eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح آمد و من مست ز خورشید شدم چرخی زدم و ساقی امّید شدم دیدم که تویی درون و بیرون ای دوست مهمان سراپردۀ توحید شدم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
584.5K
از دفتر شعر غزل وخاطره ها 🌷 رهامکن تومرانیمه جان،که جان منی چگونه بی تو روم ره ،که استخوان منی بدون تو،چون چوندارم نشان، کجابروم نشان تو، زکه جویم ،که خود نشان منی بهار من به تمنا گذشت و گل ندمید زبخت من، گل روییده در خزان منی روم به حسرت مستی، چو بر زمین ریزی شراب ناب گلو سوز استکان منی بدان شکستن من،بسته بر شکستن توست به پله پله این عشق، نردبان منی کمان چوندارد تیر،به هیچ می ارزد تویی که تیر سبکبال ،در کمان منی اگر مرور شود، داستان زندگی ام تو قهرمان وفادار داستان منی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گنجشکم و با بال رها می خوانم بر پنجره ،شاخه ،درهوا می خوانم از صبح علی الطلوع تا تنگ غروب شعر تر آفتاب را می خوانم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دستهایم را به سمت عصیان پنجره باز می گذارم شاید رد عبور باد برایم تن پوشی از عشق بیاورد در این هیر و ویری و دلتنگی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چو عاشق می‌شدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود ندانستم که این دریا چه موجِ خون‌فشان دارد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5834681881563501896.ogg
1.43M
 •همیشه اون طور که میخوای پیش نمیره. گاهی ضدحالایی که زندگی بهت میزنه خیلی بیشتر از حـالاییه که بهت میده•🥲 وقتی همه چی می‌پیچه به هم و گیج میشی و پریشون می‌شینی وسط گرفتاریات و از خودت می‌پرسی حالا چه کار کنم، دو تا راه پیش روتـه، یا این‌که کم بیاری و عطای خواسته‌هاتو به لقاش ببخشی و بگی بی‌خیال و بـزنی زیر همه چی 🤷‍♂ یا این‌که بگی⇊ کفش آهنی به پـاشنه می‌کشم و تا به هرچی میخوام نرسم، پا پس نمی‌کشم. وقتی هدفای بـزرگ تو سرته گاهی فکر تلخیا و سختیای مسیرم بـاید بکنی و بدونی واسه یک بـار برنده شدن، شاید لازم باشه صدبار ببازی و کم نیاری. 🎖 معجزه‌ای در کار نخواهد بود.❌ رسیدن فقط رابطه‌ی مستقیمی با جا نـزدن داره. اون‌جا که نفست می‌بُره و چشات سیاهی میره و میفتی رو زمین و فکر می‌کنی همه چی تموم شد، اون‌جا بـاید بذاری عشق به رویاهات دستتو بگیره و بلندت کنه و بزنه پشتت بگه ادامه بده. عشقه که نمی‌ذاره کم بیاری و یه روزی اسمشو می‌ذاری معجره‌ای که بلده تو رو به رویاهات بـرسونه.🎈 🎙‌    💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
اهل خطری و اهل پروازی تو از خوف و خطر حماسه می‌سازی تو از چشم تو پیداست سبکبالی ِ تو معصومه‌ترین دختر شیرازی تو 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دیو و دَدِ نابکار، اِسرائیل است کودک کُشِ روزِگار،اسرائیل است آشغال و شغال و خائنِ بی غیرت نابود‌ و لَعین و خوار،اسرائیل است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در آغوش وداعت، آسمانی گریه باریدم به وقت رفتنت جان دادنم را، بارها دیدم چه می‌شد کفشها، آوردنت را نیز می‌دانست من این را دائما از کفش تردید تو، پرسیدم نمکزاری شده پشت سرت اشکی که می امد نبودی، روزها من غنچه‌ی دلشوره می‌چیدم شبیه ماه بودی زندگانی از تو رونق داشت من از این حجم تنهایی بدون نور ترسیدم زمین جای قشنگی نیست بعد از رفتنت ای عشق و من عمریست اینجا بی حضور عشق تبعیدم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من روزگار غربتم را دوست دارم اين حس‌و‌ حال‌و حالتم را دوست دارم... يك عكس كوچك توى جيبِ كيفِ پولم تنها‌ترين هم صحبتم را دوست دارم... بر عكس آدم‌هاى دل بسته به‌دنيا هر تيك‌و تاکِ ساعتم را دوست دارم... امشب دوباره خاطرت مهمان من بود مهمانى بى دعوتم را دوست دارم... هر چند باعث مى‌شود هرشب ببارم اما دل كم طاقتم را دوست دارم... عادت شده اين گريه‌هاى بى تو،هرچند مى‌خندى امّا عادتم را دوست دارم... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به این میگن سرود ملی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دعا میکنم برات از تهِ دل ،هجرمُو طاقت بیاری چون میدونم به غیرِمن،هیچ کی رو تو دل نداری برا رسیدنِت به من، صبر باید داشته باشی خدا میدونه یه روزی،منو به دستت میاری موسم ِآرزو میشه ،این دوری ها تموم میشه ولی باید پا رو دلِ، امروز و فردات بزاری خیلی باید تو زندگی ، تحمّلِت بالا باشه دلت رو بسپار به خدا،اگه اونو قبول داری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
زمزمه های دلتنگی دست بردار نیستند مدام در گوشم می خوانند غزلهایت را ترانه وار وتکرار می کنند نام مرا... در شعرهایت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ای تو ای ناب ترین قافیه‌ی اشعارم من به امید تو که شعر شوی بیدارم فکر محصور تو و لحظه‌ی دلتنگی‌ها بغض در سینه و گهگاه کمی می‌بارم لب بجنبان و کمی از ته دل حرف بزن ای نفس‌های من و جان من و دلدارم نکند بغض کنی یا که ببارد چشمت که من از تر شدن چشمِ تو هم بیزارم تو هر اندازه مرا دوست بداری اما من تورا دوست‌تَرَت ، دوست‌ترت می‌دارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
4_5992278924736857420.mp3
7.26M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ 💔❣️
هدایت شده از ✍بغضِ قلم🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای مهر تو اندر دل بی کینه ما وی وصل تو آرزوی دیرینه ما... کوچد ز تنم جان و تنم خاک شود اما نرود عشق تو از سینه ما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بسم الله القاصم الجبارین بفرمایید اینم از پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران در خوزستان در مقابله و انهدام پرتابه های دشمن، درود بر دلاورمردان ارتش و سپاه مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🇮🇷🚀🚀🇮🇷 ✅ پدافند هوایی فرموده کسی زمینه سازی نکند پایـش ز حـریـم خـود درازی نکند دشمن که خبر ندارد از موشک ما در کشـور مـا تـرقـه بـازی نکند 🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸🚀 ما عاشق نام مرد میـدان هستیم ما پیـرو راه رو سـفیدان هستیم با حکـم خـدا به یـاری رهـبـرمان ما منتـقم خون شـهیدان هستیم ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پسرک در آغوش پدر خوابیده بود در حال نوازش به دمر خوابیده بود پسرک بیدار شد از زبری دست پدر افسوس پدر زیر خاک خوابیده بود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب الله سرافراز بایستند. مقام معظم رهبری(حفظه الله) از گردنم وا می‌کنم رنگین کمان را شاید مرمت کرد زخم آسمان را ماه و ستاره _این طلای گوشواره_ وا می‌کنم از گوش‌هایم کهکشان را در چشم مادر سکه سکه برق شادی‌ست آورده همراه خودش ذوقی عیان را سرویس عقد خواهرم زیباست، دریاست از گردنش برداشت باری بی‌کران را ما پشت سنگرها جلوداریم هربار تاریخ را دیدی؟ بخوان رزم زنان را لالایی گهواره‌ها شعری حماسی‌ست هر شب تکان دادیم اینگونه جهان را شاید همین، یک روز دستم را بگیرد وا می‌کنم از دست‌ خود، شوقی گران را 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی با من به جمع مردم تنها خوش آمدی  بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی  راه نجات از شب گیسوی دوست نیست ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی  پایان ماجرای من و عشق روشن است ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی  با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی  ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی! ✨‎ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گر بشکند دلي دگر آن دل نمی شود چینی بند خورده کجا سوز چای داغ! " 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خلاف باور گندم، به سیب معتقدم به بودن دل گرم و حبیب معتقدم نه آدمم، نه هوای بهشت در سر من جهنم است و به هرم فریب معتقدم رها شدن به چه قیمت ؟ بیا و بندم کن پرنده ام که به دار و صلیب معتقدم کنار کوردلیهای بی حساب جهان به چشمهای سیاه نجیب معتقدم بیا و ماندن خود را حروف چینی کن که من به شرح وجودت عجیب معتقدم برای دیدن لبخندهای معجزه گر به ذکر آیه ی امن یجیب معتقدم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
جز دربه دری دگرچه داری ای عشق از عاشق خود خبر نداری ای عشق کردی تو سیاه روزگارانم را زیراکه تو ختم روزگاری ای عشق 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از صبر و شکیبم شهریارا شهره آفاق همه آفاق هم حیران در این صبر و شکیب من ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قصه‌دلبری برایش دو بار عقيقه کرد : يك بار یک ماه و نیم بعد از تولدش که عقیقه را ولیمه داد ، یکی هم برد حرم حضرت معصومه (ع) برای خواندن اذان و اقامه در گوشش ، پیش هرکس که زورمان رسید بردیمش . در یزد رفتیم پیش حاج آقا آیت اللهی و حاج آقا مهدوی نژاد در تهران هم حاج آقا قاسمیان ، حاج منصور ارضی و حاج حسین مردانی.. باهم رفتیم منزل حاج آقا آیت اللهی . حرف هایی را که ردوبدل میشد ، میشنیدم . وقتی اذان واقامه حاج آقا تمام شد ، حمدحسین گفت : « دو روز دیگه میرم مأموریت ، حاج آقا دعاکنین شهید بشم!» هری دلم ریخت دیدم دستشان را گذاشتند روی سینه محمد حسین و شروع کردند به دعاخواندن.. بعد که دعا تمام شد ، گفتند : « ان شاء الله خدا شما رو به موقع ببره ،. مثل شهید صدوقی ، مثل شهید دستغیب! » داخل ماشین بهش گفتم : « دیدی حاج آقا هم موافق نبودن حالا شهید بشی؟! » سری بالا انداخت و گفت : « همه این حرفا درست ، ولی حرف من اینه : لذتی که علی اکبر امام حسین برد ، حبیب نبرد! » روزی که می خواست برود مأموریت ، امیرحسین ۴۷ روزش بود . دل کندن از آن برایش سخت بود چند قدم میرفت سمت در ، برمی گشت دوباره نگاهش می کرد و می بوسیدش ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قصه‌دلبری وقتی میرفت مأموریت ، با عکس های امیرحسین اذیتش می کردم لحظه به لحظه عکس تازه می فرستادم برایش. می خواستم تحریکش کنم زودتر برگردد 🤦🏻‍♀ حتی صدای گریه و جیغش را ضبط می کردم و می فرستادم که ذوق کند هر چی استیکر بوس داشت فرستاد .. دائم می پرسید : « چی بهش می دی بخوره؟! داره چی کار می کنه؟! وقتی گله می کردم که اینجا تنهام و بیا ، می گفت : «برو خدا رو شکر کن حداقل امیرحسین پیش تو هست ، من که هیچ کس پیشم نیست!» می گفت : « امیرحسین روببر تموم هیئتایی که باهم میرفتیم! » خیلی یادش می کردم در آوردن و بردن امیرحسین به هیئت .. به خصوص موقع برداشتن ساک و وسایلش هیچ وقت نمی گذاشت هیچ کدام را بردارم ، چه یک ساک ، چه سه تا .. به مادرم می گفتم : « ببین چقدر قده .. نمیذاره به هیچ کدومش دست بزنم!» امیرحسین که آمد ، خیلی از وقتم را پر می کرد و گذر ایام خیلی راحت تر بود البته زیاد که با امیرحسین سروکله میزدم ، یاد پدرش می افتادم و اوضاع برایم بدتر میشد .. زمان هایی که برای امیرحسین مشکلی پیش می آمد ، مثلا سرماخوردگی ، تب و لرز و همین مریضی های معمولی ، حسابی به هم می ریختم هم نگرانی امیرحسین را داشتم و هم نمی خواستم بهش اطلاع بدهم ، چون می دانستیم ذهنش درگیر و از نظر روحی خسته می شود می گذاشتم تا بهتر شود ، آن موقع می گفتم : « امیرحسین سرما خورده بود ، حالا خوب شده! » ..🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تار شد هنگام وصلش چشم من ای اشک شوق از سر راهم برون شو مردم آزاری مکن. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky