⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁 🍁
قسمت های ۱۶ تا ۲۰ فلش نشانه شهید مدافع حرم عباس دانشگر
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زندگینامه۲۱
#نمیشودازعباس_نگفت
#شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر
شبی، مراسم نشست رئیس سازمان بسیج هنرمندان و فرمانده سپاه امام صادق (علیه السلام) و نماینده ولی فقیه در استان بوشهر و امام جمعه بوشهر با هنرمندان استان بوشهربود، نتونستم از عباس نگم با اجازه مسئول سازمان بسیج هنرمندان استان بوشهر رفتم پشت تریبون و از برادرم و دوست عزیزم عباس گفتم :
" مدافعان حرم بی بی زینب سلام الله علیها شهدای مدافع حرم سلام.
شهدای دهه هفتادی سلام(افتخار
می کنم دهه هفتادی هستم)،
علی اکبر حسین سلام.
اولش را با بیانات زیبای رهبری در مورد جوان انقلابی شروع کردم "بنده به جوانان انقلابی متدین ارادت دارم. "
عباس جان سلام، جوان مومن و انقلابی سلام ، عباس کیه؟؟؟
بخشی از وصیت نامه عارفانه شهید،
حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم . عادت به سکون بلای پیروان حق است ، سکونم مرا بیچاره کرده؛
زمانی که عکسش رو داخل فضای مجازی دیدم اشکم در اومد. اولین شهیدی بود که اینگونه مرا دیوانه خود کرد دوستان شهید دانشگر یه کانال تلگرام درست کردن جهت آشنایی بیشتر با شهید، یکی از خصوصیات این کانال اینه که هر کسی دلنوشته برا ادمین کانال می فرسته ایشون هم داخل کانال می گذاشت؛ ی روز متوجه شدم فقط عکس عباس باعث دگرگونی خیلی از جوانان کشور شده و از جای جای کشور دلنوشته می فرستن و همه دلتنگ عباس شدن عباس با لبخندش اشک همه را در آورد؛ اونم عباسی که فقط یک عکس ازش دیدن وای بحال اونایی که عباس رو تو بغل گرفتن اونا چی می کشن همین هفته از بعضی دلنوشته ها و صحبت ها با بعضی از دوستان متوجه شدم بعضی ازجوونایی که عکس عباس رو دیدن شب جمعه خلوتگاهی برای خود درست کردن و یه فضای معنوی با حال برای استغفار کردن درست کردن و با عباس دردل کردن فقط با یک عکس عباس باعث شد من خودم را اصلاح کنم ،عباس شهادتش هم عجیب بود مثل حضرت زهرا(سلام الله علیها) عباس جان بین تو و خدا چه بود که این شد؛ می خواهم تورا قسم دهم به بی بی زینب و حضرت زهرا سلام الله علیهم احمعین به جوانی علی اکبر سلام الله علیها ما را در این راه تنها نگذار و دستمان را بگیر؛ شعری که در کانال شهید دانشگر دیدم و هر بار می خونمش فکر می کنم عباس بهم نزدیک تر میشه عباس جان...
بخند یک بار دیگر ،جانِ من تنها فقط یک بار
که از حالِ خوشت شیرین شود تلخیِ این اشعار
تو رفتی خوش به حالت، آرزویت شد برآورده
ولی دلخسته من، ناکام من، جامانده از پیکار
خرابم کرده ای، ویرانه ام بی تو، ببین عباس...،
شده یادت تمامِ خاطراتت بر سرم آوار
تو الگو بودی و دلگرمیِ جمع رفیقانت
همان آرام و خوشرفتار، همان عباسِ بی آزار
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🌼🍃🌼💢🍁
🍁🍃🌼💢🍁
🍁🌼💢🍁
🍁💢🍁
🍁🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زندگینامه۲۲
#نحوه_شهادت
#شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر
همرزمان شهید هم قسم می شوند برای برگردوندن مدافع تازه داماد !!
اما خیالی باطل مگر عباس کسی بود که زمین گیر شود به قول خودش من سکون را دوست ندارم. وقتی دید دوستانش در خط به کمک نیاز دارند سریع آماده شد و با فرمانده به سمت خط حرکت کرد. مهمات را که رساند دید یکی از بچه ها تیر خورده و میگه عباس را ببرید عقب.
در حال برگشت دوم نمیزارن که دوستانشان را تنها بگذارند در کوچه
می ایستند که از خودرو پیاده شوند مورد اصابت موشک که در جنگ لبنان تانک های مرکاوا را از بین بردند اینبار برای عباس استفاده می شود و عباس بین در و دیوار مانند مادرمان زهرا
می سوزد و نارنجکی که در پهلویش هم بود منفجر می شود.
ای جانم عباس چه گذشت میان تو حضرت زهراسلام الله علیها خوشا بحالت می دانم بالای سر تو زینب با مادرش آمده بود .
#راوی_سردار_اباذری
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🌼🍃🌼💢🍁
🍁🍃🌼💢🍁
🍁🌼💢🍁
🍁💢🍁
🍁🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زندگینامه۲۳
#بین_درودیوارمثل_مادر
#شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر
"عباس بیـن در و دیـوارسوخـت"
وقتی که سرداراباذری هم کم آورد.
تقصیر نداشت؛ عباس پنج سال، همیشه کنارش بود. آخر می گویند تنهاسردار اباذری جسم پاره پاره عباس را دید .
سرداراباذری مي گفت: بچه ها رو قبل رفتن جمع كردم تو اتاقم گفتم ١٠نفريد
مطمئن باشيد كه ٢ تا ٣ نفرتون يا
شهيد ميشین يا مجروح؛ گذشت .
گفت: از اين جمع همشون هم قسم
شده بودن كه عباس رو نبرن عمليات و كلا مواظبش باشن .اين آخرين بار هم، خطی كه اينابودن كلا ٨ يا ٩ نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین علیه السلام بودن كه عباس خبر دار ميشه بچه ها وضعيتشون خوب نيست. عباس و یه نَفَر دیگه با ماشين ميرن جلو، یه جايی کنار دیوارپارك ميكنه. وقتی خواستن بيان پايين، باموشك ضد تانك ماشین رومیزنن . تا پياده بشه "بين در و ديوار "نارنجک منفجر می شه و مي سوزه حاجی گريه می كرد، شونه هاش میلرزید . حاجی گفت: من جنازشو ديدم.
نه پهلو مونده بود .نه صورت .نه چشم.
عباس خوش سیما بود .سیمای قشنگشم گذاشت و رفت .
آره حقش بود مثل حضرت زهرا (سلام الله علیها) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی
#خواب
داشتم قرآن تلاوت میکردم کنار من یک خانم محجبه نشسته بود وقتی به آیات فضیلت شهدا رسیدم خواستم معنی آن را هم بخوانم. رو کردم به آن خانم گفتم خط قرآن ریزه چشمهام ضعیفه، برای من بخوان. آن خانم شروع به خواندن کرد و من هم گوش میدادم ناگهان سرم را بلند کردم عباس را دیدم، میدانستم که شهید شده با صدای بلند گفتم ؛ عباس... عباس... از خواب پریدم.
#راوی_مادرمعززشهید
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🌼🍃🌼💢🍁
🍁🍃🌼💢🍁
🍁🌼💢🍁
🍁💢🍁
🍁🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زندگینامه۲۴
#مشترک_موردنظر
#شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر
اسم پسرانم عباس و علیرضا در دفترچه تلفن همراهم پشت سر هم قرار داشت طبق حروف الفبا اسم عباس اول میآمد بعد علیرضا؛ چند روزی از شهادت عباس گذشته بود؛ برای انجام کاری میخواستم به علیرضا زنگ بزنم. گوشی همراهم را گرفتم اما ناخودآگاه بی آنکه متوجه بشم به جای علیرضا به عباس زنگ زدم. بعد از چند لحظه سکوت این صدا را شنیدم: "مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد" وقتی خبر شهادت عباس را شنیدم آرامشم از دست نرفت اما وقتی این جمله را شنیدم قدری بیتاب شدم واقعاً گوشی تلفن اینبار عین حقیقت را گفته بود و عباس آسمانی شده بود. این عبارت آشنا مثل یک روضه شد برای من. آن لحظه برایم بسیار سخت بود. من و مادرش در هفته دو سه بار با عباس صحبت میکردیم به یاد گپ وگفت آن زمان افتادم. چندین بار تصمیم گرفتم اسم عباس را از گوشیم حذف کنم دلم نیامد الان چند وقتی از شهادتش میگذرد همچنان شماره همراه عباس در گوشیام ذخيره است.
#راوی_پدربزرگوارشهید
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🌼🍃🌼💢🍁
🍁🍃🌼💢🍁
🍁🌼💢🍁
🍁💢🍁
🍁🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زندگینامه۲۵
#شفاعت
#شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر
در امامزاده علی اشرف(سلام الله علیه) بودم بعد از زیارت عاشورا یک نفر با من روبوسی و احوالپرسی کرد گفتم ببخشید شما را نمیشناسم.
گفت: من صوفیآبادی هستم عشق و علاقه به عباس شما من را بیتاب کرده است . مشکلی در زندگی داشتم که سر قبر عباس آقا گفتم: خدايا این گره از زندگیم باز بشه و همینطور هم شد.
گاهی برای تجدید عهد سر قبر همه شهدا و عباس آقا میآیم و با او حرف میزنم امیدوارم عباس دستم را در اين دنیا بگیره و فراموشش نشه و در آخرت شفاعت او شامل حالم بشه..
#راوی_پدرمعززشهید
#احترام_فرشته_ها
من یکی از دوستان صمیمی عباس بودم وقتی به دانشگاه امام حسین (علیه السلام) رفت با هم تلفنی گپ وگفت میکردیم و از حال همدیگر خبردار بودیم عباس با آن لبخند و چهره دلنشین خود چنان مرا شیفته خود کرده بود که باید هر روز او را میدیدم و با او صحبت میکردم. وقتی خبر شهادتش را شنیدم گویا یک آب سردی به سرم ریخته شد و لحظاتی به شدت ناراحت شدم قطرات اشکی مهمان چشمهایم شد آن خاطرات دلنشین و چهره انقلابی و ارزشی او در ذهنم میگذشت دو سه روز اوّل هر کاری میکردم به خودم دلداری بدم که عباس را کمتر یاد کنم نشد هر لحظه احساس میکردم عباس جلوی من ایستاده همان لبخندهای او را میبینم. بعد از یک هفته او را در عالم رؤیا دیدم گفتم آنجا چه خبر؟؟ گفت اینجا فرشتگان به من احترام میکنند و جای تو خالی ست.!!
#راوی_دوست_شهید
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🌼🍃🌼💢🍁
🍁🍃🌼💢🍁
🍁🌼💢🍁
🍁💢🍁
🍁🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم