🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 0⃣2⃣
وا مانده و متحیر از آن خانه خارج شدم، راستی چقدر فضایش سنگین بود..
پشت در ایستادم و حریصانه نفس گرفتم. چشمم به عثمان افتاد، تکیه به دیوار روی زمین کنار در نشسته بود. بلند شد و با لحنی نرم صدایم زد (سارا.. حالت خوبه؟؟) . آری..عثمان همان مسلمان ترسو مهربان بود.
آرام در خیابان ها قدم میزدیم، درست زیر باران. بی هیچ حرفی.. انگار قدمهایم را حس نمی کردم، چیزی شبیه بی حسی مطلق..
عثمان تا جلوی خانه همراهیم کرد ( واسه امروز بسه.. اما لازم بود.. روز بخیر..)
رفت و من ماندم در حبابی از سوال و ابهام و وحشت.. و باز حصر خود ساخته ی خانگی. خانه ای بدون خنده های دانیال.. با نعره های بدمستی پدر.. و گریه های بی امان مادر، محض دلتنگی..
چند روز گذشت و من فکر کردم و فکر کردم. دقیقا بین هزار راهی از بی فکری گم شده بودم. دیگر نمی دانستم چه کنم. باید آرام می شدم. پس از خانه بیرون زدم. بی اختیار و هدف گام برمی داشتم.
کجا باید میرفتم.؟ دانیال کجا بود.. ؟ یعنی او طبع درنده خوی مسلمانها را از پدر به ارث برده بود؟؟ کاش مانند مادر ترسو میشد.. حداقل، بود..
ناگهان دستی متوقفم کرد. عثمان بود و نفسهای تند که خبر از دویدن میداد. (معلوم هست کجایی؟؟ گوشیت که خاموش.. از ترس پدرتم که نمیشه جلوی خونتون ظاهر شد.. الانم که هی صدات میکنم، جواب نمیدی..) و با مکثی کوتاه ( سارا.. خوبی؟؟) و اینبار راست گفتم که نه.. که بدتر از این هم مگر می شود بود؟؟
عثمان خوب بود.. نه مثل دانیال.. اما از هیچی، بهتر بود..
پشت نرده ها، کنار رودخانه ایستادیم. عثمان با احتیاط و آرام حرف میزد.. از گروهی به نام داعش که سالهاست به کمکِ دروغ و پول های هنگفت در کشورهای مختلف یار گیری میکند.
⏪ ادامه دارد...
نویسنده: زهرا اسعد بلند دوست
🔹این داستان کاملا واقعی است.
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شرح دعای افتتاح، جلسه 15.mp3
7.34M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 #شرح_دعای_افتتاح
👤استاد #پناهیان ؛ جلسه ١۵
📝 #دعای_افتتاح به توصیف دولت کریمانه امام عصر می پردازد. این دولت برخلاف دولت های کریمانه گذشته، به دلیل آگاه شدن مردم، مظلوم نخواهد بود.
🔖 ویژه ماه #رمضان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
استاد اباذری جلسه هفتم.mp3
6.41M
🔊 #صوت_مهدوی ( #پادکست)
📝 #امام_مهدی_در_قرآن
👤استاد #اباذری ؛ قسمت ٧
📌 غیبتِ یوسفِ زهرا، نتیجه ی غفلت ماست
#سلسله_مباحث_مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
سلام رفقاے جاݧ 🌸🍃
ان شاءالله کہ حالتوݧ خوب باشه
ما دوباره اومدیم 📨
با خبرها و پیشنهاداے #ناب
نیمه شعبان با ی پیشنهاد جذاب باما همراه بودین ، مبنی بر اینکه یک سری بسته های فرهنگی همراه با هدیه های کوچیک تهیه بشه تا از طرف امام زمان ارواحنا فداه بین افراد بد حجاب و کم حجاب توزیع بشه.
که با یاری خدا و نگاه ویژه اقا با استقبال بچه های خوش ذوق و دغدغه مند رو به رو شد و در بعضی از شهر های کشور اجراشد🌈😍
#پویش_حجاب_فاطمے یه پیشنهاد جدید ،جذاب و ویژه داره که میتونیم به مناسبت شبهای قدر اجرایی کنیم ان شاءالله 💫
اینبار قصد داریم بسته های فرهنگیمون مزین به کتابها وکتابچه های 📚📗
تاثیر گذار و زیبا باشه🌱 که حتی اگر یک نفر اون رو بخونه ان شاءالله که اتفاقای قشنگ و ناب براش بیوفته😌
به این صورت که یک کتاب یا کتابچه رو به همراه نوشته های حاوی 👈هدیه از طرف خدا👉 به دوستای بد حجاب و کم حجابمون تقدیم میکنیم😍، تا ان شاءالله شاید وسیله ای باشیم برای برگشت یکي به آغوش خدا...
🤔چون کار فرهنگی وقتی کامل وتاثیر گذار میشه که در کنار گل ها و هدیه های زیبا، فرهنگ اسلامی منتقل بشه اینطوری این تاثیر عمیق و طولانی مدت میشه.🌸🌹🍃
❇️البته لازم نیست تعداد کتابها زیاد باشه هاااا،هر کدوم از شما رفقاے جاݧ🌹 به اندازه نذری که داره میتونه همون تعداد کتاب رو از طرف خدا هدیه بده☺️ از یکی گرفته تا هشتاد میلیون😜
خلاصه کہ حاجاتتونم براورده به خیر😌
پیشنهاد های ما به شما 👇👇
✅کتاب رهایی از رنج ها سید محمد باقر حسینی
✅«یادت باشد» زندگینامه شهید سیاهکالی
✅« او را» اثر خانم افشار
راستےرفقا
پیشنهاد میکنیم اگہ خودتون هم اینا رو نخوندین ومنتظر یہ اتفاق جذاب توی زندگیتون هستین بجنبین همه اینا رو بخونین که الان هم دیر شده😉
『اینم #کانال مخصوص ما ڪہ محتواهاے پیشنهادی پویش حجاب فاطمے مخصوص این حرکت #جذاب و #خدایے 😍 دراین کانال قرار میگیره و به راحتے میتونید از این محتواها براے این حرکت قشنگ استفاده کنید』✅👇👇👇
📲|| @nimeshaebanfatmi
منتظر پیشنهادات،بازخوردها وعکس های شما هستیم...👇👇👇
📮|| @hemayat_puyesh
#پویش_حجاب_فاطمے
نذر فرهنگی تون قبول
#دلنوشته_رمضان
سحر شانزدهم...
✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود....
و لحظه های قدر از راه می رسند...
شب های قدر، فرصت میوه چینی اند...
و ما...
برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم، ...
❄️عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم...
اما...
مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم..؛ دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود...
❣سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است... ؛
من... یکسال...را خراب کرده ام...
و تو....سال بعد... را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای...
چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت"..
که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی...؟
❄️سیاه دل تر از همیشه...
و شکسته تر از هر سال...
چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام....
اما...یقین دارم... ؛
که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای...
❄️من، بی تو، تمام می شوم...؛ دلبرم....
دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست....
اما.... تقدیر مرا، از لمس وجودت...خالی مکن...
من...بدون تو.... یعنی...؛ تماااام
تو..تنها ثروت قابل شمارش منی...خدا
و من...
به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را، رها نکرده ام....
❣رحمان...مگر جز مهر ... می داند...؟
لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت...تکان بده....
یا رحمان....یا رحمان... یا رحمان
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم