eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
1.7هزار دنبال‌کننده
912 عکس
260 ویدیو
31 فایل
از قافلـــــه های شهــــــدا ، جامـــــاندیــــم رفتنــــــد رفیقــــان و چــــه تنهــــا ماندیــم افســــــوس کـه در زمانـــــــه ي دلتنـــــگی مجـــــروح شــــــدیم ، اسیر دنیـــا ماندیم ارتباط با ادمین: @M_ali_ekhlasi @MohammadMahdiZahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 مطیع‌ترین فرمانده | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار اصغر صبوری 2⃣ #قسمت_دوم «به نظرم، نقطه اوج
🔰 مطیع‌ترین فرمانده 2⃣ «به نظرم، نقطه اوج آقای زاهدی، نیروی زمینی بود» 📿 همیشه مقید به ذکر گفتن بود، خصوصاً این هفت هشت سال آخر، ذکر از زبانش نمی افتاد. 💠 زمانی که با کار می‌کرد، اصلاً مشکلی بین‌شان ایجاد نشد؛ چون از همان ابتدا حریم و شرایط و همه چیز را بین خودشان تعریف کرده بودند. من هم همین کار را کردم. همان روزی که حاج قاسم به من گفتند که به قدس بروم، گفتم: «حاجی تا شما کاری رو بهم نسپری، کاری نمی‌کنم، می‌شینم تو اتاقم تا شما بگی. هر چیزی رو شما بگی من همون رو اداره میکنم؛ چه داخل اتاقم، چه این ساختمون، و چه کل نیروها.» 🔹 واقعاً هم تا وقتی که ایشان کاری را به من واگذار نمی کرد وارد نمی شدم. طی کرده بودم که اگر کار را به من واگذار کنید صفر تا صد کار با من باشد. البته حاج قاسم هم همه بچه‌های لشکر امام حسین را قبول داشت. از ته دل هم قبول داشت. چون علاقه ویژه ای به و داشت. به بچه هایی که با آن‌ها کار کرده و تربیت شده بودند هم علاقه داشت. 🔖 می گفت: «این‌ها آزمایش‌شون رو پیش آقای خرازی پس دادن. آقای خرازی فرمانده گردانی رو الکی بالا سرگردان نمی‌ذاره، رئیس ستادی رو الکی انتخاب نمی‌کنه برای این کار.» ✅ به نظر من نقطه اوج آقای زاهدی، در نیرو زمینی بود. زمانی که آقای زاهدی فرمانده نیرو زمینی شد، زمانی بود که آمریکایی‌ها در منطقه ما پانصد هزار نیروی نظامی داشتند. معنای چنین عملی، طبعاً آمادگی برای حمله است. آن زمان هوا-فضا هنوز به این اندازه پیشرفت نکرده بود و نگاه همه به نیروی زمینی بود که اگر آمریکا به ما حمله کند چه کنیم؟ ⏮ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار اصغر صبوری 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
۲۸ دی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار حسام‌زاده 📝 گفت‌و‌گوی آقای #علی_اکبر
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد 1⃣ «آقای زاهدی یکی از کسانی است که در تشکیل یگان رزم و تیپ امام حسین (ع) نقش محوری داشت» 🌷 دوستی و آشنایی من و آقای زاهدی قدمت زیادی دارد. من پیش از انقلاب به سربازی رفتم و در گارد شاه خدمت کردم. پس از انقلاب، عضو کمیته دفاع شهری شدم و در جریان درگیری‌های کردستان هم چند باری به آنجا رفتم. اما برادر کوچک‌ترم که آنجا مستقر بود، به شهادت رسید. 🌹 پس از شهادت برادرم، من به جای او عضو سپاه شدم. بعد از این عضویت و جای‌گیری در منطقه دارخوین، حاج علی زاهدی که از کردستان به جبهه جنوب آمده بود و برادرم را می‌شناخت، مرا صدا کرد و ما به بهانه برادرم با هم آشنا شدیم. 🔸 در جریان عملیات فرمانده کل قوا و حصر آبادان، برای شناسایی‌های پیش از عملیات، چند باری راهی گشت اطلاعات عملیات شدم. اما برایم مسئله‌ای پیش آمد و به اصفهان برگشتم. بعد از عملیات حصر آبادان، حدود سه یا چهار اتوبوس نیرو با خودم همراه کردم و به جبهه برگشتم. آقای زاهدی مرا خواست و گفت: «این نیروها را تو آوردی؟» گفتم: «بله». گفت: «یک گروهان تشکیل بده و خودت هم بالاسرشون، ایسا فرماندهی کن.» 🛡️ ما تا آن زمان تیپ و سازماندهی تیپ نداشتیم. اصلاً هنوز یگان رزم شکل نگرفته بود. حاج علی، و را هم به عنوان فرمانده آن منطقه می‌شناختیم، نه فرمانده تیپ یا گردان. 🔰 آقای زاهدی یکی از کسانی است که در تشکیل یگان رزم و تیپ امام حسین (ع) نقش محوری داشت. حاج حسین، آقای زاهدی، آقای ردانی پور، ، و ؛ این‌ها کسانی بودند که تیپ امام حسین (ع) را بنیان‌گذاری کردند. تا پیش از تشکیل تیپ، ما گروهان‌هایی داشتیم که به طور مستقل از هم بودند. حتی خیلی از همین فرماندهان سربازی نرفته بودند که سازماندهی نظامی بدانند. 💐 یادم هست حاج علی آقا و حاج رضا و بقیه پشت پنجره می‌ایستادند و به من که از زمان سربازی سازماندهی می‌دانستم، می‌گفتند برو نیروهات رو به خط و سازماندهی کن و خودشان از پشت پنجره نگاه می‌کردند. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار سید مرتضی حسام‌زاده 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
۶ بهمن
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار حسام‌زاده 2⃣ #قسمت_دوم نحوه نام‌گذ
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد 2⃣ نحوه نام‌گذاری تیپ‌های لشکر امام حسین (علیه السلام) 🌟 ما کم کم تلاش کردیم این گروهان‌های مستقل از هم که حتی هر کدامشان تعداد متفاوتی نیرو داشتند را سرو شکل جدی‌تری بدهیم و برای عملیات پیش‌رو آماده کنیم. مثلاً در همان منطقه خودمان یک میدان صبحگاه درست کردیم و قرار شد سان ببیند. فرمانده میدان هم آقای زاهدی بود. آمد و به من گفت: «چه کنیم؟» گفتم بگو «تیپ خبردار و نیروها رو به خط کن.» بعدها همین جمله شوخی ما شده بود، خودش به شوخی و خنده می‌گفت: «یادته من چطوری تیپ رو صدا کردم؟ خوب صدا کردم؟» به این ترتیب بالاخره تیپ‌ها تشکیل شدند و هم برایشان اسم گذاشت. 🗓️ قرار بود عملیات در ماه صفر انجام شود و ما تیپ‌ها را در ماه محرم تشکیل دادیم. آقای ردانی پور هم به همین مناسبت نام‌های عاشورا، کربلا و امام حسین (ع) را انتخاب کرد. 🔻 طریق القدس یا همان عملیات بستان اولین عملیات گسترده ما بود. قرار بود ارتباط جبهه دشمن را با چند نقطه کلیدی قطع کنیم. من و آقای زاهدی چندین بار با هم برای شناسایی رفتیم؛ از میان رمل‌ها تا چزابه پیش رفتیم و آخرین نقطه را مشخص کردیم. ✊🏻 قرار شد به طور همزمان در سه خط حمله کنیم. آقای زاهدی به عنوان فرمانده آخرین خط انتخاب شد. یعنی باید در رمل‌ها پیش می‌رفت و از پشت به توپ‌خانه دشمن ضربه می‌زد. اگر مشکلی به وجود می‌آمد، امکان دسترسی نیروهای خودی به این خط اصلاً وجود نداشت و واقعاً خطرناک بود. 🏥 من آن زمان به عنوان فرمانده گروهان در خط دیگری حضور داشتم که زخمی شدم و نیروهای خودی فردای آن روز به ما رسیده و مرا به بیمارستان منتقل کردند و کلوستومی شدم. شرایط جسمی نامساعدی داشتم؛ در حدی که وقتی آقای خرازی و زاهدی به ملاقات من آمدند، مرا نشناختند. البته من تحمل نکردم و با همان شرایط کلوستومی برای عملیات فتح المبین برگشتم و به چزابه رفتم و با شهید زیدی برای شناسایی رفتیم. در راه برگشت آقای ردانی پور و خرازی و زاهدی در معبر مرا دیدند. 🔰 آن زمان زاهدی رسماً جانشین آقای خرازی بود. آقا مصطفی ردانی پور یقه مرا گرفت و به خاطر این که از بیمارستان بیرون زده بودم، با من درشتی کرد. بعد هم مرا با خودشان به سنگر فرماندهی بردند تا دیگر برای گشت نروم. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار سید مرتضی حسام‌زاده 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
۷ بهمن
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند | شهید محمدرضا زاهدی در کلام همرزم ایشان، آقای مسیح الله توانگر 2⃣ #ق
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند 2⃣ «راه افتادند و به دفتر فرماندهی رفتند و علیه آقای زاهدی شعار دادند که ایشان نباید باشد!» 🔸 یک سه‌راهی را می‌گویم که چیزی حدود یک چهارم میدان امام (ره) اصفهان است. بچه‌ها آمدند و اینجا را گرفتند. این اقدام واقعاً عجیب بود. 💠 در آنجا، ، نماینده حضرت امام خمینی (ره) در قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص)، گفت: «هر کس در طلائیه ماند، اگر در کربلا هم بود، می‌ماند.» اما دشمن فشار زیادی آورد. 🌹 همان‌جا ، به‌خاطر کار زیبای این‌ها، به منطقه‌ای که نباید می‌آمد، آمد و گفت: «من می‌خواهم دست و بازوی این بچه‌ها را ببوسم که چه کار کردند! واقعاً محشر به پا کردند.» او به آقای جان‌نثاری گفت: «دست شما درد نکند. شما می‌بینید بچه‌ها چه کارها کردند؟» حجم آتش به قدری سنگین بود که یک گلوله آمد و دست خرازی قطع شد. ♦️ چون آقای کریم نصر اصفهانی در عملیات خیبر قطع نخاع شده بودند، بهترین گزینه برای فرماندهی آقای زاهدی بود. از اینجا آقای زاهدی فرمانده تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) شد. البته در اینجا دیگر عملیات خیبر تمام شده بود و ما همان ظهر به عقب برگشتیم. 📜 بعد از خیبر آقای زاهدی چه کار کرد و چه کارنامه‌ای داشت؟ 🕰️ چند ماه آقای زاهدی فرمانده لشکر بود و آقای خرازی دوران نقاهت را طی کرد. خرازی به زاهدی گفت: «شما برو فرمانده تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) شو» و زاهدی پذیرفت. در این اثنا، مسائل سیاسی به سازمان‌های رزمی رخنه کرد که امام (ره) نهی کرده بودند. 💢 اختلاف بر سر چه مساله‌ای و چه حادثه‌ای بود؟ 🔻 اختلاف بر سر قضیه سید مهدی هاشمی، برادر داماد آقای منتظری بود. متأسفانه لشکر امام حسین (ع) و یکی از لشکرهای دیگر دچار این آسیب جدی شدند و دوستانی که تا دیروز هم‌رزمی بودند، کمی بینشان اختلاف افتاد. ✊🏻 یک روز در لشکر، دوستان و برادران دیروز که در منطقه جنگی با شهادت فاصله‌ای نداشتند، راه افتادند و به دفتر فرماندهی رفتند و علیه آقای زاهدی شعار دادند که ایشان نباید باشد. این روز، روز بسیار بدی بود و دید عجیبی داشت. آقای زاهدی برای هر چه امام (ره) می‌گفتند، گوش به فرمان بود. همه موضعش را می‌شناختند، اما موضعش را پیاده نمی‌کرد. [به این معنا که در مسائل مختلف کاری نمی کردند که وحدت رزمندگان بهم بخورد] جنگ برای ایشان در رأس امور بود. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: آقای مسیح الله توانگر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
۱۸ بهمن