⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺
🌸
💍#ازدواج_به_سبک_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #مجید_صانعی موفق
📀راوے: همسر شهید
🦋من متولد سال۱۳۵۵ و همسرم متولد۱۳۵۸ و هردو همدانی هستیم. هردو مربّی رزمی بودیم و از طرفی ایشان دوست صمیمی برادرم بودند. هیئت رزمی به واسطه ایشان دنبال کسی بودند که نمایندگی یک سبْک را به یک خانم بدهند. وقتی فهمیدند من رزمی کار میکنم، پیشنهاد این کار را به من دادند و در بسیج ورزشگاه قرار ملاقات گذاشتند که با حضور رئیس بسیج انجام شد.
💜آنجا با هم صحبت کردیم و از من خواست که بیایم و نمایندگی سبْکش را بگیرم. من اصلاً ایشان را نمیشناختم و وقتی به برادرم گفتم که با چنین شخصی صحبت کردهام، کلی خندید و گفت: «بابا این مجید بوده دیگه، چرا نشناختیش!»
🦋در هر صورت روی پیشنهاد ایشان فکر کردم و چون خودم در دو باشگاه مربّیِ کاراته بودم و همان موقع مادرم هم فوت کرده بود و خیلی درگیر زندگی و باشگاه بودم، گفتم: «برایم سخت است» و قبول نکردم. باز هم آقا مجید از طریق برادرم پیام میداد که «بیا و کار را قبول کن.» من هم نمیتوانستم و قبول نمیکردم.
💜این مسئله گذشت تا اینکه قرار شد برای من خواستگار بیاید؛ برادرم هم این مسئله را با مجید در میان گذاشته بود. یک شب قبل از قرار خواستگاری ساعت ۱۰، دیدیم مجید به تنهایی و با یک جعبه شیرینی و یک انگشتر منزل ما آمده است. من و خواهرم هم که در تدارک برنامه فرداشب بودیم کلی خندیدیم.
🦋شهید صانعی به پدرم گفت: «حق نداری او را به کس دیگری بدهی. من به خانوادهام هم گفتهام و میخواهم با او ازدواج کنم. منتهی چون عصر این موضوع را فهمیدم، سریع رفتم انگشتر خریدم و آمدم». پدرم هم خندید و گفت: هر چیزی آداب و رسوم خودش را دارد و ما نمیتوانیم قبول کنیم.
💜مجید گفت: «این انگشتر اینجا باشد و من میروم خانوادهام را میآورم.» ما صبح روز بعد با آن خانواده تماس گرفتیم و گفتیم مشکلی پیش آمده است و فعلاً قصد ازدواج ندارم. یک هفته بعد در روز ۱۶آذرماه سال۱۳۸۵ مجید و خانوادهاش آمدند و حرفها را زدند؛
🦋در ابتدا پدرم خیلی موافق نبود و سنگ انداخت. ما فقط یک جلسه با هم صحبت کردیم. بعد هم که نامزد شدیم، بیشتر با خصوصیات اخلاقی او آشنا شدم. البته، چون برادرم با او دوست بود میگفت: «این مشکلات و کمبودها وجود دارد؛ خوب فکر کن و اگر نمیخواهی همین حالا بگو.»
💜خودم در ابتدا بهخاطر اختلاف سنّیمان قبول نمیکردم ولی آقا مجید گفت: «اصلا دست شما نیست و من پسندیدم و کار تمام است.» او گفت: «من با خانوادهام هم صحبت کردهام و مشکلی نیست.» گفتم: «فردا دردسر میشود.» گفت: «نه! من باید قبول میکردم که کردم.»
🦋پدرم هم او را خیلی دوست داشت و حرفهایش را به مزاح میگرفت، نَه به قُلدری. مجید آدمِ افتادهحال و صبوری بود. با وجود اینکه عصبانی بهنظر میرسید اما خیلی مهربان بود. مجید در اوج اقتدارش مظلوم بود.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊🌸🕊
🖋 روایت همسر شهید
طاها زمان شهادت پدرش ۴ ساله بود، حالا هشت سال دارد و با بزرگ شدنش و درک مسائل نبود پدر برایش سختتر میشود.
طاها هنوز با نبود پدر کنار نیامده، یک روز در آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بودم که صدایش زدم جواب نداد، به آرامی نگاه کردم دیدم در اتاقش را بسته و عکس پدر را در آغوش گرفته و با پدر شهیدش درد دل میکند، گفتم بیا به من کمک کن و با هم غذا درست کنیم که مرا بغل کرد و گفت «داشتم به بابا میگفتم، بابا اگه بیای پنج سال تورو تنها میزارم تا متوجه بشی چقدر سخته که نیستی»، راستش خودم منقلب شدم که چه در دل این کودک هشت ساله میگذرد که چنین حرفی را از ته دل میزند؟!
این روزها طاها خیلی دوست دارد با پدر باشد و هر روز برای یک بار هم شده میگوید: «کاش بابا بود».
با این سن کم با وجودی که هنوز با نبود پدر کنار نیامده است اما میداند که باید تحمل کند.
هر خانهای نیاز به مرد دارد و هر زنی که مرد بزرگی چون مجید تکیهگاه او باشد، قطعاً آرامش خاطری برای او و خانوادهاش خواهد بود اما شهادت هم امتحانی از سوی خداوند است که باید با بصیرت و معرفت برای آن صبر کنیم.
#شهید_مجید_صانعی_موفق
#شهدارایادکنیدباصلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃از تن واژه ها پیکری تراشیده ام از تو که جسورانه بسرایمت تا جهان بشنود و مست این #حماسه شود. حماسه حضور تو در ستیز با نامحرمان که حریم مقدس حرم را با نفس هایشان آلوده ساختند، در جای جای شام غارت کردند و سر بریدند. و تو اینجا عرصه را به خود تنگ دیدی، در هیاهوی منم منم های اطرافت آهسته سربرآوردی و سینه سپر کردی تا #حریم_آلالله را از وجود این منحوسان پاک سازی.
🍃هنگامی که طومار زندگانیت را خواندم شیفته این مرام و مسلکات شدم، آوازهات را شنیدم و یقین پیدا کردم از نسل #سردار_همدانی و حماسه هایش بودی، اولین شهید #بسیجی همدان!
سالروز آسمانی شدنت مبارک.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #مجید_صانعی
📅تاریخ تولد : ۲۸ خرداد ۱۳۵۸
📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۴
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید: همدان، گلزارشهدا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📨#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #رضا_دامرودی
🎙راوے: همسر شهید
🦋رضا روی انتخاب اسم دخترش حساس بود؛ چون معنی و مفهوم اسم برایش مهم بود. بین اسامی، سهتا اسم گلچین شد و قرار شد بنویسیم و بگذاریم بین صفحات قرآن و یکی رو انتخاب کنیم.
🌻روز اول ماه رمضان، رضا یکدفعه گفت «دخترمون قراره تو ماه رمضان، ماه نیایش و بندگی به دنیا بیاد؛ «نیایش» هم اسم قشنگی هست.» برای اسمهای دیگه چند وقت فکر کرده بودیم؛ اما این اسم ناخودآگاه به ذهن رضا آمد. نوشت و وسط قرآن گذاشت.
🦋یکی از کاغذها را برداشتم و آن را باز کردم؛ رویش نوشته بود «نیایش». هنوز هم آن چندتا اسم را که با دستخطّ رضا نوشته شده و وسط قرآن هست، دارم. نیایش، تنها یادگار رضا موقع شهادت پدرش فقط ۱۵ماهش بود.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚘﷽⚘
توی عملیات مجروح شد، تیر به ناحیه سر اصابت کرد. شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاکش رو روی زمین بکشیم و آروم آروم بیایم عقب...
رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده میشد و چارهای نبود. اگر این کار و نمی کردیم زبونم لال می افتاد دست تکفیریها...
رضا توی عشق به حضرت رقیه (س) سوخت، پیکرش تو مسیر شام روی سنگ و خار کشیده شد.. مثل کاروان اسرای اهل بیت (ع). رضا زنده موند و زخم این سنگ و خار رو تحمل کرد و بعد روحش پرکشید و آسمونی شد. فرمانده می گفت:
: این مسیری که پیکر رضا روی زمین کشیده شد همون مسیر ورود اهل بیت علیهمالسلام به شام است. "
به روایت همرزم شهید
#شهیـد #رضا_دامرودی🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
وقتی در آن
بازی کودکانه
گفتم:"باباپر"
خندیدی وگفتی:"من که پرندارم"
بزرگترکه شدم
فهمیدم
توهم بال داشتی
هم پروازراخوب بلدبودی
#شهید #رضا_دامرودی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
درست گفته اند قدیمیها...
در زندگی تکیه گاه دختران پدر است..
حال چه خودش باشد چه سنگ مزارش..
شرمنده از یه دختر شهید که دیگه باباشو ندید
بابای آسمانی نیایش
🌹شهید #رضا_دامرودی🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
24.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥پیشنهاد ویژه کانال
🔴گویند مدافعان حرم برای پول می روند
حال بگویید قیمت این لحظات چند؟؟!!
🎥به یاد اولین شهید مدافع حرم شهرستان #سبزوار شهید #رضا_دامرودی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 #اطلاع_نگاشت
🕊امروز ۲۵ مهر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم #کمیل_قربانی است ،
این شهدای عزیز را بیشتر بشناسیم...
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
💐شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم