eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آینده ای که از گذشته با مایی حال این روزهایمان خوش نیست بیقراری، داستان تکراری برگها شده است بیا که قرار با تو نوشتن ندارد ، دیدن دارد! سلام مهربانم @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
گاهے یڪ دوستٺ دارم ساده خلاصہ مےشود در یڪ سلام آن هم اول صبح رو بہ روے حرم اَلسَلامُ عَلَيَڪ يا اباعَبدِالله الحُسَین @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
من هـــــر روز در انتـــــظارِ نگاهتـــــ می نشینم تا صبح ِ من هم بخیـــــر شود .... 🌷 @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
قسمتی از وصیت نامه یک شهید.... قابل توجه من و شما و همه دیگران خصوصا کارمندان دولت و مسئولین @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 محمود رادمهر مردی بود که استعداد نظامی بالایی داشت و برای همین پست و جایگاه بالایی در لشگر 25 کربلا داشت. شهید رادمهر خواب نداشت و در دیده بانی بی نظیر بود . محمود آقا در کار بنایی استاد کار بود . وقت تعطیلات و فراغت از کار اصلی اش ، برای مردمی که بضاعت مالی اندکی داشتند بنایی می کرد . منزل شان را تعمیر می کرد و اجرتی برای کارش طلب نمی کرد . در لشگر کربلا مداحی می کنم، هر بار مرا می دید می گفت: تو آهنگران ما هستی. نام من را هم در تلفن اش آهنگران ثبت کرده بود و هر وقت تماس می گرفتم با نام حقیقی ام مرا به جا نمی آورد ، تا صدایم را می شنید می گفت: خب از همان اول بگو که آهنگرانی برادر! یا گاهی هم می گفت : داداش ما گوشی مان از این هندلی هاست و خیلی دفترچه تلفنم ظرفیت دارند . همیشه مشغول مطالعه و فکر و انجام کار شناسایی بود. باور دارم که محمود خستگی را شکست داده بود . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
اگرازسرهایمان کوه‌ها درست شودهرگزنخواهیم گذاشت که نسل‌های بعد درکتاب تاریخشان بخوانند مثل جدش (علیه السلام) تنها ماند . @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 در جنگ ۳۳ روزه نقش بسزایی در دیدبانی داشت ،رادمهر در دیده بانی نمونه بود و از نظر من مرد شماره یک دیده بانی کشور بود . بارها دیده بودم که بی سروصدا به دل دشمن زده بود و با دقت نظر دیده بانی می کرد . جوان نترس که با ابزار کارش حلب را تحت نظر داشت . با موتور سیکلت ، بیسم ، عینک ، جی پی اس و نقشه برای شناسایی می رفت . متولد 1360 و از کسانی که در همان هیجده سالگی وارد دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شد و از اوایل ورودش به تشکیلات در توپخانه لشگر مشغول به کار شد . بعدها به خاطر استعداد فوق العاده اش خیلی زود توی لشکر گل کرد و جانشین عملیات لشکر 25 کربلا شد . قبل از مسئولیت شهید حاج روح‌الله سلطانی به‌عنوان مسئول عملیات لشکر عملیاتی 25 کربلا این پست به محمود پیشنهاد شده بود ولی محمود حتی با اصرار زیاد فرماندهی قبول نکرد و می‌گفت من مسئولیت نمی‌خواهم فقط می‌خواهم کار کنم و همین‌طور بود . بعد از شهادت حاج روح‌الله سلطانی باز هم این مسئولیت به محمود پیشنهاد شد و حتی چند ماه به‌عنوان سرپرست کار کرده بود ولی باز این مسئولیت را قبول نکرد و گفت: «من مسئولیت نمی‌خواهم و فقط ملاک برایم کار است». 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 (مصطفی سلطانی برادر شهید روح الله سلطانی و مترجم سردار شهید حسین همدانی در سوریه) .... برادرم مسئول عملیات لشکر عملیاتی 25 کربلا بود که با اسماعیل خانزاده و محمودرادمهر در معاونت عملیات بسیار دوست و صمیمی بود . پس از شهادت برادرم ؛ اسماعیل و محمود بسیار بیتابی می‌کردند . چند ماه پس از شهادت برادرم اسماعیل آسمانی شد و بعد هم محمود در نبرد با تکفیری‌ها در خان طومان به شهادت رسید . شهیداسماعیل خانزاده در آخرین اعزامش به سوریه به منزل برادرم آمد و به مادرم گفت : دعا کنید که به خواسته‌ام یعنی شهادت دست یابم ، رادمهر نیز این‌گونه بود و پس از رفتن روح الله و اسماعیل بسیار بیتابی می‌کرد . شهیدمحمودرادمهر در زمینه‌های فنی و نظامی بسیار توانمند بود . علاوه بر این روح معنوی والایی داشت . برادرم می‌گفت : من اگر جای فرماندهان بودم او را مسئول عملیات لشکر انتخاب می‌کردم . شهیدمحمودرادمهر به بیان برادرم در انجام ماموریت‌ها بسیار ملتزم بود و سعی داشت کارها را مطلوب انجام دهد . این شهید بزرگوار تلاش داشت حدالامکان حق ماموریت‌های خود را دریافت نکند و ماموریت‌هایی را که در سپاه انجام می‌دهد در راه خدا باشد و اگر پولی می‌گرفت آن را به سپاه بازمی‌گرداند . شهیدمحمودرادمهر علاوه بر توانایی فنی و نظامی پشتکار بسیاری نیز داشت . گاهاً چندین روز می‌شد که به دلیل انجام زیاد کارها از امور شخصی باز می‌ماند . او نمی‌گذاشت که هیچگاه کاری زمین بماند . مدتی که مترجم و همراه سردارشهید همدانی بودم ؛ ویژگی‌های این نیرو را به اطلاع شهید همدانی رساندم . شهید همدانی نیز علاقه‌مند به ایشان شدند و از من خواستند تا نامه‌ای بنویسم و محمود به سوریه بیاید تا از توانمندی‌های ایشان استفاده شود . 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve ⁦ شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم