کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃❤| #سفر_عشق_در_20_سالگی 📝 #قسمت_پنجم برای راضی شدن، خیلی با خودم کلنجار رفتم، چون به محمدرضا خیل
🍃❤️| #سفر_عشق_در_20_سالگی
📝 #قسمت_ششم
من ومحمد رضا خیلی با همدیگر حرف میزدیم، خواهرش هم خیلی با او صحبت میکرد...
دلم میخواست بدانم که آیا جوان من که این مسیر را انتخاب کرده، آیا واقعا احساساتی شده یانه؟
ما درباره این موضوع خیلی مینشستیم و با همدیگر صحبت میکردیم، بحث میکردیم، محمد رضا همیشه سه تا دلیل عمده داشت، برای اینکارش و برای این انتخابش؛ یکی #دلیل_انسانی میگفت؛ مامان ما انسانیم، الان در سوریه به حریم انسانیت توهین میشود، این داعشیها و آمریکاییها دارند انسانها را از بین میبرند، انسان هر دین و مذهبی داشته باشد، ولی در حال حاضر یک انسان است و ما باید به انسانیت انسانها احترام بگذاریم؛ دومین دلیلی که محمدرضا را به آنجا کشاند #عشق به ابا عبداللهالحسین(ع) و #عشق به خانم حضرت زینب(س) بود، حس غیرت و همیتی که نسبت به این بانوی بزرگوار اسلام داشت، یعنی یک #دلیل_اعتقادی
سومین دلیلش این بود که میگفت در دوران دفاع مقدس تمام جهان پشت صدام ایستاده بودند - یک جمله قشنگی داشت وقتی ما میگفتیم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، میگفت نگویید عراق علیه ایران، بگویید کل جهان علیه ایران- میگفت که همه جهان پشت سر صدام ایستادند علیه ایران، تنها کشوری که مثل برادر و دوست در کنار ما بود کشور سوریه بود، آیا انصاف است حالا که کشور سوریه نا امن شده، ما رهایش کنیم و بگوییم که آن زمان شما به ماکمک کردید، ولی الان که شما به کمک ما نیاز دارید ما پشت شما را خالی کنیم؟
همیشه یک جمله معروفی داشت که میگفت حضرت آقا فرمودند : که به سوریه کمک کنیم و حضرت آقا هیچ استثنایی نیاوردند، نگفتند نظامی کمک کنید تسلیحاتی کمک کنید و چون ایشان استثنا نیاوردند، پس وظیفه من است به عنوان یک سرباز ولایت به سوریه بروم و از مردم آنجا دفاع کنم...
🔹وقتی پیکر شهید را دیدم او را نشناختم💔
#خواهر_شهید_دهقان_امیری هم درباره این شهید میگوید:
یک شب برادر کوچکترم محسن را با خودمان بردیم هیئتی که محمدرضا به آن میرفت.
بعدا که از محسن پرسیدم، محمدرضا چه میکرد، گفت؛ اول روضه که شد، محمدرضا گفت بشین من الان برمی گردم، اما دیگر بر نگشت؛
آقا محسن میگفت آخر روضه بلند شدم که بگردم دنبالش و پیدایش کرده بود؛ پشت پرچم یک کنج هیئت او را دیده بود که نشسته و شال خود را انداخته بود روی صورتش؛ آقا محسن میگفت یک جوریگریه میکرد که من دلم میلرزید، اصلا تو حال خودش نبود!
وقتی رفتم معراج و برادرم را در تابوت دیدم، احساس کردم که اصلا نمیشناسمش...
به خاطر اینکه صورتش خیلی تغییر کرده بود، محمد رضایی که همیشه دستش روی محاسنش بود که مبادا محاسنش بهم بخورد،اینقدر روی موهایش حساسیت داشت که...
رفتم مواجه شدم با یک پیکری که محاسنش خاک آلود و موهایش بهم ریخته و خاکی بودند...
#ادامه_دارد...
#از_آسمان
#درخواستی
#کپی_با_لینک
🍃❤️| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
💌|پاسخ #خواهر_شهید در پاسخ بہ سوالات مربوط به شهید محمدرضا دهقان... 6⃣6⃣| محمدرضا اوقات فراغت خود ر
💌|پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
7⃣6⃣| ایشون این همہ آدم عاشقشونن و رفیقشونن اصلا متوجہ من کہ تازه باهاشون ارتباط گرفتم میشن و بہ منم نگاه میکنن ینی...؟😪
شما باهاش ارتباط نگرفتید.تا شهید بہ شما نگاه نکنہ و او نخواد،هرگز بهش وصل نمےشید.شک نکنید آشناییتون با محمدرضا،نشانہ توجہ او بہ شماست.
#قسمت_شصت_و_هفتم
📩| @shahid_dehghan
•••غروب جمعه بخوانیم دعای فرج عشق را 🌷
🤲أَیْنَمُــــؤَلِّفُشَمْلِالصَّــــلاحِوَالرِّضــــا
کجاستصاحبدلهایگردوخاکیمان
.
| #جمعه_های_دلتنگے |
🆔| @shahid_dehghan
سلام ای غرقِ نور
سلام از راهِ دور
سلام آقای پر دردِ صبور ...
#برسانسلاممارا...
💔| @shahid_dehghan
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و تعجیل
در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهید_محمدرضا_دهقان♥️
🌙| @shahid_dehghan
کس نیست
کز غمِ تو
دلش پاره پاره نیست...
✨| #شبتون_شهدایی
🌙| @shahid_dehghan
السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسیـن
🔸| #روز_سی_پنجم
به نیابت از شهید مدافع وطن
#امیرمختار_جعفری
متولد:۱۳۷۰/۱۱/۱۴ساری
شهادت:۱۳۹۸/۴/۲۶فنوج_سیستان و بلوچستان
مزار:گلزارشهدای ساری
📿| @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨| #استوری
جاماندیم و حوصله شرح قصه نیست....
🖤| @shahid_dehghan
انقلابی بودن بہچفیه انداختن مزارشهدا
رفتن نیست به خسته نشدنُ هرلحظه
بیدار بودنه ؛ به دغدغه مند بودنه:)))♥️
🔸| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃❤️| #سفر_عشق_در_20_سالگی 📝 #قسمت_ششم من ومحمد رضا خیلی با همدیگر حرف میزدیم، خواهرش هم خیلی با
🍃❤| #سفر_عشق_در_20_سالگی
📝 #قسمت_آخر
🔹فقط خدا میداند در دل او چه گذشت؟
دوست #شهید_دهقان_امیری هم درباره او میگوید:
تابستان سال 89 از طرف مدرسه ما را به اردوی جهادی،شهر لرستان بردند یکی از افرادی که بسیار تلاش میکرد و تلاشش در آنجا زبانزد بود، #شهید _محمدرضا_دهقان بود.
محمد رضا هیئت که میرفت، برای خودشگریه میکرد؛ دوستان میگفتند که کنار ما نمینشست؛ دقیقا همان چیزی است که معصومین و بزرگان ما به آن سفارش کرده اند؛ اگر میخواهیدگریه کنید و اگر میخواهید خلوت داشته باشید باید خودتان باشید، نگاه نکنید که کنارت چه کسی نشسته است؛ این مسئله در اخلاص بسیار تاثیر دارد؛ شما اگر خواستی جایی عزاداری بکنی؛ برو یک جایی که نشناسنت؛ آنجا به خاطر اینکه بقیه صدایگریتو بشنون و ببیند چطوری عزاداری میکنی هیچ وقت عزاداری نمیکنی؛ حتی محمد رضا با دوستانش که هیئت میرفت، خودش میرفت یک جای دیگر مینشست، چفیه میکشید روی سرش و گریه میکرد...
هر چه گذشته، بین خودش و خدای خودش گذشته!
ما متوجه نشدیم در دل #محمدرضا چه میگذرد...
#پایان
#از_آسمان
#درخواستی
#کپی_با_لینک
🍃❤| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
💌|پاسخ #خواهر_شهید در پاسخ بہ سوالات مربوط به شهید محمدرضا دهقان... 7⃣6⃣| ایشون این همہ آدم عاشقشون
💌|پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
8⃣6⃣| سلام اینکہ یک شهید رو بہ عنوان رفیق خطاب کنیم و صمیمیت داشتہ باشیم برای دخترها مشکلے داره؟؟
خواهرهای عزیزم اینکہ رفاقت کنید باشهدا،
خواهری کنید براشون هیچ اشکالے نداره اما
باید توجہ داشتہ باشید کہ شهید یکے از اولیاء الهےست و مقام و احترام زیادی داره،رفتار،
کلام و یا عملے کہ باعث بےاحترامے یا سوءظن نسبت بہ شهید بشه،اشتباهہ.طوری رفتار کنید
کہ هرکسے شما و رفتارتون رو دید،درک کنہ رفاقت با شهید هست نہ اینکہ شک کنہ و بپرسہ شما چہ نسبتے باهاش دارید!!!!
#قسمت_شصت_و_هشتم
💫| @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شباهتهای پیادهروی اربعین و دفاع مقدس از زبان حاج حسین یکتا
#یادش_بخیر
@shahid_dehghan
[• لحظه لحظه
به خدا ؛
جای شهیدٰان
خالی است... !
حِیف ؛
جامانده از آن
قافِلهی یٰار
شدیم :")))💔🌿ـ°• ]
@shahid_dehghan
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و تعجیل
در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهید_محمدرضا_دهقان♥️
🌙| @shahid_dehghan
از اربعین جاماندم، اما از نگاهت، نه!
از کاروان جاماندم اما از سپاهت نه!
#شبتون_حسینی💔
📿| @shahid_dehghan
السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسیـن
🔸| #روز_سی_ششم
به نیابت از شهید مدافع حرم
#هادی_طارمی
متولد:۱۳۵۸/۱۰/۱۴تهران
شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۲فرودگاه بغداد
مزار:بهست زهرا
#همراهان_حاج_قاسم
📿| @shahid_dehghan
🔻 محمودرضا مى گفت :
توى سوريه وقت خواب ندارم وقتى هم مى خواهم بخوابم از شدت خستگى نمى توانم بخوابم، انگار يک لشكر مورچه دارند از پاهايم بالا مى آيند!
#سبک_زندگی_شهدا
💌| @shahid_dehghan
🔶 پند نوشته ای از مادر بزرگوار شهید محمدرضا دهقان امیری 🔶
شبها که از نیمه می گذرند، داغ نبودنت جگرم را پاره پاره میکند،میدانم علی الظاهر نیستی!!!!!!! که در حقیقت از همیشه بیشتر هستی!!!!
وقتی اراده ی دیدنت را می کنم بناگاه به عناوین مختلف بودنت و دستگیری کردنت را به رخم میکشی...
محمدرضا جان! بیا و بنگر.....
چه کسانی دم از تو، ای شهید! می زنند.
اینان دو دسته اند:
🔹دسته اول: کسانی که تمام دغدغه ی زندگی و عمرشان شهید و شهادت است، کسانی که در #عمل، در #گفتار، در #منش، در #عشق_ورزیدن_به_شهید، همواره #خدا را در نظر دارند .......
هم اینان در واقع امر ادامه دهنده ی راه شهید هستند و دامان و قلب و روح خود را با گل #تقوا آراسته اند و خود را آماده پرورش سربازان آخر الزمانی سید الشهدا میکنند.....
🔸و اما دسته دوم: کسانی که چند صباحی جذب ظاهر یک شهید می شوند، هر روز هر شهیدی که زیباتر بود، برایش عاشقانه ها می سرایند، نه چیزی از مرام و معرفت شهید می فهمند، و نه از غیرت شهید بویی برده اند، اینان نااهلان و نامحرمانی هستند که به قول امام راحل و عظیم الشان مان نباید بگذاریم انقلاب و دستاوردهایش به دست اینان بیفتد......
آری برادر و خواهر معنوی شهید!
شهدا عاشق و معشوق نمی خواهند، بلکه شهدا #رهرو می خواهند.....
شهدا رفتند ......
تا به ما بفهمانند دنیا محل گذر ومزرعه آخرت است.
آنچه از این دنیا با خود می بریم مهم است .....
«من جاء الحسنه»
«فله عشر امثالها»
نه، آنچه انجام میدهید.......
خداوند نفرموده :« من فعل الحسنه»......
این یعنی: بسیاری از کار هایی که فکر میکنیم حسنه است و مرضی خداوند منان، در حقیقت ظلماتی است که در همین دنیا می ماند و ما را با دست خالی به سوی آخرت روانه می سازد.....
پس بیایید با تعمق بیشتر به راه شهدا نظری بیفکنیم.....
ان شاءالله پاینده باشید.
🔸| @shahid_dehghan
001.mp3
12.14M
#نوا💔
"مرز دلموا بوده که....
🎙|مهدی حسینی
🍃| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
💌|پاسخ #خواهر_شهید در پاسخ بہ سوالات مربوط به شهید محمدرضا دهقان... 8⃣6⃣| سلام اینکہ یک شهید رو بہ
💌|پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
9⃣6⃣| ممکن بود نمازش قضا بشہ؟
بلہ مخصوصا نماز صبحش.اما هروقت بیدار میشد
ادا میکرد،در حدی کہ خیالش از نمازهاش راحت
بود کہ وصیت کرد فقط ۲۰ تا نماز صبح براش بخونیم.قضا میشد ولے اجازه نمیداد ادا کردنش طول بکشہ.
#قسمت_شصت_و_نهم
🌹| @shahid_dehghan
از نیروهاے حشدالشعبے بود،
از او پرسیدم: حاج قاسم را در یڪ جملہ تعریف ڪن..!
با صداے بلند فریاد زد:
حاج قاسم، "عباس العراق" ...
✨| @shahid_dehghan
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و تعجیل
در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهید_محمدرضا_دهقان♥️
🌙| @shahid_dehghan
شیعه آمادہ ے جنگ است ڪہ دیدن دارد؛
چند رۅزے است سرم میݪ بࢪیدن دارد...
✨| #شبتون_شهدایی
🌙| @shahid_dehghan
السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسیـن
🔸| #روز_سی_و_هفتم
به نیابت از شهیدانقلاب
متولد:۱۳۱۸/۶/۶
شهادت:۱۳۵۷/۶/۲تهران
مزار:بهشت زهرا
📿| @shahid_dehghan
پست اینستاگرامی خواهر شهید به مناسبت سالگرد اعزامشهید
🍃❤️| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
پست اینستاگرامی خواهر شهید به مناسبت سالگرد اعزامشهید 🍃❤️| @shahid_dehghan
بسم رب الحسین...
_جوون من الان کجاست؟
بارها این سوال رو از مادر شنیدم و بارها با خودم تکرار کردم. محرم ۹۴ هربار سینه زدن جوانها در چیذر را تماشا میکرد، قطره اشکی از گوشه چشمش روی شال عزای تو می چکید و می گفت:
_جای جوون من اینجا خالیه، یعنی محمدرضا میاد؟؟
_چی براش دوست داری؟ بیاد؟
_چی بهتر از شهادت؟ اما مادر نیستی تا بفهمی پاره جگرت بین یک مشت وحشی باشه، چه بلایی سر دلت میاد!
_چرا جلوی محمد رو نگرفتی؟ اگر اجازه به رفتنش نمی دادی، الان نزدیکت بین این سینه زنها بود...
_اونوقت جواب عمه سادات رو چی میدادم؟ دیگه خجالت می کشیدم بگم: اللهم اجعل محیای محیا ... و مماتی ممات محمد وآل محمد... خجالت می کشیدم پا بذارم تو مسیر کربلا... یه جاهایی باید بین دلت و وظیفه ت یکی رو انتخاب کنی...
_نترس مامان. محمد هنوز جوونه، خیلی راه داره.
هربار مواجه می شدم با لبخند معنی دار مادر، انگار از اول منتظر خبر شهادت بود. بابا میگفت:
_ اگر برگشت، الحمدلله و اگر برنگشت، روسفیدم پیش مادر سادات هرچند هنوز کاری برای اربابم نکردم...
انقدر از حال مامان مستاصل بودم که یک نیمه شب سر سجاده قرآن را به نیت تو باز کردم شاید دلم آرام گیرد. آیه ای که خداوند برایت زمزمه کرد، دلداری پروردگار بود به مادر موسی: « اذ اوحینا الی امک ما یوحی ان اقذفیه فی التابوت... آن زمان که به مادرت آنچه باید الهام می شد را الهام نمودیم، که او را در صندوق بگذار و به دریا بینداز تا دریا او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او وی را برگیرد و محبوبیتی از سوی خود برتو انداختیم تا همگان به تومحبت ورزند و با مراقبت من پرورش یابی»
وجد تمام جانم را گرفت. مادر را بیدار کردم و با شوق گفتم: محمد برمیگرده، نگران نباشی ها!
نمی دانستم آنچه باید به مادر الهام میشد، شده... بی شک دلش گواهی به شهادتت می داد.
رعنا جوان من، ماه شب های من، زیباترین درد من، جایت خالی بود تا ببینی شب هایی را که مادر پای سنگ مزارت نشست و گفت: درست گفتی! جوونم برگشت، چقدر روسفید و پرافتخار و ... پر از زخم...
نکند نوبت ما که شود، در انتخاب بین دل و وظیفه، عقل بی خرد و بی غیرت، مارا از اربابمان دور کند؟ در این وانفسای جهان برای هم دعا کنیم...
___________________
دل ربایانه دگر بر سر ناز آمده ای/
از دل ما، چه به جا مانده که باز آمده ای؟؟
*عکس مربوط است به آخرین گردش خانوادگی، چند روز قبل از اعزام، مهر ماه۹۴
#روزهای_پاییز_سخت_تر_میگذرد
#سالگرد_اعزام_به_سوریه
#درد_بی_درمان_من
#کبابی_شهر_ری
#این_که_در_سینه_ی_من_هست_تو_هستی_دل_نیست
#یا_زهرا
💌| @shahid_dehghan