eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
معلّم با ملائک همنشین است سفیر آسمان‌ها در زمین است میان دفتر دل مشق عشقش سزاوار هزاران آفرین است 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 تنها ستاره می‌دهدت راه را نشان در هرکجا که باشی و هر برهه از زمان با رفتنش شکست دل دوستان ولی در هم شکست هیمنهٔ پوچ دشمنان غیر از خدای خویش نترسید از کسی او کدخدا نداشت همانند ِ دیگران او خادم امام رضا بود و مردمش اهل زمین نبود که دل خوش کند به آن هرگز نشد اسیر زمین و زمانه، چون همواره بوده‌است نگاهش به آسمان میدان جنگ بود چهل سال خانه‌اش نه، منفعل نبود که از ترس مال و جان... آسوده هیچ‌گاه نخوابید، هیچ‌گاه تا لحظهٔ شهادتش این مرد قهرمان هرگز عجیب نیست که روز وداع ِ او مانند ِ ابر گریه کند صاحب الزمان 💠 💠 @shaeranehowzavi
همه رازها برملا شد، به مامان چیزی نگو عید شهرمون عزا شد، به مامان چیزی نگو مسجدها سوختن و گلدسته‌ها زیر و رو شدن طرفم خود خدا شد، به مامان چیزی نگو بابایی! دسته‌گلت با قمه‌ی دسته‌سفید قاتل کبوترا شد، به مامان چیزی نگو کاری کردم خود شمر هم دهنش وا بمونه به! چه روضه‌ای به پا شد، به مامان چیزی نگو رفیقا میگفتن اصلا نمیشه بگیرنم نمی‌دونم پس چرا شد؟ به مامان چیزی نگو حالا که گیرافتاده جوجه‌‌ی معصوم شما زبون‌های بسته، وا شد، به مامان چیزی نگو حالا که نادون‌ها هرچیزی رو باور می‌کنن به همه بگو فدا شد، به مامان چیزی نگو با حماقت همه چیز می‌تونه وارونه بشه بگو افتخار ما شد، به مامان چیزی نگو بگو فرقی نداره این‌طرفی اونطرفی‌اش قهرمان کربلا شد، به مامان چیزی نگو 💠 💠 @shaeranehowzavi
"روسری"🍃🌹 مُحکم بگیر روسری ات را رها مَکُن! جایِ خدا، مُعامله با کدخدا مکن محکم بگیر روسری ات را در این مسیر از جَوّ ِ بی حَیایِ خیابان، حیا مکن کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را با این به باد دادنِ زلف ِ دوتا مکن لَختی به نیمه یِ پُرِ لیوان نگاه کن پایِ نداشته! داشته ها را فدا مکن هیچ اِعتنا به عالم بی دینِ فاسق و فتوایِ جاهلانِ مقدّس نما مکن (پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن) با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا مکن چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر می کنی آسوده دار خاطر و چون و چرا مکن در آسیاب کهنه ی دشمن نریز آب خود در میانِ خانه ات آتش به پا مکن بر زخم های این دلِ لَت لَت نمک مپاش با کار خود به خونِ شهیدان جفا مکن (ای گُل به دستمال هوس پیشگان مَرو) بر قاتلِ برادرت آغوش وا مکن امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی! فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا مکن در این مسیر مثل قطار است انقلاب خود را از انقلابِ خمینی جدا مکن 💠 💠 @shaeranehowzavi
گم شده زائر سرا،اما حرم پیدا شده ‌کنج تنهایی که قلبم در میانش جا شده بین ما چیزی به جز باب الجوادت راه نیست سمت من یک ساحل و سمت شما دریا شده مثل گنجشکی شدم مبهوت امواجِ حرم زائری کوچک که در آیینه ها آقا شده در هوای گرم تو هر بوته ای قد می کشد بی تکلف...یک زمین در سایه ات برپا شده نسخه هایی که شما دادی همه بوسیدنی است بس که عطرت منعکس در قلب امضاها شده 💠 💠 @shaeranehowzavi
☘از زبان حاج قاسم برای حاج احمد☘ داغم شده از رفتن تو بیشتر احمد یکبار بگیر از دل من هم خبر احمد در راه خدا هردو ، دو دلسوخته بودیم آن دوست خریدار تو شد زود تر احمد همسنگر و همراه ، در این سیر الی الله بودی تو برایم بخدا هم سفر احمد آن گریه و آن خواهشمان هست به یادت؟ قرآن که گرفتیم ، به احیا ، به سر احمد؟!؟ برگرد و ببین از غم دلتنگی ات ای دوست بر گونه ی من مانده هزاران اثر احمد حالا که کنار خودِ ارباب نشستی حالا که شهیدی به دلم کن نظر احمد رفتی و رفیقت چِقَدَر خسته و تنهاست با خویش مرا نیز بیا و ببر احمد 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشته‌ای سرو سبزم از چه رو خونین‌کفن برگشته‌ای؟ از کجا می‌آیی ای عطر دل‌انگیز بهشت از کنار چند آهوی ختن برگشته‌ای؟ تو همان نوزاد در گهوارۀ من نیستی؟ خفته در تابوت حالا سوی من برگشته‌ای با تفنگ و چفیه و سربند راهی کردمت با کمان آرش از مرز وطن برگشته‌ای خواستی روشن بماند چلچراغ انقلاب با تو ای شمعی که بعد از سوختن برگشته‌ای. سرد گشته آتش اما شعله‌ور مانده غمت باز پیروز از نبردی تن به تن برگشته‌ای 💠 💠 @shaeranehowzavi
وقتی به دلم نور امیدی برسد چشمم به در است تا نویدی برسد روز طلبه داخل تقویم کجاست؟ هر نوزده دی که شهیدی برسد ۱۹ دیماه، روز طلبه گرامی‌باد.🌹 💠 💠 @shaeranehowzavi
🖤 در روز طلبه یادی کنیم از طلبه‌ی جوان و شاعر جناب مصطفی نصیری که در شعر و شعور به تاسی از مکتب اهل بیت علیهم‌السلام بودند و در مسیر تبلیغ به درجه‌ی رفیعی رسیدند. روحشان شاد و قرین رحمت پروردگار🍃🌹 شعری بخوانیم و فاتحه‌ای نثار کنیم: در میان گریه های بی امان آموختیم آنچه از نامردیِ اطرافیان آموختیم . در مرام شاعران،عاشق شدن دیرینه است ما مسیر عشق را از کهکشان آموختیم . گرچه خود،زخمیم اما با رفیقان مرهمیم نیش بعد از نوش را از دوستان آموختیم . ایستادن در مسیر باد،در آئین ماست این شعار ناب را از بادبان آموختیم . گرچه در بند زمان ماندیم،اما می رهیم طبق رفتاری که از تیر و کمان آموختیم . آنچه بر لبخند ما گل کرده،زخم تیشه است درس هجران با وصالش،همزمان آموختیم . این ردیف تلخ را آموختیم و بعد از آن در شعاع آتش اش،در زیر باران سوختیم . 💠 💠 @shaeranehowzavi
سخت است خدایی اتوی جامه ی تو در وقت فراق خواندن نامه ی تو اینها همه یک طرف، بشددت ماندم درشستن و پیچاندنِ عمامه ی تو 💠 💠 @shaeranehowzavi
او غرق کتاب لمعه، من لقمه بدست در بحر کتاب رفته تا صفحه ی شصت در خانه ی کوچکم نشسته است مدام عشقی که میان من و حاج آقا هست 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 این‌که بالا رفته ای پایین چرا یادت نماند؟! درد آن دریوزه مسکین چرا یادت نماند این جهان باقی ‌نمی ماند خدا را همتی آن سرا محموله سنگین چرا یادت نماند امتحان ات میکند هردم خداوند جهان تا نباشی جزء مردودین چرا یادت نماند بندگی تنها نماز و مسجد و محراب نیست مرهمی بر زخم مجروحین چرا یادت نماند گر خدا را بنده باشی نعمتت افزون شود کافر نعمت شود مسکین چرا یادت نماند فخریا گفتی و رفتی زین جهان سوی دگر فصل رستاخیز و فروردین چرا یادت نماند ( فخر) 💠 💠 @shaeranehowzavi
برای ❤️ ای ناخدای کشتی جان‌ها و ایمان‌ها رام‌اند و آرام‌اند با تو سیل و طوفان‌ها لبخند تو زیبایی گل‌های باغ ما شب‌گریه‌های تو دلیل هر چه باران‌ها   چشمان تو دریایی از آرامش و طوفان پیشانی‌ات روشن‌ترین ماه شبستان‌ها در هر کنار و گوشه‌ای با یاد گیسویت جمع‌اند و سرگرم‌اند هر شب را پریشان‌ها بالابلندا جای دارد از تو بنویسند با هر قلم تاریخ‌دان‌ها و غزلخوان‌ها آغوش وا کردی که برگردند از هر سو آری پشیمان‌اند، از عشقت پشیمان‌ها تو از تبار آفتابی و شکوهت را آخر چرا باید که نشناسند انسان‌ها در امتداد چشم تو خورشید را دیدند در اوج ظلمت شب‌شکن‌مردان میدان‌ها  از روزهای عاشقی با ما روایت کن ای یادگار حاج قاسم‌ها و چمران‌ها 💠 💠 @shaeranehowzavi
الحمدلله و المنه❤️🌹 سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
پیراهن سفید💎 ای خوب ترین مادر و ای والا ، زن میلاد تو شد دوباره یا ام حسن برف آمده روی گنبد فرزندت انگار حرم سفید پوشیده به تن به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س) و برف مشهد 💠 💠 @shaeranehowzavi
رسیده ام به حرم با هوایِ چَشمانت منم کبوتر حاجت روایِ چشمانت رسیده‌ام که دلم‌ را شبیه آئینه هزار تکه کنم‌ زیر پای چشمانت منی که چشم به جز تو نداشتم به کسی چگونه شعر نگویم برای چشمانت؟ تویی که داده به لطف نگاه خود تسکین همیشه درد مرا با دوای چشمانت طواف می‌کند این بارگاه قدسی را دلم حرم به حرم لابه‌لای چشمانت چه آسمان قشنگی‌ چه برف و سرمایی مرا ببر به حرم پا به پای چشمانت برای خلقِ چُنین صحنه های دلچسبی چقدر حوصله کرده خدای چشمانت حرم دوباره مرا نزد خویش می خواند دوباره گم‌ شده‌ام‌ لابه‌لای چشمانت... سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
☺️🍃 خانه ام باغ بهشتی که شده تفکیک بود حال من؟ حال کسی که جمعه در پیک نیک بود! عطر چای دارچینی خانه را برداشته میز شام آماده و چینش به غایت شیک بود خانمم لبخند می زد کیف ایشان کوک کوک خنده پشت خنده اش آماده شلیک بود شام آن شب بس که چسبید و چنان خوشمزه بود اصلا انگاری که روی سفره مان شیشلیک بود گفت: زیر پای مادرشوهران! باشد بهشت! در سند اما روایت قابل تشکیک بود! دیدم او را خواهرم را روی چشمانش گذاشت!! این خلاف اصل خواهر شوهر و اپتیک بود جاری اش را مثل خواهر توی آغوشش فشرد این چه سمی بود؟! در حد اسید اوریک بود آن وسط مادر زنم گویا سفیر صلح بود پیش از این ها من مسلمان بودم و او سیک بود خوش زبان بود و علی الظاهر سر جنگی نداشت گرچه در ذهنش هزاران حربه و تاکتیک بود همسرم آن شب صدا یم زد «خدای قلب من» در طریق عاشقی قبلا ولی لائیک بود رفت روی چار پایه ماه را از جاش کَند کرد تقدیم من این صحنه کمی ریتمیک بود این همه خوشبختی و من، یک محال اندر محال این همه ترفیع یکجا در خور تبریک بود فکر کردی خواب و رؤیا بود این اشعار من؟ باز هم اشتب زدی ، نه! روز زن نزدیک بود 💠 💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🍃شاعران فرهیخته 🍃اهالی ادب و ادبیات به خانه‌ی خودتان خوش آمدید. 📒اینجا قرار است از دو چیز سخن به میان آید: ✔️از بیت‌های شاعران ✔️ از صاحبان بیت‌ها اینجا خانه‌ی گفتن از شعر و شاعر است و رسانه، محمل معرفی، تبیین و ترویج آن کلمات ناب... 🍃اصحاب ادبیات و دوستان ادیب‌تان را به محفل شاعران حوزوی فرا بخوانید😊👇 https://eitaa.com/joinchat/3921805394C8402216852 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 ماه وخورشید وفلک در جستجوی روی یاس عطر خوشبوی ولا کرده معطر کوی یاس دیدگان بوتراب است بس خمار جان او با همه احساس خود پر می کشد او سوی یاس کوثری بی انتها باشد عزیز مصطفی آبرو گیرد جهان از حرمت بانوی یاس وه چه راحت می شود دل در کنار ساحلش این جهان شیدا ومجنون می شوداز خوی یاس لهجه دلدادگی معنا گرفت از باطنش کلمینی علی شد بهترین داروی یاس طعنه زد دشمن که خاتم گشته ابتردر جهان شد گلستان غرق گل از چهره گلپوی یاس بشکفد آلاله های شهر عشق از دامنش می رسد آوای نی از محضر دلجوی یاس هل اتی باشد بیان عزت خیر النساء منتشر گشته به عالم نفحه شب بوی یاس شد تمام معرفت خیر کثیر فاطمه ماه وخورشید وفلک در جستجوی روی یاس سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 هوای تازه ای از عرش، سرشار از وزیدن بود و چشم هل اتی از نور اعطیناک روشن بود نگو جای زنی در خانه لولاک خالی بود که جای آینه در پهنه ی ادراک خالی بود عروس خانه نهج البلاغه ،مادر حکمت بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت همان که مادری کرده است طفل آفرینش را همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را همان نوری که می بخشید بر شب های دنیا نور همان صبحی که می تابید تا همسایه های دور همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد همان انسیة الحورا که بر انسان شرافت داد علمیه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا شکوه لیلة القدر است و ام الانبیا زهرا چه گویم از مقاماتش و ما ادراک ما زهرا به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده که این مستوره‌ی معصومه ناموس خدا بوده تواضع شاخه ای پر بار در باغ نمازش بود خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد این‌گونه که زهرا خانه داری را شرافت داد این‌گونه دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش علی مظلوم اما ظالم از او واهمه دارد علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد علی را کاشف‌الهم کاشف الغم ؛عشق زهرا بود علی را با هزاران زخم،مرهم؛عشق زهرا بود خلاصه! حُسن های عالم و آدم فقط یکجاست و آن هم خانه نور است و نورش حضرت زهراست چراغ آسمان ها چادر شب زنده دارش بود خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می گرد دوباره چادر شب زنده دارش را به سر می کرد خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود خطر جاماندن اندیشه ها از صبح صادق بود اگر گهواره جنبان حسینش می شود سلمان نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران اگر که آب و آیینه‌ست، پس روشنگری دارد اگر ام‌الجهاد است این! جهادی حیدری دارد نیافتاد از قنوتش یک نفس الجار ثم الدار که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه های ثار قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود یکی از میوه های مستجابش حاج قاسم بود سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi