eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 #استاد_پناهیان : لحظه های بی قراری و دل گرفتگی، لحظه های ناب زندگی انسان است. ⚠️ شاید خدا می خواهد در این لحظه ها که ارتباط تو با دیگران به هر دلیلی قطع می شود، خود را به تو نشان دهد و ارتباط عمیقی بین تو و خدا ایجاد کند. 😉 این لحظه ها را از دست ندهیم، از آن فرار نکنیم. دل گرفتگی یعنی دل ما از همه خسته شده و خدا را می خواهد. سلام، صبح و روزتون بخیر 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🌸🍂 🍂 🕊 💠 چند ماه قبل از اعزام، 10 روز برای آموزش به کرج رفت، اما وقتی که خواست به سوریه برود من ابتدا مخالفت کردم، اما گفت مامان دیگه زیرش نزن. خودت قول داده بودی.   😔 روزی که خواست برود، ما منزل دخترم بودیم. 14 مهر ظهر بود که زنگ زد و گفت می‌خواهم به مأموریت بروم. 🌸 من خودم وسایلش را جمع کردم. چند دست لباس و یک دست کت و شلوار برای او گذاشتم و قدری هم پسته و آجیل برای او خریدم. می‌گفت : 😉 دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم شیک باشم.   گفتم : صبر کن تا بیایم منزل، اما قبول نکرد و خودش به خانه خواهرش آمد. خیلی دوست داشتم او را با کت و شلوار ببینم. 😍 وقتی در لباس نظامی می‌دیدمش افتخار می‌کردم. موقع خداحافظی برگشت و گفت : اینقدر به من نگاه نکن. خواهر و برادرش می دانستند که به سوریه می رود. ولی کسی حرفی به من نزد. همه به من گفتند برای مأموریت به سیستان می‌رود... ✍ : مادر شهید 🍂🌹 🌐 وب سایت حریم حرم @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هشتم 🔺 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🌺 تنها ۱۶ سال داشت که با رضایت مادرش، همراه بچه محل هایش شد تا خرمشهر را از محاصره در بیاورد. 😔 ماموریت که تمام شد همه بازگشتند جز علی. ۲۷ سال بعد و در محرم ۸۸ علی بازگشت، اما... 🍂 تنها انگشتر و پلاک و چند تکه استخوانش... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✊ #دفاع_مقدس 🍃🌸 #شهید_علی_فلاح 💖 مادران انتظار 🕊 #انتظار
به یاد شهید محسن حججی
💫 زود باشید از دستان کوچولوی حضرت رقیه (س) نازدانه ی امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) و #شهید_محسن_حججی
به دلیل استقبال مهمانان شهدا، 8000 تا اضافه شد. فعلا 44200 صلوات فرستاده شده. 💖 سوره حمد هرچه قدر خواستید باز تا 13 ام وقت هست. ارسال تعداد : @ya_zahra_s_adrekni برای سلامتی بیمارِ جناب خادم الشهدا دعا بفرمایید ۵ امن یجیب... برای سلامتی جوانی که تصادف کرده و الحمدلله عملش فعلا خوب بوده (دیشب اعلام کردم عمل داشتن) ولی یه مشکلاتی هنوز هست بابت خون ریزی معده و مشکل ریه و گردن، هم دعا بفرمایید. ۵ امن یجیب... و هرچه قدر صلوات توانستید. 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⏮ ادامه خاطره به شیار خیلی عمیقی رسیدیم و درختانی کهن و تنومند همه جا رو پوشانده بود. هوا بسیار سرد بود همگی خسته بودیم پاهایمان نای راه رفتن نداشت. درد تاول ها بسیار آزار دهنده بود؛ اما چون هدف، الله بود خستگی و تاول و درد پا معنی نداشت. ✅ هرکسی جایی برای چندساعتی که بتواند استراحتی کوتاه بکند پیدا کرد و همان جا مشغول کارهای خود از قبیل تیمار تاول ها و بندحمایل و کوله پشتی ها ووووو... شد. 😓 هوا به قدری سرد بود که اگرفقط نیم ساعت بی حرکت می ایستاد یخ میزد. 🔷 فرمانده عملیات همه رو جمع کرد و مقداری در مورد عملیات بچه ها رو توجیه کرد. فرمانده گردانها تمام فرمانده های گروهانها رو برای آخرین جلسه توجیهی جمع کردند و هدف و نحوه اجرای دقیق عملیات را یادآوری کرد بنده در آن عملیات خدمتگذار گروهان بودم و دل تو دل نداشتیم که کی عملیات رو شروع میکنیم. 🕊 لحظاتی بود تا بتوانیم روح خود را جلا بدهیم و از زنگار پاک کنیم. به هر حال هر فرمانده گروهان نیروهای خود را جمع کرده و شروع به خواندن زیارت عاشورا کردند. لحظات بی بدیلی بود به قول ما بچه جبهه ها بیشتر بچه ها نوربالا میزدند. هرکس در آن تاریکی با چراغ قوه هایی که کم نور هم بودند مشغول خواندن دعا بود. 💫 نماز صبح را خواندیم و کوله پشتی ها رو محکم کردیم و تا جایی که توانستیم، اسباب اضافه را تحویل تدارکات دادیم. 💠 وقتی سفیدی زد راحت میشد شهر دهوک عراق را ببینی حدودا پنج تا شش کیلومتر با شهر فاصله داشتیم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت ششم (۱۰) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
❤️ خدایا! ما رو از این کانالها جدا نکن و همواره قدردان این عزیزان با تعصب و غیرت بدان... آمین 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✉️ ارسالی از رزمنده و #جانباز_شیمیایی عزیز و گرامی، جناب آقای #یدالله_نویدی_مقدم
javad-97-03-17-01 بعد تو بابا-زمینه.mp3
7.16M
درد و دل حضرت زینب (س) با بابا مرتضی علی (ع) ❤️ تقدیم به تمام فرزندان و دوستان کانال که پدر از دست دادند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌹 مهمانان شهدا خوش آمدید... بابت کمکاری امروز کانال هم معذرت میخوام، جبران خواهد شد. 🌹🍂 دوستان برای سلامتی عزیزی از کانال دعا بفرمایید. 🌹 ۵ امن یجیب... برای پدر عزیز یکی از اعضا هم دعا بفرمایید 🌹 ۵ امن یجیب... و برای سلامتی همسر جناب آقای هم خیلی دعا بفرمایید. ۵ امن یجیب... و برای سلامتی آقای هم دعا بفرمایید. ۵ امن یجیب و برای دوتا دوستام دعا کنید ۱۰ امن یجیب... برای سلامتی جوانی که تصادف کرده ۵ امن یجیب... و برای این عزیزان هم هرچه قدر صلوات توانستید 🌹 برای صلوات ها و سوره ی حمد هم : @ya_zahra_s_adrekni شبتون کربلایی... التماس دعا 🍂🌷🍂🕊🍂🌷🍂🕊🍂🌷🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 #استاد_پناهیان : 🔷 اگر بتوانیم مهربانی خدا را در نعمات او ببینیم، آماده خواهیم شد مهربانی او را در بلاها و سختی ها هم مشاهده کنیم. 🔶 اگر بتوانیم مهربانی و دلسوزی خدا را در دستورات او مشاهده کنیم، می توانیم عالی ترین لذت عالم خلقت را از قرائت قرآن ببریم و ببینیم که چگونه در آیه آیه ی قرآن به بندگان خود عشق می وزرد. سلام، صبح و روزتون بخیر 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🌸🍂 🍂 🕊 💠 بار اول که زنگ زد پرسیدم : کجایی؟ گفت : چه فرقی می‌کند. اینجا تلفن نداریم و اگر من نتوانستم زنگ بزنم ناراحت نباشید. ✅ دفعه دوم که زنگ زد گفتم تا نگویی کجایی با تو صحبت نمی‌کنم. جواب داد که الان از زیارت حرم حضرت زینب (س) برمی‌گردم. من هم نگران بودم و هم خوشحال شدم. 💫 شب تاسوعا بود. روز شهادت حجتم منزل برادرم بودیم. دیدم دامادم و پسرم آمدند منزل. به پسرم گفتم : چرا گریه کردی؟ گفت : هیأت بودم. یک روز بعد از عاشورا بود. صبح فردای آن روز دیدم که داماد و برادرم به منزلمان آمدند و برادرم گفت : 😔 می‌گویند حجت ترکش خورده است. من گفتم : نه. شهید شده است.   😭 من از چند روز قبل دلم خیلی بی‌قرار بود. متأسفانه خبر در محل ما پیچیده بود و هرکسی چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند حتی بدنش تکه‌تکه شده است. یک هفته حدوداً طول کشید تا جنازه برگشت و در طول این هفته تمام محل ما عزاداری می‌کرد.   🔷 گفته بودند اگر آمبولانس برای برگرداندن جنازه بفرستیم ممکن است آمبولانس را هم بزنند و ما شهید بیشتری بدهیم که ما گفتیم راضی به این کار نیستیم. هر وقت جنازه آمد، آمد.... ✍ : مادر شهید 🍂🌹 🌐 وب سایت حریم حرم @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت نهم 🔺 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸
از امروز به نیت سلامتی تمامی جانبازان مخصوصا عزیز همسر جناب تفسیر عاشورا داریم. ایشون در این زمینه هم فعال بودند.
7006661_262.mp3
2.01M
🌹 زیارت عاشورا 🎙 آقای فرهمند @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️ تقدیم به 🌹 یک آیت الکرسی هدیه به امام رضا (ع)، برای برگشتن حاجی و باخبر شدن از وضعیتش... 🕊
🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹 📌 قانون هشتم : 💠 هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته ۲ روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. ✅ اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز ۳ روز و به ازای هر روز ۱۰۰ ریال صدقه باید بپردازم. @shahid_110 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 📆 تاریخ اجرا ۶۹/۱۱/۱۹ ✉️ ارسالی از اعضای کانال، جناب خادم الشهداء 🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⏮ ادامه خاطره بعد از اینکه از همه لحاظ آماده حرکت بودیم، یک مرتبه دیگر فرمانده عملیات حاج اسماعیل فرمودند : 🌺 برادران این حمله ما از لحاظ زمانی بسیار برایمان پر اهمیت است، اگر از زمان تأیین شده عقب و جلو بیفتیم به مشکل برمیخوریم. 👥 ما باید برق آسا و دقت حمله کنیم که خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید. ✅ بعد از اینکه صحبتهای فرمانده تمام شد، آرام آرام شروع به حرکت کردیم در بین راه به مردم عادی اهل کردستان عراق برخورد کردیم و طبق دستور به هیچ عنوان نه سلام کردیم نه حرف دیگری چون اگر میدانستند ما ایرانی هستیم عملیات لو میرفت و این هیچ خوب نبود. به هر حال به راه ادامه دادیم دیگر به نزدیکیهای شهر دهوک رسیده بودیم باید از جایی عبور میکردیم که به نظامیان عراقی برخورد نمیکردیم و این به عهده معارضان کورد عراقی بود از سمت غربی شهر تقریبا تپه های کوتاهی داشت و هم منطقه خلوتی بود... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت ششم (۱۱) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⏮ ادامه خاطره ⏰ ساعت تقریبا شش صبح بود، ابتدا به سه گروه تقسیم شدیم. 🔷 گروه دوم ما بودیم که باید با ساختمان استخبارات و پلیس و پمب بنزین را منهدم میکردیم. ✅ لازم به ذکر است که استخبارات عراق همان مرکز اطلاعات و خبر عراق بود در یک چشم به هم زدن همانند برق به اهداف از قبل پیش بینی شده هجوم بردیم گروهان بنده مأموریت انهدام مرکز پلیس بود. ما کاملا مرکز پلیس رو گاز انبری محاصره کرده بودیم، دستور آتش بنام مبارک یا رسول الله (ص) پشت بیسیم به صدا درآمد. 🤔 حدود بیست آر پی جی هفت زن داشتیم که در آن لحظه اول حمله با هم به برجک تمام بتونی آتش، گشودن و ما هم بعنوان پشتیبان بطرف ساختمان یورش بردیم بعد از یک ربع ساعت از زمان شروع عملیات، تازه فهمیدن که بطرفشان حمله شده است ما امان ندادیم که به نیروهای کمکی خبر دهند. درگیری بعد از نیم ساعت دو طرفه شد اما بعد از نیم ساعت آنهایی که سالم بودند پا به فرار گذاشتند. 😊 اما غافل از آن بودند که قبلا ما ساختمان پلیس، رو محاصره کردیم ما ساختمان پلیس رو با ندای الله اکبر و شعارهای دیگر تصرف کردیم.... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت ششم (۱۲) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
در سجده ها و قنوت نمازتان با خدا چه گفتید که نصیبتان شهادت شد... می شود یعنی نزد آقا امام حسین برای ما هم دعا کنید...؟! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #اللهم_الرزقنا_شهادت_قریباً_و_سریعاً
❤️ حسی بین ماندن و رفتن... 💔 💠 اعزام به جبهه 🌹 @aks_jebhe 📸
📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜 🍃🌹 ✉️ ارسالی از اعضای کانال بانو رز سرخ، برای شما مهمانان عزیز شهدا سلام از همه شما عزیزان به خاطر دعاهاتون ممنون و سپاسگذارم اِن شاءالله امام حسین (ع) حاجت همه شما عزیزان رو بدهد. خداروشکر خطر از علی رفع شده و هوشیاریش 10 شده، اِن شاءالله با دعاهاتون مشکلات دیگش هم رفع بشه، الان مشکل گردنش و خونریزی داخلیش باقی مونده. خداروشکر ❤️ ، الهی آمین 🌹 📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜🌸📜
رجعت پیکر شهید "سلطانعلی عبدالهی نیک آبادی" به زادگاهش پس از ۳۳ سال کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🌸🍂 🍂 📜 وصیت نامه ی شهید ❤️ خداوندا! شنیده ام که در آخر الزمان در شام اتفاقاتی رخ می دهد. همیشه در ذهنم بود که در آخر الزمان و زمان نزدیکی حضور امام مثل سال های گذشته باز هم در صف کسانی که هیچ نقشی در اصحاب امام زمان (عج) ندارند هستم، یا از کسانی که مثل زمان حضور امام خامنه ای، وقتی به شهری می رود مانند آدم های عادی باید کنار صف خیابان بایستم و از روی پیاده رو آقا را ببینم یا می شود من هم در صف یاران حداقل نزدیک آقا باشم؟ یا اینکه در زمان بعد از جنگ به فکر این بودم که فرصت و زمینه ی شهادت و در صف جهاد قرار گرفتن از دست رفت. ✅ آن موقع جنگ که معرفت شهادت را نداشتم و حال هم که زمینه ی جهاد و شهادت وجود ندارد. هر چند که همیشه می خواندم : در باغ شهادت باز باز است؛ 💠 ولی چطور و کجا معلوم نبود، که ناگاه در کمال ناباروری در حالیکه میلیون ها نفر در آرزوی شرکت در جهاد عراق، سوریه، لبنان و جاهای دیگر بودند، به خصوص آنهایی که از صف شهدا عقب افتاده بودند، می سوختند و می ساختند؛ یکدفعه ورق برگشت و بعد از چند بار پیگیری به این و آن گفتم که اگر می شود من هم به عراق و سوریه بروم و در جهاد و در صف مدافعان حرم اهل بیت قرار گیرم و جانم را فدای حرم اهل بیت کنم. ✅ تا اینکه از میان این هما مشتاق شرکت در جهاد، اسم بنده ی حقیر انتخاب شد. آن هم نه یک ماه و چند ماه که دیگران هستند، بلکه حداقل یک سال! خدایا چطور تو را شکر کنم؟ مرا با لطف و کرم خودت انتخاب کردی، توفیق شرکت در جهاد دادی، توفیق شرکت در جنگی دادی که طرف مقابل آن گردان هایی هستند به نام یزید، معاویه، شمربن ذی الجوشن و گردان عایشه؛ و این طرف شیعیان پاک باخته و جان بر کف و عاشق ❤️ خدایا زمانی که عمرم رو به پایان است و 59 سال سن دارم و دوران جوانی خود را گذرانده و بچه ها را سر و سامان داده ام؛ به من توفیق شرکت در جهاد داده ای که اگر باز لطفت شامل حال من شود، در این راه جانم را فدای حرم بی‌بی زینب کبری و دردانه ى اباعبدالله، بی‌بی رقیه خانم کنم و از این ماموریت برنگردم الا با شهادت، واقعا ممنونم. ❤️ خدایا فقط مى توانم بگویم دوستت دارم با این همه نعمت. الحمدالله عدد امواج البحور، الحمدالله عدد لمح العيون، الحمدالله من اليوم الى يوم ينفخ في الصور. 🌹 امام علی (ع) می فرماید : ان الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین کل آتیه منیته علی ما کتب الله له فطوبی للمجاهدين فی سبیله و المقتولین علی طاعته. خداوند برای گروهی شهادت را مقدر کرده و برای گروهی دیگر مرگ را، و هر گروه تقدیری دارد که به سمتش می رود و از آن گریزی نیست. پس خوشا به حال مجاهدان و شهدای راه خدا. 😭 خدایا یعنی ممکن است این بنده ضعیف و روسیاه هم در صف مجاهدان به حساب آید و این ماموریت را نردبان اوج او تا رسیدن به خودت قرار دهی؟ خدایا می دانم و اقرار می کنم که لیاقت آن را ندارم اما چشمم به لطف و کرم توست. خدایا اقرار می کنم نه لایقم نه قابل. 🌸 پدر و مادر عزیزم، همسر عزیزم، خواهران و برادرانم، فرزندان، عروس ها و دامادهایم، اگر خداوند لیاقت ورود به این باغ را به من داد، یعنی اینکه رفته ام بهترین جای باغ جا گرفته ام تا شما برسید. 🔴 البته مراقب باشید راه را اشتباه نروید، گم نشوید، راه باغ مشخص است! آدرس را همیشه در گوش ما تکرار کرده اند. منتظرتان هستم. اگر خدا نخواسته گاهی وقت ها منحرف شدید، به من ندایی بدهید، ان شاءالله می آیم، راه را نشانتان میدهم. (اگر صاحب باغ اجازه دادند.) کانال زنده باد یاد شهدا 👇🌹 http://eitaa.com/joinchat/770310158C1f60c7050e متون و تصاویر شهدا در مصاحبه با خانواده و بستگان شهدا 👆🌹 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸
Shab07Moharram1396[06].mp3
7.16M
لالایی همسران شهدای خونه غرقِ در آه حسرته خونه بی بابا، شام غربته meysammotiee.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🎙 میثم مطیعی تقدیم به فرزندِ و تمامی فرزندان گل شهدا