eitaa logo
به یاد شهید دهقان
414 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 سخنان رهبری را گوش می‌داد☺️👌و پیگیری می‌کرد☝️پرینت‌شان📇 را می‌گرفت و زیر سخنان ایشان خط می‌کشید☺️اگر به اینترنت دستری نداشت☝️روزنامه می‌خرید📰می‌نشست و بادقت مطالعه میکرد☺️بین مطالب چاپ شده در روزنامه‌ها مقایسه می‌کرد👌و می‌گفت این روزنامه سخنان حضرت‌آقا را حذف کرده😒😤و یا فلان روزنامه همه فرمایشات را کامل چاپ کرده است☺️👌❤️ راوی:مادرشهید 💚✍| @shahid_dehghanamiri
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 🕊 ☀️ که دانشگاه کلاسم تموم شد زنگ زدم📞 به محمدرضا گفتم "بریم؟!" اونم میخواست با موتور 🏍بریم گلزار شهدا... بهش گفتم "با موتور تا بهشت زهرا (س) بخوای بری خیلی سخته!" ولی خب براش خیلی ارزش داشت تو راه که میرفتیم شروع میکرد خاطره گفتن از خودش، از آموزشگاه، از شهدای مدافع حرم... مثل همیشه اول رفتیم سر مزار آقا رسول گفت "روضه بذار" گفتم "ندارم از گوشیم پاک شده" گفت "خدا خیرت بده سریع یه روضه حضرت زینب (س) دانلود کن گوش بدیم بریم" (از این به بعد تو گوشیم همیشه روضه حضرت زینب (س) آماده داشتم) خیلی صفا داد یه روضه مختصر و مفید... بعدش بهش گفتم "بشین ازت یه عکسه📷 شکل کار بگیرم ..." نشست عکس آقا رسول و بغل کرد! گفتم "این جوری که نه! زشته! وقتی شهید شی میگن شهید لوس بوده" گفت "اشکال نداره فرح بعد روضه ست" میخندید! از همون خنده های معروفش... ... 🌸 ✨ 💚✍| @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب شهدا والصدیقین 🍃 بارها به خوابم اومد و هر بار من شادتر میشدم۰ طوری که باعث حیرت اطرافیانم میشد. حضورش رو همیشه احساس میکنم. بعد از شهادت،رغبتی نبود شیشه های عطر و ادکلنشو از کمد بیرون بیارم، ولی هربار که وارد خونه میشم، عطرش رو استشمام میکنم. انگار چند دقیقه قبل خونه بوده که رفته و بوی عطرش همون جا پیچیده. 🌹 @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃 نماد مقدس💫 دوره ابتدایی وقتی در مدرسه دنبالش می رفتم؛ با حجاب چادر بودم با شادمانی و حیرت کودکانه اش می گفت : من وقتی می آیی دنبالم؛ همه من و تو را یک جور دیگر نگاه میکنند. کمی که بزرگتر شد تازه متوجه شد که آن نگاه های خاص؛شکوه و ابهتی بود که در حفظ حجاب مادرش وجود داشت آن موقع چادر برایش یک نماد مقدس شد😍💓 نقل از:(مادربزرگوار شهید) @shahid_dehghanamiri
🍃بسمـ رب الشهدا والصدیقین🍃 شیوه‌خاص شیوه خاصی برای درس خواندن داشت که تحت هیچ شرایطی آن را تغییر نمی داد. برایش فرقی نمی‌کرد که سه روز یا سه ساعت به امتحان مانده باشد،کتاب را می خواند و بعد خلاصه نویسی می‌کرد. همان خلاصه نویسی ها را مطالعه می‌کرد. در تبادل اطلاعات درسی، خلاصه نویسی هایش را در اختیار دیگران قرار می‌داد و به این شیوه مطالعه علاقه داشت. برای درس خواندن حرص نمی خورد و با آرامش رفتار می‌کرد.😄📚 نقل از :(دوست شهید) @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب شهدا والصدیقین 🍃 بارها به خوابم اومد و هر بار من شادتر میشدم۰ طوری که باعث حیرت اطرافیانم میشد. حضورش رو همیشه احساس میکنم. بعد از شهادت،رغبتی نبود شیشه های عطر و ادکلنشو از کمد بیرون بیارم، ولی هربار که وارد خونه میشم، عطرش رو استشمام میکنم. انگار چند دقیقه قبل خونه بوده که رفته و بوی عطرش همون جا پیچیده. 🌹 @shahid_dehghanamiri
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃 خوش پوش روی لباس هایش حساس بود و می خواست در حین سادگی، رنگ و مدلش تک باشد. سلیقه مادر را قبول داشت و در پوشش خود دقت می‌کرد. دنبال لباس‌های مارک دار نبود اما خوش پوش و خوش سلیقه بود.😍 نقل از :(مادر بزرگوار شهید) @shahid_dehghanamiri
🍃🌹| در سوریه یک نیروی عالی و ارزشمند برای فرمانده اش محسوب می شد. 🍃به خاطر پر انرژی بودن و بدن رو فرمی که داشت، برای هر فرمانده ای یک سرمایه بود. 🍃همه کاری می کرد... یک آچار فرانسه ی واقعی بود. این قابلیت را داشت که بتواند در هر پستی قرار بگیرد و از عهده ی وظیفه اش خوب بربیاید. 🍃سربازی بود که هر فرمانده ای آرزویش را داشت. 💛| نقل از همرزم شهید بر اساس روایتی از کتاب @shahid_dehghanamiri
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 رمضان ٱمده و تا بہ سحـــر، بیدارے... اے دلیل همہ بے خوابے شب ها، سلام✋🏻 . . . چطوری؟! خوبی؟! داداش قرصی دوایی ممد دهقانی چیزی نداری واسه دلتنگی.. یک مقدار داره سخت میگذره.. . یک زمان رفیق درددل هم بودیم.. الان که همه درد و دل هام تویی... هرچی میگذره خاطرات به جای فراموش شدن فقط یادآوری میشن.. . . . جات خالی دیشب به یاد دردودل های خاصی که فقط به رفیق شهیدت رسول میگفتی رفتیم بهشت زهرا.. داداش... ازت ممنونم.. اینکه اینطور بتونم با بهشت شهدا ارتباط برقرار کنم مدیون تو هستم.. چقدر شهدا زنده اند.. و چقدر شیرینه زیارت خون های پاکی که تو مسیر آقا اباعبدلله ریخته شده.. داداش دعا کن به حق قطره قطره خون شهدا، ذره ای از راه قران و اهل بیت جدا نشیم... . . . . . 🌸 البته پست های قبل🙃 🎈 @shahid_dehghanamiri
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 ادامه... 👇 ««« خاطره »»» . . اکثرا لیالی قدر رو در چرخش بود... حتما چندتا هیئت و مراسم رو درک میکرد معمولا این دو سه سال اخیر به دلایل مختلف یک سری هم به شهرک ما میزد.. یکی از اخلاق های محمدرضا این بود که فاز فضای معنویش رو اصلا تو جمع رفقا و آشناهاش نشون نمیداد مثلا گریه ها و احوالات خاصش رو باید از دور تو هیئت ها و مراسمات می دیدیم.. شب قدر پارسال موتورشو داد به من و خانمم و به اصرار میخواست یک مسیری رو پیاده بره.. مطمئنم اون 20 دقیقه ای که ازمون جدا بود و تو حال خودش بود اصل شب قدر محمد رضا بود.. بعد از اون رفتیم مقبره شهدای شهرک و من مشغول قرائت دعای جوشن کبیر شدم از همون اول شروع کرد به خندیدن و بازی کردن با گوشیش😂 من به اصطلاح خودم چه حال معنوی داشتم😒  قدر پارسال من کجا و قدر پارسال تو کجا.. و چه خاطراتی که در درونم نهفته میماند😄 . . 😎 🌸 البته هاي قبل🙃 @shahid_dehghanamiri
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 محمدرضا دوران دبیرستان را در مدرسه امام صادق(ع) منطقه 2 تهران در رشته معارف و علوم اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. در سال اول دبیرستان که بود می‌گفت دلم می‌خواهد یک دیپلمات شوم، وقتی به سال سوم و چهارم رسید کاملا نظرش عوض شد چون 3 نفر از دایی‌هایش روحانی بودند علاقه خاصی به این قشر داشت و می‌گفت دلم می‌خواهد به رشته‌ای بروم که به دروس حوزوی مرتبط باشد. بعد بر روی رشته‌ها و دانشگاه‌ها تحقیقات زیادی کرد و رشته حقوق را انتخاب کرد. رشته فلسفه و کلام اسلامی را در دانشگاه رضوی مشهد قبول شد و حتی برای مصاحبه هم رفت ولی با مشورت مشاوران و اساتید دانشگاه‌ به این نتیجه رسید که در تهران ادامه تحصیل بدهد. مشهد را از این نظر دوست داشت که می‌گفت آنجا در زیر سایه امام رضا(ع) درس می‌خوانم ولی رشته حقوق را امتحان داد و در دانشگاه شهید مطهری تهران ادامه تحصیل داد. 📝| نقل از مادر بزرگوار @shahid_dehghanamiri