❤️🌹❤️🌹❤️🌹
🌹❤️
❤️
🕊 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
✅ اگر ماجرای آشنایی ما را کسی از محسن می پرسید، میگفت ما بواسطه شهدا با هم آشنا شدیم، حالا من هم همان را می گویم :
"ما بواسطه شهدا آشنا شدیم."
🌸 من در یک نمایشگاه که مربوط به دفاع مقدس و بزرگداشت شهدای این دوران بود کار می کردم، همسرم هم در یک دوره ای آنجا با ما همکار شد، همدیگر را دیدیم،
😍 و به قول محسن، این شهدای دفاع مقدس بودند که واسطه آشنایی ما شدند.
✍ #راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌐 خاطرات برگرفته از :
khaterenegari.com
🔹 قسمت اول
❤️
🌹❤️
❤️🌹❤️🌹❤️🌹
به یاد شهید محسن حججی
❤️🌹❤️🌹❤️🌹 🌹❤️ ❤️ 🕊 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد ✅ اگر ماجرای آشنایی ما را کسی از محسن می پرسید، م
💖 مهمانان جدیدی که به جمع ما پیوستید و قدم در خانه ی شهدا گذاشتید، خوش آمدید.
❤️ مهمانان قدیمی هم خوشحالیم که هستید.
دوستان تعداد صلوات فراموش نشه، اِن شاءالله به دست امام جواد و دعایشون حاجت روا 🌺🙏
🆔 آیدی #خادم_شهدا :
@ya_zahra_s_adrekni
شبتون بخیر و نیکی 🌹
التماس دعای فراوان دارم 🙏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
💝🍃💝
🍃💝
💝
📜 #جواز_شهادت
مادرِ هاشم که با فوت همسرش از ۹ سالگی او برایش هم بابا بوده و هم مادر؛ از دلتنگی شهید دهقانی نیا در فراق پدر می گوید و اینکه آن روزها چقدر فراق پدر برای فرزند دلبندش سخت بوده و این روزها دوقلوهای هاشم چقدر دلتنگ بابایند…
😔 "گاهی شهنام و حسام آنقدر دلتنگیشان برای بابایشان زیاد است که نمیشود آرامشان کرد و فقط وقتی قاب عکس بابایشان را بغل میکنند گریهشان بند می آید."
❤️ مادر شهید هاشم دهقانی نیا از روزی میگوید که هاشم را برای آخرین بار دید؛ آن روزی که هاشم آفتاب نزده بیدار شده بود تا هرچه زودتر خود را به محل اعزام برساند، اما گریه دوقلوها باعث شد تا کمی بیشتر بماند و با آنها بازی کند.
😉 و صدای خندههای دوقلوها به همراه لبخند پدر تمام اتاق را پر کند؛ همان لحظه بود که همسر شهید از پدر و پسرها عکس گرفت.
"هاشم لحظه خداحافظی گفت که مواظب بچه ها و همسرش باشم."
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : مادر شهید
🍃🌹 #شهید_هاشم_دهقانی_نیا
✊ #مدافع_حرم
💞 شهنام و حسام فرزندان خردسال شهید هستند.
🌐 chadeganna.ir/38949
🔻قسمت هفدهم🔺
💝
🍃💝
💝🍃💝
📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜
💫 #نظر_لطف_شهدا و #حاجت_روایی
👤 داداشم مشکوک به سرطان بود، حرف همه دکترا بود و من هم چون کتابای #شهید_ابراهیم_هادی رو خونده بودم یه عقیده خاصی به ایشون داشتم.
😢 متوسل به ایشان شدم که ایشونم جوابم داد و مریضی برادره هیچی نبود الان حالش خیلی خوبه...
✉️ ارسالی از اعضای کانال، بانو من از قبیله زینبم
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
❤️ شکرِ خدا
📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜
❤️🌹❤️🌹❤️🌹
🌹❤️
❤️
🕊 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
☺️ من همیشه از خدا میخواستم که کسی را در مسیر زندگی من بگذارد که حضرت زهرا (س) تائیدش کرده باشد، این آرزوی قلبیام بود.
❤️ و وقتی محسن را دیدم، با تمام وجودم حس کردم که دلش یک جور خاصی با اهل بیت است.
💫 حس کردم اگر یک نفر باشد که حضرت زهرا (س) در این دوره و زمانه بخواهد تائیدش کند، همین محسن است.
💠 همین طور هم شد حالا میبینم که حضرت زهرا (س) هم ایشان را تایید کرد.
✍ #راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌐 خاطرات برگرفته از :
khaterenegari.com
🔹 قسمت دوم
❤️
🌹❤️
❤️🌹❤️🌹❤️🌹
💖 مهمانان جدیدی که به جمع ما پیوستید و قدم در خانه ی شهدا گذاشتید، خوش آمدید.
❤️ مهمانان قدیمی هم خوشحالیم که هستید.
دوستان خداروشکر مشکل گوشیم برطرف شد.
به همین خاطر ایراد گوشی، تبادل هم نداشتیم.
برای صلوات هم تا اینجا 46020 تا شد از 50000 تا، شکر ☺️
#خادم_شهدا :
🆔 @ya_zahra_s_adrekni
شبتون بخیر و نیکی 🌹
التماس دعای فراوان دارم 🙏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃