#شادزی
مامانه تو فروشگاه به بچش گفت: چیپس و پفک نمیخرم برات.
پسره چیپسو باز کرد، گفت: حالا مجبوری بخری!
این دهه نودیا چی هستند خدایی!!😂😂😂
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوشته_گرافی
از خدا بخواه!🌱
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
کانال رسمی شهید جواد جهانی🇵🇸
#حجاب #داشتنفرزندانصالح یكي از خواستههاى غريزى انسان، نياز فطرى به پدر و مادر شدن شمرده، و
#حجاب
#بازداشتنازگناهباازدواج
يكي از آثار ازدواج براى زن و مرد، ايجاد زمينه تقوا و دورى از گناهان است.
با اشباع غريزه جنسى در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت انگيز از ميان ميرود. اين كه در قرآن از كسى كه ازدواج كرده، به «مُحصن و محصنه» تعبير شده: «فاذا احصن...»، به جهت اين است كه زن و مرد، با ازدواج در حِصن سنگر مستحكمى قرار ميگيرند و خود را حفظ ميكنند تا وسوسههاى شهوانى در آنان اثر نگذارد؛ بلكه ازدواج، زمينه گناهان ديگر را نيز از بين ميبرد؛ زيرا پذيرفتن مسئوليت تامين و تربيت اولاد، انسان را به استفاده بهينه از عمر وا ميدارد و براي گناه و معاشرتهاى گمراه كننده جايي باقى نميماند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «من تزوج فقد احرز نصف دينه» با ازدواج، نيمى از دين صيانت ميشود.
در روايتى ديگر آمده است: بدترين مردم، كسانياند كه در تجرد به سر ميبرند. در تفسير آيه 187 بقره «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» برخى گفتهاند: آن گونه كه انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسيبهاى جلدي، محافظت ميشود، زن و مرد، با ازدواج، يكديگر را از گناه حفظ ميكنند. در آيه 28 نساء حكمت تشريع ازدواج اين گونه بيان شده است: «يريد الله ان يخفف عنكم...»؛ زيرا پيروى از شهوات و در دام گناه افتادن، براى انسان، وزانت و سنگينى ميآورد و تشريع ازدواج و فراهم شدن امكان آن براى كسى كه نميتواند با زنان آزاد ازدواج كند، از فساد و گناه جلوگيرى ميكند و انسان از عواقب آن در امان ميماند و اين نوعى توسعه براى انسان شمرده ميشود.
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسلایم🌸🍃
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
#تلنگࢪانه
استـٰادپَنـٰاهیانمیگھ:
ظـرفبشڪن؛
سـربشڪن؛
شیشھمـٰاشیـنبشڪن؛
امـآ...
غـرورنَشڪن...
احسـٰاسنَشڪن...
قلـبنَشڪن..💔
ࢪفیــق تواوندنیابایدجوابگوباشیـم!!...
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
#گوهرانه_احکام🍃
📚تکون_خوردن_پا_موقع_وضو
📚برداشت_های_نادرست_از_احکام
📚 بعضی از مردم فکر می کنن که موقع مسح، نباید سر و پا رو تکون داد،
📛 در حالی که این طوری نیست.
✍ فقط مهم اینه که دست روی سر و پا کشیده بشه نه برعکس.
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنرمندانه🦋
چند ترفند جالب و کاربردی با استفاده از برنج 👌👍
🌼ایـده 🔮
🌸خـلاقیـت 💡
🌼خـانه_داری 🎀
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
1071718145_-222480.mp3
1.15M
#تدبرانه
چرا اهل برائت نیستیم ؟؟؟
#استاد_چیت_چیان
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قشنگیجات_نی_نی
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
یا امام رئوف علیه السلام
💞
🔆 #پندانه
✍ رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است
🔹دو برادر، مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم و عارف.
🔸با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد.
🔹برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری از مادر پرداخت.
🔸چندی که گذشت برادر صومعهنشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر میکرد، فرصت همنشینی و همکلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر میپرداخت.
🔹برادر صومعهنشین کمکم به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادر است، چراکه او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم!
🔸همان شب که این کلام در خاطر او گذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت:
برادر تو را آمرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردم که در خدمت برادر باشی.
🔹عارف صومعهنشین اشک در چشمانش آمد و گفت:
یا ربالعالمین! من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او میگماری و به حرمت او میبخشی، آنچه کردهام مایه رضای تو نیست؟َ!
🔸ندا رسید:
آنچه تو میکنی؛ ما از آن بینیازیم ولکن مادرت از آنچه او میکند؛ بینیاز نیست. تو خدمت بینیاز میکنی و او خدمت نیازمند. بدین حرمت، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم.
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 #درنگتفکرانه
کلیپ استاد #رائفی_پور
📁 «توهم مهم بودن»
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ 👇
🌐 t.me/Masafbox/3754
عالیه👌👌
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
#ادیـبانه♥️🖇️
「<☕🍩>」
بهترین آدمهــٰــای زندگی همانهایی هستند که
وقتی کنـارشـان می نشیـنی
چایی ات سرد میشود و دلـت گرم •°
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
Ehsan Khaje Amiri - Naborde Rang Piano - [.mp3
6.04M
#موسیقی_بیکلام🌙
نابرده رنج
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
#شادزی
میری آرایشگاه، میبینی مو ریخته رو زمین...
میری خیاطی، میبینی پارچه و نخ ریخته رو زمین...
میری تعمیرگاه، میبینی پیچ و مهره و آچار...
ولی میری بانک هیچی رو زمین نمیبینی، حتی خودکارشونم با نخ بستن😁😂😂😂😂
______________________________________
خلبان توسط میکروفون به مسافرین خوشامد میگفت.
ناگهان فریاد زد: یا ابوالفضل!!!
سکوت مرگباری هواپیما را فرا گرفت....
بعد از چند لحظه، خلبان گفت: مسافرین عزیز پوزش میطلبم، مهماندار قهوه داغ را روی شلوارم ریخت، شلوارم کثیف شد!
یارو از ته هواپیما فریاد زد: قبر پدرت!
بیا ببین چه بلایی سر شلوار های ما اومد!😂🤣🤣🤣🤣
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
°•{🌱🌸}•°
#ڈاسْثانِ_سْہ_دَڨیڨہ_دَرْ_ڨی٘ـامَثْ𖣔
#قسمت_نهم↓
🌴 حق الناس و حق النفس 🌴
از وقتی که مشغول به کار شدم، حساب سال داشتم. یعنی همه ساله، اضافه در آمد های خودم را مشخص می کردم، یک پنجم آن را به عنوان خمس پرداخت میکردم.
با اینکه روحانیون خوبی در محل داشتیم، اما یکی از دوستانم گفت: یک پیرمرد روحانی در محل ما هست؛ بیا و خمس مالت را به او بده و رسیدش را بگیر...
در زمینه خمس؛ خیلی احتیاط می کردم. خیلی مراقب بودم که چیزی از قلم نیفتد.
من از اواسط دهه هفتاد، مقلد رهبری معظم انقلاب شدم.
یادم هست که آن سال، خمس من به بیست هزار تومان رسید...
یکی از همان سالها وقتی خمس را پرداخت کردم به آن پیرمرد تاکید کردم که رسید دفتر رهبری را برایم بیاورد...
هفته بعد وقتی رسید خمس را آورد؛ با تعجب دیدم که رسید دفتر آیت الله........است!
گفتم: این رسید چیه؟! اشتباه نشده؟! من به شما تاکید کرد مقلد رهبری هستم!!
او هم گفت: فرقی ندارد!
با عصبانیت با او برخورد کردم؛ گفتم: باید رسید دفتر رهبری را برایم بیاوری...
من به شما تاکید کردم که مقلد رهبری هستم و میخواهم خمس من به دفتر ایشان برسد...
او هم هفته بعد، یک رسید بدون مهر برایم آورد که نفهمیدم صحیح است یا نه!!!
از سال بعد هم خمس خودم را مستقیم به حساب اعلام شده توسط دفتر رهبری واریز می کردم.
یکی دو سال بعد خبر دار شدم، این پیرمرد روحانی از دنیا رفت.
من بعدها متوجه شدم که این شخص خمس چند نفر دیگر را هم به همین صورت جابجا کرده...!!!
در دنیای پس از مرگ در آن زمانی که مشغول حساب و کتاب اعمال بودم، یکباره این پیرمرد را دیدم.
خیلی اوضاع آشفته ای داشت...!!
در زمینه حق الناس به خیلی ها بدهکار و گرفتار بود...!
بیشترین گرفتاری او به بحث خمس برمیگشت.
برخی آدم های عادی، وضعیت بهتری از این شخص داشتند...
ناکهان دیدم پیرمرد پیش من آمد و تقاضا کرد حلالش کنم...!!
اما این قدر اوضاع او مشکل داشت که با رضایت من چیزی تغییر نمی کرد...
البته من هم قبول نکردم...
در این جا بود که جوان پشت میز به من گفت: « این هایی که می بینی، این کسانی که از شما حلالیت میطلبند یا شما از آنها حلالیت می طلبی، کسانی هستند که از دنیا رفته و مرده اند؛ حساب آنها که هنوز در دنیا هستند، مانده تا زمانی که آنها هم به برزخ وارد شوند. حساب و کتاب شما با آنها که زنده اند بعد از مرگشان انجام می شود...»
بعد دوباره در زمینه حق الناس با من صحبت کرد و گفت: « وای به حال افرادی که سال ها عبادت کرده، اما حق الناس را مراعات نکردند...این را هم بدان! اگر کسی در زمینه حق الناس به شما بدهکار باشد و او را در دنیا ببخشید؛ ده برابر آن در نامه عملتان ثبت میشود. اما اگر به برزخ و بعد از مرگ کشیده شود، همان مقدار برای شما ثبت خواهد شد.»
اما یکی از مواردی که مردم نسبت به آن دقت کمتری دارند؛ حق الله است.
مردم به غلط می گویند: دست خداست و ان شاء الله خداوند از تقصیرات ما میگذرد؛ در حالی که این طور نیست...
حق الناس هم که مشخص است...
اما در مورد حق النفس یعنی حق بدن تقریباً حساسیتی بین مردم دیده نمی شود!!
گویی حقوق بدن را هم خدا بخشیده... اما در آن لحظات وانفسا موردی را در پرونده ام دیدم که مربوط به حق بدن یعنی حق النفس میشد...
در روزگار جوانی؛ با رفقا و بچه های محل برای تفریح به یکی از باغهای اطراف شهر رفتیم.
کسی که ما را دعوت کرده بود، قلیان را آماده کرد و با یک بسته سیگار به سمت ما آمد...!!
سیگار ها را یکی یکی روشن کرد و دست رفقا میداد...
من هم در خانهای بزرگ شده بودم که پدرم سیگاری بود اما از سیگار نفرت داشتم...
آن روز با وجود کراهت؛ اما برای اینکه انگشت نما نشوم و دوستانم مرا مسخره نکنند؛ سیگار را از دست آن آقا گرفتم و شروع به کشیدن کردم...!
حالم خیلی بد شد...!
خیلی سرفه کردم...
انگار تنگی نفس گرفته بودم. بعد از آن هیچ وقت دیگر، سراغ قلیان و سیگار نرفتم...
در وادی پس از مرگ؛ این صحنه را دیدم که انسان های مذهبی و خوبی بودند. بسیاری از احکام دین را رعایت کرده بودند؛ اما به حق النفس اهمیت نمی دادند...
آنها به خاطر سیگار و قلیان به بیماری و مرگ زودرس دچار شده بودند و نعمت بدن و عمر خودشان را از بین برده بودند و در آن شرایط به خاطر ضرر به بدن گرفتار بودند...!!!
یکی از موارد حق الناس که در آن وادی شاهد بودم و مرا خیلی ترساند؛ یکی از دختران همسایه ما بود...
دختری که در همسایگی ما زندگی می کرد و حجاب نامناسبی داشت…
او بعد از ازدواجش و تصادفی که سه سال بعد از ازدواجش کرده بود؛ از دنیا رفته بود…
در آن وادی او را دیدم…!
دیدم که اوضاع بسیار وحشتناکی داشت…
از خدا میخواهم کسی به درد او دچار نشود…
او به خاطر حجاب بدش به صدها نفر بدهکار بود...
او در آن وادی دنبال صدها نفر میگشت تا از آنها حلالیت بگیرد...
به خاطر حجاب بدش؛ خیلی از مردها را به گناه انداخته بود؛ باعث طلاق بعضی از مردها از همسرشان و نابودی زندگی آنها شده بود...!!
او حتی به دلیل حجاب نامناسبش؛ جوان های زیادی را از نماز و عبادت و حس پرستش خدا دور کرده بود و همه را به وادی گناه انداخته بود...!
حالا داشت به دنبال تمام آن مردها می گشت تا از آنها حلالیت بطلبد...
او به خاطر حجابش؛ در گناه خیلی ها؛ شریک بود...!!
╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗
@dorehamei
╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝
「
🔺🔻نـظـرسـنـجـی🔻🔺
با سلام و عرض ادب به تک تک دوستان عزیز🌸
هم اکنون می توانید با شرکت در نظرسنجی امروز، ما را در بهبود و پیشرفت کانال
🍃دورهمـے دخترونہ🍃 یاری فرمایید...از همراهی شما عزیزان سپاسگزاریم😍♥️
「لطفا شرکت کنید」
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://EitaaBot.ir/poll/jlqthc?eitaafly
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆