبم نیست ودلواپسی کرده  زلیخای تو  زندانی ام کاش  خبر داشتی از حال دل زلزله ای در پی  ویرانی ام کاخ کجا کوخ نباشد مرا سلسله بخت  زحیرانی ام جور وجفا حاصلم از زندگی است در طلب علم  کجا دانی ام واژه شعر وغزلم راببین منتظر مصرع پایانی ام بحر طویلم زپی زندگی بسکه حریف است غزل خوانی ام دست من  ودامنت ای شعر من خوب ببین  واژه طولانیم  🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بی تو تمام زندگی از غصه لبریز است بی تو تمام روز و شبهایم غم انگیز است آنقدر در کابوس تلــــــخ ِرفتنت ماندم؛ نام ِتمام فصلهایِ بی تو، پاییز است! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تا نفس هست در این سینه, دلم در بند است همه ی هستی من بی تو به یک مو بنداست ای که خوشبختی من در گرو بودن توست دل من تا به ابد با تو سعادتمند است همه ی دار و ندارم به فدایت ، دل من سالها هست که در حسرت یک لبخند است هرکجا رفت دلم پیش تو برمی گردد مثل یک جوجه کبوتر به حرم پا بند است من و تنهایی و اشک و.... تو و ایوان طلا گوشه ای از حرمت قیمتش آقا چند است ؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نمی خواستم پشت پنجره ی آپارتمان بنشینم و زُل بزنم به جاده بلیط خریدم و آمدم به آخرین نقطه دنیا تنهایی... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوژه ی شعر منی حتی اگر هی بگوئی دائما امّا اگر می سرایم شعر چشمت را مدام پس رها کن دیگر این آیا اگر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky