حس نبودن فردایت را به رخم می ڪشد ..
آدرس مزارشریف
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
قطعه40، ردیف19، شماره4
🌸🍁🌺🍁🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۰
#شهرت
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
حرف هایش به دل می نشست. حتی اگر هزار بار هم حرفی را شنیده بودی اما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت. اصلا سخنران قابلی بود. منبرهایش همه گل می کرد. قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق می کرد تا همه حرف هایش سند داشته باشد. موضوعی انتخاب می کرد که کارایی داشته باشد و دردی از مردم دوا کند.
یک روز دوستی تماس گرفت و از او برای سخنرانی در مجلس یک مداح اسم و رسم دار دعوت کرد. سخنرانشان نیامده بود و دنبال یک منبری خوب بودند. قبول کرد. کلی مطالعه کرد.
منبرش حسابی سر و صدا کرد. خودش هم فکر نمی کرد بتواند انقدر پرشور سخنرانی کند.
از طرف هیات با او تماس گرفتند و می خواستند برای مراسم های بعدی و سال بعد هم او سخنرانی کند. با اینکه کلی اصرار کردند، قبول نکرد.
گفت: از شهرت می ترسم. من هنوز در این قد و قواره نیستم. آن یک جلسه هم عنایت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود...
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۱
#خواب_شهادت
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
گفت: من خواب شهادتم رو هم دیدم. قراره توی تهران شهید شم.
هر وقت می رفتیم بهشت زهرا حال غریبی پیدا می کرد.
سر مزار برادرش که می رسیدیم یک دل سیر باهاش حرف می زد و می گفت: احمد جون حواست به ما هم باشه. خودت جای ما رو نگه دار.
جنگ سوریه که شروع شد بی قراری او هم شروع شد.
می گفت: باب شهادت دوباره باز شده. هر کس جا مونده باید بجنبه. معلوم نیست تا کی میشه رفت.
گفت دوست دارم در رکاب آقا شهید شم، ولی شهدای مدافع دستشون خیلی بازه.
سوریه که بود دلم قرص بود. می دونستم قرار نیست اونجا شهید بشه ولی اشتیاقش رو هم برای شهادت می دیدم.
مسموم که شد، قرار بود سوریه درمان بشه ولی بخاطر وخامت حالش منتقل شد تهران.
خوابش تعبیر شد.
حالا پایین پای برادرش همونجاییه که احمدآقا براش نگه داشته بود...
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۲
#روزمعلم
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
مهرش توی دل مردم نشسته بود. با اینکه هم وطنشون نبود اما تمام توانش رو براشون گذاشته بود. مردم هم که حالا یکی از جنس خودشون رو دیده بودند که صادقانه بهشون خدمت می کنه، حسابی دوستش داشتند.
توی تقویم سوریه هفته ای به نام هفته معلم وجود داشت. تصمیم گرفته بود هر طور که میتونه ازشون تقدیر کنه. 120 معلم رو شناسایی کرده بود. بودجه زیادی نداشت اما فکرهای بزرگی در سر داشت. 120 شاخه گل رز سفارش داد به اضافه کارت تقدیر برای معلمان.
روز جشن فرا رسید. از ته دل ازشون تشکر کرد و بهشون گفت: می دونم، خدمتی که شما به بچه ها و جامعه می کنید، خیلی ارزشمنده و شاید کسی نتونه ازتون تقدیر کنه. اما این شاخه گل نشانه تشکر تمام دانش آموزان و خانواده هاست از شما. چیزی ارزشمند تر از این گل براتون پیدا نکردم.
همه منقلب شده بودند. یه ایرانی تونسته بود تمام احساساتشون رو تحت تاثیر قرار بده.
اعتراف کردند که این بهترین هدیه زندگیشون بوده.
خبر رسید به وزیر آموزش. در جریان که قرار گرفت، مشتاق شد باهاش دیداری داشته باشه. تعریفش رو شنیده بود.
مردم هم دوست داشتند هر جور شده، زحماتش رو جبران کنند.به پیشنهاد مردم و با حضور وزیر براش یه مراسم تقدیر گرفتند.
مهرش حسابی تو دل مردم جا شده بود..
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۲
#روزمعلم
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
مهرش توی دل مردم نشسته بود. با اینکه هم وطنشون نبود اما تمام توانش رو براشون گذاشته بود. مردم هم که حالا یکی از جنس خودشون رو دیده بودند که صادقانه بهشون خدمت می کنه، حسابی دوستش داشتند.
توی تقویم سوریه هفته ای به نام هفته معلم وجود داشت. تصمیم گرفته بود هر طور که میتونه ازشون تقدیر کنه. 120 معلم رو شناسایی کرده بود. بودجه زیادی نداشت اما فکرهای بزرگی در سر داشت. 120 شاخه گل رز سفارش داد به اضافه کارت تقدیر برای معلمان.
روز جشن فرا رسید. از ته دل ازشون تشکر کرد و بهشون گفت: می دونم، خدمتی که شما به بچه ها و جامعه می کنید، خیلی ارزشمنده و شاید کسی نتونه ازتون تقدیر کنه. اما این شاخه گل نشانه تشکر تمام دانش آموزان و خانواده هاست از شما. چیزی ارزشمند تر از این گل براتون پیدا نکردم.
همه منقلب شده بودند. یه ایرانی تونسته بود تمام احساساتشون رو تحت تاثیر قرار بده.
اعتراف کردند که این بهترین هدیه زندگیشون بوده.
خبر رسید به وزیر آموزش. در جریان که قرار گرفت، مشتاق شد باهاش دیداری داشته باشه. تعریفش رو شنیده بود.
مردم هم دوست داشتند هر جور شده، زحماتش رو جبران کنند.به پیشنهاد مردم و با حضور وزیر براش یه مراسم تقدیر گرفتند.
مهرش حسابی تو دل مردم جا شده بود..
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
پارههای این دل شکسته را
گریه هم دوباره جان نمیدهد
خواستم که با تو درد دل کنم
گریهام ولی امان نمیدهد...
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
🌸🍁🌺🍁🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۴
#علاقه_به_نماز_صبح
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
علاقه عجیبی به نماز صبح داشت.چند کار رو همیشه بعد از نماز صبح انجام می داد.
اول سه مرتبه سلام بر پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم)،سه مرتبه سلام بر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و سلام و درود به ائمه
دوم تلاوت آیه137 سوره مبارکه بقره
سوم درخواست از خداوند برای سپردن رزق مادی و معنوی ان روز به دست امام رضا (علیه السلام)
و سپس تلاوت قرآن
می گفت وقتی رزقت دست امام رضا(علیه السلام) باشد، خیالت راحت است.
#روزعرفه
روز عرفه بود. حس و حال عجیبی داشت. تب کرده بود.تازه از بیمارستان مرخص شده بود اما حالش هنوز مساعد نبود.پزشکان نمی توانستند علت مسمومیتش را تشخیص بدهند برای همین هم درمان ها اثر نمی کرد.روی تخت دراز کشیده بود و درد داشت. گفت:خیلی برام دعا کن که امام حسین(علیه السلام) یه نگاه بهم کنه.
دعای عرفه را که خواندیم موبایلش زنگ خورد.یکدفعه منقلب شد.بغض کرد و اشکش جاری شد.
پرسیدم:چی شده؟
گفت: مرتضی عطایی معروف به ابوعلی شهید شد.خوش به حالش که امام حسین دعوتش کرد.
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۵
#دلنوشته_تقدیم_به
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
سلام بادیدن دوقلوهای نازاین شهید.تمام تنم یخ زد.هم افتخارمیکنم که اسلام پربارترمیشه هم میلرزم ازبی پدرشدن فیزیکی اولادشهداوتنهایی همسران شهدا.
گلوم پربغضه
سینه ام پردرده
چشام مخزن اشکه
دستام آشکارامیلرزن
زبونم قفل این مناظره
روسیاهم پیش خدا.اهل بیت وتک تک شهداوهمسران واولادشون
هرچقدرم ایمانموحفظ کنم بازم پیششون شرمندم.
کوه واقیانوس طلاهم به خانواده های شهدابدن هرگزجای عشق وعاطفه همسروپدرداشتنونمیگیره.
لعنت خداوملائک به زخم زبونای ازشمشیربرنده ترنااهلان زمانه لیبرالیسمی جامعمون
(ارسال:کوثرصبری)
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۶
#سخنان_حسین_الله_کرم
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
شهيدمحمد پورهنگ نماد و الگوى نسل سوم انقلاب بود.
الله كرم ،جنگ پنج ساله سوريه وعراق باگروههاى تكفيرى را ادامه جنگ تحميلى هشت ساله دانست.الله كرم دودليل آنراتجزيه وبراندازى درهردو جنگ ناميد.
١-رژيم بعث عراق،موضوع تجزيه خوزستان وجدايى جزاير سه گانه رامطرح ودنبال كرد.صدام عفلقى درمصاحبه قبل ازحمله سراسرى اظهار داشت كه سه روزه اهواز را اشغال خواهد كرد ومصاحبه بعدى رايك هفته بعد درتهران خواهدكرد كه نشان از طرح براندازى بود.البته ارتش بعثى وقتى درگام اول، ٣٤ روز پشت دروازه خرمشهر متوقف شد،طعم تلخ شكست از مقاومت ملت ايران را جايگزين طرح تجزيه وبراندازى نمود.
٢-كلينگتون دركتاب خاطرات خود يادآورمى شودكه داعش توسط آمريكا بوجود آمد.داعش درمرحله اول براى تشكيل حكومت اسلامى،مركب از ادغام دوكشورعراق وسوريه وارد عمل شد تا پس ازتصرف رقه،موصل،اربيل وبغداد جنگ را براى براندازى نظام اسلامى تهران هدايت كند.اين طرح درسه جبهه سامراء،اربيل وآمرلى به فرماندهى حاج قاسم سليمانى باشكست روبروشد.طرح بعدى ،تجزيه سوريه به چهار كشور توسط جبهة النصره(القاعده سوريه) وطرح تجزيه عراق به سه كشور توسط داعش(القاعده عراق)با همان ساختارحمايتى ازسوى استكبارجهانى وهمكارى ارتجاع منطقه اى ادامه يافت كه درمقابل نيروهاى بسيج جهان اسلام مركب ازلشگرهاى فاطميون افغانستان،زينبيون پاكستان،نجبا ،الحشدالشعبى وحيدريون عراق،الحشدالشعبى سوريه ،حزب الله لبنان ومدافعان حرم(لشگرهاى صابرين وفاتحين)از ايران اسلامى به فرماندهى حاج قاسم سليمانى متوقف شد.
الله كرم درپايان گفت:شهيدطلبه پاسدارومدافع حرم محمد پورهنگ از فرماندهان لشگرصابرين بود.اين شهيد ظرفيت هاى الگوى نسل سوم انقلاب رابطورهمه جانبه داشت،او ازخانواده اى جهادى برخواست كه يك شهيد ويك آزاده را دردفاع مقدس تقديم كرده بود.شهيد محمد پورهنگ عاشق هيئت،نمازجمعه وجماعت، اردوهاى جهادى و كاروان راهيان نور بود. شجاعت او درفتنه ٨٨و در دفاع ازحرم زبانزد بود.گرچه دو دختر دو قلو داشت اما براى دفاع از حرم حضرت رقيه (علیه السلام)سرازپا نمى شناخت ودر اين مسير جان خود راهديه كرد.
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۷
#دلنوشته_تقدیم_به
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
برایت نوشتم:روحانی یعنی اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار...رُحَماءُ بَینَهُم...،برایت سرودند:مرد دلیرجنگ...،ولایتی...یکرنگ.چه قدر برای ازتو نوشتن وسرودن،خوبی بسیاراست، چه قدر توخوبی؛روحانی...مردِ دلیر...
نگاه قلبم روی عکس مجروحیتت،غم دارمانده،وروی عکس دختران شبیه همَت والبته شبیه شما...
وتازه واژه دلیری برایم تفسیرمیشود؛آن جاکه مردی شجاعانه ازهمه ی دارایی اش، ازفرزندکه جان اوست،میگذرد وولایت مدارانه،روحانی میشود وبه شهادت میرسد...
دلم اسیرِ بغضی مبهم ودرد آلوداست وهنوزمات شهادت شماست،ازوقت شهادت وشب وداع وروز تشییع پیکر پاکتان...
وآن روز،باز بردلم زخمی مبهم نشست، زخم روی زخم وقتی نگاهم روی نگاهی ماند که مدام تابوت شمارا دنبال میکرد...نگاه بانویی نجیب به تابوت همسرش...همسری که همه ازخوبیهایش میگویند..نگاه بانویی روی تابوتِ بر دستها، مانده بود...،تابوتی که پیکرمردش را،همسرش را، پدرفرزندانش را میبُرد...وتوگویی جانش را باخودمیبَرَد...
وباز یادم میآید مجروحیتت را و عکسی که درآن رنجوری ات پیش ازهر تصوری فریاد میزند...
وبعدازآن برای تسلّای قلب زخمی ام ،به یاد میآورم تصویری که درآن لبخندداری ورفیقان، برایت تزئینش کردند؛با جمله ی شهادتت مبارک حاج محمد...
چه گواراست این تهنیت ...
قسم به خون خدا،که برای دلیرمردی روحانی،چون شما،شهادت حق است ومبارک...
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کودکی هایم پای قاب تو..دارند بزرگ می شوند... فاطمه و ریحانه خانم فرزندان
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
🍁🌸🌺🌺🌸🍁
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۸
#فاتحه
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
۳ماه پیش بود. رفتم آمل برگشتنی هم رفتم سر قبر مادر علامه حسن زاده.
هر وقت میرفتم جای محمد هم فاتحه میفرستادم،آخه محمد چیز های عجیبی تعریف کرده بود و من هم دیده بودم.
خلاصه فاتحه جای حاجی فرستادم و برگشتم حاجی سوریه بود. ۲ ساعت نگذشته بود که از سوریه زنگ زد.
گفت:سید کجایی؟...گفتم:همین دور و برها.....گفت: تهران نیستی؟ ....گفتم: نه.گفت: اهلمی...
خیلی جا خوردم. به کسی نگفته بودم رفتم اونجا.
گفتم: آره حاجی.
گفت: جای من هم فاتحه فرستادی؟.....گفتم: آره تو از کجا میدونی؟....گفت: خدا شاهده بهم الهام شد.
فقط بین تو با یکی دیگه شک داشتم.
گفتم اول به تو زنگ بزنم ببینم تو فرستادی؟
حاجی فاااازش خیلی بالا بود اما کسی درک نمیکرد...
#شرمنده_امام_زمان_ارواحناله_الفداه
تو درگیری ها ی فتنه 88 دستش همش جلوی عینکش بود. ازش سوال کردیم که چرا این کار رو می کنی؟
گفت: پول این عینک رو از بیمه حوزه علمیه گرفتم. این عینک پولش از جیب امام زمانه. اگه سنگ بخوره و بشکنه شرمنده آقا می شم...
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸🍁🌺 🌸🍁🌺🍁🌸
🍁🍁🍁 🌺 🍁
🌸🍁 🍁🍁
🍁 🌸🍁🌺🍁🌸
🌺🍁 🍁🍁
🍁 🌺
قسمت ۲۹
#سنگر
#شهیدمدافع_حرم_محمدپورهنگ
زمان مجردیش همیشه پاتوقش سنگر بود. انقدر با فهم و کمال بود که هر وقت میومد به مادر و پدرم هم سر می زد. اکثرا دور و برش شلوغ بود و سنگر پر می شد از دوستانی که با محمد میومدن ولی بعضی اوقات هم پیش میومد که تنها بودیم.
یکی از این شب ها_سال 84یا85بود_که سنگر تنها بودیم و درباره شهدا حرف می زدیم، ازش پرسیدم: محمد دوست داری چطور شهید بشی؟ جواب داد: دوست دارم یا غواص باشم یا تخریب چی.
گفتم: چرا؟
گفت: به چند دلیل. اول اینکه یه غواص تنها وتشنه زیر آب شهید میشه و جنازشم بر نمیگرده!
تخریب چی هم چون با انفجار از نزدیک شهید میشه تمام بدنش میسوزه و تکه تکه میشه!
الآن می فهمم که به هر دو آرزوش رسید. هم تشنه و تنها شهید شد و هم سوخت...
#به_نقل_ازدوست_شهید
پایان
🌸🌸🍁🌺🍁🌸🌸
🌸🍁🌸
🌸🍁🍁🍁🍁🌸
🌸🌺🌺🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم