در من زنی در کسوتِ تصنیفِ لالایی
جغرافیای سینهاش، یک دشتِ لیلایی
مجنون صفت، در نقش بند خویش آواره است
در مختصات عرضِ حیرت، طولِ شیدایی
مادر که شاعر پیشه باشد شعر میبافد
گاهی به جای گیس دخترها، به زیبایی
مادر که شاعر پیشه باشد شعر میجوشد
جای غذا، هی واژههای سبز نعنایی
جای نصیحت بیت های آتشین دارد
چون محتشم گاهی برای دل تسلایی
درد دلم گاهی غزل یا بغض تک بیتی ست
گاهی کمی فریاد گون، یا گاه نجوایی ست
ای کاش شعرم را کسی رندانه میفهمید
این شعرها حرف زنی در اوج تنهایی است
#مهتاب_بهشتی
#زمزمههای_دلتنگی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
پنج شنبه
فاتحه
یادشان کنیم یادمان کنند
من غرق در آیه های الرحمانم
پند پدرانه به لب لقمانم
چشمان پر اشک ختم انعامم من
برگ گل سرخ وسط قرآنم
#حسین_جعفری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
من از آنروز که دیدم رخ تو جانانم
دگر از خویش نگیرم بخدا فرمانم
روبروی تو نشستم یه دل سیر تو را
سر کشد این نفس خسته ی بی سامانم
دلبرم جز تو ندارمکس دیگر تو بدان
همه ی ایل وتبارم تویی من می دانم
هوس غیر تو در سر نبود خوب ببین
من تو را خواسته ام بهر همین خندانم
شهد از لعل شکر بارتو من می نوشم
یار شیرین دهنم شعر من و دیوانم
نیک شد طالع من با تو خدایا شکرت
که بهشت منی و جنت وحورم جانم
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آیاتِ تو درسِ ناب و دلخواهِ من است
روشنگرِ فکر و ایده و راهِ من است
یارَبّ ِکریم و مهربان ، یا سُبحان
قُرآنِ تو بهترین پناهگاهِ من است
#حسن_یزدان_پناهیـــفَسا
#قُرآن
#روشنگرِراهِزندگی .
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کسی که این ذکر را بگوید؛ در دنیا فقیر نمیشود و در قبر هم وحشت ندارد!
🎙#استاد_رفیعی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شبی پر كن از بوسه ھا ساغرم
به نرمی بیا ھمچون جان در برم
تنم را بسوزان در آغوش خويش
که فردا نیابند خاكسترم....
#فریدون_مشیری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قلب من در معرض این هجمههاست
روح من درگیر این واهمههاست
آخرالزمان است و بشر سردرگم است
چشمها در انتظار غنچه آلالههاست.
#ساره_ثریا_کریمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حسینجان...
چقدر اسم قشنگت گریه داره💔
#شب_جمعه
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_لقمهیحلال
#قسمتشانزدهموهفدهم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
#لقمه_حلال
#قسمتشانزدهم
اصلا باورم نمیشد این بابا با یه کاپشن کهنه وشلوار زوار دررفته ویک کلاه بافتنی روسرش وپیکان باری کجا واون بابا باکت وشلوار اتوکشیده وپیراهن سفید وماشین بنز ,اززمین تااسمان فرقش بود.
پیکان بار سفیدی که بابا سوارش بود حرکت کرد ومنم سایه به سایه دنبالش بودم.
گوشیم هم اماده کرده بود تا به محل مورد نظرش رسید ازش فیلم بگیرم,هم از,قیافه اش که تغییر,داده بود وهم از اون خانوم خانومایی که قاپش را دزدیده....
باخودم فکرمیکردم بیچاره مادرم,چقدر به شوهرش اعتماد داره واینم از,بابای مهربون ومذهبی ما ...
هرچه جلوتر میرفتیم از مرکز شهر دورتر میشدیم ,واخ یعنی این خانوم کوچکه مال دهات هست؟؟
پایین شهر رسیده بودیم که بابا داخل یک خیابان شلوغ شد,سایه به سایه اش بودم که یکهو یه پسر بچه پرید جلوی ماشین....زهره ام ترکید,اخه تازه گواهینامه گرفته بودم وماشین هم تازه دوماهی بود بابا برام گرفته بود,میترسیدم بزنم یکی راداغون کنم,محکم پام راکوبوندم روترمز وسریع پیاده شدم وپسره را دیدم که از,زمین پاشده بود وداشت خاک شلوارش را میتکاند.
من:اقا پسر طوریت نشد؟
پسره:نه یه کم پام درد گرفت.
من:چرا پریدی جلو ماشین؟
پسره:خانم عجله داشتم,ببخشید.
دیدم که مرغ از قفس پرید وبابا وماشینش در دید نیست ,گفتم حالا,بمونه برای,یه شب دیگه,به پسره اشاره کردم وگفتم :بشین, سوارشو میرسانمت.
پسره اول روش نمیشد گفت:نه من خوبم مزاحم نمیشم، اما چون اصرار من را دید سوار شد....
من:حالا اسمت چیه؟؟چرا عجله داشتی؟...
#ادامهدارد....🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky