#سلام_ارباب⃟♥️
صَبٰاحاً اَتَنَفَّسُ بِحُّبــــ الحُسَینُ
صبح به عشقِ حسین نفس میکشم :)
#السلامعلیكیـااباعبداللهالحسین♥️✨
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
هر کجا پا می نهی، مردم نگاهت می کنند..
جمع کن..
لطفا...
تماشاخانه ی سیار را...
شهید سیدمحسن حسینی🌷
سلام ، صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹فرازی از وصیتنامه شهید مدافعحرم جواد جهانی🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹فرماندهای که صدام شخصاً برای سرش جایزه تعیین کرد!
کتاب #شیر_صحرا
زندگینامه شهید حسن آبشناسان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
مقدمه
💢🌷 "شیر صحرا" لقب که بود؟
🔸فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد!
🔹وی با کمک هشت کلاه سبز ایرانی در منطقه دشت عباس چنان بلایی بر سر نیروهای عراقی آورد که رادیو عراق اعلام کرد؛ یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است!
🔸 در سال ۱۳۳۵ وارد ارتش شد و سریعاً به نیروهای ویژه پیوست.
🔹 فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود.
🔸 دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند.
🔹در اسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان، اول شد و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند.
🔸 وی اولین کسی بود که در دوران دفاع مقدس توانست نیروهای عراقی را به اسارت بگیرد، او طی نامه ای به صدام حسین وی را به نبرد در دشت عباس فرا خواند، صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال "عبدالحمید" به منطقه دشت عباس فرستاد، "عبدالحمید" کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی، عراقیها شکست خوردند و او شخصاً ژنرال عبدالحمید را به اسارت گرفت.
🔹 در سال ۱۳۶۲ به فرماندهی قرارگاه حمزه و سپس فرماندهی لشکر ۲۳ نیروهای ویژه منصوب شد. بخاطر رشادتش در جنگ به او لقب "شیرصحرا" دادند.
🔸 دهان فرماندهان از تعجب باز مانده بود. کارهای او با هیچ قاعدهای جور در نمیآمد و سرهنگ با طرح و فکر خودش آن را به انجام میرساند؛ بدون دادن حتی یک نفر تلفات. یکی از افسران جلو آمد و با حالتی ناباورانه که عمق حیرت و بهت او را آشکار می کرد، پرسید:
«جناب سرهنگ، من اصلا ًمتوجه نمیشوم. آخر چطور میشود که شما چهل کیلومتر وارد خاک دشمن بشوید، بکشید و بگیرید، بدون حتی یک کشته؟ »
🔹 وی در عملیات "قادر" در منطقه "سرسول" بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت🌹 رسید. بعداز شهادت او رادیو عراق با شادی مارش پیروزی پخش کرد.
🔸 اینها گوشهای از رشادت بزرگ مردی بود که اکثریت ایرانیان او را نمیشناسند.
او سرلشکر شهید "حسن آبشناسان " فرمانده شجاع نیروهای ویژه ارتش سرافراز ایران بود.
♦️نسل سوم ما متاسفانه به دلیل کم توجهی یا بی توجهی ما با غیور مردانی چون شهید آبشناسان🌹 آشنا نیستند.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
23-حقیقت انتظار_۲۱۹.mp3
4.13M
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
🔴 حقیقت انتظار
🎙#استاد_اباذری
#مهدویت
#روزشمار_غدیر
6⃣ 1⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر
تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
6⃣ 1⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر
تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📣زمان مراسم تشییع مادر شهید « #محمد_بابایی » اعلام شد
🔹آیین وداع با پیکر #صبا_بابایی ( #کونیکو_یامامورا ) مادر شهید «محمد بابایی» عصر امروز از ساعت ۱۸ در معراجالشهدای تهران.
مراسم تشییع یکشنبه از ساعت ۱۰ صبح از مقابل مسجد انصارالحسین(ع) در خیابان پنجم نیرو هوایی برگزار میشود. پیکر او پس از تشییع، در قطعه ۴۵ بهشت زهرا(س) به خاک سپرده میشود.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#در_محضر_معصومین
🔰 رسول خدا صلى الله عليه و آله:
✍عليٌّ عَمودُ الدِّينِ .
🔴على، ستون دين است.
الكافي، ج۱،ص۲۹۴
#حدیث_روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫صحبتهای دلنشین شهید سنجرانی در فراق حسن قاسمی دانا
بیاد شهدای مدافع حرم🌹🕊
#شهیدانه 🕊
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
*📳 پنج مغالطه بامزه در دفاع از بیحجابی*
❶ یکم: میگه #بد_حجابی امروز نتیجه الزام #حجاب است.
✅ مثل اینکه کسی بگوید عبور از چراغ قرمز بخاطر قوانین پلیس است.
❷ دوم: میگه کشف حجاب بیشتر شده است.
✅ یعنی اگر معتاد به تریاک، حشیش کشید، معتاد بیشتر شده؟ نکنه فکر میکنید کسی که امروز روسری برمیداره قبلا چادری بوده؟
❸سوم: میگه این همه دزد چرا گیر دادین به حجاب؟
✅ مثل این می مونه که پلیس به کسی که خونه اش رو دزد زده بگه درگیراختلاسیم، بماند بعد.
❹چهارم: میگه این وضع بیحجابی نشون میده مردم به اصل حجاب بیاعتقاد شدن.
✅ یعنی اگر کسی غیبت کرد به اصل غیبت بیاعتقاد شده؟ کلا همه معصومند و هرکس گناه کرد از سرکافری است؟
❺ پنجم: میگه حجاب اولویت نیست.
✅ بله اولویت ما نیست. ولی ظاهرا اولویت ضدانقلاب هست. نمیبینید؟ حالا چه کنیم؟ بیخیال باشیم؟
✍محسن مهدیان
#پویش_حجاب_فاطمی
🍃 ای دهان تو
و گفتار ز هم شیرین تر☺️
◍⃟🌹لب لعل تو و رخسار
ز هم رنگین تر
🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸
↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از #آقای_عشق
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💫 امام علی عليهالسّلام:
🌟 در انتظار فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، همانا محبوبترین اعمال در پیشگاه خداوند عزّ و جلّ، انتظار فرج است.
"انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَج"
📚 بحارالانوار، ج ۵۲، ص۱۲۳
یا عالی بِحَقِّ عَلی عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
...
• اول صبــــح بــــــگــو
جان به فدای تو حسین
که اگر جان به لبت شد
به رھ دوست شود 💔
#السلامعلیکیااباعبدلله
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کجاست دشمن شیعه؟
حریف می طلبیم
مُریدِ حضرت زینـب
عقیلة العربیم ...
شهید احمد کاظمی🌷
حرم مطهر حضرت زینب سلام الله علیها
آموزش چریکی سوریه۱۳۵۸
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰 فرازی از #وصیت_نامه شهید:
خدایا!
میدانم که تـو،
مشتری جان و خون کسانی هستی
که از مال و فرزند و لذتهای دنیوی
میگذرند و به سوی تو میآیند ....
شهید #محمدجعفر_سعیدی🌷
معاونناو تیپ۱۳ امیرالمومنین
شهادت: عملیات کربلای چهار
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹فرماندهای که صدام شخصاً برای سرش جایزه تعیین کرد!
کتاب #شیر_صحرا
زندگینامه شهید حسن آبشناسان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷 🔴 #شیرصحرا 🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان مقدمه 💢🌷 "شیر صحرا"
مقدمه کتاب بسیار جذاب شیرصحرا
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
قسمت 1⃣
🌻 زندگینامه
سرلشکر شهیدحسن آبشناسان، در سال ۱۳۱۵ در تهران چشم به جهان گشود. او در دوران طفولیت و نوجوانی با توجه به این که در خانوادهای مذهبی پرورش یافت، با قرآن و احکام اسلام آشنا گردید و این توفیق را به دست آورد که نهجالبلاغه را فراگیرد.
در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکدهی افسری گردید و در سال ۱۳۳۹ با درجه ستوان دومی، فارغ التحصیل و در سال ۱۳۴۰ دورهی مقدماتی را طی کرد.
او جزء شاگردانی بود که اولین دورهی "رنجر" را در ایران طی کرد و به دنبال آن موفق گردید دورهی چتربازی و تکاوری را نیز در داخل و خارج کشور پشت سر بگذارد.
این شهید گرامی، به امور نظامی بسیار علاقه داشت و در همه جا به دنبال کسب علوم نظامی بود، به طوری که تا سال ۵۶ دورههای عالی و فرماندهی «دافوس» را با موفقیت به پایان رسانید.
این شهید با پیروزی انقلاب، آستین همت بالا زد و به آموزش پرسنل ارتش و نیروهای سپاه و بسیج پرداخت و شاگردان زیادی تعلیم داد.
در عین حال با توجه به درگیریهای اول انقلاب، در کردستان، از آنجا نیز غافل نبود و حضور او و شاگردانش در کردستان تأثیر بسیاری در روند آرام سازی کردستان داشت.
با شروع جنگ تحمیلی، به منطقه جنوب اعزام گردید و در ستاد جنگهای نامنظم، به فعالیت پرداخت و در همان روزهای آغازین تجاوز دشمن، توانست اولین اسرای عراقی را تقدیم اردوی ایران کند.
این مرد بزرگ توانست با وارد کردن موتورسیکلت به میدانهای جنگ به پشت جبههی دشمن دست پیدا کند و ضربات سهمگینی بر پیکر دشمن وارد نماید. او برای نفوذ به خط دشمن و پشت نیروهای آنها، از افراد بومی استفاده میکرد و با کمک آنها اطلاعات ارزشمندی از وضعیت دشمن به دست میآورد. در عین حال از ضربه زدن به آنها غافل نبود و گاهی با نفوذ به پشت نیروهای دشمن، آن هم با یک موتورسیکلت، آرامش دشمن را برهم می زد.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
قسمت 2⃣
در اوایل جنگ یک بار مجروح شد اما به اشتباه خبر شهادت او در منطقه پیچید. مردم دشت عباس، که یاران او در نبرد بودند، با شنیدن خبر شهادت وی به او لقب "شیر صحرا" دادند. ولی وقتی او پس از مداوای سطحی به منطقه بازگشت و اهالی دشت عباس او را زنده دیدند، لقب "شیر صحرا" برای او باقی ماند. این لقب در مورد او چنان با مسمّا بود که رادیوهای دشمن هم با همین عنوان از او نام میبردند.
پس از مدتی که جنگ حالت کلاسیک و رسمی پیدا کرد و نیروهای ایران در مقابل دشمن متجاوز، صف آرایی کردند، او فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا شد و توانست با تلفیق نیروهای ارتش و سپاه پیروزیهای ارزشمندی برای ارتش ایران به دست آورد؛ به طوری که این پیروزیها پیام تاریخی امام را برای پرسنل در بر داشت:
« آخرین مسئولیت آن شهید، فرماندهی لشکر ۲۳ نیروهای مخصوص بود که بیش از ۴ سال طول کشید و او توانست در این مدت برگهای افتخار آفرین زیادی به دفتر زرین این لشکر بیفزاید. »
در سال ۶۴ در عمليات قادر، که خود، طراحی آن را به عهده داشته شرکت نمود و در زمان انجام این عملیات، در تاریخ ۶۴/۷/۸، در منطقهی سرسول به فیض شهادت نایل گردید.
پیکر پاک او در بهشت زهرا، زیارتگاه عاشقان است. از این شهید مقداری دست نوشته به جای مانده که این نمونه ها از آن جمله اند:
« بسمه تعالی
خواب دیدم روی زمین راه نمیروم، تقریباً پرواز میکنم؛ اما پروازم اوج ندارد. تقریباً دو سه متری زمین بود. مانعی در جلوی پرشم به وجود آمد که با گفتن یا علی اوج گرفتم و از مانع عبور کردم و به پرواز ادامه دادم. ۶۳/۶/۲۵ »
« خواب دیدم که کشوری به ایران حمله میکند و مردم کشور ما درگیر با نیروهای آن کشور میشوند. این کشور در نزدیک ما بود، چندی بعد نیروهای بعثی عراق به کشور ما حمله کردند و خواب من تعبیر شد. »
« اگر عشق به خدا نباشد، مگر عشق به چیز دیگری پیدا میشود؟ »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
قسمت 3⃣
🌻 آبشناس و مش حبيب¹
در سال ۵۶ در دورهی مقدماتی با تیمسار آبشناسان آشنا شدم. ایشان رئیس کمیتهی تکاور بود. وقتی تمرین میکردیم صلابت و مردانگی و جسارت ایشان کاملاً بر همه مشخص بود. او انسانی بود با اعتماد به نفس بسیار، شجاع و پرتوان. در آن ایام ما جوان بودیم و او نسبت به ما مسنتر بود؛ اما زمان ورزش و تمرین، همهی جوانان به قول معروف میبریدند و او هنوز محکم و پابرجا بود.
وقتی جنگ شروع شد ایشان به عنوان فرماندهی یکی از تیپ های لشکر ۲۱ به منطقهی جنوب رفت و چون ما کماکان در کردستان بودیم برخورد نزدیکی با ایشان نداشتیم؛ اما خاطرات و حماسههای ایشان مرتب به گوش ما میرسید. به خصوص در کنار پل نادری، لشکر ۲۱، مقاومت جانانهای داشت که هدایت آن بر عهدهی ایشان بود.
پس از مدتی، ایشان در دشت عباس، پایگاه عملیات نامنظمی را زدند که خیلی مؤثر بود. او با اکثر مردم بومی آنجا آشنا بود و با خیلیها طرح دوستی ریخته بود. شهید آبشناسان در دشت عباس، گشتی دوربُرد انجام داد، یعنی چهل کیلومتر درون رملها پیش رفت و پشت نیروهای عراقی رسید، کمینی به عراقیها زد و تعدادی از عراقیها را به اسارت درآورد. در بازگشت خیلی از همراهانش از تاب و توان افتاده، جا ماندند؛ اما او بدون احساس خستگی عراقیها را به اردوگاه ایرانیها رساند.
از آن پس هرگاه ایشان پیشنهاد گردش بر بلندی مینمود خیلیها جرئت نمیکردند که همراه او بروند، چون کم میآوردند.
شهید آبشناسان صدمات زیادی به نیروهای عراقی در منطقهی دشت عباس زد و شناسائیهای بسیار ارزشمندی انجام داد، به گونهای که خیلی از این شناسائیها، راهگشای بعضی عملیاتهای گستردهی ما شد. در منطقهی کردستان، من طرح وسیعی پیشنهاد کرده بودم که مرحوم تیمسار ظهیرنژاد، به ایشان مأموریت داد تا آن طرح را بررسی کند و این مسئله سبب گردید که پای ایشان به کردستان کشیده شود.
جنگ در کردستان، به گونهای نامشخص بود، بدین گونه که گاهی پشت سر انسان کمین کرده، عدهای را شهید می کردند. معمولاً رزمندگان دوست داشتند در جنوب باشند تا در غرب، اما شهید آبشناسان با وجود این که به این مطلب آگاهی داشت میگفت:
« من به مظلومیت کردستان واقف هستم. »
________________________________
۱. به نقل از امیر سرتیپ احمد بادین
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
قسمت 4⃣
یک بار با شهید آبشناسان به همان منطقه رفتیم. پیرمردی در یکی از چادرهای نیروهای مردمی نشسته بود. شهید آبشناسان به طرف او رفت و یکدیگر را بوسیدند. اسم این پیرمرد مشحبیب بود و به شهید میگفت:
« آبشناس، در آن لحظه صحنهی بسیار زیبایی به وجود آمد، که هرگز از یادم نمیرود. »
پس با یک دیگر به تلاوت قرآن کریم پرداختند. آنها در دوران جنگ، هر گاه با یکدیگر مینشستند، چند آیه قرآن میخواندند. پس از آن، مشحبیب رو به ما کرد و گفت:
« هرگاه آبشناس در منطقه بود و گشتی انجام میداد ما احساس امنیت میکردیم؛ چون میدانستیم عراقیها جلو نمیآیند و منطقه امن است. »
به هرحال، با آمدن ایشان بخشی از طرح من اجرا شد. از زمانی که ایشان به عنوان فرماندهی قرارگاه شمال غرب انتخاب شد، پاکسازیها در عمق شروع شد. پیش از آن پاکسازی جادهای شده بود؛ اما با آمدن ایشان، پاکسازی عمقی آغاز گردید و تمام مناطق پاکسازی شد. خدا رحمت کند، شهید بروجردی هم از سپاه، همگام با ایشان بودند.
اولین مرحلهی پاکسازی در کردستان، در شهر بوکان انجام شد. شهید آبشناسان، در این مرحله، نیرویی را از طرف میاندوآب به بوکان حرکت دادند. نیرویی هم از جانب سقز، از لشکر ۲۸ به بوکان حرکت دادند؛ در عملیات اصلی، شهید آبشناسان نخستین کسی بود که وارد بوکان شد. البته این عملیات، نیاز به توضیحات مفصلی دارد؛ اما به این نکته بسنده میکنیم که در زمان اجرای آن در نزدیکی بوکان، شهید آبشناسان و همراهانش به کمین برخورده، ماشین ایشان به رگبار بسته شد و رانندهی او در جا شهید شد، ایشان رانندهی شهید را کنار زده، با وجودی که تبر به کمرش اصابت کرده و به شدت مجروح شده بود، ماشین را از کمین درآورد و بدین ترتیب با باز کردن راه، عناصر دیگر را نجات داد. یکبار هم در دشت عباس، با موتور برای شناسایی رفته، به قدری به نیروهای عراقی نزدیک شد که عراقیها رانندهی موتور را زدند. این بار هم تیر به کمر ایشان خورده بود؛ اما توانسته بود با آن حال، موتور را هدایت کرده، از کمند عراقیها نجات پیدا کند. تا مدتها کسی نمیدانست که ایشان مجروح گردیده و تحت مداوا قرار گرفته است خودش هم که به کسی منعکس کرد و نه در جایی نوشت. او خیلی مظلوم و آرام کارش را انجام میداد. زخمی میشد و بدون آن که به بیمارستان برود یا بستری شود، درمان میشد.
شهید آبشناسان پس از این که در جنوب کمپی چریکی تشکیل داد، به کردستان آمد و از سال ۶۰ به بعد در آن جا ماندگار گردیده، همهی نیروهای ارتش در کردستان تحت فرماندهی ایشان قرار گرفتند.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
قسمت 5⃣
🌻 خط اول¹
وقتی ایشان فرماندهی لشکر ۲۳ تکاور بود این افتخار را داشتم که مدتی در خدمت ایشان باشم. قبل از عملیات قادر، که منطقهی وسیعی را در برداشت، به من مأموریت دادند که یک سنگر دیدگاه در یکی از خطوط اولیهی جبهه بنا کنم. من همراه تعدادی سرباز به منطقه اعزام شده بودم. آتش دشمن، بسیار سنگین بود و باران خمپاره میبارید. در این وضعیت مخوف بعضی از سربازها روحیهی خود را از دست داده بودند و من با توجه به تجاربی که داشتم سعی میکردم که از نظر روحی اطمینان خاطری برای آنها ایجاد کنم.
در همین وضعیت اطلاع دادند که سرهنگ آبشناسان به منطقه تشریف آوردند. با شنیدن این مطلب، چند تپه را پشت سر گذاشته، به خط اول رفتم و با دیدن سرهنگ آبشناسان احترام نظامی کردم و در حالی که تعجب از نگاهم هویدا بود به ایشان نزدیکتر شدم. ایشان با حالتی فرمود:
« سنگر من کجاست؟ »
سنگر ایشان از قبل مشخص بود، چون دستور داده بودند که سنگرشان را در خط اول درست کنیم. این در صورتی بود که معمولاً فرمانده، آن هم فرماندهی لشکر، باید از خط اول دور باشد، اما او توجهی به این مطالب نداشت.
پس از راهنمایی، ایشان بلافاصله به آن جا رفته، لباس و پوئین خود را درآورده، وضو گرفتند و مشغول نماز شدند.
من پس از کسب اجازه، دوباره چند تپه به عقب برگشتم و این موضوع را با سربازان در میان گذاشتم. آنها با شنیدن این که فرماندهی لشکر چند تپه جلوتر، یعنی در منطقهی سرسول مستقر است، روحیه گرفته، شروع به ساختن سنگر نمودند.
____________________________________
۱- به نقل از استوار یکم مهدی قصاب
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسمرب الشهداء و صدیقین 🌷
🔴 #شیرصحرا
🥀 زندگینامه #شهیدحسنآبشناسان
قسمت 6⃣
در حین عملیات، به ما مأموریت دیگری دادند که به "لولان" رفته و در آن جا هم سنگر درست کنیم، در آن منطقه بمباران هوایی عراق، شدت زیادی داشت. ما برای برپایی سنگر به منطقه رفته، پس از انجام مأموریت، به طرف خودرویی که در پشت یکی از تپهها پنهان کرده بودیم رفتیم، این مأموریت در شب انجام شد و ما نمیتوانستیم از چراغ خودرو استفاده کنیم. وقتی بالای سر خودرو که یکی از سالمترین خودروهای یگان بود رسیدیم و استارت زدیم خودرو روشن نشد و ما مجبور شدیم ساعتی معطل بمانیم.
در بررسیای که به عمل آمد، متوجه شدیم که سیم چراغ ها آویزان است. گویا سیم ها بر اثر اصابت خمپاره قطع شده بود. در هر صورت سیمها را وصل کردیم و قبل از آن که حرکت کنیم، بی سیم به صدا درآمد و به ما ابلاغ کردند چون مسیر به وسیلهی نیروهای کمین عراقی، قیچی شده، مدتی صبر کنید. با خود گفتم اگر در همان موقع خودروی ما روشن میشد، حتماً به کمین گشتیهای عراقی برمیخوردیم و خراب شدن خودرو سبب گردید که اسیر کمین دشمن نشویم.
در آخرین مرحله در لولان مستقر شده بودیم. در آغاز عملیات، تدارکات بسیار خوب بود؛ اما وقتی درگیریها شدت گرفت، تدارکات قطع شده، بیش از ۱۰ روز بدون آذوقه شدیم. در روزهای اول، نانهای خود را برای قاطرها میریختیم؛ اما زمانی که تدارکات قطع شد، ما به نان آنها دستبرد میزدیم، قاطرها در روزهای اول عکسالعمل نشان ندادند، اما روزهای بعد نمیگذاشتند نان ها را به راحتی برداریم.
جایی که شهید آبشناسان در آن مستقر بود نیز وضعیت به همین منوال بود؛ اما سرهنگ آبشناسان با درایت خاص خود ایام را پشت سرمیگذاشت و عملیات را هدایت میکرد تا این که در منطقهی لولان به شهادت رسید.
بدینگونه یکی از فرماندهان ارزشمند ارتش را از دست دادیم. خبر شهادت او در پرسنل خیلی تأثیر گذاشت و همه در غم از دست دادن وی اشک ریختند. من با شنیدن این خبر تنها به این مطلب میاندیشیدم که آبشناسان واقعاً لایق شهادت بود.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم