❁﷽❁
🌹🌿#یا_اباعبدالله_ع🌹🌿
در بدو ورود #رمضانيم هنوز
حسرت بہ دليم و نگرانيم هنوز
گويند: ڪہ آرزو بما عيبے نيسٺ
يك #ڪرببلا ڪہ ما جوانيم هنوز
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مـن یقیین دارم شـهادت
را شــما عـــشاق درک کردید...
نه مایی کہ شـهادت
فقـط ورد زبـانمان است
و بسـ...😔
الــهی
زندگـیمان را شـهادت گـونه قرار ده...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شیعه خوب کسی است که حضور امام زمان(عج) را حس کند...
و خود را در حضور او احساس نماید؛
این؛ ،به انسان امید و نشاط می بخشد ... .
🌷شهید بابک نوری هریس🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#فلش_نشانه_شهیدحسین_مشتاقی
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️ ▪️ ▪️ 🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀 ▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️ 🍀🍃🍀🌷🕊🌷🍀🍃🍀 ▪️🍀🍃🍀🌷🍀
قسمت های ۲۱ تا ۲۵ فلش نشانه شهید حسین مشتاقی
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️ ▪️
🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀
▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️
🍀🍃🍀🌷🕊🌷🍀🍃🍀
▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️
🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀
▪️ ▪️
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
#اخلاق_ورفتار
#ازلسان_پدرگرامی
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_مشتاقی
حسین رفیق ما بود ؛ یار ما بود، مهربان، فداکار، شجاع، بی باک بود. شیفته اهل بیت عصمت و طهارت بود، از دوران ابتدایی روزه میگرفت. دوره راهنمایی اذان صبح حسین ما را بیدار میکرد. بسیار روحیه شادی داشت و بسیار خندان بود پرجنب و جوش بود. خیلی به ما توجه داشت کلاس مداحی دعای توسل و نوحهخوانی رفته بود و بسیار صدای دلنشینی داشت. از 15 سالگی عضو شورای پایگاه بسیج شد. زمانی که وارد سپاه شد معرفت، تقوا، صبر و استقامتش نیز بیشتر شد.
#ملحق_شدن_به_سپاه
حسین آقا اعتقاد خاصی داشت. دوست داشت پاسدار شود میگفت : پدر من برای پول وارد سپاه نشدم من عاشق دفاع کردن هستم. برای اسلام و نظام وارد سپاه شدم اگر میخواهم سرباز امام زمان علیه السلام باشم باید با لباس سبز سپاه باشم و اخیرا میگفت : اول سوریه، سوریه تمام شد عربستان و یمن هم هستند. از فرماندهان گردان صابرین لشکر عملیاتی 25کربلا بود.
#پشت_میزباشم_مرداب_میشوم
#ازلسان_مادرمعززشهیدمشتاقی
یعنی 5 آذرماه 85 بود که از بسیج ساری تماس گرفتند. خلاصه بعد از صحبت و گزینش وارد سپاه شد. گفتم مادر جان پیگیر باش جایی که اداری باشد را انتخاب کن. گفت مادر رفتم گردان صابرین و تکاور شوم. اگر من پشت میز بنشینم مثل مرداب میشم اما اگر مدام عملیات باشم مثل یک رود جاری خواهم بود پس اصرار نکنید پستم اداری باشد.
#رفیق_واقعی
حسین برای ما هم دختر بود و هم پسر و برای برادرانش نیز بهترین همدم و رفیق بود. در کارهای خانه به ما کمک میکرد در آشپزی و شستن ظرفها به ویژه در اعیاد مختلف به خصوص نیمه شعبان اجازه نمیداد کسی به ظرفها دست بزند .
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#حسين_جان جایت خاليست
#شهیدمدافع_حرم_حسین_مشتاقی
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️ ▪️
🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀
▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️
🍀🍃🍀🌷🕊🌷🍀🍃🍀
▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️
🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀
▪️ ▪️
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
#عاشق_ولایت
#ازلسان_مادرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_مشتاقی
حسین آقا عاشق ولایت بود. در دیدار اسفند 94 با رهبری بسیار بسیار خوشحال بودند .
#عملیات_تکاوری
یک روز که در همدان عملیات تکاوری داشتند، حسین که پرش داشت با گوشی وی شماره منزل گرفته میشه و من صدای حسین را داشتم که بسم الله گفت ؛ هرچه صدایش کردم او صدایم را نداشت من صدای نفس حسین را میشنیدم. بعد از اینکه با چتر اومد پایین دید از گوشی همراهش صدا میآید گفت : الو گفتم : جانم حسین جان، گفت: مادر شما تماس گرفتی گفتم نه حسین جان از وقتی پریدی من صداتو دارم.
#اعزام_به_سوریه
مدام در شهرهای مختلف مانند اشنویه، پیرانشه، چابهار در ماموریت بود. حوالی مهر94 بود که گفت: مامان شاید بریم سوریه. همه پدر و مادرا بچههاشونو دوست دارن اما برای من و حاجی بچهها نفس ما بودند. دلم نیامد بگم نرو وابستگی ما به بچهها زیاد بود.
اگر بنا به رفتن باشد عمر انسان یک روزی تمام میشود اما رفتنی زیباست که با شور و شوق باشد. رفتنی قشنگ است که برای خدا و برای رضای خدا باشد .
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آب پشت پـــای #چشمهـــایت ریختم؛
برنگشتن از سفـر رسـم #مسافـرها نبود
#شهیدحسین_مشتاقی
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️ ▪️
🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀
▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️
🍀🍃🍀🌷🕊🌷🍀🍃🍀
▪️🍀🍃🍀🌷🍀🍃🍀▪️
🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀▪️🍀
▪️ ▪️
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
#همه_شهرسیاه_پوشه
#ازلسان_مادر_معزز
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_مشتاقی
در سوریه حسین آقا درخط مقدم بود. منطقه را پاکسازی میکردند. بچههای دیگه اونجا مستقر میشدند. شهید رحیم فیروز آبادی و حسین خیلی با هم صمیمی بودند تماسی که گرفته بود حسین برایم تعریف کرد که به یکی از بچهها گفتم از رحیم چه خبر ؟؟ او گفت: رحیم صورتش تیر خورده بردنش عقب.
حسین هم به شوخی گفت : خب رحیم میره جراحی زیبایی میکنه زیبا ترمیشه. اما مادر زمانی که به من گفتند رحیم شهید شد تا نیم ساعت بدنم روح نداشت. بعد پرسید مادر از نکا چه خبر گفتم : همه شهر سیاهپوشند مادر.
#طلاهای_جامانده
حسین آقا تعریف میکرد خونههایی در حلب آزادسازی میکردیم. در یکی از منازل سفرهها پهن بود و در یک پارچه کلی طلاجات بود. با خودم گفتم آنقدر بندگان خدا سریع از منزل خارج شدند حتی فرصت نکردند طلاهای خود را ببرند. طلا را برداشتم و در یکی از ظرفهایی که در بالای کابینت بود گذاشتم تا اگر صاحبش آمد بتواند پیدا کند .
#بوسیدن_بچه_های_سوریه
در برخی از مناطق که نیاز بود لوله کشی میکردیم بچههای سوری را جمع میکردیم و بهشان آذوقه میدادیم. برخی از این بچهها صورت کثیف و نامرتبی داشتند دوستانم میگفتند حسین بدت نمی آید صورتشان کثیف است میبوسی گفتم نه من عاشق بچهها هستم از جنگیدن مهمتر جا شدن ما در دل بچهها است از طرفی فردا که این داعشیهای کثیف از بین رفتند آنچه در ذهن این کودکان میماند اخلاق ما ایرانیها و شیعههاست که چگونه با آنان برخورد کردیم .
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهادتت_مبارک عزیزمادر
#شهادتت_مبارک همسرم
#شهیدحسین_مشتاقی
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
▪️🍀🍃🍀🍃🌷
◼️🍃🍀🍃🕊
▪️🍀🍃🌷
◼️▪️◼️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم