فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد
آنکه بیناست مرا یاد تو می اندازد
تو که نزدیکتر از من به منی می دانی
دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد
هر زمان نغمه ی عشقیست که من می شنوم
از تو گویاست مرا یاد تو می اندازد
دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق
بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد
لحظه ئی نیست فراموش کنم یاد تو را
غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد
#علیرضا_مرادی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از نبض قلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه بی تو دگر شوق ِپریدن مانده
نه چشمِ و دلی برای دیدن مانده
ای آینه رو راست بگو چند قدم
از رفتن ِتو تا به رسیدن مانده؟!
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
رسوای عشق...پویا جمشیدی.mp3
8.52M
لای موهایت همیشه یک گلسر داشتی
لاغر و ساده ولی چشمان محشر داشتی
مثل اسکندر به قلبم میزدی با هر نفس
قتل عامم کردی و چشم ستمگر داشتی
شهر، شهرم را به آتش میکشیدی دم به دم
بیپناهی بودم و در من، تو لشکر داشتی
مطلع شعرم شدی با هر غزل میخواندمت
مطمئن بودم که با من حال بهتر داشتی
روزگار اما برایم خواب دیگر دیده بود
با رژ قرمز، کنارش شالی از پر داشتی
بیقراریهای من رسواترم میکرد و تو
شاعر گم کرده راهی، دست آخر داشتی
خوشخیالیهایم از این با تو بودن بس نبود؟
من میان این همه مهره! تو بد برداشتی
هایهایم میگذشت از کوچههای بیکسی
لا اله «غیر تو»، ایکاش باور داشتی
سالهایم هی گذشت و داغ تو جان میگرفت
فکر اینکه این همه مدت چه در سر داشتی
تا که روزی کودکی دیدم کنارت...لعنتی!!
غرق چشمانش شدم، حالا تو دختر داشتی
دیدمت اما نگاهت سرد آمد سمت من
ساده تنها رد شدی با دیدهی تر داشتی
میچکاندی قطرهقطره روزهای رفته را
روی مرد خستهای که در برابر داشتی
با نگاهی وقت رفتن تلخ فهماندی به من
عاشقم بودی، اگرچه یار دیگر داشتی
#پویا_جمشیدی
خوانش: 🎙#علی_جعفری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صلیاللهعلیک یا علیبنموسیالرضاالمرتضی
دوباره دعوتم کردی و مهمانم رضاجانم
دوباره در بهشتم ،در خراسانم رضاجانم
به جانم جوششی دارم چه حس رویشی دارم
کویرم، مست مست از لطفِ بارانم رضاجانم
دوباره دستِ من خالی، دوباره لطف تو عالی
خجل از اینهمه لطف فراوانم رضاجانم
به شوق هر جوابت یک سلام تازه میگویم
تو میخوانی مرا هر دم که میخوانم رضاجانم
زبان شعرِ من بستهست در دیدار تو اما
غزلخوانند در صحن تو چشمانم رضاجانم
چه حاجت هست بر گفتن که شرح قصه طولانیست
تو آگاهی ز هر پیدا و پنهانم رضاجانم
مفاعیلن مفاعیلن وجودم شعر میخواند
رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
#امام_رضا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
مـشــتــاق کـســی نـبـودهام الا تـــو
مـــغــرورتــر از هــر زیـبـا، تــنـهـا تــو
گفتم بنشین برای صحبت، گفتی:
«تا روز ابـــــــد حـــرف نــدارم با تــو»
#جواد_محمدی_دهنوی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتی ... دلم زیر و رو شد! 🥺
#بابا_قاسم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد دلی با آقا امام زمان( عج)🌷
عصر جمعه بر دلم آمد غمی
دردها ، ناگفته هایی ماتمی
خواستم درد دلی با او کنم
غصه ها از خانه ام جارو کنم
بغض تنهایی شکستم پر طنین
بر زبان آمد صدایم این چنین
رو به صحرا،آسمان،دریا،زمین
داد بر آورده و گفتم چنین
اشکها جاری نشد از غیبتت
قلبها نشکسته در این غربتت
دل به دنیابسته ایم ای وای ما
جان به میزی داده ایم ای وای ما
ره به تاریکی گزیدیم از خطا
نور تو گم کرده ایم ای ناخدا
روزها در صف اول بوده ایم
شب که شداز خیمه بیرون رفته ایم
عهدمان را هم دروغین بسته ایم
چونکه ما با دشمنان پیوسته ایم
کافران بت کرده ایم از ترس جان
رد بشد در امتحان این درسمان
مال دنیا را چه بد دل بسته ایم
این چنین ما بال و پر بشکسته
ایم........................
و حکایت همچنان باقی است.
#علیرضا_دارآفرین
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شایدهرچی دویدی درجا زدن بوده
هرچی رفتی به جایی نرسیدن بوده
امامن! تا ابدکه نمی خواهم
پشت این چراغِ قرمزبمانم
روزی چراغِ زندگیم سبزمی شود
وپرنده یِ زندانی من آزادمی شود
یروزی به سمت آفتاب می روم
آهسته که نه باشتاب می روم
دشمن راساکت می کنم
خودم را به دنیا ثابت می کنم
#سحر_فلاح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رباعی:
ماییم مسافـران سرگردانت
بیحوصله از مسیر بیپایانت
در پیچ و خمت بهجز خطر خیری نیست!
ای عشق! کجاست دوربرگردانت؟!
#علیرضا_مهران
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ای آنکه رُخت داشت به خورشید شباهت
شب آمد و مَه خیره بر آن صورت ماهت
با شاخه گلی که از سر تجریش گرفتم
با شوق تماشا شدن از چشم سیاهت
من آمدم آنجا که تو گفتی و نبودی
ماندم دو سه ساعتنگرانچشم به راهت
من ماندم و دنیای غم بی تو شکستن
رفتی نفسم...دست خدا پشت و پناهت
#علی_جعفری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر شاخههای قسمت آهسته زد جوانه
چشم انتظاری من، هر روز دانه دانه
اشکم گلاب گونه از گونه ام چکیدو
بر راه تو نشستم دلتنگ و عاجزانه
بی تو بهار در من یخ زد به بانگ سرما
زد باد بر امیدم با خشم تازیانه
از وحشت زمستان بر تو پناه بردم
ای شاخسار مهرت بر جانم آشیانه
این جمعه هم گذشت و از تو خبر نیامد
تنها تویی برای این اشکها بهانه...
#مهتاب_بهشتی
#غزل_انتظار
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بیقرارت میشوم صبرو قرارم میشوی
بسترافتادم کنون فصل بهارم میشوی
در پی دلداری تو هستیم از دست رفت
ای تمام هستیم دارو ندارم میشوی
#آرش_لطفی_مقدم
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نشسته ام
رو به پنجره
تا ببارد
عابری
از جنس روشنایی
در روزی که نامش
جمعه است...
و
آدم هایش با چشم های
خیس
با دردِ انتظار
تمنا می کنند
باران را
از بیکرانه یآسمان...
#مینو_سلیمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_لقمهیحلال
#قسمتهیجدهمونوزدهم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
#لقمه_حلال
#قسمتهیجدهم
امروز هم مثل دیروز برنامه ها دارم اما یه کم فرق کرده,اولا عصر از خونه زدم بیرون ودنبال چادر مشکی ازاین پاساژ به اون پاساژ روان شدم,کلی وقتم را گرفت ,اخه هرچی لباس آزاد وعریان خوشگله ,فراوونه اما به چادر که میرسیم,پدر ادم درمیاد تا یه جادرفروشی پیدا کنیم.
یه چادرگرفتم,نه ازاون مدل که بی بی معصومه میپوشید ,یه مدل که فروشندهه نیکفت ,مدل دانشجویی هست,گرفتم تا بپوشم واستتارم کامل بشه,که اگه زمانی خواستم پیاده بابا راتعقیب کنم,نتونه بشناسدم,اخه بابا اصلا به مغزشم خطور نمیکنه که من چادر بپوشم.
هنوز یک ساعت به اذان مغرب مونده بود که بابا اماده شد بره بیرون....
باخودم گفتم:واه چرا اینقد زود؟!!
سریع مانتو وروسری پوشیدم وچادرم راگذاشتم داخل کیفم وبابا که درهال رابست اومدم پایین.
مامان باتعجب نگاهم کرد وگفت:عه یک ساعت نیست از بیرون اومدی,دوباره کجا؟؟
من:مامان گیر نده,یه جا قراردارم دیگه...
مامان:کارت ندارم که,یه بوسه ازم گرفت وگفت:مواظب خودت باش,زود برگرد.
خدا خدا میکردم بابا زیاد دپر نشده باشه,خوبیش این بود که ماشینم را جلوی خونه پارک کرده بودم واین یعنی یه پله از بابا جلوترم.
بابا سرکوچه بود که استارت زدم....
داشتم دنبالش میرفتم که متوجه شدم,طرف کارخونه نمیره,اول رفت درمیوه فروشی چندتا صندوق میوه گرفت,بعد یک جعبه شیرینی وبعدش هم رستوران وغذای بسته بندی!!!
از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم,یعنی اینا برا کیه؟
اخه این بار نه کت وشلوارش راعوض کرد ونه ماشینش را...واخ یعنی بابا سه تا زن داره ؟؟خخخحح
از تصورخودم خندم گرفت ومثل سایه به تعقیبم ادامه دادم.
عه این که مسیرخونه ی بی بی معصومه است,از وقتی بی بی معصومه فوت کرده,عمورضا که از اسارت ازاد شده بود واز ناحیه ی دوپا معلول شده بود,بازن ودوتا دختر خوشگلش ساکن خونه ی بی بی بودن,اخ دلم لک زده برای دیدنشون,کاش همراه بابا بودم میرفتم اونجا....دلم برا حیاط باصفاش اون درخت انار واون گلهای رز ومحمدیش تنگ شده....
امشب هم تیرم به,سنگ خورد,اما غمم نیست اخه احتمال صددرصد فرداشب دیگه بابا خونه ی خانم کوچکه میره دیگه....
دست از پا درازتر برگشتم خونه
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#لقمه_حلال
#قسمتنوردهم
امروز پنج شنبه است واز درس ومدرسه خبری نیست وراحت میتونم کارهام راچک کنم وبرنامه ی دقیقی بچینم تا بتوانم حق السکوتم را از,بابا بگیرم واینجور جواز رفتن به دوو مجارستان را بدست میارم.
اگر امشب نتونم کاری کنم ,ناچارم رویای سفربه مجارستان را از ذهنم پاک کنم.
همه چی راچک کردم وبه مامان هم گفتم که امشب میرم پیش یکی از دوستام واخر شب برمیگردم ومامان هم چون از تربیت کردن خودش مطمینه وبه من اعتماد کامل داره,راحت اجازه خروج را صادرمیکند.
گوشی اماده,چادر هم داخل کیف ,یک دو سه بله اینم صدای خداحافظی بابا....
تا درهال بسته شد,کیفم رابرداشتم وبدووو حرکت کردم,مامان داخل اتاقش بود ,از همون توهال صدا زدم خدااااحافظ مامی....
سایه به سایه بابا رفتم,اول مسجد ....بله حالا هم مسیر کارخانه را درپیش گرفته,امشب دیگه مطمینم به هدفم میرسم.
دقیقا دوباره تعویض لباس,تعویض ماشین ....
خندم گرفته بود ,مطمینم اگه مامان ,بابا احمد رابااین قیافه ولباسها خصوصا اون کلاه بامزه اش میدید حتما فکر میکرد ,یک دستفروشه یا نون خشکی هست,نه حاج احمد نادری کارخانه دار معروف خخخخخ
پیکان بار با یه اتاق محفظه دار روش,حرکت کرد ومنم به دنبالش....
عه ,اینبار یه راه دیگه بود ,مطمینم نه اون راه شب اول بود ونه خونه بی بی معصومه....یعنی چی؟؟
واای یعنی بابا......سه تا زن؟!!
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی🤲
از تو تمنا دارم امشب
قلبهای دوستان و عزیزانم را
ازعشق بِ خود و مخلوقاتت
لبریز فرمایی
و بِ آنها اندیشهای پاک،
دلی نورانی ✨
و تنی سالم عطا فرمایی🤲
آمیـــن یا رَبَّالعالَمین 🙏
شبتون غرق در آرامش خــدایی.
بِه امـیـد فردایی بهتر،
وطلـوع آرزوهـاتـون...
🌓🌓🌓🌓
شبتونبخیر
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید هر روز صبح
بخاطر زنده بودنِ من و تو طلوع میکند .
هرگز منتظر فردایِ خیالی نباش
سهمت را
از" شادى زندگى" همین امروز بگیر ...!
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
" آغوش خود را باز،کن فصل زمستان است"
در اوج سرما آرزویم عشق سوزان است
یعنی که باید گرم باشیم از،تنور عشق
آب وهوای شهر وقتی برف وبوران است
بین من و تو که نباید فاصله باشد
وقتی میان مرز تن امّید، مهمان است
بر گیسوی یلداییام شانه بزن با عشق
یلدا شروع عاشقی های فراوان است
ما همچو یک روحیم اما در دوتا پیکر
یعنی نفسهایت برای جسم من جان است
وقتی هوا بس ناجوانمردانه سرداست. آه!
آغوش گرم و مطمئنی چاره ی آن است
فرقی ندارد که زمستان است یا پاییز
با تو تمام فصل ها رنگ بهاران است.
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هی شعر نوشتم که بخوانم با تو
من عاشق دیوانه و یک دنیا تو
گفتند که از شعر بدت میآید
دلگیرم از این شهر، غزل، حتی تو
#پریسا_مصلح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبحی نغز و نغمه ی یاربی دگر
نوای خوش بلبل سرمست و شرابی دگر
من به ذکر تو مولا، دائم خوش احوالم
صدای خوش اذان و لحظه ی نابی دگر
#ساره_ثریا_کریمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شنبه شده،هشتِ دی،زمستان،سرما
یخ کرده هوای کوچه ، باغ و صحرا
خوبانِ ادیب عُضوِ این کُلبه ی شعر
جان و دِلِتان پُر اَز صفا و گرما
#حسن_یزدان_پناهیـــفَسا
#ذکرِروزِشنبه
#یارَبَّالْعالَمین
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شش اصل شرایط سخت... - @mer30tv.mp3
4.93M
صبح هشتم دی
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هم مهر ِبدون سازه میخواست دلم
هم بوسه ی بی اجازه میخواست دلم
از سیبِ معطر شدهی لبهایت
یک صبح بخیرِ تازه میخواست دلم
#صفيه_قومنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باید گشود پنجره را رو به آفتاب
از چشمهای بسته و مست از شراب خواب
با اشتیاق دیدن صبحی که میدمد
هر روز از سراچهی چشمت درون قاب
باغی پر از شکوفه شده خنده های تو؟
یا این منم که غرق شده باز در سراب؟
ای قدِّ خوش تراش تو چون مثنوی غزل
ای حاجت لبان تو پیوسته مستجاب
یک استکان بریز که تا مست تر کنی
با شربت کلامِ گواراتر از گلاب
بگذار اعتراف کنم عاشقت شدم
ای خندهی تو علت سکرآور شراب
#مهتاب_بهشتی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
اصعب الفراق
لن تراه مره اخری فی عمرک
سخت ترین جدایی
آن است که تا آخر عمر او را نبینی
#اسمهان_منصوری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#شهید_جاویدالاثر✨
#سید_رحیم_بازیاری❤️
تصویر قشنگیست که با یاد تو من
سجاده و محراب ببینم همه شب
در بسترِ هر ساغر دلبسته به عشق
چون اشک، میِ ناب ببینم همه شب
یا در گذر کوچهی دلتنگی خود..
عکس رخ مهتاب ببینم همه شب
تصویر قشنگیست که با دیدهی جان
چشمان تو را خواب ببینم همه شب
ای کاش پیِ هر نفس از سینه به عشق
دل را زِ تو بیتاب ببینم همه شب
#الهه_نودهی
#یاد_شهدا_باذکرصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky