🍀🌼🌼🌼🍀🌼🌼🌼🍀
🌼🍀🌼 🌼🍀🌼
🍀 🌼🍀🍀🌼 🍀
🌼 🌼🍀🍀🍀🌼 🌼
🌼🍀🍀🌼
🍀🍀
🌼🍀🌼
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼
🍀🌼🌼🌼🌼🌼🌼🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#خدایادلم_راآروم_کن
#راوی_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#شیخ_محمدمسرور
روزی که محمد به خواستگاری ام اومده بود وقتی با هم در مورد عقایدمون صحبت می کردیم هیچ نقطه ی اختلافی با هم نداشتیم ؛ منم فقط تقوا و ایمان محمد رو میخواستم ؛ نه خونه نه ماشین نه جشن عقد و... ؛ اطرافیان می گفتند : زندگی با ی طلبه خیلی سخته از لحاظ مالی و...؛ ی شب پای سجاده نشسته بودم با دل نگران گفتم : خدا تو خودت خوب میدونی که من ملاکم ایمان و تقوا است ؛ دلم رو آروم کن تا هیچ حرفی شکی در تصمیمم به وجود نیاره ؛ با همین دل نگرانی قرآن رو باز کردم و این آیه برام اومد : بگو من از شما ملک و مالی نمیخواهم اجر من با خداست و من هرگز آن مردم با ایمان را هر چند فقیر باشند از خود دور نمی کنم که آنان به شرف ملاقات خدا می رسند .خدا دلمو آروم کرد ؛ خیلی آروم .
**
(آیه ی 29 سوره ی هود صفحه ی 225)
بازگفت : من از شما ملک و مالی
نمی خواهم اجر من بر خداست و من هرگز ان مردم با ایمان را هر چند فقیر باشند از خود دور نمیکنم که انان به شرف ملاقات خدا میرسند ولی به نظر من شما خود مردمی نادانید .
**
#بایادحضرت_زهراسلام_الله_علیها
#راوی_همسرمعززشهید
روی صندلی های سنگی پایین پله های قبور شهدا نشسته بودیم به من گفت : زهرا هجده ساله با دست شکسته پای سفره عقد جا خوردم ؛ اشکم جاری شد . مداحی و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها گذاشتیم و هر دو گریه کردیم .گفت : حتما شکستن دستت حکمتی داشته و پیامی بوده .
کل زندگیمان با نام و یاد حضرت زهرا سلام الله علیها گره خورده بود .
روز عقد وقتی محمد با ظاهری بسیار آراسته به دنبالم آمد یک قاب زیبا با نوشته السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها در دست داشت و این تنها چیزی بود که من و محمد خودمان بر سر سفره عقدمان گذاشتیم .
🍀🌼🌼🍀🌼🌼🍀
🌼🍀🌼 🌼🍀🌼
🍀🍀 🍀🍀
🌼 🌼
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم