eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
298 دنبال‌کننده
31.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 (مصطفی سلطانی برادر شهید روح الله سلطانی و مترجم سردار شهید حسین همدانی در سوریه) .... برادرم مسئول عملیات لشکر عملیاتی 25 کربلا بود که با اسماعیل خانزاده و محمودرادمهر در معاونت عملیات بسیار دوست و صمیمی بود . پس از شهادت برادرم ؛ اسماعیل و محمود بسیار بیتابی می‌کردند . چند ماه پس از شهادت برادرم اسماعیل آسمانی شد و بعد هم محمود در نبرد با تکفیری‌ها در خان طومان به شهادت رسید . شهیداسماعیل خانزاده در آخرین اعزامش به سوریه به منزل برادرم آمد و به مادرم گفت : دعا کنید که به خواسته‌ام یعنی شهادت دست یابم ، رادمهر نیز این‌گونه بود و پس از رفتن روح الله و اسماعیل بسیار بیتابی می‌کرد . شهیدمحمودرادمهر در زمینه‌های فنی و نظامی بسیار توانمند بود . علاوه بر این روح معنوی والایی داشت . برادرم می‌گفت : من اگر جای فرماندهان بودم او را مسئول عملیات لشکر انتخاب می‌کردم . شهیدمحمودرادمهر به بیان برادرم در انجام ماموریت‌ها بسیار ملتزم بود و سعی داشت کارها را مطلوب انجام دهد . این شهید بزرگوار تلاش داشت حدالامکان حق ماموریت‌های خود را دریافت نکند و ماموریت‌هایی را که در سپاه انجام می‌دهد در راه خدا باشد و اگر پولی می‌گرفت آن را به سپاه بازمی‌گرداند . شهیدمحمودرادمهر علاوه بر توانایی فنی و نظامی پشتکار بسیاری نیز داشت . گاهاً چندین روز می‌شد که به دلیل انجام زیاد کارها از امور شخصی باز می‌ماند . او نمی‌گذاشت که هیچگاه کاری زمین بماند . مدتی که مترجم و همراه سردارشهید همدانی بودم ؛ ویژگی‌های این نیرو را به اطلاع شهید همدانی رساندم . شهید همدانی نیز علاقه‌مند به ایشان شدند و از من خواستند تا نامه‌ای بنویسم و محمود به سوریه بیاید تا از توانمندی‌های ایشان استفاده شود . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 ۲بار درجه تشویقی برایش آمده بود و وی درجواب گفت : «اگر برای کل بچه‌های لشکر تشویقی داده‌اید آن را قبول می‌کنم اگرنه آن را نمی‌خواهم» و تشویقی خود را بازگرداند . مسئولیت پذیر بود اما همیشه از مسئول شدن گریزان بود . همسنگرانش می گفتند : در عالمی غیر از دنیا سیر می کرد .حضور ورفتارش ، نَقل نامه ی لهوف را در ذهن زنده می کرد و صفات اصحاب‌سیدالشهدا را ؛ علیرغم توانِ فرماندهی همیشه می گفت : می خواهم رزمنده باشم ؛ آخرین کلام او نگرانیش را از پشت جبهه نشان می دهد : مرکزچه خبر؟! محمود در دانشکده فردی بسیار فعال و باهوش و این ویژگی‌اش زبانزد همه استادان بود . طوری که در دوره‌های آموزشی برخی از اساتید می‌گفتند : چون شما سر کلاس هستید ما تدریس نمی‌کنیم و شما باید برای دانشجویان تدریس کنید .! وقتی در مأموریت‌ها می‌رفتیم ، با دیدن کوه‌ها و رودها شروع به حمد خدا می‌کرد و از خداوند برای این همه نعمتی که به ما داده است شکر می‌کرد . من به حال و ذکر وی همیشه غبطه می‌خوردم چون حالی خدایی داشت . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 🎂 🌹ای مدافع حرم تولدت مبارک ای غریب دور از وطن تولدت مبارک مرد جنگهای تن به تن تولدت مبارک 🌹ای دل بریده از تمام زندگی تولدت مبارک بی نشان و بی کلام و بی سخن تولدت مبارک ای غریبه با غرور و های و هوی ای شهید بی پلاک و بی کفن تولدت مبارک 🌹ای پسر عزیزمن جمعی سپاه ۲۵ در تمام طول راه ... بی نشان و بی مکان و بی زمان روز و شب پشت بوته های خار گرم و سرد زیر تیغ سیم های خاردار، در پناه کوچه های تنگ آشنای هرچه درد و زخم و داغ، دل گرفته از شما سراغ ... 🌹در کجای این جهان وحشی و غریب، جان به کف گرفته بودید؟ راه را بر تمام کفر بسته بودید؟ ای تمام آبروی شیعه السلام، خون سرخ تو بر تناور درخت دین مبارک است 🌹هرچه ظلم وکینه در جهان پیش پای خون پاکتان چه کوچک است مردهای مرد در پناه حق همیشه بر قرار مثل سروهای در کویر استوار ای مدافع حرم تولدت مبارک ای مدافع حرم تولدت مبارک 🌹سوم اذر ۱۳۵۹ تولد شهید والا مقامم ,بهتر از جانم ,حاصل عمرم و همه هستی من محمود عزیزم 🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 نیامدن پیکر محمود را به راز پنهانی مزار حضرت زهرا(سلام الله علیها) گره می‌زنیم . امیدواریم زمینه‌ای فراهم شود تا پیکر شهدای مدافع حرم از مازندران به سرزمین اسلامی ما بازگردد . اگر این امکان پیش نیامد که پیکر پاک شهدا و فرزند شهیدم به سرزمین بازنگشت ما دل به بی‌بی فاطمه زهرا می‎بندیم ، مقتدای ما در پنهان ماندن قبور حضرت فاطمه‌زهرا(سلام الله علیها) است . پنهان ماندن قبر این بزرگوار حجت را بر همه شیعیان تمام کرد و قبول این مسأله به واسطه پنهان ماندن قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای ما راحت است ؛ اگر امکان بازگشت پیکر فرزندم فراهم نشد ، فرزندم و سایر شهدا با ظهور آن حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) را درک کرده و در رکاب این بزرگوار زندگی می‎کنند . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 🔺انتقام خون شهید روح‌‌الله سلطانی بِدست شهید رادمهر و همرزمانش ... ‌ ‌ 🔹در منطقه پیرانشهر مأموریت بودیم و در جایی پایین تر از ، به اتفاق برای مقابله با اشرار و قاچاقچی ها کار می کردیم. اخباری به دست ما رسیده بود که نشان میداد دشمن، توسط تعدادی اراذل و اوباش مواد مخدر و مشروبات الکلی را از ناحیه ای و سلاح و مهمات را از ناحیه ای دیگر وارد کشور می کنند. ‌‌ 🔹 براساس رصد ما مشخص شد راه ورودی آنها از پایین قله ای است که ما در آنجا نیروی نظامی داریم. من و محمود با هم نشستیم تا عملیات کمینی را کنیم. آنها مسیر صعب‌العبوری را انتخاب کرده بودند که کمین زدن به آنها بسیار سخت بود. ‌‌ ‌‌ 🔹یکی دو روزی رفتیم در آن منطقه نشستیم و تمام طرح ها را مورد ارزیابی قرار دادیم. به این نتیجه رسیدیم که باید کمینمان در فاصله یک تا دو متری آنها مستقر شود و به اجرا درآید. شروع کردیم به طرح ریزی جدید و مدتها روی آن کار کردیم. تقریبا می توانم بگویم به بن بست رسیده بودیم. ‌‌ 🔹 همیشه در چنین مواقعی، محمود آیه ای از قرآن می خواند و حواس و توکّلمان را به خدا بیشتر و تکیه به تجربیات و توانمندی های خودمان را کمتر میکرد: " والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و إن الله لمع المحسنين؛ وآنها که در راه ما با خلوص نیت جهاد کنند، قطعا به راه های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. " ‌‌ 🔹 این آیه ما را می برد به آنجایی که می بایست میرفتیم. دوباره حواسمان را بیشتر جمع می کردیم و با کمی فکر بیشتر از بن بست خارج می شدیم. بعد از ، طرح ریزی از بن بست خارج شد و طرح کمین را بلافاصله اجرا کردیم. ‌‌ ⭐️نتیجه اش این شد که باندی که باعث شهادت الله_سلطانی شده بودند، به طور کامل قلع و قمع شوند و دو نفرشان به اسارت درآیند. همه افرادی هم که در کمین شرکت کرده بودند سالم به مقر برگشتند ... ‌‌ 📚منبع : "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" ‌ ♥️ 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم